ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

اخبار و مقالات

۸ نکته که باید پیش از تجربه The Legend of Zelda: Link’s Awakening بدانید

The Legend of Zelda: Link’s Awakening اولین بازی از این سری پرطرفدار بود که برای یک کنسول دستی منتشر شد؛ تحسین زیاد منتقدین را به همراه داشت و آن‌قدر از نظر فروش خوب عمل کرد ...

احسان زیارانی
نوشته شده توسط احسان زیارانی | ۶ مهر ۱۳۹۸ | ۱۹:۰۰

The Legend of Zelda: Link’s Awakening اولین بازی از این سری پرطرفدار بود که برای یک کنسول دستی منتشر شد؛ تحسین زیاد منتقدین را به همراه داشت و آن‌قدر از نظر فروش خوب عمل کرد که باعث شد پنج سال بعد، نینتندو نسخه‌ای تمام رنگی از بازی را برای کنسول گیم بوی کالِر منتشر کند. حالا نزدیک به 26 سال از عرضه Link’s Awakening گذشته و نینتندو ریمِیکی از این بازی دوست‌داشتنی برای کنسول دستی سوییچ منتشر کرده است. با وجود زمان زیادی که تا عرضه دنباله بازی بسیار موفق Breath of the Wild باقی‌مانده، Link’s Awakening می‌تواند گزینه خوبی برای علاقه‌مندان به این فرنچایز بزرگ باشد تا دوباره با لینک به جنگ موجودات پلید بروند یا به مرور خاطرات گذشته بپردازند. در ادامه با بررسی ۸ نکته مهم درباره این بازی همراه ویجیاتو باشید.

بازی در جزیره Koholint جریان دارد

برخلاف اکثر بازی‌های سری زِلدا که در سرزمین افسانه‌ای هایرول (Hyrule) به وقوع می‌پیوندند، داستان بازی Link’s Awakening در جزیره کوهولینت دنبال می‌شود. بعد از نابودی کشتی لینک در یک طوفان سهمگین، او خود را در جزیره‌ای ناشناس می‌یابد و پس از مدتی متوجه می‌شود برای فرار از این جزیره باید موجودی به نام Wind Fish را که در وسط جزیره قرار دارد به وسیله نواختن آهنگی با هشت ساز مختلف از خواب بیدار کند. لینک برای انجام این امر راهیِ سفری طولانی شده و در این راه با افراد مختلفی روبه‌رو می‌شود که اطلاعات زیادی در رابطه با این جزیره مرموز در اختیار او قرار می‌دهند.

در این نسخه از بازی، خبری از پرنسس زلدا و ترای‎‌فورس (Triforce) نیست و فقط در بعضی مواقع اشاره‌هایی کوتاه به آن‌ها می‌شود. بازیکنان در طول بازی با شخصیت‌های متعددی از بازی‌های دیگر نینتندو (مانند گومباها و گیاهان گوشت‌خوار از سری ماریو) روبه‌رو خواهند شد که می‌تواند بسیار جالب باشد. نقشه بازی حالتی جهان-باز دارد اما برای دسترسی به تمام نقاط آن، بازیکنان به قدرت‌های ویژه‌ای نیاز خواهند داشت که روند پیشروی در بازی را محدود می‌سازد و ممکن است باعث سردرگمی بازیکنان شود. خوشبختانه استودیو Grezzo (سازنده این ریمیک) قابلیت علامت‌گذاری در نقشه را به بازی اضافه کرده تا از به وجود آمدن این مشکلات جلوگیری کند.

گرافیک بازی کاملا تغییر کرده

توجه داشته باشید که این نسخه یک ریمیک است نه یک ریمَستر؛ طبیعتا گرافیک فنی و هنری بازی باید به طور کلی دچار تغییر شوند. سبک گرافیکی 8-بیتی دهه نود میلادی جای خود را به گرافیک مدرن کارتونی که در بازی‌های جدید نینتندو شاهد آن‌ هستیم داده است. محیط بازی رنگ‌آمیزی شادی دارد که زیبایی‌های جزیره کوهولینت را به خوبی به رخ بازیکنان می‌کشد. با این‌که گرافیک بازی سه بعدی شده است، دوربین بازی همچنان ایزومتریک بوده و گیم‌پلی بازی مانند نسخه اصلی، حالتی دو بعدی دارد. شاید این تغییر در سبک گرافیکی، بازیکنان قدیمی را نگران کند اما Grezzo توانسته به خوبی از پس این چالش بر بیاید و حال و هوای نسخه اصلی را در لباسی جدید ارائه دهد.

