طناب، چوب و دنیایی که بالاخره قدر میبیند
۱- آثاری که تبدیل به فرنچایز میشوند، همواره راه و روشهای متفاوتی برای خوانش و مطالعهی دوباره پیشروی مخاطب قرار میدهند. مثلا این انتخاب شماست که شش فیلم افسانهای جورج لوکاس در دنیای «جنگ ستارگان» ...
۱- آثاری که تبدیل به فرنچایز میشوند، همواره راه و روشهای متفاوتی برای خوانش و مطالعهی دوباره پیشروی مخاطب قرار میدهند. مثلا این انتخاب شماست که شش فیلم افسانهای جورج لوکاس در دنیای «جنگ ستارگان» را به ترتیب انتشار ببینید و یا مسیر قصه را پیش بگیرید. خیلیها معتقدند با تجربهی ابتدایی «یاکوزا ۰»، درک بهتری نسبت به فرنچایز خواهید داشت؛ اما در سمت دیگر بسیاری دوست دارند تا کار را با «کیوامی» و همان ترتیب عرضه شروع کنند. یا چه کسی میتواند بگوید تماشای ابتدایی «هابیت» و سپس حماسهی «ارباب حلقهها» ترتیب جذابتری است، یا شروع مسیر با یاران حلقه و در ادامه شنیدن قصهای قدیمیتر از این جهان غنی. این مورد درباره ساخته جدید «هیدئو کوجیما» هم صدق میکند. آقای کارگردان یک مقدمهی نسبتا طولانی و نهچندان عامهپسند ساخت و حالا در ادامهی آن با پسوند On The Beach، محتواهایی را پیشروی مخاطب میگذارد که خیل عظیمتری را درگیر نمایشهای استادانهی بازی میکند. در واقع اگر شما از تجربهی اولین «دث استرندینگ» دل خوشی ندارید، احتمال اینکه با نمایشها و در ادامه تجربه بازی دوم به سراغ آن بروید، بیش از پیش خواهد بود.
۲- «دث استرندینگ» بر پایهی فلسفهای از نویسنده شرقی، «کوبو آبه» بنا شده است. نقل به مضمون و بیان سادهترش اینکه بشر ابتدا و برای نزدیک نگه داشتن آنچه برایش مهم بود، از طناب استفاده کرد. در ادامه و برای دور کردن خطرات، به سراغ چوب رفت. هیدئو کوجیما بارها تاکید داشت و دارد که نسخهی اول «دث استرندینگ» دربارهی طناب است و نه چوب. فکر میکنم با این توضیح - که البته برای تمامی افرادی که نسخه اول را تجربه کردهاند، واضح بهنظر میرسد - حالا علتهای جذابیت تریلر On The Beach بیش از پیش مشخص میشود.
۳- عصارهی جهان «دث استرندینگ ۲» و نمایشهایش تا به امروز را میتوان در دیالوگی از «هیگز» خطاب به «سم» و در حالی که سلاح قهرمان قصه را از دستانش میگیرد، شنید: «میبینم که طنابت رو با یه چوب عوض کردی». این دقیقا همان دلیلی است که امروز نام «یوجی شینکاوا» افسانهای را علاوه بر مکانیکالدیزاین و فعالیتهای همیشگیاش، بهعنوان طراح صحنههای اکشن و مبارزات نیز میبینیم. اینجا کوجیما از روایتی خشونتگریز و تاکید روی وصل کردن شهرها و دنیاها به هم فاصله گرفته است و سوالی بزرگتر را مطرح میکند: «آیا اصلا باید [به یکدیگر] متصل میشدیم؟». دنیای پیرامون عوض شده، اما آیا قهرمان ما هم عوض شده است؟ جواب قطعا منفی است. سم پورتر همان شخصیت یکدنده و خیرخواهی است که میشناختیم و حالا مواجههی او و «طنابش» (بخوانید شیوهی خیرخواهانه و بدون خشونت برای رویارویی با هر اتفاقی) با دنیایی که «چوب» (بخوانید شیوهای خشونتآمیز برای رسیدن به صلح) به دستانش میدهد، شاخکهای مخاطب را تیز کردهاند. سم پورتر همان قهرمان سابق است. دنیا همان دنیاست و قصه در امتداد همان خط داستانی. امروز اما یک پاندمی و چند سال بعد از «دث استرندینگ»، انگار دنیا برای پیامهای آقای کارگردان آمادهتر از دفعهی گذشته است.
۴- در دفاع از آنچه «دث استرندینگ» را خاص و تبدیل به تجربهای فراموشنشدنی میکرد (فارغ از گیمپلی ساختارشکن و قصهی مهیب)، همواره گفتهام که ترکیب این بازی و کارگردانی را هیچ جای دیگری نمیتوان پیدا کرد. «دث استرندینگ ۲» نیز در ادامهی همان تفکر است؛ اما با المانهای عامهپسندتر و البته تا حدی هالیوودیتر. علاقهی خالق فرنچایز به سینما، بدون شک در On The Beach هم بازتاب خواهد داشت و شاهد کاتسینهای بلند و امضای همیشگی او خواهیم بود. فراتر از همهی اینها اما بازی دوم نشان میدهد که اگر یک پشتوانهی خوب برای ساخت دنیا و به دنبالش مکانیکهای بازی داشته باشید، در ادامه مخاطب هم به سمت جهانی که خلق کردهاید کشیده خواهد شد. وقتی مکانیکها درست کار میکنند، جهان پویاست و مخاطب با همهی اینها و ترکیبشان ارتباط برقرار میکند، تنها راه پیشرویتان یک چیز است: همهی المانها را بزرگتر و وسیعتر کنید. کوجیما پروداکشنز نهتنها این کار را با نسخه دوم انجام میدهد؛ بلکه روی همان گیمپلی، لایههای جدیدی از اتفاقات را معرفی میکند. به این ترتیب هر بخشی از تعاملها که برای گیمر خستهکننده و نهچندان جذاب باشد، با بخشهای دیگر پوشش داده میشود.
۵- بهنظر میرسد حالا که یک سال و چند ماهی تا عرضهی بازی مانده، میزان انتظار و شوق عموم دارندگان کنسول خانگی سونی از همیشه برای بازگشت به دنیای «دث استرندینگ» بیشتر است. دیگر خبری از تقسیم شدن مخاطبان به دو قشر نیست و عموم افرادی که تریلر بازی را میبینند، از جلوههای بصری نسل بعدی و البته تنوع بالای گیمپلی بازی غافلگیر میشوند. «دث استرندینگ ۲» برای همه یک چیزی دارد. چه هوادار استفاده از «طناب» باشید و چه «چوب» را برای پیش بردن هدف انتخاب کنید، دنیای «دث استرندینگ» اینجاست تا زمان عرضه و خلاف شش سال قبلش، بالاخره آنطور که باید قدر ببیند.
بیشتر بخوانید:
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.