گودزیلا سلطنت میکند: عصر طلایی برای پادشاه هیولاها
این روزها همه دوست دارند در مورد خستگی و دلزدگی مخاطبان از آثار ابرقهرمانی صحبت کنند یا خستگی مخاطب از تولید راهاندازیهای مجدد یا بازسازی از برندهای قدیمی؛ اما در غیر این صورت، این چند ...
این روزها همه دوست دارند در مورد خستگی و دلزدگی مخاطبان از آثار ابرقهرمانی صحبت کنند یا خستگی مخاطب از تولید راهاندازیهای مجدد یا بازسازی از برندهای قدیمی؛ اما در غیر این صورت، این چند ماه گذشته باید «خستگی مخاطب از گودزیلا» را به یک کلمه کلیدی جدید تبدیل میکرد. اما چرا؟ چون تنها در این پنج ماه گذشته، گودزیلا در فیلم جدید ژاپنی «گودزیلا منهای یک» خودنمایی کرد، و از سوی دیگر در سریال جدید استریم آمریکایی اپلپلاس یعنی «Monarch: Legacy of Monsters» ظاهر شد، و اکنون نیز دوباره با فیلم جدیدی به پرده بزرگ سینما بازگشته است. منظور من نسخه آمریکایی «گودزیلا و کونگ: امپراتوری جدید» است.
بنابراین، با این تعداد آثار متمرکز بر گودزیلا و با توجه به اینکه چقدر از دیدن فرنچایزها، جهانهای سینمایی و شخصیتهای یکسان خسته شدهایم، باید دقیقاً به همان شکل از گودزیلا نیز خسته شده باشیم. در عوض، این چند ماه گذشته ممکن است نشان دهنده عصر طلایی گودزیلا در جهان و خود آمریکا یا حداقل بزرگترین برد برای این افسانه در مدت زمان طولانی باشد.
اما بسیاری از این موفقیت را احتمالاً میتوان به خاطر «گودزیلا منهای یک» سینمای ژاپن دانست که هیچ ارتباطی با هیولاهای کنونی آمریکا ندارد که در آن گودزیلا با کینگ کونگ تیم شده است. فیلم «گودزیلا منهای یک» در زمستان گذشته پادزهر وحشتناکی ارائه کرد، زیرا این اثر به ژاپن پس از جنگ جهانی دوم بازگشت و ملتی را که از قبل بی روحیه بود، بیش از هر زمان دیگری نابود کرد. با این حال، مردم محاصره شده و سربازان روحزده ژاپن از خاکستر برخاستند تا او را به هر حال، حداقل تا رستاخیز بعدیاش، از او به پایین بیاورند.
لازم به ذکر است که «گودزیلا منهای یک» نه تنها گودزیلا را به ریشههای اصلیاش بهعنوان تمثیلی/استعارهای هولناک از عصر اتمی و ترومای ژاپن پس از جنگ جهانی دوم بازگرداند (در حالی که الهامبخش هزاران جوک دربارهی آن بود که دنبالهای بر «اوپنهایمر» است) بلکه توانست با یک تمثیل متفاوت موفقیتی خاص را نیز کسب کند. منظور من آن است که رویکرد خاص فیلم و البته تولید عالی آن در بخش فنی باعث شد تماشاگرانی متشکل از رای دهندگان اسکار، به گودزیلا اولین جایزه اسکار را در 70 سال زندگیاش روی این کره خاکی برای بهترین جلوههای بصری اهدا کنند.
نکته این موفقیت اسکاری نسخه ژاپنی گودزیلا آن است که با وجود تمام شوخیها، ناسزاگوییها و ترسهای مشروع در مورد جلوههای ویژه در فیلمهای پرفروش آمریکایی، ژاپن نشان داد که چه کارهایی میتوان با آنها انجام داد، بدون اینکه بودجهای متورم داشته باشید یا هنرمندان جلوههای بصری بیش از حد کار کنند یا دستمزد کمتری دریافت کنند. علاوه بر این، نشان داد که هنوز با گودزیلا به طور کلی چه کاری میتوان انجام داد، که مطمئناً در هفت دهه تغییرات زیادی را پشت سر گذاشته است.
