ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد فیلم Annabelle Comes Home
فیلم و سریال

نقد فیلم Annabelle Comes Home – نباید به خانه برمی‌گشتی

داستان از جایی شروع شد که در حدود دهه‌ ۷۰ میلادی، کنجکاوی دو جن‌گیر و دیوشناس از حد گذشت و آن‌ها را به داستان‌هایی وارد کرد که هر کدامشان قرار بود وحشت‌برانگیز و دلهره‌آور باشند. ...

مهرشاد مرادزاده
نوشته شده توسط مهرشاد مرادزاده | ۹ مهر ۱۳۹۸ | ۲۰:۳۰

نقد فیلم Annabelle Comes Home
داستان از جایی شروع شد که در حدود دهه‌ ۷۰ میلادی، کنجکاوی دو جن‌گیر و دیوشناس از حد گذشت و آن‌ها را به داستان‌هایی وارد کرد که هر کدامشان قرار بود وحشت‌برانگیز و دلهره‌آور باشند. اما مشکل اینجاست که پشتیبان مالی آن‌ها ترجیح داد به جای خلق داستان‌های اصولی و استاندارد، به صدای سکه‌های تماشاگران دل ببندد و هر فرمولی که دم دستش بوده را به کار بگیرد. البته، برخی آثار سعی بر متوقف کردن این روند داشتند و برای مثال Annabelle Creation این کار را به زیبایی انجام داد. اما در قسمت سوم شاهد بازگشت «آنابل» به خانه هستیم. در ادامه با نقد فیلم Annabelle Comes Home ویجیاتو را همراهی کنید تا ببینیم آیا آنابل واقعا باید به خانه برمی‌گشت یا بهتر بود در همان مکان قبلی خود باقی بماند.

  • کارگردان و فیلمنامه‌نویس: گری دابرمن
  • بازیگران: مکینا گریس، مدیسون آیسمن، کیتی سرایف، پاتریک ویلسون و ویرا فارمیگا
  • بودجه: ۲۷ تا ۳۲ میلیون دلار
  • میزان فروش: ۲۲۵.۲ میلیون دلار

داستان بی‌داستان

نقد فیلم Annabelle Comes Home

آنابل از آن دسته عروسک‌هایی است که توانایی جلب مخاطب را داراست. البته هم‌اکنون می‌توانیم از آن بدین صورت یاد کنیم و پیش از این نمی‌شد آن را خیلی جدی گرفت. فیلم‌های آنابل در اصل محصول اشاراتی هستند که در فیلم Conjuring شاهد بودیم و از همان جا به عنوان یک داستان جداگانه بیرون کشیده شده‌اند. The Nun نیز دقیقا مانند آنابل از همان فیلم سرچشمه گرفته و اکنون دارای فیلم اختصاصی خود است که چندان هم موفق نبوده. نخستین فیلم آنابل هم نتوانست نظر منتقدان را جلب کند و اشکالات زیادی را یدک می‌کشید. اما نکته جالبی که هم درباره عروسک چشم‌درشت ما و هم راهبه نفرین شده صدق می‌کند، بهره اقتصادی است.

اولین فیلم آنابل فیلم بسیار کم‌بودجه‌ای بود و علی‌رغم همه انتقادات، سود چشمگیری برای سازندگانش به همراه بیاورد. درست همانند The Nun که هر چه عده‌ای می‌گفتند این اثر ارزش وقت گذاشتن ندارد و شکستی بزرگ محسوب می‌شود، مردم بیش‌تر به سینماها هجوم می‌بردند. منطقی به نظر می‌رسد که دنباله این عناوین ساخته شوند و به‌جای تلاش برای ساختارشکنی و ارائه خلاقیت‌های بصری متنوع، فقط به دنبال منافع تجاری باشند.

نقد فیلم Annabelle Comes Home

عظیم‌ترین ایرادی که Annabelle Comes Home را از رسیدن به جایگاه یک اثر خوب باز می‌دارد، ضعف کارگردانی است.