هسته گیم‌پلی بازی تغییرات زیادی نداشته

این ریمیک همچنان همان فرمول قدیمی بازی اصلی را دنبال می‌کند که در آن بازیکنان به سیاهچال‌های مختلف سفر کرده، غولآخر آن سیاهچال را کشته و قدرت‌های جدید به دست می‌آورند که می‌توانند با آن‌ها به سیاهچال‌های بیشتر دسترسی پیدا کنند. این موضوع صرفا مورد بدی نیست اما می‌تواند پس از مدتی برای بعضی از بازیکنان کمی تکراری شود.

مینی‌گیم‌هایی که در نسخه اصلی شاهد بودیم به همان شکل در این نسخه حضور دارند. لینک می‌تواند در مکان خاصی به ماهی‌گیری بپردازد و در صورت گرفتن بزرگ‌ترین ماهی، یک قلب به دست آورد. مینی‌گیم Trendy Game دچار تغییرات اندکی شده است؛ فیزیک چنگکی که بازیکنان با آن آیتم‌ها را برمی‌دارند به لطف موتور بازی‌سازی جدید طبیعی‌تر شده که برداشتن آیتم‌ها را کمی سخت‌تر می‌کند.

ویژگی‌های خوبی به گیم‌پلی بازی اضافه شده

سازندگان تلاش داشته‌اند تا جایی که می‌توانند گیم‌پلی بازی را بهبود دهند و در این حین آن را به ریشه‌های خود نزدیک نگه دارند. می‌توان گفت که تا حد زیادی در انجام این کار موفق بوده‌اند. برای مثال در نسخه اصلی، بازیکنان می‌توانستند فقط از دو آیتم به صورت همزمان استفاده کنند و برای استفاده از آیتم‌های بیشتر حتما باید به فهرست موجودی خود می‌رفتند و آیتم‌هایشان را جابه‌جا می‌کردند.

به لطف تعداد دکمه‌های بیشتر روی سوییچ، شمشیر و سپر لینک همیشه در دسترس او هستند و نیازی نیست برای استفاده از آن‌ها در نوار آیتم‌ها قرارشان دهید و می‌توانید آیتم‌های دیگری مانند بمب‌ها به جای آن‌ها بگذارید. مکان‌های بیشتری نیز برای فَست-تِراول کردن در اختیار بازیکن قرار گرفته است. همچنین می‌توانید در هر زمانی که خواستید بازی را ذخیره‌سازی کرده و دوباره از همان نقطه به ادامه بازی بپردازید. این‌ها ویژگی‌هایی نیستند که روند کلی بازی را تغییر دهند اما وجود آن‌ها برای بازیکنان بسیار خوشایند است.

قسمت‌هایی از بازی کاملا دو بعدی هستند

همانطور که قبل‎تر اشاره شد، گرافیک بازی سه بعدی است، اما در بعضی مواقع دوربین بازی از حالت ایزومتریک تغییر کرده و شبیه به بازی‌های ساید-اِسکرولِر می‌شود. گیم‌پلی بازی در این بخش‌ها بسیار شبیه به دیگر فرنچایز معروف نینتندو، یعنی ماریو است و حتی دشمنان این بخش‌ها نیز از همین سری هستند. این شکل تغییر دوربین بازی، بسیار جالب بوده و از تکراری شدن محیط آن جلوگیری می‌کند. از دیگر تفاوت‌های The Legend of Zelda: Link's Awakening با دیگر نسخه‌های این سری، قابلیت پریدن لینک از روی موانع مختلف است. در نسخه اصلی بازی، لینک برای پریدن نیاز داشت آیتم خاصی را در دست بگیرد که باعث می‌شد گاهی اوقات باعث اذیت شدن بازیکن شود. در ریمیک نیز نحوه پریدن به همین شکل است اما به لطف ویژگی جدید گیم‌پلی که به آن اشاره شد، این موضوع کم‌تر باعث آزار بازیکن می‌شود.

