هوش مصنوعی چه نقشی در صنعت فیلمسازی ایفا کرده است؟
هوش مصنوعی یا Artificial Intelligence (به اختصار AI)، این روزها نقش کلیدی و مهمی را در جامعه بشری ایفا میکند. به هر گوشه و کناری که نگاه میکنیم، اثری از این تکنولوژی پر سر و ...
هوش مصنوعی یا Artificial Intelligence (به اختصار AI)، این روزها نقش کلیدی و مهمی را در جامعه بشری ایفا میکند. به هر گوشه و کناری که نگاه میکنیم، اثری از این تکنولوژی پر سر و صدا و صدالبته جذاب دیده میشود. از صنعت خودروسازی و ماشینهای تسلا گرفته تا بازیهای ویدیویی و سینما. به عقیده بسیاری از دانشمندان، آینده بشر در دستان هوش مصنوعی است و همین مسئله آن را به یک شمشیر دو لبه تبدیل کرده است. احتمالات مختلفی برای آینده جوامع بشری با حضور هوش مصنوعی در نظر گرفته شده و همچنین دهها و بلکه صدها اثر سینمایی در این زمینه مشاهده کردهایم که نشان میدهد نظرات و دیدگاهها نیز نسبت به این تکنولوژی کاملا ضد و نقیض و متفاوت است.
عدهای هوش مصنوعی را پایانی بر بشریت میدانند و معتقدند که هوش مصنوعی در آینده - اگر به درجه استقلال در تصمیمگیری و خودمختاری برسد - میتواند بزرگترین خطر ممکن برای نسل انسان باشد. با شنیدن صحبتهای اینگونه افراد بیشتر به یاد اتفاقات فیلمهای نابودگر (Terminator) میافتیم که در آن یک سیستم قدرتمند هوش مصنوعی به نام اسکاینت تصمیم میگیرد بشر را از بین ببرد. این ماشین که در مقیاس جهانی فعالیت دارد، تشخیص میدهد که بشر خطر و تهدیدی برای خودش، زمین و همینطور اسکاینت محسوب میگردد. البته اگر نگاهی گذرا به روند جوامع انسانی بیندازیم، اسکاینت واقعا بیراه نمیگوید و این اشرف مخلوقات با سرعتی باور نکردنی مشغول نابود کردن سیاره آبی و نهایتا نسل خودش است. روازنه هزاران هکتار از جنگلها در حال از بین رفت است و مشکل گرمای جهانی هم آنطور که دانشمندان میگویند، وارد مرحلهای شده که دیگر راه بازگشتی وجود ندارد.
در سوی دیگر میدان، عده زیادی هستند که سرسختانه از هوش مصنوعی دفاع میکنند؛ آنها بر این باورند که این تکنولوژی روز به روز زندگی بشر را سریعتر، آسانتر و با ارزشتر کرده است. در این نقطه یک توقف اساسی لازم و ضروری بهنظر میرسد. توجه کنیم که هوش مصنوعی عملا در تمام زمینهها رخنه کرده و دیگر نمیشود جلوی آن را گرفت. نکته اصلی اینجاست که نباید راجع به تمام تاثیرات هوش مصنوعی، یک نظر واحد ارائه کنیم. وقتی هوش مصنوعی به حوزه نظامی وارد شود، بله، هزاران احتمال و ریسک بزرگ بر سر راه قرار میگیرد. دقیقا همان اتفاقی که برای اسکاینت در عناوین نابودگر افتاد. ولی هوش مصنوعی یک سکه دو رو و همانطور که اشاره کردیم، یک شمشیر دو لبه است. این تکنولوژی تا به امروز در حوزه پزشکی جان هزاران هزار انسان را نجات داده، در زمینههای هنری نظیر سینما، بازیهای ویدیویی، خوانندگی و دهها مورد دیگر توانسته کمک و یاریرسان ما باشد. پس خیلی مهم است که بدانیم هوش مصنوعی کجا یک خطر محسوب میگردد و کجا یک ناجی.