در Annabelle Comes Home دقیقا ردپای چنین رویکردی دیده می‌شود. لوکیشن‌های این اثر به یک خانه و راهروهای طبقات مختلفش محدود شده‌اند که به خودی خود آنچنان هم مورد بدی به شمار نمی‌رود. نویسندگانی بوده‌اند که از همان مکان‌ها، داستان‌هایی بی‌نظیر درآورده‌اند و خواب را از چشمان مخاطبانشان گرفته‌اند. اما کمبود لوکیشن‌های سومین فیلم اختصاصی آنابل، مستقیما به روایت آسیب زده‌اند و رسما پتانسیل‌های مختلف داستانی را از آن گرفته‌اند.

به همین دلیل از دابرمن زیرکی خاصی انتظار می‌رود تا بتواند با این موضوع مقابله کرده و در نهایت آن را پوشش دهد. اما آنابل 3 اولین تجربه کارگردانی او به شمار می‌رود و همین موضوع باعث شده مشکلات کلی اثر بیش‌تر و بیش‌تر نمایان شوند. عظیم‌ترین ایرادی که Annabelle Comes Home را از رسیدن به جایگاه یک اثر خوب باز می‌دارد، ضعف کارگردانی است. دابرمن در اولین تجربه خود نه تنها موفق عمل نکرده، بلکه المان‌های قابل تحسین عناوینی که پیش از این نوشته بود را نیز زیر پا گذاشته و عناصر به اصطلاح تینیجری اثر را بیش‌تر کرده.

نقد فیلم Annabelle Comes Home

داستان Annabelle Comes Home از این قرار است که «اد» و «لورین وارن» آنابل را تحویل می‌گیرند و به اتاقی می‌برند که پر از اشیایی با ویژگی‌های شیطانی و ماوراءالطبیعه است. می‌دانیم که آنابل به عنوان گذرگاهی برای نیروهای شیطانی عمل می‌کند و به همین دلیل، او را در جعبه شیشه‌ای خاصی می‌گذارند تا این نیروها مهار شوند. مدتی می‌گذرد و این دو برای انجام کاری (که احتمالا ساخت یک فیلم دیگر است!) خانه را ترک می‌کنند. «مری الن» دختری است که برای پرستاری از دختر خردسال آن‌ها، یعنی «جودی» در نظر گرفته شده.

معضل دیگر فیلم از همین نقطه آزاردهنده می‌شود. مخاطب از همین زمان باید با مری الن آشنا شود و پردازشی که برای او صورت می‌گیرد، باید با نقشش در پیشروی داستان همخوانی داشته باشد. این پختگی شخصیت در چشمان بیننده در فیلم‌های ترسناک از اهمیت بیش‌تری هم برخوردار است و باید با ظرافت‌های خاصی با آن برخورد کرد. کارگردان باید به قدری یک کاراکتر را در ذهن مخاطب جا انداخته باشد که تأثیرگذاری اتفاقات و رخدادهای حول او از بین نروند.

نقد فیلم Annabelle Comes Home

تلاش نویسندگان این است که از همان پرده اول این شخصیت و ویژگی‌هایش را معرفی کنند که رویکرد مناسبی به نظر می‌رسد، اما متد و روشی که برای این امر در نظر گرفته شده از خاصیت‌هایی مبهمی رنج می‌برد. برای مثال طی تماشای فیلم بارها متوجه علاقه خاصی او به جودی می‌شوید که یکی از جنبه‌های مثبت فیلم است، اما منحصربه‌فرد محسوب نمی‌شود. تقریبا تمام اطلاعاتی ارائه شده از مری درباره خود او نیستند و به شخصیت دیگری مربوط می‌شوند. اگر آن شخصیت را از مری جدا کنید، او تبدیل به یک غریبه به تمام معنا می‌شود.

همین موضوع، یکی از دلایلی است که باعث شده‌اند سکانس‌های تنهای مری الن نتوانند از نهایت پتانسیل داستان استفاده کنند. از طرفی، همین شخصیت باید بار معرفی دو شخصیت دیگر را هم روی دوش خود حس کند. به همین دلیل، خود او در نگاه بیننده از اهمیت چندانی برخوردار نیست و در اصل نتوانسته از نظر احساسی، با مخاطب ارتباط برقرار کند. ارتباطی که برای یک قربانی در فیلم‌های ترسناک اگر مهم‌ترین نکته نباشد، از مهم‌ترین‌ها به شمار می‌رود.

