ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

اخبار و مقالات

چگونه سریال فلیبگ موفق به کسب سه جایزه امی شد؟

سریال کمدی فلیبگ ستاره شب گذشته مراسم امی ۲۰۱۹ بود. این سریال موفق شد سه جایزه بهترین سریال کمدی، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول زن این مراسم را کسب کند. این که چرا ...

شایان کرمی
نوشته شده توسط شایان کرمی | ۱ مهر ۱۳۹۸ | ۱۷:۳۰

سریال کمدی فلیبگ ستاره شب گذشته مراسم امی ۲۰۱۹ بود. این سریال موفق شد سه جایزه بهترین سریال کمدی، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول زن این مراسم را کسب کند. این که چرا فلیبگ و فیبی والر بریج طی روزهای اخیر به تیتر یک رسانه‌های سینما و تلویزیون تبدیل شدند، دلایل مختلفی دارد که در ادامه به آن‌ها خواهیم پرداخت.

فلیبگ با تمام سریال‌های کمدی فرق دارد

اولین نکته‌ای که با تماشای قسمت اول فلیبگ متوجه آن خواهید شد به متفاوت بودن فضای آن نسبت به سایر سریال‌های کمدی بر می‌گردد. فیبی والر بریج که خودش کار نویسندگی و بازیگری فلیبگ را انجام داده، برای دفعات زیادی طی یک قسمت دیوار چهارم را شکسته و با مخاطب به طور مستقیم حرف می‌زند. شکستن دیوار چهارم آن‌قدر اتفاق عجیبی در سینمای امروزی نیست اما طوری که بریج در فلیبگ از آن استفاده می‌کند، منحصربه‌فرد است.

در واقع، وقتی که فلیبگ رو به دوربین شروع به صحبت کردن با منتقدان می‌کند، بیشتر از آن که بخواهد بار کمدی سریال را بالا ببرد، نظر خود را به عنوان نویسنده بیان می‌کند و به موضوعی که در حال رخ دادن است عمق بیشتری می‌بخشد. واکنش‌هایی که فلیبگ به نسبت به اتفاقات نشان می‌دهد و نگاه‌هایی که به مخاطب می‌کند، به ما کمک می‌کند که اتفاقات را بهتر با دیدی که خود کاراکتر فلیبگ به آن‌ها دارد ببینیم.

به طور کلی، کمتر پیش می‌‌آید که سکانسی از فیلم را بدون حضور فلیبگ ببینیم و دنیایی که سریال به تصویر می‌کشد، دقیقا همان تصویری است که فلیبگ از زندگی دارد و به همین خاطر هم ما به عنوان مخاطب با اون راحت‌تر ارتباط برقرار می‌کنیم.

کاملا جسورانه

جسارت فیبی والر بریج در نوشتن فلیبگ مثال‌زدنی است. او زنی در ابتدای سی سالگی است که زندگی کاملا بهم ریخته‌ای دارد و به شکل غیر قابل کنترلی به خود ارضایی و رابطه جنسی معتاد است. شخصیت اصلی سریال با خانواده خود رابطه چندان خوبی ندارد و وضعیت شغلی‌ او هم چندان جالب نیست.

مشکلات فراوان فلیبگ در ابتدا شاید برای شما کمی غیر واقعی به نظر برسند و فکر کنید که چندان با فضای رئال سریال همخوانی ندارند. هری بردبیر  و فیبی والر بریج به خوبی از هر موقعیت سینماتیکی استفاده می‌کنند که شما را با عمق زندگی کاراکتر اصلی آشنا کنند. شکستن دیوار چهارم یکی از همین اتفاق‌ها است. مهم‌تر از این مورد، قصه‌هایی که در هر قسمت فلیبگ شاهد آن هستیم، کاملا شکل جزیی دارند.

روایت‌ها به‌گونه‌ای انجام شده که به نظر هر قسمت سریال، بخش کوتاهی از زندگی این شخصیت است و این حس برای مخاطب ایجاد می شود که زمانی که یک قسمت شروع نشده یا به پایان می‌رسد هم زندگی فلیبگ جریان داشته و او هنوز در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات خود است.

در همین برش‌های کوتاه، والر بریج هر کاری که باید انجام بدهد را انجام می‌دهد. فلیبگ ممکن است خوشی‌های کوچکی را تجربه کند که شما را هم خوشحال می‌کند، ممکن است جایی بسیار خجالت زده شود و دیدن آن صحنه هم برای شما سخت خواهد بود. زیرا، فلیبک از هر ظرفیتی که داشته (شکستن دیوار چهارم، نشان دادن برش‌های کوتاه از زندگی شخصیت اصلی) برای نزدیک کردن خود به مخاطب استفاده کرده و همین قضیه هم باعث می‌شود که بخواهید هر فصل سریال را در ۶ قسمت تماشا کنید.

چه خوب که فلیبگ یک فیلم نیست

اگر از طرفداران فیبی والر بریج باشید، احتمالا می‌دانید که او پیش از این ساخت سریال فلیبگ، یک تئاتر کمدی از این شخصیت را روی صحنه برد و اتفاقا با واکنش‌های مثبتی هم روبرو شد. بعد از موفقیت‌های فصل اول این سریال، او در مصاحبه‌ای به این نکته اشاره کرد که ظرفیت‌های تلویزیون این اجازه را داده تا بیشتر از هر مدیوم دیگری، فلیبگ خودش را به مخاطبان خود معرفی کند.

حال سوال اصلی اینجاست که فلیبگ که هر قسمت آن از ۲۰ و چند دقیقه فراتر نمی‌رود و هر فصل آن‌ هم تنها ۶ قسمت دارد، به یک فیلم سینمایی تبدیل نشده. البته چه خوب که چنین اتفاقی رخ نداده چون سریال بودن فلیبگ یکی از مهم‌ترین نکات مثبت آن است.

به طور معمول هر قسمت سریال‌های تلویزیونی یا یک داستان خطی دنباله دار را ادامه می‌دهد یا با یک داستان کلی طرف هستیم که هر قسمت مقداری پیش می‌رود و خود آن قسمت هم داستان منحصربه‌فرد خود را دارد.

فلیبگ را می‌توان جزو دسته دوم قرار داد و از آن‌جایی که هر قسمت سریال به‌گونه‌ای است که برش کوتاهی از زندگی فلیبگ را نشان می‌دهد، این موقعیت فراهم شده تا ما در قالب داستان‌ها و اتفاق‌های مختلف، بیشتر با این کاراکتر آشنا شویم و همین موضوع هم باعث می‌‌شود که مخاطب ارتباط بهتری با این سریال و داستان زندگی فلیبگ برطرف کند.

کدام از سریال‌های برنده امی ۲۰۱۹ را تماشا کرده‌اید؟ دیدگاه خود را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (2 مورد)
  • حامد
    حامد | ۳ مهر ۱۳۹۸

    فصل آخر گیم آف ترون واقعا بد بود و مستحق جایزه نبود اصلا. ولی چرنوبیل خوب بود حقش بود. این سریالم میرم برای تماشاش

  • علی
    علی | ۲ مهر ۱۳۹۸

    توی لیستم بود اما این اواخر انگیزه ای برای مشاهده اش نداشتم. با جایزه هایی که برد و البته توصیفات خوب این مطلب حتما میبینمش

مطالب پیشنهادی