گودزیلا در چند دهه اول حضورش در ژاپن از یک شرور جدی به یک قهرمان کارتونی تبدیل شد. سپس، زمانی که آمریکا اولین برخورد جدی خود را در سال 1998 از او گرفت، منجر به ساخت یک اثر کارتونی حتی بزرگتر و پاپکورنیتر با «گودزیلا» رولند امریش شد. سپس، وقتی آمریکا دوباره تلاش کرد به سراغ این هیولا برود، گودزیلا کمی جدیتر شد. «گودزیلا» گرت ادواردز در سال 2014 سعی کرد بار دیگر در مورد گودزیلا حیرت و شگفتی ایجاد کند، حداقل برای صحنهها و نبردهای بسیار کمی که گودزیلا در آنها وجود داشت.
اما پس از آن، برادران وارنر و لجندری پیکچرز از قرار دادن گودزیلا، گالری سرکش هیولاهای دیگر و خود کینگ کونگ در یک دنیای سینمایی جدید به کلی وارد فاز تازهای شدند. از «کنگ: جزیره جمجمه» تا «گودزیلا: پادشاه هیولاها»، «گودزیلا و کونگ» » و اکنون «گودزیلا و کونگ: امپراتوری جدید» همه در مسیر این دنیای جدید تولید شدهاند.
با تمام این تفاسیر، نکته پیرامون دنیای گودزیلای آمریکایی به شدت متفاوت از گذشته این شخصیت است. این یعنی «پادشاه هیولاهای جدید» کمتر درباره استعارههای پس از جنگ و تمثیلهای عمیق است و بیشتر درباره اتصال هیولاها به سبک MCU، تحت هدایت S.H.I.E.L.D است. در اینجا نیز ما یک کنترل کننده یا گروه نگهبان مانند عامل انسانی مونارک داریم. و درست مانند آنچه که MCU در نهایت به S.H.I.E.L.D داد، یعنی نمایش سریال تلویزیونی خود در بین فیلمها، دنیای هیولایی وارنر نیز آن را انجام داده است. حتما میدانید که گردانندگان Monsterverse پاییز گذشته با سریال «مونارک میراث هیولاها» این گام را به شکل دنیای سینمایی مارول برداشتند.
ولی جذابیت همزمانی نمایش آثار آمریکایی پیرامون گودزیلا با نمایش گودزیلای ژاپنی این بود که به طور کاملاً تصادفی، درست زمانی که «گودزیلا منهای یک» به سینماهای آمریکا رسید و تبلیغات شفاهی عظیمی برای آن به نمایش درآمد، ناگهان به طور تصادفی، یک ویژگی دوگانه گودزیلایی به وجود آورد و به طرفداران گودزیلا بهترینهای هر دو جهان را داد. این یعنی آنهایی که میخواستند گودزیلای را ببینند که در دهههای گذشته مخاطبان را وحشت زده میکرد، «گودزیلا منهای یک» را در سینماها داشتند، و آنهایی که هنوز نسخه آمریکایی نرمشده و قهرمانانهتر او را دوست داشتند، سریال «Monarch: Legacy of Monsters» را برای پخش در اختیار داشتند. البته در «مونارک میراث هیولاها» گودزیلا تنها در نیمی از قسمتهایش به صورت بزرگ ظاهر میشود، اما «گودزیلا منهای یک» واقعاً زمان زیادی برای گودزیلا کنار میگذارد.
با توجه به استفاده کمیاب اما فراموش نشدنی از گودزیلا و داستان انسانی بهطور شگفتانگیز جدیاش، «گودزیلا منهای یک» مطمئناً هیولا و تاکتیکهای بلاکباستر آمریکاییاش را کمتر جلوه میدهد. به این ترتیب، شاید این اثر در مقابل نسخه سینمایی «گودزیلا و کونگ: امپراتوری جدید» کمی سادهتر و کم اکشنتر به نظر برسد. چرا که از اساس نسخه جدید گودزیلا در سینمای آمریکا به معنی واقعی یک اکشن بزرگ در مقیاس عظیم است.