نقد فیلم Annabelle Comes Home

این مورد جایی بیش‌تر نمایان می‌شود که «دنیِلا» نیز وظیفه جلو بردن بخشی از داستان را بر عهده می‌گیرد. دنیلا از نظر پردازش شخصیتی، به مراتب جلوتر از مری قرار دارد و این فاصله یکی از دیگر از عناصری است که به هر دوی نقش‌ها آسیب زده. دنیلا به خودی خود به طرز مناسبی در ذهن مخاطب شکل گرفته و از این وجه می‌توان او را در طرف مزیت‌های ترازو قرار داد. اما در کفه دیگر همان ترازو، دینامیک بین مری و دنیلا جای می‌گیرد. داستان مدام قصد دارد عمق دوستی آن‌ها را به مخاطب نشان دهد، اما وقتی هیچ پیش‌زمینه‌ای برای آن‌ها در نظر گرفته نشده، به تصویر کشیده نمی‌شود و حای اشاره کلامی خاصی نیز وجود ندارد، احتمال باورکردن این مورد هم نزدیک به غیرممکن می‌شود. رابطه دیگر مری الن با پسر سوپرمارکتی (!) نیز بسیار کارتونی از آب درآمده.

گفتن و نشان ندادن

نقد فیلم Annabelle Comes Home

رویکرد جاه‌طلبانه دابرمن و همراهانش در Annabelle Comes Home این بوده که به‌جای داشتن یک آنتاگونیست اصلی، از چند شخصیت منفی و ترسناک بهره ببرند. این ایده روی کاغذ فوق‌العاده به نظر می‌رسد و ظرفیت‌های داستانی زیادی را از خود نشان می‌دهد. اینکه آنابل دیگر تنها نیست و نقش همان دروازه را این بار برای چندین موجود دیگر هم بازی می‌کند. مشکلی که در معرفی این موجودات ایجاد شده، ما را به یاد فیلمی از ژانری کاملا متفاوت می‌اندازد.

ابتدای فیلم Suicide Squad را به یاد دارید؟ جایی که قرار بود شخصیت‌های اصلی فیلم معرفی شوند و برای اولین بار جزئیات شخصیتی آن‌ها را دریابیم. رویکردی که در این اثر صورت گرفت، نشان دادن متن‌هایی با فونت‌های ریز و با سرعتی زیاد بود. همین باعث می‌شود نیمی از مخاطبان نتوانند آن‌ها را بخوانند و نصف دیگری که به سختی آن‌ها را خوانده‌اند نتوانند هیچ ایده درستی از آن تشکیل دهند. مشکلی که فرنگی‌ها آن را Showing, not telling می‌خوانند و از اصول پایه‌ای فیلمنامه‌نویسی و به طور کلی داستان‌نویسی محسوب می‌شود. اگر می‌خواهید اطلاعاتی را کامل به مخاطب ارائه دهید، بهترین روش به تصویر کشیدن وقایع مد نظر است.

نقد فیلم Annabelle Comes Home

نقد فیلم Annabelle Comes Homeبرخی شخصیت‌ها از این معضل بزرگ مصون هستند و صدمه آنچنانی ندیده‌اند. خود آنابل در دو فیلم اختصاصی دیده شده و موارد جدیدی که در نسخه سوم بیان می‌شوند هم به تصویر کشده شده‌اند. برای مثال، ابتدا گفته می‌شود آنابل به خودی خود از نیروی شیطانی خاصی برخوردار نیست و در اصل دروازه‌ای برای ورود آن‌هاست. اگر همین موضوع به درستی نشان داده نشود، می‌توانیم آن را ضعف فیلمنامه بدانیم. اما هنگامی که صحنه خراب شدن خودروی ورن‌ها جلوی قبرستان طراحی شده، قدرت واقعی آنابل مشاهده می‌شود و در نتیجه، بیننده آن را کاملا درک می‌کند. شاید آن سکانس بار ترسناک کمتری داشته باشد، اما برای پردازش آنابل ضروری به نظر می‌رسد.

این قضیه کمابیش برای «فری‌من» هم صدق می‌کند. به قدرت‌های او نیز به صورت کلامی اشاره می‌شود و با چند تصویر، هر چند کم، تکامل می‌یابند. در مورد دیگر شخصیت‌هایی که نقش ترساندن مخاطب را بر عهده دارند اما نمی‌توان چنین اظهاری داشت. درباره عروس بخت‌برگشته‌ای که نقش مهمی ایفا می‌کند، حتی به درستی مکالمه هم صورت نمی‌گیرد؛ چه برسد به نمایش دادن قدرت‌ها. در مورد بقیه کاراکترها هم این روند تقریبا به همین شکل صورت می‌گیرد و آن‌ها تأثیرگذاری خود را از دست می‌دهند.

