۵ بازی که باید قبل از عرضه بازی Judas تجربه کنید
هفته اول همین امسال بود که برای اولین بار، تعدادی محدودی از فعالان رسانهای مطرح در صنعت بازیهای ویدیویی، موفق شدند اولین کسانی باشند که چند ساعت ابتدایی بازی بسیار مورد انتظار Judas را تجربه ...
هفته اول همین امسال بود که برای اولین بار، تعدادی محدودی از فعالان رسانهای مطرح در صنعت بازیهای ویدیویی، موفق شدند اولین کسانی باشند که چند ساعت ابتدایی بازی بسیار مورد انتظار Judas را تجربه کنند. روایت این افراد از تجربه خود و همچنین مصاحبه با «کن لوین» خالق سری بایوشاک و کارگردان بازی، جزئیات متعدد و جالبی از این اثر را برای ما فاش کرد. حالا و پس از یک دهه انتظار میتوانیم تا حدی خوبی بگوییم «جوداس» چه جور بازیای خواهد بود و قرار است در چه سبکی جریان داشته باشد.
این بازی هنوز تاریخ انتشار مشخصی ندارد و بنابراین در خوشبینانهترین حالت ممکن، امسال شاهد عرضهاش نخواهیم بود. اما در عوض فرصت کافی وجود دارد تا سراغ عناوینی برویم که ما را بیشتر با حال و هوای جوداس و المانهای مختلف آن آشنا میکند. پنج بازی که طی این مطلب معرفی خواهیم کرد، دقیقا بر همین اساس انتخاب شدهاند. اما ابتدا و پیش از معرفی، بهتر است به صورت مختصر درباره Judas بگوییم. با ویجیاتو همراه باشید.
آشنایی مختصر با بازی Judas
کن لوین خالق سری بازی تحسینبرانگیز بایوشاک، پس از ساخت و عرضه نسخه اینفینیت و محتواهای اضافه آن، طی یک غافلگیری تصمیم به تعطیلی استودیوی Irrational Games گرفت و سپس استودیوی بسیار کوچکتری با نام Ghost Story Games را تاسیس کرد. پس از فرایند طولانی و طاقتفرسای تولید اینفینیت، لوین میخواست روی بازیهایی کار کند که ابعاد کوچکتری دارند، اما داستان عمیق و آزادی بالا به مخاطب ارائه میدهند.
همزمان با تاسیس این استودیو، لوین مشغول واقعیت بخشیدن به ایدهای بسیار جاهطلبانه بود که اولین بار در سخنرانی خود در مراسم GDC 2014 از آن صحبت کرد؛ ایدهای که لوین آن را Narrative Legos نامیده بود؛ لوین چنین ایدهای را این گونه تعریف میکند که یک قطعه لگو به تنهایی شکل و نکته خاصی ندارد و به چشم نمیآید، اما وقتی قطعههای متعددی داشته باشید، قادر هستید آنها را به چندین و چند روش مختلف کنار هم قرار دهید تا یک شکل متفاوت و خاص خلق شود. حال در یک بازی ویدیویی، هر قطعه لگو میتواند یک خط دیالوگ، یک مدل سهبعدی، یک کد هوش مصنوعی یا یک قانون برای طراحی مرحله باشد. این قطعهها طبق نحوه پیشروی بازیکن کنار هم قرار میگیرند و به تصمیمات و رفتار او واکنش میدهند تا تجربهای کاملا خاص و متمایز رقم بخورد.
بازی بعدی لوین بر مبنای همین ایده شکل گرفت، اما ساخت آن بر خلاف انتظار مخاطبها و طرفداران خیلی بیشتر از انتظار طول کشید. نهایت در مراسم The Game Awards 2022 شاهد تریلر رونمایی این اثر و همچنین نام آن یعنی Judas بودیم. حال با انتشار دو تریلر و مصاحبههای مفصل، بهتر میدانیم با چه چیزی طرف هستیم.
بازی Judas یک اثر تیراندازی اول شخص است که المانهای مبارزه آن کاملا به سری بایوشاک شباهت دارد. مخاطب در قالب شخصیتی به نام «جوداس» قرار میگیرد که یکی از معدود سرنشینان باقیمانده در سفینه Mayflower است؛ سفینهای که پس از نابودی تقریبی بشریت به خاطر یک طاعون مرگبار در زمین، آخرین امید بشریت برای بقا در یک منظومه جدید به شمار میرود. طی این اتفاقاتی این سفینه در معرض نابودی کامل قرار گرفته و حال جوداس تنها کسی است که فرصت دارد این فاجعه را درست کند. بازی علاوه بر مکانیک تیراندازی و نیروهای فراطبیعی، المانهای Immersive Sim و روگلایت هم دارد. هر کدام از پنج بازی پیش رو در مواردی با این بازی شباهت دارند که در این باره، طی معرفی هر اثر بیشتر خواهیم گفت.
Bioshock
بایوشاک شاید مهمترین اثری باشد که کن لوین ساخته است. بنابراین مورد عجیبی نبود که ردپای آن را در Judas هم ببینیم. حتی موقعی که تریلر رونمایی بازی در دسترس قرار گرفت، بسیاری به این اثر لقب «بایوشاک در فضا» را دادند که البته خیلی هم بیربط نیست. این عنوان که در سال ۲۰۰۷ میلادی عرضه شد، یکی از آثار بسیار مهم در زمینه داستانگویی در بازیهای تیراندازی اول شخص به حساب میآید. شما در نقش شخصیتی به نام «جک» پس از سقوط هواپیما از یک آرمانشهر زیر آب با نام «رپچر» (Rapture) سر در میآورید، اما موقعی وارد آن شدهاید که رو به نابودی است. همین مقدمه، یکی از بهترین داستانها و تجربههای دو دهه اخیر در بازیهای ویدیویی را رقم میزند.
کن لوین در بایوشاک به فرم و استایلی خاص در گیمپلی و جلوههای بصری رسید که حالا دوباره در جوداس از آن استفاده میشود. گانپلی و همچنین استفاده از نیروهای فراطبیعی دست چپ (مثل استفاده از نیروی آتش و یخ) تقریبا به همان شکل وجود دارد. همچنین مثل بایوشاک، بسیاری اوقات میتوانید بین رویکرد مبارزه و مخفیکاری یکی را پیش ببرید. انتخابهای مختلفی هم طی بازی مقابل شما قرار میگیرد استایل بصری هم حتی با وجود پیشرفت گرافیک بازیها طی ۱۷ سال، هنوز هم کاملا آشناست و تنها با چند ثانیه نگاه میتوان فهمید چه قدر به هم شبیهاند. اگر بخواهیم خیلی کلی بگوییم، شما با تجربه بازی Bioshock نه تنها سراغ یکی از بهترین بازیهای تاریخ رفتهاید، بلکه نگاهی درست و حسابی به چارچوب گیمپلی Judas انداختهاید. البته که لقب بایوشاک در فضا فقط شامل بخشی از محتوای جوداس میشود و بازی گستردهتر و پیچیدهتری طرفیم. این بازی هماکنون در قالب کالکشن سهگانه این سری برای پلتفرمهای کنونی در دسترس قرار دارد.
System Shock 2
سری بازی «سیستم شاک» به عنوان یکی از اولین آثار مهم تاریخ در زیرشاخه Immersive Sim سال ۱۹۹۴ میلادی توسط استودیوی نامدار Looking Glass ساخته شد. سه سال بعد کن لوین استودیوی Irrational Games را تاسیس کرد و به عنوان اولین پروژه، مشغول ساخت قسمت دوم سیستم شاک شد؛ اثری که ترکیبی از سبکهای اکشن اول شخص، نقشآفرینی و وحشت بقا (Survival Horror) بود و پس از انتشار در سال ۱۹۹۹ میلادی به یکی از بهترین آثار تاریخ تبدیل شد.
شاید فکر کنید بایوشاک بیش از هر چیزی آثار بعدی کن لوین را تحت تاثیر قرار داد، اما خود بایوشاک به طور کامل تحت تاثیر سیستم شاک ۲ است. داستانگویی محیطی، استفاده از فایلهای صوتی برای شخصیتپردازی بیشتر و روایت اتفاقات، المانهای نقشآفرینی و آزادی عمل در رویارویی با دشمنان از طریق مخفیکاری یا مبارزه مستقیم، مواردی بودند که ابتدا در سیستم شاک ۲ پیاده شدند و سپس کن لوین از آنها در بایوشاک استفاده کرد. حقیقت این است که Judas بیشتر از آن که شبیه بایوشاک باشد به System Shock 2 شباهت دارد. چون نه تنها بسیاری از المانهای داستانگویی و گیمپلی مشترک هستند، بلکه هر دو در یک سفینه فضایی جریان دارند و حتی شاید فضاسازی مشابهی هم بین آنها ببینیم. بازی Judas یک مکانیک هک کردن هم دارد که قرار است بسیار پیشرفتهتر از چیزی باشد که در امثال بایوشاک و Deus Ex دیدیم.
این اثر کلاسیک از جهات بسیاری جلوتر از دیگر بازیهای زمان خودش بود. روایت داستان و اتفاقات از طریق محیط اطراف، فضاسازی فوقالعاده که حس ترس و خفقان را به خوبی منتقل میکرد، عمق زیاد سیستم نقشآفرینی و آزادی عملی که بازیکن داشت و البته، ارائه یکی از بهترین آنتاگونیستهای تاریخ بازیهای ویدیویی یعنی SHODAN که یادآوری میکند آینده هوش مصنوعی میتواند چه قدر برای بشریت خطرناک باشد، نکات برجستهای هستند که این بازی را در تاریخ ماندگار میکنند. سیستم شاک ۲ اگر چه پس از انتشار با شکست تجاری مواجه شد، اما در نهایت چنان اثر تاثیرگذاری بود که مسیر را برای خلق عناوین متعددی همچون سری بایوشاک و Deus Ex شکل داد و حالا ردپای آن در Judas هم دیده میشود. این بازی در حال حاضر تنها روی پیسی در دسترس قرار دارد و البته باید مقدار با گرافیک کهنه آن هم کنار بیایید. البته که با وجود مادهای مختلف میتوانید تجربه خیلی بهتری برای خود رقم بزنید.
Prey (2017)
استودیوی آرکین یکی از تیمهایی بود که مسیر آثار Immersive Sim را با سری Dishonored و بازیهایی چون Deathloop و همین Prey ادامه داد. بازی Prey در اصل یک اثر تیراندازی اول شخص بود که در سال ۲۰۰۶ میلادی عرضه شد و قرار بود ادامهای برای آن ساخته شود، ولی در نهایت شرکت بتزدا صاحب این آیپی، تصمیم گرفت تا نام تجاری آن را تحویل آرکین دهد و یک اثر کاملا متفاوت و غیر مرتبط با بازی قبلی شکل بگیرد. نتیجه بازی Prey بود که در سال ۲۰۱۷ میلادی برای پیسی و کنسولهای نسل هشتم عرضه شد.
این بازی هم داستان مشابهی با دو اثر قبلی دارد که معرفی کردیم. شخصیت اصلی بازی شخصی به نام Morgan Yu است که میتوانید جنسیت او را تعیین کنید. مورگان یو به عنوان یک دانشمند به ایستگاه فضایی Talos I سفر میکند، اما پس از مدتی متوجه میشود که این ایستگاه توسط نوعی موجودات فضایی با نام Typhoon تسخیر شده است. پس همینجا سناریوی آشنایی را میبینیم؛ شخصی که وارد یک شهر یا سفینه میشود و میفهمد یک فاجعه در آنجا رخ داده است. بستر علمی تخیلی و فضایی هم باز شباهتهایی دارد. اما از نظر گیمپلی با اثر خاصتری روبروییم.
بازی Judas برخلاف اثری چون بایوشاک اینفینیت که روندی کاملا خطی داشت و هیچ تصمیم تاثیرگذاری مقابل بازیکن قرار نمیداد، عنوانی خواهد بود که کاملا بر اساس تصمیمهای بازیکن پیش میرود و حتی جزئیات مراحل بر اساس رفتار او تغییر میکند؛ همان چیزی که در تعریف ایده Narrative Legos ذکر کردیم. همچنین سفینه Mayflower که بستر اتفاقات بازی است، یک محیط تقریبا جهان باز خواهد بود و بازیکن این توانایی را خواهد داشت تا به بخشهای مختلف آن مراجعه کند. بازی Prey هم دقیقا همین ساختار محیطی را دارد و امکان گشت و گذار آزادانه در تمام محیط Talos I را دارید. همچنین با دستیابی به تجهیزات و قابلیتهای جدید طی بازی، محیطهای بیشتری در دسترس قرار خواهند گرفت.
این اثر یک بسته الحاقی با نام Mooncrash هم داشت که یک سال پس از بازی اصلی در دسترس قرار گرفت. این محتوای اضافه شامل یک حالت روگلایک است که اجزای مختلف مراحل در آن به صورت تصادفی تولید میشود. طبق صحبت خبرنگارها پس از تجربه جوداس، این اثر هم از المانهای روگلایت بهره میبرد که یعنی پس از هر بار مردن میتوانید قابلیتهای جدیدی باز کنید یا قابلیتهای قبلی را ارتقا دهید. پس پیشنهاد میکنیم Prey را با محتوای اضافهاش تجربه کنید تا با بخشهای بیشتری از Judas آشنا شوید.
Hades
درباره المانهای روگلایت جوداس قدری گفتیم، اما باید این را هم اضافه کنیم که چنین مکانیکی قرار است روی روایت داستان هم تاثیر بگذارد. خبرنگارها درباره این مسئله بیشتر صحبت نکردند تا چیزی لو نرود و از جذابیتش کاسته نشود. فقط میدانیم هر بار در بازی بمیرید، داستان هم قدری پیشرفت خواهد کرد. اگر بازی Hades را تجربه کرده باشید، قطعا این ایده برایتان خیلی آشناست.
بازی Hades آخرین اثر استودیوی مستقل و موفق Supergiant Games به حساب میآید که سال ۲۰۲۰ میلادی عرضه شد و توانست جوایز متعددی را کسب کند. یکی از خاصترین ویژگیهای این بازی اکشن روگلایک، روایت آن بود که بر اساس مردن شخصیت اصلی پیش میرفت. سازندگان این گونه یکی از پایههای هر بازی روگلایک یعنی مردن به دفعات زیاد را تبدیل به ابزار روایت داستان کردند که نتیجهاش، یک روایت جذاب و عالی بود که حتی پس از ساعتها تجربه، هنوز محتوا برای ارائه داشت. حتی در گفتگوها هم Hades به عنوان اولین مثال مشابه با این سیستم Judas ذکر میشد.
بازی Hades در سالی منتشر شد که رقیبی بسیار قدرتمند به نام The Last of Us Part II داشت، اما باز هم موفق شد جوایز بسیاری را کسب کند. پیش از عرضه، کمتر کسی فکر میکرد یک بازی اکشن روگلایک با چنین روایت منحصربهفردی، آن هم در بستر اسطورههای یونانی بتواند چنین شگفتیای را خلق کند. حتی اگر منتظر جوداس نیستید، باز هم تجربه Hades را پیشنهاد میکنیم و مطمئن باشید ساعتها لذت و هیجان در انتظارتان است.
Atomic Heart
آخرین پیشنهاد ما برای افرادی که منتظر تجربه Judas هستند، شاید کمترین اشتراک را با آن داشته باشد. ولی باز هم انتخاب مناسبی است تا در یک بستر مشابه قرار بگیرید. این بازی توسط استودیوی روسی Mundfish ساخته شد و فوریه سال ۲۰۲۳ در دسترس قرار گرفت. سازندگان Atomic Heart به صراحت اعلام کردهاند که بایوشاک منبع الهام اصلی آنها برای خلق این اثر بوده است. داستان بازی در دهه ۵۰ میلادی و در یک نسخه خیالی از اتحاد جماهیر شوروی جریان دارد که پس از قیام رباتها به سمت فروپاشی میرود.
طراحی محیطها و دشمنان بازی ترکیبی از طراحیهای بایوشاک و همچنین المانهای بصری مختص زمان شوروی است و این مورد را به وضوح میتوانید در بازی ببینید. عنوان Atomic Heart اگر چه کیفیت شاهکارهایی چون بایوشاک و سیستم شاک ۲ را ندارد، اما به واسطه شباهت گیمپلی و فضاسازیاش با آثار قبلی کن لوین میتواند گزینه خوبی برای تجربه پیش از انتشار Judas باشد. بازی همچنین گرافیک بسیار خوبی دارد و قطعا از تماشای منظرههای مختلف در آن لذت خواهید برد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
چه مقاله خوبی 🤌🏻
بایوشاک اینفینیت /: ؟!
به عنوان یه نماینده از سری بایوشاک، قسمت اول بیشترین اشتراک رو با Judas داره و برای همین گزینه بهتری بود. بایوشاک اینفینیت هم از جهات بسیاری اثر محدودتری نسبت به قسمت اوله و کن لوین هم قصد داره تو جوداس اکثر این محدودیتها رو کنار بذاره.