با این حال، در بهترین حالت، سریالی چون «Monarch: Legacy of Monsters» پاورقی کاملاً کوچکی برای «Godzilla Minus One» در طول زمستان گذشته بود؛ اما چرا؟ چون این سریال نیز سعی کرد رویکردی انسانی به شخصیتهای اطراف گودزیلا داشته باشد. این سریال از جهات دیگر به پاورقی قابلتوجهی نیز تبدیل شده است، زیرا آنا ساوای را به عنوان یک نقش اول انسانی، درست قبل از موفقیت فعلی و حتی مهمترش در سریال «Shogun» در بهار امسال نشان میدهد. و همچنین این سریال برخلاف بسیاری از مجموعههای MCU و جنگ ستارگان، نیازی به تکالیف یا بازدید زیادی از آثار گذشته ندارد زیرا بین «گودزیلا» 2014 و دنبالههای آن اتفاق میافتد؛ بنابراین بینندگان نیازی به تماشای آنها ندارند.
اما دنیایی هیولایی وارنر یک برنامه 5 یا 10 ساله از قبل مانند سایر جهانهای سینمایی ندارد، حداقل به صورت عمومی. بنابراین در بین تمدید نشدن سریال «مونارک» توسط اپل و پرسشهایی در مورد اینکه «Godzilla x Kong: The New Empire» چقدر میتواند بزرگ باشد یا باید باشد، بحث زیاد است. اما از آنجایی که هرگز گودزیلا در سطح MCU موفق نبوده است، و از آنجایی که برادران وارنر سردردها و برنامههای بزرگتری جز جهان هیولایی خود دارند، ممکن است آینده این هیولای نفس اتمی بسته به اینکه بقیه سال 2024 چگونه پیش میرود، شکنندهتر شود.
با این حال، اگر این را کنار بگذاریم، ادامه وجود آن و موفقیت آن در گیشه تطبیق پذیری و انعطاف پذیری گودزیلا و جهانهای مختلف او را ثابت میکند. در واقع، این همان چیزی است که اخیراً با دیگر سوپراستارها و شخصیتهای پرفروش آمریکایی نمیبینیم. برای مثال جهان سینمایی مارول با هر فیلم و سریال تلویزیونی راکدتر از گذشته میشود و احتمالاً تا زمانی که شخصی غیر از کوین فایگی را مسئول ساخت آن نکنند، یا تا زمانی که طرفداران بیشتری از استودیویی غیر از دیزنی برای تولید آن درخواست کنند، به همین شکل باقی خواهد ماند.
البته همین امر در مورد جنگ ستارگان نیز صدق میکند، و بیشتر این نماد پولسازی محبوب امپراتوری دیزنی در حال حاضر به یک درجا زدگی رسیده است. در همین حال، دنیای دیسی یک علامت سوال غول پیکر است زیرا دوباره تحت رهبری جیمز گان از نو شروع میشود، و همچنین جیمز باند نیز به دنبال شروع جدید خود است. حتی فرنچایز سریع و خشمگین در نزدیکی خط پایان خود به چالههای مختلفی برخورد کرده است و مجموعههای Ghostbusters و پارک ژوراسیک نیز وضعیت مشخصی برای آینده ندارند. این یعنی اکثر IPهای قدیمی از قطع تارهای نوستالژیک خود امتناع میورزند و به طور کلی جهانهای سینمایی به کلماتی کثیف برای منتقدان و طرفداران ناامید تبدیل شده است.