حال برگردیم سر موضوع اصلیمان که تاثیرات هوش مصنوعی در سینما و فیلمسازی است. هوش مصنوعی تا به امروز تاثیرات عمیق و شگفتانگیزی بر صنعت سینما داشته و به هیچوجه نمیتوان آنها را نادیده گرفت. این تکنولوژی به طور کلی دو جنبه کاملا متفاوت از هنر هفتم را تحت تاثیر قرار داده است؛ یکی آنچه در فیلمها رخ میدهد و مخاطب شاهد آن است، و دوم آنچه در پشت دوربین و در پروسه ساخت اتفاق میوفتد. شاید برایتان عجیب باشد اما مورد اول، یعنی حضور هوش مصنوعی جلوی دوربین که یک تاریخچه بهشدت طولانی و قابلتوجه و عمری تقریبا ۱۰۰ ساله دارد! نخستین باری که هوش مصنوعی در یک اثر سینمایی حضور یافت، به فیلم آلمانی «متروپلیس» محصول ۱۹۲۷ و به کارگردانی فریتس لانگ باز میگردد. طی این فیلم در واقع یک ربات ساخته میشود که چهره یکی از کاراکترهای اصلی را به خود گرفته و سعی در فریب عدهای دیگر دارد؛ از قضا در این امر موفق هم میشود. از آنجا که قصد موشکافی این فیلم را نداریم، خیلی به آن نمیپردازیم و در همین حد باید بدانیم که متروپلیس اولین اثر سینمایی است که پدیده هوش مصنوعی را به مخاطبان خود معرفی میکند.
هوش مصنوعی تا سالها پس از متروپلیس همچنان دستش از هالیوود کوتاه ماند تا اینکه در سال ۱۹۵۱، عنوان The Day the Earth Stood Still به اولین فیلم آمریکایی تبدیل میشود که مفهوم هوش مصنوعی را در داستانپردازی خود پیاده میکند. اما بزرگترین قدمی که در مسیر شناخت و به تصویر کشیدن هوش مصنوعی برداشته شده، به افسانه هالیوودی یعنی استنلی کوبریک تعلق دارد. او با ساخت A Space Odyssey: 2001 یک حرکت انقلابی را آغاز کرد و توانست با این اثر خود، جریانات فکری مختلفی را نسبت به هوش مصنوعی بهوجود آورد. در ادیسه فضایی یک ابرکامیپوتر به نام HAL 9000 وجود دارد که عملا تمام سیستمهای سفینه را در دست گرفته است. این کامیپوتر که بر اساس هوش مصنوعی طراحی شده، دارای قدرت تفکر و تصمیمگیری است و منتقدان قدیمیتر از آن به عنوان یک «خدا» در کامیپوتر یاد میکنند. HAL 9000 به شدت جدی، مصمم و قدرتمند است و زمانی تشخیص میدهد خدمه حاضر در سفینه فضایی دارند سلامت ماموریت را به خطر میاندازند. اینجاست که این ماشین خودکفا تصمیم میگیرد از شر تکتک آنها خلاص شود. حتی در پایان فیلم زمانی که شخصیت اصلی یا همان دیو (Dave) در حال نابود کردن HAL 9000 است، این کامپیوتر آرام آرام تسلیم شده و در آخرین لحظات برای حفظ جانش التماس میکند. این نمایش عجیب و خیرهکننده از استنلی کوبریک جریان فکری مردم را نسبت به هوش مصنوعی تغییر داد و حتی امروزه بسیاری از افراد تحت تاثیر آن هستند. البته، نه ما و نه هیچکس دیگر در جایگاه قضاوت نیستیم اما تصویرسازی کوبریک از هوش مصنوعی تا حد زیادی دیدگاه افراد را به سمت منفیگرایی کشاند.
رد پای کوبریک تا مدتها روی اذهان عمومی و صنعت سینمایی باقی ماند تا اینکه در ۱۹۷۷، جرج لوکاس آمد و با خلق یکی از موثرترین آثار تاریخ سینما، دیدگاه مردم را تا حدی نسبت به AI تغییر داد. «جنگ ستارگان» بدون شک مهمترین اثر سینمایی در ایالات متحده محسوب میشود و تاثیرات آن بر فرهنگ عامه یا همان پاپ کالچر، ورای تصور است. در سهگانه اول استار وارز هوش مصنوعی دقیقا نقطه مقابل آن چیزی است که در ادیسه فضاییِ کوبریک مشاهده کردیم. C-3PO و R2-D2 دو ربات به یادماندنی و دوستداشتنی هستند که در عناوین جنگ ستارگان حضوری دلگرمکننده و جذاب دارند. این دو عملا بار طنز فیلمها روی دوش خود حمل میکنند و همانطور که میدانید کاملا در خدمت انسانها هستند. حضور آنها در سینما به مخاطبان یادآور شد که هوش مصنوعی همیشه یک قاتل سریالی یا تهدید ویرانکننده نیست و میتواند دوست و یار انسان باشد.
