ساختههای ابرقهرمانی نه، ساختههای ابرقهرمانی «بد» خستهکننده هستند
در روزهای پایانی سال ۲۰۲۳ میلادی، آوای تمام شدن دوران ساختههای ابرقهرمانی به گوش رسید. البته جای شگفتی نیز ندارد. سال ۲۰۲۳ پر بود از ساختههایی که از نظر فروش، منتقدان و تماشاچیان عملکرد خوبی ...
در روزهای پایانی سال ۲۰۲۳ میلادی، آوای تمام شدن دوران ساختههای ابرقهرمانی به گوش رسید. البته جای شگفتی نیز ندارد. سال ۲۰۲۳ پر بود از ساختههایی که از نظر فروش، منتقدان و تماشاچیان عملکرد خوبی نداشتند. در سال ۲۰۲۴ هم تنها میتوان ساختههایی را دید که در جهانهای به هم پیوسته در جریان هستند. اما باید یادآوری کرد که یک چیز نمایان است: تماشاچیان از ساختههای ابرقهرمانی خسته نیستند، بلکه آنها از ساختههای ابرقهرمانی «بد» خسته شدهاند.
فرای یک فاز
بله، فیلمها و سریالهای ابرقهرمانی در سال ۲۰۲۳ به طور مداوم درجا زدند. بسیاری از ساختههای منتشرشده در این سال نیز آثاری بودند که به تعویق افتاده بودند که البته ارزش شکیبایی را نداشتند.
هر دوی The Flash که در سال ۲۰۱۴ اعلام شده بود و قرار بود در سال ۲۰۱۶ منتشر شود و Aquaman and the Lost Kingdom که فیلمبرداریاش در ژوئن سال ۲۰۲۲ به پایان رسید شکست خوردند. The Marvels در سالی تبدیل به کمفروشترین فیلم MCU شد که Ant-Man and the Wasp: Quantumania هم اکران شده بود. احتمالاً تا کنون هر جفت Shazam! Fury of the Gods و Secret Invasion را هم فراموش کرده باشید.
در این سال، دنیاهای گسترشیافته کاری جز اشاره به گسترش دنیای خود انجام ندادند: کانگ تبدیل به یک شخصیت برجسته در فیلم Ant-Man and the Wasp: Quantumania و سریال Loki شد، واندر وومن در Shazam! Fury of the Gods به راست و ریس کردن اوضاع کمک کرد و بازیگران Man of Steel سال ۲۰۱۳ و Batman سال ۱۹۸۹ سر از The Flash درآوردند. برادران وارنر سال ۲۰۲۳ را با انتشار واپسین فیلم که کوچکترین پیوندی به دنیای زک اسنایدر داشت به پایان رساند و مارول هم جاناتان میجرز را اخراج کرد.
این ساختههای ابرقهرمانی تماشاگران را ساده فرض کردند. شرکتهای سازندهی این آثار تنها وجود یک دنیای گسترشیافته و تأثیر شخصیتهای آشنا را به عنوان ستون بنیادین ساختههای خود در نظر گرفتند در حالی که این موارد تنها باید سس غذا باشند و نه خود بشقاب اصلی. چیزی که در سال ۲۰۲۳ شکست خورد دنیاهای به هم پیوسته بود اما خود ابرقهرمانان به پیروزی رسیدند.
چه پیروزیای؟ فیلمهای انیمیشنی همانند Spider-Man: Across the Spider-Verse و Teenage Mutant Ninja Turtles: Mutant Mayhem، سریالهای تلویزیونی همچون Invincible و اسپینآف The Boys با نام Gen V و کارتون بامزهی اکشن-رمنس مناسب همگان یعنی My Adventures with Superman.