بازی از مشکلات مربوط به فریم‌ریت رنج می‌برد

یکی از بزرگ‌ترین تغییراتی که سازندگان در این نسخه انجام داده‌اند، پیوسته ساختن محیط بیرونی جزیره است. در نسخه اصلی به دلیل محدودیت‌های سخت‌افزاری، بازیکنان باید برای جابه‌جایی در بازی به گوشه تصویر می‌رفتند و سپس به محیط جدیدی وارد می‌شدند. در واقع دنیای بازی شبیه به چندین تکه پازل بود که به یکدیگر متصل شده بودند. محیط بیرونی کوهولینت در ریمیک حالتی پیوسته دارد و دیگر شاهد انتقال شدن یک صفحه به صفحه دیگر نیستیم. این موضوع تغییری بسیار خوب برای بازی محسوب می‌شود اما متاسفانه سخت‌افزار سوییچ برای این مورد کافی نبوده و در هر دو حالت دستی و TV در مکان‌هایی که تعداد موجودات و اجزای در حال حرکت بازی زیاد می‌شوند، با افت فریم مواجه می‌شویم. تعداد این مکان‌ها هم کم نیستند و در تجربه بازیکن تاثیر منفی می‌گذارند. البته سیاهچال‌های بازی همچنان حالت قبلی را دارند و در آن‌ها با هیچ مشکلی مربوط به فریم‌ریت روبه‌رو نیستیم.

صداهای بازی بهبود یافته‌اند

محدودیت‌های سخت افزاری در نسخه اصلی اجازه نمی‌داد سازندگان در بخش موسیقی بتوانند خودی نشان دهند. بیشتر موارد بازی فاقد صدا بودند؛ به طوری که حتی شخصیت اصلی بازی، یعنی لینک، کوچک‌ترین صدایی از خود بروز نمی‌داد. در ریمیک Link’s Awakening تقریبا تمام کارهایی که لینک انجام می‌دهد با صدایی همراه است. صدای برخورد شمشیر او با دشمنان، خوردن سیب یا تلاش برای جابه‌جایی تکه سنگی بزرگ همه صداهای مخصوص خودشان را دارند. موسیقی متن محیط بیرونی جزیره کوهولینت بسیار گوش‌نواز است و از شنیدن آن خسته نمی‌شوید. حتی هنگامی که موسیقی خاصی در حال پخش شدن نیست، گوش دادن به صداهایی که شخصیت‌های مختلف ایجاد می‌کنند لذت‌بخش بوده و حس زنده بودن دنیای بازی را به مخاطب منتقل می‌کند.

بخش جدیدی به نام Chamber Dungeon به بازی اضافه شده

بازیکنان برای دسترسی به این بخش باید با شخصیتی به نام Dampe صحبت کنند. این بخش بسیار شبیه به نسخه محدودتری از ماریو مِیکِر است که در آن بازیکنان مراحل خودشان را طراحی می‌کنند و با دیگران به اشتراک می‌گذارند. بازیکنان با پیشروی در سیاهچال‌های بازی و عبور از هر قسمت یک سیاهچال، آن قسمت خاص را برای استفاده در این حالت آزاد می‌کنند. سپس می‌توانند با چسباندن تکه‌های مختلف از سیاهچال‌ها، سیاهچال‌های خودشان را به وجود بیاورند. البته آن‌ها نمی‌توانند محتویات یک تکه از سیاهچال را تغییر دهند که باعث تکراری شدن این بخش می‌شود. همچنین قابلیت به اشتراک گذاشتن این سیاهچال‌ها به صورت آنلاین وجود ندارد و برای این کار باید از وسیله خاصی به نام amiibo استفاده کنید.

Dampe همچنین چندین شکل سیاهچال خاص در اختیار بازیکن قرار می‌دهد تا با اتاق‌های دلخواهشان آن شکل خاص را بسازند و در صورت تمام کردن آن، به بازیکن جایزه خواهد داد. بعضی از این سیاهچال‌ها نیز چالش‌های مخصوص خودشان را دارند؛ برای مثال در یکی از این سیاهچال‌ها لینک نمی‌تواند از شمشیر خود استفاده کند یا تعداد قلب‌های او بسیار محدود خواهد بود.

The Legend of Zelda: Link’s Awakening در تاریخ ۲۹ شهریور ماه به طور انحصاری برای سوییچ منتشر شد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (2 مورد)
  • legolas
    legolas | ۸ مهر ۱۳۹۸

    من شخصا مشکلی با افت فریم نداشتم یعنی حس نکردم چیزی رو
    حدود ۶ ساعت هم بازی کردم

  • سید‌مصطفی علوی
    سید‌مصطفی علوی | ۷ مهر ۱۳۹۸

    برای من که تا الان فقط تریلرهای زلدا رو دیده بودم. وقتی این نسخه رو بازی کردم، اولش حس کردم بازی رو اشتباهی باز کردم. گرافیک کاملا عوض شده ولی جزابیت های خواص خودش رو داشت . من که خوشم اومد از بازی.

مطالب پیشنهادی