چند سال بعد در ۱۹۸۴، جیمز کامرون یکی از برترین فرانچایزهای تاریخ سینما را خلق کرد. «ترمیناتور» اثری بود که درست مانند ادیسه فضایی، جنبه منفی هوشهای مصنوعی را به نمایش میگذاشت و خیلیها معتقدند که جیمز کامرون هم تا حد زیادی از نمایش کوبریک تاثیر پذیرفته بود. هرچه به پایان قرن بیستم نزدیک میشدیم، سیل حضور هوش مصنوعی در آثار سینمایی و تلویزیونی بیشتر و بیشتر میشد. البته همانطور که اشاره شد بیشتر این آثار بازگوکننده خطرات و تهدیدات تکنولوژی هوش مصنوعی بودند و استار وارز با تمام محبوبیت و ثاتیرات عظیمش، نتوانسته بود افکار منفیگرایانه را به طور کامل بزداید. پایان دهه نود میلادی عملا یک نقطه انفجاری برای AI محسوب میگردد. در میان چندین و چند اثری که طی این سالها عرضه شد، «ماتریکس» مشهورترین آنهاست. ماتریکس با درخشش کیانو ریوز، نه تنها در حوزه هوش مصنوعی بلکه در رویکرد کلی نسبت به سینما، آثار چشمگیری برجای گذاشت و حال میدانیم که پس از ۲۰ سال، عنوان چهارم آن هم در راه است.
با ظهور هزار سوم و تکنولوژیهای جدیدی نظیر GCI یک انقلاب اساسی در صنعت سینمایی رخ داد. در کنار آن، نگرش افراد نسبت به هوش مصنوعی رفتهرفته مثبتتر شد و طبق آمار رسمی، از سال ۲۰۱۰ بیش از ۵۲ درصد از فیلمهای ساخته شده مربوط به هوش مصنوعی، رویکردی مثبت به آن داشتهاند. در نهایت طی سالهای اخیر آثاری چون WALL-E (محصول ۲۰۰۸)، Her (محصول ۲۰۱۳)، Avenger: Age of Ultron (محصول ۲۰۱۵) و Child's Play (محصول ۲۰۱۹) به اشکال مختلفی هوش مصنوعی و آثار آن بر زندگی انسان را به تصویر کشیدهاند. در فیلم Her - با نمایش فوقالعاده واکین فینیکس و اسکارلت جوهانسون - شاهد هستیم که در آیندهای نهچندان دور، یک سیستم عامل جدید وارد بازار میشود که با استفاده از هوش صنوعی توسعه یافته و میتواند با مخاطب خود به طوری طبیعی و مانند دیگر انسانها رابطه برقرار کند. شاید نزدیکترین اختراعی که اینها وجود دارد کورتانا در ویندوز ۱۰ باشد اما مشخصا آنچه در عنوان Her مشاهده میشود بینهایت هوشمندتر و جذابتر است. این سیستم عامل به شکل جالبی، در ابتدا برای خود نام سامانتا را برمیگزیند و طی زمان از جنبههای مختلف دچار تکامل و پیشرفت میشود. در اواسط فیلم به خودمان میآییم و میبینیم سامانتا قدرت درک احساسات دارد، با شخصیت اصلی یعنی ثیودور رابطهای عمیق و احساسی برقرار میکند و نهایتا به خاطر او و دیگر انسانها از خودگذشتگی بهخرج میدهد. Her حتی موفق شده با فیلمنامه ناب و دیوانهوارش جایزه اسکار هم دریافت کند.
