ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

هیولای فرانکنشتاین - Banner

شناخت هیولای فرانکنشتاین – قربانی پیش‌داوری‌های انسان‌ها

کاراکتر بی‌نام مری شلی

محمدرضا صفری
نوشته شده توسط محمدرضا صفری تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۴۰۴ | ۱۹:۰۰

هیچ کس به خواسته خودش به دنیا نمی‌آید. کم‌تر انسانی هم هست که بخواهد به شکل یک موجود ترسناک و ناهمگون باشد. شاید هیولای فرانکنشتاین دقیقا یک انسان به حساب نیاید، ولی او هم نه به خواست خودش پدید آمد و نه می‌خواست ظاهر ناخوشایندی داشته باشد. با همه این اوصاف، خلق شد تا تبدیل به بخشی جدایی ناپذیر از ژانر ترسناک و حتی فرای آن باشد.

در این نوشتار شما را با هیولای فرانکنشتاین رمان «فرانکنشتاین؛ یا پرومته مدرن» آشنا می‌کنیم؛ موجودی که از اعضای بدن چند پیکر متفاوت توسط یک دانشمند بلندپرواز به وجود آمد اما بر خلاف چیزی که می‌خواست، همچون یک هیولا با او رفتار شد تا سرانجام هیولا بودن را بپذیرد.

رونماییرمان «فرانکنشتاین؛ یا پرومته مدرن»
تاریخ رونمایییکم ماه ژانویه سال ۱۸۱۸
فرانچایزFrankenstein
آفرینندهمری شلی
نامهیولای فرانکنشتاین (Frankenstein's monster)

هیولای فرانکنشتاین کیست؟

هیولای فرانکنشتاین آنتاگونیست رمان «فرانکنشتاین؛ یا پرومته مدرن» به شمار می‌آید. او به دست ویکتور فرانکنشتاین و پس از آزمایش‌های پیچیده روی جنازه‌ها خلق شد. با این حال، موجودی که خلق کرده بود دقیقا همان چیزی نشد که انتظار می‌داشت تا با او همچون یک هیولا برخورد کند. پیامد این پیش‌داوری متمایل کردن آفریده‌اش به شرارت شد.

زندگانی، هر چند که شاید تنها انباشتی از رنج باشد، برای من گرامی‌ست، و من از آن دفاع خواهم کرد.

هیولای فرانکنشتاین در رمان «فرانکنشتاین؛ یا پرومته مدرن»

گرد هم آمدن اعضای بی‌جان بدن

ویکتور فرانکنشتاین به دنبال این بود تا راهی برای زندگی دوباره و عملا جاودانگی بیابد. هر چند با مخالف‌های فراوان رو به رو شد اما برای رسیدن به این هدف تصمیم گرفت تا قسمت‌های مختلف بدن را از جنازه‌های گوناگون گردآوری و در آزمایشگاه شخصی خود در راه رسیدن به این خواسته شروع به کار کند.

او این اعضای بدن را به یکدیگر پیوند زد و با استفاده از دانش خودش و به کار بردن روش مبهم و ناآشکار علمی موفق شد تا به مخلوق خود جان دهد. هر چند که ویکتور به هدفش در جان دوباره دادن به بافت‌های مرده به موفقیت رسید ولی انگار نتیجه چندان دل‌خواهش نبود. به گونه‌ای که او با وحشت از آزمایشگاه گریخت و آفریده تازه-به-دنیا-آمده خود را تنها گذاشت.

یک موجود بی‌نام

از آن جایی که ویکتور فرانکنشتاین هرگز روی مخلوق خود اسمی نگذاشت، این موجود بی‌نام ماند. در طول رمان «فرانکنشتاین؛ یا پرومته مدرن»، این آفریده با عناوینی به مانند «جانور»، «دیو»، «شبح»، «شیطان»، «مفلوک»، «شرور»، «چیز»، «موجود»، «اوگر» و «هیولا» توسط دیگران و خودش خوانده می‌شود.