برای نشان دادن تفاوت این دو راهبرد، بیایید به صحنه اولین حضور دنیلا در انبار وسایل شیطانی بپردازیم. او در این صحنه کمابیش به تمام اشیا دست می‌زند. کاملا واضح است که نویسندگان سعی کرده‌اند با استفاده از عنصر تماس و حس لامسه، تعلیقی را برای مخاطب ایجاد کنند. اما این تعلیق خیلی کم‌رنگ است و دلیلش هم نبود پردازش درستی برای اشیاست. تصور کنید تعلیق و انتظار برای رخ دادن یک اتفاق ناگوار در این صحنه چقدر بیش‌تر می‌شد اگر تمای آن اشیای از پیش‌زمینه داستانی بهره می‌بردند و مخاطب متوجه اندازه خطری بود که هر کدام از آن‌ها توانایی ایجاد داشتند.

نقد فیلم Annabelle Comes Home

بعد از پایان این بخش مهم داستانی که باید اتمسفر فیلم را شکل دهد، بخش اصلی ترسناک و وحشت‌آور آغاز می‌شود. اما Annabelle Comes Home در انجام رسالت اصلی خود هم ناتوان مانده و اشکالات متعددی دارد. پرده انتهایی فیلم در اصل توالی بی‌پایانی از جامپ‌اسکیرها و صحنه‌های ترسناکی کاملا قابل پیش‌بینی است و به معنای واقعی هیچ خلاقیتی را ارائه نمی‌دهد. این فیلم کلا سعی کرده از خلاقیت‌های آثار پیشین این دنیای سینمایی استفاده کند و آن‌ها را در قالبی دیگر قرار بدهد.

قابل پیش‌بینی بودن غافلگیری‌های Annabelle Comes Home را نمی‌توان نادیده گرفت. این مشکل از تعیین نشدن فرم درستی برای ترساندن مخاطب نشأت می‌گیرد و با رعایت چند اصل می‌شد از وقوع آن جلوگیری کرد. همانطور که پیش‌تر اشاره شد، طی سی دقیقه انتهایی در اصل ایده‌های متفاوتی که اکثرا هم سطحی هستند، به صورت رگباری و پشت سر هم به نمایش درمی‌آیند و به بیننده اجازه درک هر مورد داده نمی‌شود. به همین دلیل، اگر در همان میان اجرای خوب ایده‌ای صورت بگیرد نیز در دید مخاطب مخفی باقی می‌ماند و دیده نمی‌شود. همچنین فیلمبرداری اثر هم گاهی اوقات در این مورد تأثیر به سزایی می‌گذارد، اما در مجموع عملکرد قابل قبولی دارد.

نقد فیلم Annabelle Comes Home

در قسمت‌های میانی داستان اما این غافلگیری‌ها روند کندتری دارند که باعث شده تأثیرگذاری آن‌ها دوچندان شود و از جهات مختلفی بهتر از روند پایانی باشند. برای مثال، فری‌من که پیش‌تر هم معرفی شده، چند دقیقه‌ای از مدت زمان کلی فیلم را به خود اختصاص داده. برای مثال صحنه‌ای که سکه‌ها روی زمین غلت می‌خورند و به مری جهت می‌دهند به زیبایی طراحی شده و حرکت دوربین با دنبال کردن حرکت سکه‌ها تا شخصیت ما را به جای او می‌گذارد. یکی از نکات مهم در مورد این بخش، همان صدای سکه‌هاست که حس بدی را القا می‌کند و هشداری برای اتفاقی بزرگ‌تر محسوب می‌شود. این برداشتن خرده نان‌ها تا جایی خوب پیش می‌رود که چراغ قوه از کار می‌افتد و انتظار می‌رود نور صحنه کمتر شود.

در این مواقع معمولا نورپردازی تم بسیار تیره‌تری به خود می‌گیرد تا دقیقا حس قربانی را به ما بشناساند و این موضوع را به ما بفهماند که امتیاز داشتن روشنایی و دید درست گرفته شده. در این فیلم اما چنین موضوعی را شاهد نیستیم و نورپردازی تغییر چندانی به خود نمی‌بیند. ما همچنان می‌توان تمامی اعمال شخصیت مورد نظر و آنتاگونیست‌ها را ببینیم. در اصل، یکی از دلایل محبوبیت استفاده از تاریکی در آثار ژانر وحشت هم همین است. اینکه بفهمیم با فرد یا شیئی ناشناخته طرفیم و اطلاعات درست‌وحسابی و برتری‌بخشی را نداریم.

نقد فیلم Annabelle Comes Home

بدترین شخصیت ترسناک کل فیلم را می‌توان همان عروس دانست. این عروس از ناکجاآباد می‌آید، اعمالی را انجام می‌دهد و سپس به طور کلی فراموش می‌شود. همانطور هم که اشاره شد، پیش‌زمینه داستانی ندارد و فقط برای طولانی‌تر شدن فیلم و ارائه غافلگیری‌های بیش‌تر به فیلم آمده. صحنه دیگری که خیلی برایم آشنا بود، به تلویزیون درون انبار اشیای شیطانی مربوط می‌شد که مرا به یاد The Ring و آن صحنه معروفش انداخت. البته ایده اجرایی در Annabelle Comes Home تفاوت زیادی با آن دارد و اصلا ترسناک نیست.

در تلویزیون ذکر شده، اتفاقات چند ثانیه آینده به نمایش در می‌آیند و دنیلا نیز آن‌ها را می‌بیند. مشکل این قطعه نیز دقیقا همین است. وقتی هم دنیلا و هم بیننده از اتفاقاتی که به وقوع خواهند پیوست، باخبرند، دیگر نباید انتظار غافلگیر شدن و ترسیدن آن‌ها را داشت. اما در کمال ناباوری، فرم نویسندگی به گونه‌ای با آن برخورد می‌کند که گویا هیچ چیزی مشخص نیست و با یکی از وحشت‌برانگیزترین صحنه‌های کل فیلم طرف هستیم. البته تمام این موارد به کنار، جالب است بدانید اشباح هم در بازار وب‌کم‌ها دستی بر آتش دارند. تصاویر به نمایش درآمده از تلویزیون دارای افکتی هستند که حالتی وب‌کمی به آن‌ها می‌دهد. صحنه گم شدن کنترل تلویزیون در لوکیشن دیگر نیز قبلا در دومین نسخه کانجرینگ دیده شده بود و یک رونوشت محسوب می‌شود. یکی دیگر از شخصیت‌هایی که وجود آن در فیلم درک نمی‌شد، گرگینه‌ بود. این گرگینه نیز از همان فرمول ناقص دیگر شخصیت‌ها پیروی می‌کند و فقط برای خلق چند جامپ‌اسکیر کاملا قابل پیش‌بینی به کار گرفته شده.

عروسکی در مسیر افول

نقد فیلم Annabelle Comes Home

فیلم Annabelle Comes Home را می‌توان دنباله تجاری دیگری برای دنیای سینمایی Conjuring دانست. این عنوان در ژانر و مأموریت اصلی خود هیچ خلاقیتی را به کار نمی‌گیرد و سعی دارد با ارائه سریع موارد مختلف و سطحی، مخاطبش را در المان‌های مختلفی قرار دهد که موجب سردرگمی او می‌شود. دابرمن در اولین تجربه کارگردانی خود چندان موفق عمل نکرده و نتوانسته لحن مشخص و درستی را برای پرده‌های مختلف داستانی به کار بگیرد. در نهایت می‌توان این عنوان را اثری متوسط در ژانر وحشت دانست که همان فرمول‌های قبلی را کمابیش به همان روش پیشین ارائه می‌دهد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (3 مورد)
  • فرهاد
    فرهاد | ۱۶ آبان ۱۳۹۹

    نقد دقیق و عالی....

  • Nahid
    Nahid | ۵ آبان ۱۳۹۸

    نقد عالی بود....خیلی از خواندنش لذت بردم.ممنون

  • Fatme
    Fatme | ۱۱ مهر ۱۳۹۸

    وااااای عالیییی بود

مطالب پیشنهادی