صادقانه بگویم، اکنون زمان بسیار سختی است که طرفدار یک فرنچایز، جهان یا شخصیت بلاک باستری باشید، به جز شاید برای طرفداران «Dune» که نوعی اثر تازه وارد است. اما در این زمینه، شاید هیچ نماد دیگری بهتر از گودزیلا در حال حاضر آن موقعیت مناسب دوباره دیده شدن را نداشته باشد. شش ماه گذشته برای گودزیلا اولین اسکار را به ارمغان آورد و بیش از هر زمان دیگری از سوی مخاطب عام و منتقدان تحسین شد. حتی این هیولا اولین حضورش در تلویزیون استریم، و یک تیم جدید در پرده بزرگ در کنار کینگ کونگ شکل داده است.
بنابراین در مقایسه با زمانهای اخیر برای بسیاری از ابرقهرمانان، قهرمانان فضایی، و قهرمانان و شروران تکراری زمین، این بهشت مطلقی برای گودزیلا است. و شاید این بهترین نمونه باشد که نشان میدهد چگونه و چرا گودزیلا ماندگاری طولانیتری در صفحه نمایش بزرگ سینما داشته و توانایی بیشتری برای بازگشت به عقب نسبت به سایر همتایان نمادین خود دارد.
شاید فقط بتمن و مرد عنکبوتی در ۷۰ سال گذشته با گودزیلا برابری کرده باشند و در رفت و آمدشان بین اردوگاه کارتونی و جدی، و تواناییشان برای برگشتن از هر نقطهای که فک پایینآور است، همچون گودزیلا به چشم آمدهاند. در زمانی که بسیاری از فرنچایزها و شخصیتها در حال انجام همان کار قدیمی هستند و بازدهی به شکل فزایندهای کاهش مییابد، چیزی میگوید که گودزیلا همه فاکتورهای موفقیت را از پاییز گذشته در انبوههای مختلف خود نشان داده است. از آنجایی که دو کشور جداگانه از او در داستانهای بسیار متفاوت استفاده کردهاند، داشتن این نوع آزادی برای این هیولا بسیار نکته مهمی است.
در پایان باید گفت: در هیولایی چون گودزیلا، فضای زیادی برای گفتن داستان وجود دارد که آمریکا هنوز نمیداند چگونه از این گودزیلا به درستی استفاده کند، حداقل نه مانند ژاپنیها که تازه فهمیدند چگونه دوباره این کار را انجام دهند. اما حتی زمانی که یک نسخه از گودزیلا لنگ میزند، نسخهای دیگر بالا میآید تا در نهایت این شکاف را پر کند. این همان چیزی است که گودزیلا از دهه 1950 در دل پیر و جوان قابل تحمل کرده است، و اینگونه است که او در این چند ماه گذشته از همیشه قدرتمندتر شده است و این همان قدرتی است که دیگر مگا فرنچایزها و شخصیتها در حال حاضر به شدت به آن حسادت میکنند.
اکنون به ما بگویید که آیا برای «گودزیلا و کونگ: امپراتوری جدید» هیجانزده هستید؟ تصویر مورد علاقه شما از «گودزیلا» در فیلم یا تلویزیون چیست؟!
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
گودزیلای ژاپنی دقیقا به دنبال معنای حقیقی و ریشهای خودشه و به عنوان یک استعاره از بمب و جنگ اتمی و ویرانی ناشی از اونه و تصویری سرد و ترسناک ارائه میده
اما گودزیلای آمریکای وجه سادهتر اون رو به عنوان یه هیولای رادیو اکتیوی که هم تیمی یک گوریل ۱۰۰ متری شده رو نشون میده و ذات تخیلی و دیوانه وارش رو در آغوش میگیره و تا حد امکان درش غرق میشه
درست مثل بتمن که میشه ازش یک اثر با درون مایه سرد و تاریک با تکیه بر روانشاسی و وجه انسانی این شخصیت ساخت
یا اینکه به ذات کمیکی و کارتونیش رسید و وجه قهرمان و بزن بهادرش رو به تصویر کشید
هر دو دیدگاه در نوع خودشون خوبن و اگه درست استفاده بشن میشه ازشون فیلمهای خوبی ساخت
و در نهایت این مخاطبه که انتخاب میکنه کدوم نوعش رو بپسنده و ازش لذت ببره