نکته جالب این است که در طی رمان مری شلی، از اسم «هیولای فرانکنشتاین» برای اشاره به او استفاده نشد و این عبارتی بود که بعدها توسط مخاطبان و اقتباس‌هایی که از «فرانکنشتاین؛ یا پرومته مدرن» انجام شد برای نام‌گذاری این آفریده بدون اسم به کار رفت.

هیولایی ناهمگون

همان طور که گفته شد، ویکتور فرانکنشتاین برای خلق این موجود و جان دوباره دادن به بافت مرده، به سراغ پیکر افرادی رفت که جان خود را از دست داده بودند و از هر کدام از آن‌ها بخش‌هایی را برای آزمایش خود برداشت. این دانشمند هرگز به دنبال این نبود که یک موجود زشت و ترسناک بیافریند. بلکه، به گفته خودش، تلاش داشت تا در گزینش قسمت‌های بدن به زیبایی آن‌ها هم توجه کند.

با همه این اوصاف، ویکتور از بافت‌های مرده بهره می‌برد که از جنازه‌های متفاوت برداشته شده‌اند. نتیجه پیوند زدن آن‌ها به هم، یک بدن ناهمگون است که مثل یک پیکر بی‌جان ظاهری رنگ‌پریده و بی‌روح دارد. همین شکل بیرونی اوست که باعث می‌شود تا همه این موجود را به شکل یک هیولای پلید و ترسناک در نظر بگیرند و با قضاوت و پیش‌داوری، همان رفتاری را با او داشته باشند که با یک موجود شرور خواهند داشت.

انسان‌هایی که یک هیولا آفریدند

چیزی که هیولای فرانکنشتاین را تبدیل به آنتاگونیست رمان می‌کند، در واقع خود انسان‌هایی هستند که او با آن‌ها برخورد دارد. در همان لحظه به دنیا آمدن و جان گرفتن، این موجود، مخلوق خود را می‌بیند که از او می‌گریزد. خود هیولا هم از آزمایشگاه بیرون می‌رود (بدون این که در آن لحظه بداند دفترچه ویکتور فرانکنشتاین درون جیب کتی‌ست که از آزمایشگاه برداشت) تا زندگی را روی پای خودش آغاز کند.

در حالی که او تلاش داشت خود را از انسان‌ها پنهان نگه دارد و به شکل مخفیانه شیوه حرف زدن، خواندن و آداب معاشرت را یاد بگیرد اما هر از چند گاهی با تعدادی از آن‌ها برخورد می‌کرد. شوربختانه کم و بیش همه برخوردهای هیولای فرانکنشتاین با انسان‌ها رو به تلخی رفت.

چه او سعی می‌کرد بخشی از زندگی آن‌ها باشد یا حتی جان آن‌ها را نجات دهد ولی تقریبا هر کسی که چشم به این موجود می‌انداخت، با تصور این که با هیولایی بی‌رحم طرف است، یا از او دوری می‌جست یا تلاش می‌کرد تا نابودش کند. این برخوردها باعث شدند تا هیولا، انسان‌ها را به چشم دشمن ببیند.

به مرور و با موفقیت در خواندن دفترچه‌ای که همراهش بود، هیولا به این نتیجه رسید که تنها خود ویکتور فرانکنشتاین می‌تواند به او کمک کند تا از تنهایی درآید. با یافتن خالق خود، این درخواست را با ویکتور به اشتراک می‌گذارد ولی پاسخ منفی می‌شنود. بدین گونه، هیولای فرانکنشتاین تصمیم می‌گیرد که اگر خودش محکوم به زندگی تنهاست، کاری می‌کند تا آفریننده‌اش نیز یک زندگی تنها داشته باشد. به این ترتیب است موجودی که فرانکنشتاین آفرید تبدیل به شخصیتی می‌شود که زندگی‌اش را از هم می‌پاشاند و از بین می‌برد.