در دنیای سینمایی مارول نیز Guardians of the Galaxy Vol. 3 یک ساختهی موفق به شمار میآید که یک پایان دلگرمکننده و شاید با بیشترین وفاداری به کمیک بوکها در MCU را ارائه داد. سیزن دوم سریال Loki هم پیروز محسوب میشود. اگر برخی از ایرادهایش را کنار بگذاریم، هواداران لوکی به آن چه که میخواستند رسیدند: تماشای تام هیدلستون در این نقش و تبدیل شدن شخصیت محبوبشان به بنیادیترین فرد دنیای سینمایی مارول.
در سال ۲۰۲۳، هالیوود تنها ساختههای ابرقهرمانی نیافرید بلکه تاریخ را تکرار کرد؛ تاریخ کمیک بوکها را.
مولتیورسها در برابر ابرقهرمانان
شاید همه این مورد را نپذیرند ولی اگر از هواداران کمیکها دربارهی بهترین داستانهای ابرقهرمانی بپرسید، یک لیست دور و دراز را دریافت خواهید کرد. در بین آنها داستانهای فراوانی را با حضور شخصیتهایی همچون بتمن، ولورین، سوپرمن، دردویل، اسپایدرمن، واندر وومن، بقیه اعضای ایکس-من و دیگران و دیگران خواهید یافت. در بین همهی این داستانها شاید دو، سه تا ماجرا با محوریت مولتیورس خواهید دید. احتمالاً داستانی با محوریت کانگ نیز نبینید.
اگر موج ساختههای ابرقهرمانی چیزی را اثبات کرده باشد این است که روایتهای مورد علاقهی ابرقهرمانی ما متقاعدکنندگی کمتری نسبت به دیگر ژانرها ندارند؛ بلکه به خاطر ننگ کمیک خواندن و دسترسی کمتر به کمیکها بود که ابرقهرمانان نتوانسته بودند به موفقیت گستردهتری دست پیدا کنند. در همین حال نیز نشان داد ساختههای ابرقهرمانی هم میتوانند درگیر همان چالشهایی شوند که کمیکهای ابرقهرمانی با آنها رو به رو شدند.
سردرگمی در یک پیوستگی که بیش از یک دهه پیشینه دارد باعث دور شدن مخاطبان میشود. زمانی هم که کیفیت کلی قربانی کمیت میشود، برخی روایتهای ابرقهرمانی همانند مجموعهای از انفجارها و مشتزنیهای بیمعنی به چشم میآیند. همهی اینها نیز با ایدهی «مولتیورس» درگیر شدند؛ یکی از ایدههای فریبدهنده برای آفریدن داستانهای در ظاهر متقاعدکننده که همیشه قابل استفاده خواهند بود. بدین گونه، مجموعهای از خطوط زمانی و زمینهای موازی پدید میآیند که طبق تعریف خودشان کم اهمیتتر هستند و تنها برای روایت ماجراهایی در همان پیوستگی استفاده میشوند.
درگیریهای بزرگ کیهانی رایجتر شدند و رویدادهای سادهی روزانه و ماجراجوییهای احساسی تکیِ هر ابرقهرمان کمیابتر. کمیکها حتی یک اصطلاح برای زمانی دارند که کمپانیها بیش از اندازه روی رویدادهای بزرگ و پایاندهندهی دنیا تمرکز میکنند و نمیگذارند شخصیتها فضایی برای تنفس داشته باشند: خستگی از رویدادها.
سال ۲۰۲۳ سالی بود که شاید بهترین فیلم از لاکپشتهای جهشیافتهی نوجوان نیجا منتشر شد؛ آن هم به لطف تکیهی بیشتر بر بخش «نوجوان». در این سال اسپایدر-ورس اثبات کرد که بر روی یک داستان نوجوانانه و مولتیورسی خوب میتوان دنبالهای خوب ساخت. در ۲۰۲۳ دنیای بیسانسور و هجونمای The Boys نشان داد زمانی که سخنی برای گفتن باشد میتوان یک شاخهی تازه دواند. در همین سال نیز خود MCU فهمید زمانی که به ساختههای موفق خود یک خداحافظی درخور میدهد، تماشاچیان از آن لذت خواهند برد.
اگر شکستهای ابرقهرمانی سال ۲۰۲۳ چیزی را اثبات کرده باشد، این است که ایدهی ابرقهرمانی استوار به شمار میآید. شکستها را روی دوش خستگی از ابرقهرمانان نگذارید، این خستگی از رویدادهاست.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
حقیقتش واقعا مارول زده توی جاده خاکی
فقط منم که فاز چهارو از یه جایی به بعد دیگه پیشو نگرفتمو ندیدم یا خیر
خیر... منم از فاز 4 تقریبا هیچیو دنبال نکردم
ژانر ابرقهرمانی تا 2019 غیر دوتا فیلم خوب بنظر میومد تا این ک ووک و فمنیسم گند زد ب کل سینما ن فقط این ژانر
مشکل درک نادرست مسائله!
آقایان خانم ها
به پیر به پیغمبر
رویداد محل آغاز یا ادامه داستان نیست،
محل پایانه!
وقتی شما بخواهی دست به نویسندگی بزنی اول باید توجه رو جلب کنی. با یه صحنه خاص، با یه اتفاق خاص و بعدش باید یک شروع آرام رو رقم بزنی.
توجه که جلب شد.
آروم آروم یکی یکی کاراکتر ها رو بیاری.
شخصیت ها رو پردازش کنی.
محیط داستان رو عمق بدی.
مشکلات را به معما تبدیل کنی.
وقتی همه چیز به کمال رسید،
رویداد رو رقم بزنی و تمام!
جناب نویسنده یه تمام میگم یه تمام می خونی؟
تمام نه ها! تماااااااااااممممم.
وقتی خوندن سری کمیک ونوم ۲۰۱۸ رو شروع کردم. در آغاز تو یه سری صحنه های سنگین معلوم شد خبیث نهایی کناله.
رفتیم جلو.
معلوم شد جناب کنال نقشه هایی دارند.
معلوم شد کنال خیلی خطرناکه.
کنال خیلی قویه.
رویداد پادشاه سیاه پوش که شروع شد، معلوم شد کنال قوی ترین خبیث تاریخ ماروله. حکم شیطان داره! دیگه هیچ کسی شبیهش تو جهان وجود نداره.
رویداد که تموم شد و کنال که شکست خورد،
سری جدید ونوم که شروع شد،
مارول اومد گفت نه یکی هست ده برابر کنال قوی تره! گفتم گور بابات ٪$#@& و کمیک رو انداختم اونور.
چرا؟
چون رفتار هاشون توهین به شعور مخاطبه.
وقتی سری تموم شده الکی سری شروع نکنید.
وقتی ونوم به کمال خودش رسیده ناقصش نکنید!
وقتی میگید کنال رو فقط خود خدا حریفه الکی یکی قوی تر از اون رو معرفی نکنید!
رویداد محل اتمامه.
محل پایان!
فاز ۱ مارول با رویداد اونجرز رقم خورد.
فاز ۲ مارول با رویداد اونجرز رقم خورد.
فاز ۳ مارول با رویداد اونجرز که رقم خورد نباید می رفتید فاز ۴! تموم شده بود همه چی. بازی به پایان رسیده بود بالاخره!
باید ریبوت می کردید. باید mcu رو مینداختید اونور.
چند سال صبر می کردید و بعد یه دنیای جدید که ایکس من و چهار شگفت انگیز هم بودند رو شروع می کردید.
اما چیکار کردید؟
گند زدید. نابود کردید.
دیسی هم که کلا صنعت فیلم سازی پیوستش خرابه. فقط باید فرنچایز های مستقل بسازه.
چه جالب
دقیقا ایده مشابهی تو ذهنم بود
پایان دنیای مارول با اونجرز ۴
و شروع یک مولتیورس جدید با مردان ایکس و ۴ شگفت انگیز و ویلنهایی مثل دکتر دووم و گالاکتوس
طولانی بود حال نداشتم بخونم