همانطور که مشاهده میکنید، هوش مصنوعی همیشه جلوی دوربین حضوری پر رنگ و جالبتوجه داشته و هرچه جلوتر آمدهایم، این حضور جدیتر و تعیینکنندهتر هم شده، چراکه زندگی حقیقی خود ما انسانها هم دارد روز به روز روابط مستحکمتری با این تکنولوژی برقرار میکند. اما تاثیرات هوش مصنوعی صرفا به اینجا ختم نمیشود و جنبه دیگر حضور آن در صنعت سینما، به فرآیند ساخت مرتبط است. این جنبه در حقیقت بخشی از ماجرا است که ما مخاطبان کمتر از آن خبر داریم و اکثرا با کارکردهایش آشنا نیستیم. به عنوان مثال کمتر کسی میداند چگونه جاش برولین با استفاه از الگوریتمهای هوش مصنوعی به شخصیت ماندگار تانوس تبدیل گشت و یا نبرد پایانی Avengers: Endgame با چه ترفندهایی به تصویر کشیده شد. مثالهای مختلفی وجود دارد که نشان میدهد هوش مصنوعی چقدر به صنعت سینمایی کمک کرده و چگونه برخی غیرممکنها، به وقع پیوسته است. در فیلم Captain Marvel مشاهده کردیم که ساموئل ال. جکسون به شکل قابلتوجهی جوانتر به نظر میرسید و یا اینکه در Captain America: The First Avenger کریس ایوانز چقدر ریزنقش و نحیف شده بود. حتی دیگر مرز میان هنرپیشگان زنده و درگذشته مشخص نیست و پیتر کوشینگ فقید که ۲۵ سال از زمان فوتش میگذرد، با استفاده از هوش مصنوعی به فیلم Rogue One: A Star Wars Story آمد.
امروزه کمپانیهای عظیمی روی هوش مصنوعی کار میکنند که تمام تمرکزشان روی بخش سینما و صنعت فیلمسازی است. یکی از آنها Digital Domain نام دارد؛ این کمپانی سالها است که پروژههای مختلفی در زمینه هوش مصنوعی پیاده میکند و در حال حاضر از مشهورترین پیشگامان این عرصه محسوب میشود. وقتی پای هوش مصنوعی به میان میآید، بحث و جدلهای بسیاری بالا میگیرد بر سر آنکه این تکنولوژی مفید است یا مضر. این ترس و اضطراب آنقدر هم بیجا و نادرست نیست؛ در اکثر مواقع وقتی تکنولوژی پای در عرصه گذاشته، انسانها از میدان بدر شدهاند. اما باید واقف باشیم که داستان هوش مصنوعی و سینما، آن چیزی نیست که میان رباتهای هوشمند و کارخانهها رخ داده. دارن هندلر، یکی از روسای ارشد Digital Domain به سایت Futurism گفت:
ما طی سالها تحقیق متوجه شدیم که یک سری کارهای بهشدت خستهکننده و وقتگیر وجود دارند که میشود در آنها هوش مصنوعی را جایگزین انسان کنیم. اینها در واقع اهداف آسانی برای ما محسوب میشدند. شما در نظر بگیرید که این سیستمهای کامپیوتری همان کارهای ساده، حوصله سربر و طولانی را در مدت زمانی کوتاه برایتان انجام میدهند و شما میتوانید با تمرکز و وقت بیشتری روی کارهای خلاقانهتر و مهمتر سرمایهگذاری کنید.
البته، بسیاری از تکنولوژیهای درجه یک در این زمینه هنوز بسیار محدود هستند و صرفا در اختیار ابرکمپانیهای میلیارد دلاری مانند دیزنی قرار دارند. هندلر در پایان صحبتهایش افزود:
من فکر میکنم در آیندهای نه چندان دور، این حالت انحصاری از میان برود و هوش مصنوعی به طور گسترده در صنعت سینمایی مورد استفاده قرار گیرد.
پس میتوان گفت که هوش مصنوعی حداقل تا چند سال دیگر قرار نیست جایگزین مطلق انسانها شود. امروزه صرفا نقش یک معاون مهربان و کمککننده را ایفا میکند و بسیاری از آثار سینمایی مهم مانند Avengers: Endgame مدیون همین تکنولوژیها هستند. نکته مهمتر این است که وقتی از هنر حرف میزنیم، سیستمهای کامپیوتری و الگوریتمهای هوش مصنوعی حرف زیادی برای گفتن ندارند. کلید ورود به هنر بدون شک شامل احساسات، عواطف و خلاقیت میشود که هیچ سیستم کامیپوتری قادر به حتی تقلید آنها هم نیست. در نتیجه، قضیه بحث برانگیزِ بازیگران مجازی و رباتیک عملا منتفی است - حداقل فعلا - و فعالان عرصه هوشهای مصنوعی هم به این امر اذعان دارند.
یکی دیگر از کمپانیهایی که در حوزه هوش مصنوعی فعالیت دارند Unanimous AI است. این کمپانی یک سری سیستم پیچیده و دقیق طراحی کرده که همگی بر اساس یکی از شگفتانگیزترین مفاهیم طبیعی به نام «هوش جمعی» کار میکنند. بگذارید یک مثال ساده برایتان بزنم. یک زنبور به تنهایی نه تنها قادر به ساختن کلون و تشکیل سیستم غذایی نیست، بلکه حتی نمیتواند منابع غذایی خودش را شناسایی و سپس از آنها استخراج کند. این هوش جمعی است که به گونه زنبورها اجازه میدهد پیچیدهترین کارهای ممکن را با کمک یکدیگر انجام دهند. در واقع زمانی که هوش تکتک زنبورها در کنار هم قرار میگیرد، یک سیستم گسترده و بهشدت پیشرفته ایجاد میشود که بسیاری مشکلات اساسی را برطرف مینماید.
Unanimous AI آمده و با استفاده از همین مفهوم خاص یک الگوریتم هوش مصنوعی ایجاد کرده است. طبق گزارش سایت Interesting Engineering، دیوید بالتکس که مدیرعامل Unanimous AI است چندی پیش در «کنفرانس سرمایهگذاریهای آسیایی» شرکت داشت و از محصول کمپانی خود گفت:
ما تا به امروز در پیشبینی برندگان مسابقات ورزشی و همچنین مراسم اسکار موفقیتهای قابلتوجهی داشتهایم.
صحبتهای بالتکس ابدا بیراه نیست و آمار به خوبی میتواند بر آنها مهر تایید زند. در سال ۲۰۱۸، Unanimous AI موفق شد از میان ۱۶ شاخه اصلی در مراسم اسکار، ۱۵ شاخه را به درستی پیشبینی نماید و این یعنی ۹۴ درصد دقت! حال شما فرض کنید سایتهای معتبر Variety و Vanity Fair به ترتیب موفق به پیشبینی ۸۸ و ۸۱ درصد از برندگان شدند. بر اساس اطلاعاتی که دیوید بالتکس در اختیار عموم قرار داد، Unanimous AI از سیستم «هوش جمعی» استفاده میکند؛ یعنی آنها برای انجام یک پیشبینی دقیق، فراخوانی منتشر کرده و از مردم درخواست میکنند تا در جلسات سوارمِ (Swarm) شرکت حضور یابند. سپس این مردم که به صورت داوطلبانه در کمپانی هستند، به یک سری سوال و نظرسنجی پاسخ میدهند. در نهایت سیستم و الگوریتم هوش مصنوعی این اطلاعات را پردازش کرده و یک پیشبینی کمنقص از چیزهایی شبیه به برندگان اسکار ارائه میدهد. به هرحال نتایج کاری Unanimous AI چنان شگفتانگیز بوده که توجهات زیادی به سمت آن جلب شده و خیلی از کمپانیهای بزرگ به سراغ آن رفتهاند و احتمالا آینده درخشانی در انتظارش باشد.
آینده هوش مصنوعی به کجا میرسد
پیشبینی این مورد اصلا آسان نیست. سرعت پیشرفت هوش مصنوعی طی سالهای اخیر دیوانهوار بوده و هیچکس نمیداند چند سال دیگر قرار است با چه چیزهایی طرف باشیم. اما شاید جایی در پنج یا ده سال آینده، هوش مصنوعی به کمپانیها بگوید چه فیلمی بسازند و چه فیلمی نسازند. کدام اثر میتواند فروش خوبی داشته باشد یا اینکه کدام فیلمنامه ارزش صرف هزینه و انرژی را دارد. شاید چند سال دیگر همه ما در خانه خود یک همراه و دوست صمیمی مانند جارویس (کامیپوتر تونی استارک که نهایتا به ویژن تبدیل شد) داشته باشیم. افق حرکتی هوش مصنوعی عملا بیپایان است و همانطور که از گذشته اثبات شده، انسان برای رسیدن به بالاترین سطح از هوش مصنوعی و تکنولوژیهای مانند آن تشنه و حریص خواهد بود. در نتیجه، فعالیت در حوزه هوش مصنوعی باید با احتیاط و آرامش صورت گیرد و اگر بخواهیم از یک جایی پا فراتر بگذاریم، معلوم نیست ساخته دست خودمان چه بلایی سرمان آورد. به هرحال نمیشود از جذابیتهای توصیفناپذیر هوش مصنوعی چشمپوشی کرد و فقط زمان مشخص میکند که آیا در آینده چیزی شبیه اسکاینت نصیبمان خواهد شد و یا یک سری ربات دوستداشتنی مانند WALL-E و R2-D2!
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.