برگردان‌های هیولای فرانکنشتاین

نخستین اقتباس‌ها و برگردان‌ها از رمان «فرانکنشتاین؛ یا پرومته مدرن» به همان دوره‌ای بازمی‌گردند که خود مری شلی هنوز در قید حیات بود و حتی به تجربه آن‌ها پرداخت. در واقع، از نمایش تئاتری Presumption; or, the Fate of Frankenstein سال ۱۸۲۳ در جایگاه اولین برگردان این رمان یاد می‌شود که فقط ۵ سال بعد از نخستین چاپ کتاب به روی صحنه رفت.

اولین فیلم لایو اکشن بر اساس «فرانکنشتاین؛ یا پرومته مدرن» نیز یک اثر کوتاه صامت مربوط به سال ۱۹۱۰ با عنوان Frankenstein می‌شود که در آن چارلز اوگل به ایفای نقش هیولای فرانکنشتاین پرداخت. البته فیلم The Frankenstein Trestle سال ۱۸۹۹ یک اثر قدیمی‌تر قلمداد می‌شود که نام «فرانکنشتاین» را در خود جای داده است اما ربطی به رمان مری شلی و هیولای فرانکنشتاین ندارد.

هیولای فرانکنشتاین (با بازی بوریس کارلوف) در فیلم Frankenstein (به کارگردانی جیمز ویل)
هیولای فرانکنشتاین (با بازی بوریس کارلوف) در فیلم Frankenstein (به کارگردانی جیمز ویل)

عنوان Frankenstein سال ۱۹۳۱ استودیو یونیورسال (و دنباله‌اش با اسم Bride of Frankenstein در سال ۱۹۳۵) اثرگذاری بسیاری در شناخت ماجرای فرانکنشتاین برای عموم داشت و عمدتا نگارشی‌ست که باعث یادآوری ظاهر ترسناک هیولا می‌شود. در این فیلم، بوریس کارلوف نقش هیولای فرانکنشتاین را بازی کرد.

اکنون که بیش از دو قرن از چاپ اولین نسخه‌های رمان «فرانکنشتاین؛ یا پرومته مدرن» مری شلی می‌گذرد، داستان و کاراکترهایی که این نویسنده آفرید به سراسر صنعت سرگرمی و مدیوم‌های مختلف راه یافته‌اند. آن‌ها را در فیلم‌ها، سریال‌ها، بازی‌ها، کمیک‌ها و هر گونه دیگر سرگرمی به شکل‌های گوناگون می‌بینیم.

فرانکنشتاین و هیولایش کم و بیش برای عموم مردم شناخته‌شده هستند و این موجود ترسناک حتی در آثار فرای ژانر وحشت هم حضور دارد تا نشانی از موفقیت مری شلی و آفریده‌اش باشد. احتمالا شلی به رمانی که خلق کرد افتخار می‌کند، حسی که هرگز ویکتور فرانکنشتاین نسبت به آفریده خود نداشت.


چه کسی هیولای فرانکنشتاین را پدید آورد؟

از مری شلی به عنوان آفریننده هیولای فرانکنشتاین یاد می‌شود که در ماه ژانویه سال ۱۸۱۸ و رمان «فرانکنشتاین؛ یا پرومته مدرن» رونمایی شد.

نام هیولای فرانکنشتاین چیست؟

در رمان «فرانکنشتاین؛ یا پرومته مدرن» هرگز اسمی برای این کاراکتر به کار نمی‌رود و به جایش با عناوینی همانند جانور، دیو، شبح، شیطان، مفلوک، شرور، موجود، هیولا و چند نام دیگر مورد اشاره قرار می‌گیرد.

چرا در داستان هیولای فرانکنشتاین آفریده شد؟

ویکتور فرانکنشتاین به دنبال این بود تا راهی برای زندگی مجدد بافت‌های مرده بیابد و در نهایت به گونه‌ای راز جاودانگی را کشف کند. با این هدف، او اعضا و جوارح افرادی که جان خود را از دست داده بودند را جمع‌آوری کرد تا در نهایت موفق به جان دوباره دادن به آن‌ها در قالب یک موجود شد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی