نقد فیلم The Strangers: Chapter One | غریبههای آشنا
فیلم ترسناک رنی هارلین؛ چرا سفر به گوشه کنار آمریکا جذاب نیست؟! پاسخ شما در این فیلم داده میشود!
یک فیلم اسلشر پر از جامپ اسکر و کلیشهای که هم میتواند شما را بترساند و هم شما را بخنداند. جدیدترین نسخه از مجموعه فیلمهای «غریبهها» به کارگردانی رنی هارلین از راه رسیده و ما در این مقاله از ویجیاتو میخواهیم به نقد فیلم The Strangers: Chapter One بپردازیم. در ادامه برای آشنایی بیشتر با این اثر سینمایی همراه ما باشید.
داستان فیلم از چه قرار است؟! مایا (مادلین پچ) و رایان (فروی گوتیرز) یک سفر جادهای از نیویورک به سمت پورتلند را شروع میکنند. دلیل سفر این دو آن است که در اورگان، شخص مایا برای مصاحبه در یک دفتر معماری فراخوانده شده است. در نزدیکی مقصد، این زوج گرسنه در جستجوی یک غذاخوری از بزرگراه خارج میشوند و تصادفاً به شهر ویناس میرسند.
اما از بد ماجرا ماشین آنها به طور مشکوکی در پنجمین سالگرد آشنایی مایا و رایان خراب میشود. اکنون این دو کبوتر عاشق باید شب را در یک شکارگاه در وسط جنگل توقف کنند. اما چرا؟ چون مکانیک به آنها قول داده تا صبح ماشین را درست میکند. اما با آمدن شب، مایا و رایان مهمانان ناخواندهای دارند، سه روانپریش با ماسکهای عروسکی و چاقو و تبر در دست! از این لحظه یک بازی موش گربه بین شکار و شکارچی شروع میشود که هسته مرکزی این اثر سینمایی است.
پیش از بررسی این فیلم باید یادآوری کرد که «غریبهها» ساخته برایان برتینو که تنها با 9 میلیون دلار ساخته شد و در سال 2008 اکران شد، آن چنان که باید شور و شوق زیادی در میان منتقدان ایجاد نکرد، اما برای چنین فیلم متواضعانه و کوچکی، 82 میلیون دلار در باکس آفیس جهانی درآمد خالص ثبت شد. در طول سالها، این فیلم ترسناک درباره چگونگی آمدن غریبههای نقابدار شوم به خانه تابستانی یک زوج جوان، به یک فیلم کلاسیک کالت تبدیل شده است.
در سال 2018، این اثر حتی دنبالهای با شخصیتهای جدید و یک مکان جدید برای روایت داستان دریافت کرد. ولی موفقیت تجاری این فیلم چندان خوب نبود (31 میلیون دلار باکس آفیس در مقابل بودجه 12.5 میلیون دلاری)، اما در هالیوود مدرن هیچ ایدهای کاملاً توسعه یافته در نظر گرفته نمیشود تا زمانی که آخرین قطره از آن خارج شود (منظور شیر دوشی بدون چون و چرا از یک ایده تکراری است).
بنابراین در اینجا ما با یک راهاندازی مجدد از فرنچایزی روبرو هستیم که تولیدکنندگان آن قصد دارند «مخاطبان جدیدی را به دنیای غریبهها دعوت کنند و آن را گسترش دهند»، گویی کسی میخواهد مدت بیشتری در آن دنیا بماند. جالب اینجاست که هر سه فیلم جدید این فرنچایز به صورت همزمان فیلمبرداری شده و به کارگردانی رنی هارلین ساخته شدهاند؛ همچنین این آثار با فاصله چند ماهه از هم دیگر اکران خواهند شد.
اما کارگردان این فیلم رنی هارلین یکی از فیلمسازان نام آشنای سینمای ژانری و جریان اصلی هالیوود در سالیان پیش است. تماشاگران قدیمیتر سینما او را بهعنوان کارگردان دومین فیلم جان سخت در سال 1990 و البته اکشن «صخرهنورد» در سال 1993 و کمدی اکشن «بوسه طولانی شببخیر» به یاد میآورند، اگرچه اخیراً او اغلب قسمتهایی از سریالهای تلویزیونی و فیلمهای اکشن سطح پایین با تنوع متوسط را کارگردانی کرده است.
با این وجود، او مهارت خاصی را نسبت به گذشته موفقش از دست نداده است؛ «غریبهها: فصل اول» از نظر بصری و کارگردانی اثر خاص یا ویژهای نیست، اما زمانی که لازم باشد مخاطب را از ظاهر چیزی ترسناک یا صدای تیز ناگهانی در صندلی خود بلند کند و بترساند، قابها و هنر هارلین در مقام کارگردان این توانایی را دارد. البته، حتی تماشاگرانی که فیلمهای 2008 و 2018 این فرنچایز را ندیدهاند، نمیتوانند هنگام تماشای این فیلم جدید «غریبهها» از دژاوو و آشنایی برخی سکانسها اجتناب کنند. البته این آشنایی از کلیشه زده بودن فیلم میآید.
از این گذشته، این فیلم سعی کرده به همه زیرژانرهای ترسناک یک ناخونک بزند؛ بنابراین تصور این که یک زوج ساده شهری بدون ارتباطات اینترنتی مناسب خود را در جنگلی عمیق میبینند و افراد شیطانی به خانه این زوج درمانده حمله میکنند، در برخورد اول برای من مخاطب بسیار خندهدار و شبیه به چندین فیلم مشابه دیگر است. اینجاست که میگویم فیلمنامه نویسان این اثر به تمام کلیشهها و زیرژانرهای ترسناک مختلف چنگ انداختهاند.
جالب است بدانید که فیلم کالت برایان برتینو در سال 2008 با الهام از جنایات ماجرای بدنام خانواده منسون و همچنین مجموعهای از سرقتها که در دوران کودکی برتینو در خانهشان اتفاق افتاده بود، ساخته شده است. ایده اصلی او این بود که شر و خشونت افسارگسیخته غیرمنطقی است و میتواند به هر کجا و هر کسی برسد. برای مثال، خشونت و شر میتواند در یک خیابان ساکت در شهری مانند شهر شما، به زوج جوانی شبیه شما یا دوستانتان برسد. بنابراین خود چنین ایدهای حتی ترسناکتر از نقابهای وحشتناک و قتلهای وحشیانه درون فیلم او بود.
در مقابل آن اثر، اولین فصل «غریبهها» جدید موفق میشود تمام کلیشههای ترسناک ممکن را در پانزده دقیقه اول روی صفحه نمایش به دید مخاطبان بگذارد. سپس هارلین فیلم اول را تقریبا فریم به فریم دوباره فیلمبرداری میکند و فقط جزئیات خاصی را تغییر میدهد. مهمترین آن تغییرات این است که اگر قربانیان فیلم سال 2008 کاملاً به یکدیگر اعتماد نداشتند، در مقابل زوج عاشق این فیلم به عنوان یک جبهه هماهنگ عمل میکنند، اگرچه به رسم کلیشهای فیلمهای ترسناک اسلشر در نامناسب ترین لحظه از هم جدا میشوند، تصمیمی که شایسته شخصیتهای ترسناک احمق است.
بزرگترین مشکل من در رویارویی با چنین اثری اینجاست که در طول 16 سال گذشته، تمام این حرکات و موقعیتها آنقدر تکرار، ساختارشکنی و حتی تقلید شدهاند که نمیتوان بهطور جدی با دو شخصیت مایا و رایان ترسید و همدلی کرد. حتی برخورد شرورهای درون فیلم نیز از منطق دور است. اما چرا؟ چون همانطور که در نسخه اصلی دیده بودیم، تنها توضیحی که شرورها برای اعمال خود میدهند این است: شما نباید اینجا و در این مکان باشید! و این ایده به هیچ شکل دلیل خوبی برای نمایش چنین خشونتی نیست.
در مجموع ما با یک فیلم سنتی تهاجم به خانه روبرو هستیم که از نمایش هیچ کلیشهای بدش نمیآید. به نظر من در حالی که فیلم اصلی به دلیل سادگی شگفتانگیزش کار میکرد، به قدری ساده که فقط اسکلت خام ایدهای بود که به طرز باورنکردنی انجام شده بود، اما این فیلم دوباره آن را باز میکند تا نشان دهد وقتی کسی ایده اصلی را اشتباه میفهمد دقیقاً چه اتفاقی میافتد. فیلم در مسیری که به آن گفته شده است جلو میرود و هرگز فرصتی برای وارد شدن به جریانی برای غوطهور شدن و در آغوش کشیدن تماشاگر در تعلیق شدید به او داده نمیشود.
در نتیجه اگر فرمول جادویی برای رساندن این فرنچایز به ارتفاعات جدید ژانر هیجان انگیز یا ترسناک وجود داشته باشد، The Strangers: Chapter One آن را پیدا نکرده است و این برای قسمتهای بعدی نیز نوید خوبی نخواهد داشت. بنابراین ما با یک فیلم ترسناک کمهزینه روبرو هستیم که سازندگان آن چندان دغدغه خلق تصاویر کامل و رشد روانی شخصیتها را ندارند و تنها هدف جذابیت ژانر، هیجان و تعلیق نسبی تماشاگر در برخی صحنهها است.
مشکل چنین فیلمی اینجاست که در چنین اثری از همان دقایق اولیه میتوانید بفهمید که چه از نظر فنی و چه از نظر داستانی در آینده چه خواهد شد. پس بی میلی نویسندگان به دادن هر پاسخی تا حدودی ناامید کننده است، و این برآمده از دنبالهدار بودن این فیلم است. یک مقدمه فرمولی، آنتاگونیستهای عجیب و غریب، قهرمانان بیخیال احمق. فیلم کاملاً ناامید کننده نیست، اما خستهکننده است و دقیقاً به دلیل عدم توضیح مناسب و کلیشهای بودن است که به چنین سرنوشتی دچار شده.
به طرز وحشتناکی کسل کننده؛ فیلم به شکل عجیبی قابل پیش بینی و پیش پا افتاده است، گویی طبق یک کتابچه راهنمای آماده از کلیشههای رایج ساخته شده؛ در دوران سینمای پسا وحشت، چنین اسلشرهایی که از بیان زیرمتن اجتماعی یا ساختارشکنی در فرم ناتوان هستند، بنا به تعریف مشخص به درد هیچ مخاطبی نمیخورند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فیلم غریبه ها با همون عنوان خاص خودش خیلی صحنه های بهتری داشت و خیلی جمع و جور و قشنگ تر بود ! حس هیجان رو در قالب شخصیت های فیلم به ما القا میکرد ، نه اینکه این فیلم هیجانی نداشت ولی قضیه اینه که ما در مقایسه با اون نسخه میتونیم بگیم عملا این نسخه مفتضح بود مخصوصا جاهای بی منطق فیلم و پایان لندیس که واقعا بد بود اگه این فیلم قراره ادامه دار باشه باید روی خودش با همین عنوان کار کنه !
بله این فیلم به شدت ایراد داشت و یک مشکلش همینه که شروع یک جریان چند قسمتی و توی این هیچ اتفاق خاصی رخ نداد!