رینیرا بیرحم: بررسی قسمت دوم از فصل دوم خاندان اژدها
در قسمت دوم از فصل دوم House of the Dragon چه اتفاقی میافتد؟ داستان اتو هایتاور و آماتورها
به نظر میرسید حداقل با قضاوت در مورد قسمت اول، فصل دوم خاندان اژدها قصد داشت با چیزی آرامتر چیدن مهرهها در داستان را به دست بگیرد. اما اپیزود دوم با عنوان «Rhaenyra the Cruel» با زمان بیش از یک ساعت به همه درگیریها کمی سرعت میبخشد. این یعنی در قسمت جدید، پادشاه اگون جنگ را با قاتلان پسرش اعلام میکند، شهرت رینیرا با یک قتل خونین لکه دار میشود و اتو هایتاور از پست دست راست پادشاه به پایین کشیده میشود. در ادامه با بررسی قسمت دوم از فصل دوم خاندان اژدها همراه ویجیاتو باشید.
برداشت کلی از قسمت دوم سریال خاندان اژدها
فصل دوم «خاندان اژدها» با قدرت کامل ادامه مییابد و یک اپیزود دوم جالب را ارائه میکند که حتی نسبت به اپیزود قبلی خود سازگارتر و جذابتر است. بر خلاف اولین فصل سریال که از ده قسمت تشکیل شده بود، فصل دوم خاندان اژدها از هشت قسمت تشکیل شده است؛ بنابراین نویسندگان به وضوح جان گرفتن طرح را به تأخیر نمیاندازند و هر یک از قسمتها وقایع مهمی را که در طول داستان اتفاق میافتد نشان میدهد. بر همین اساس در قسمت اول ، یک قتل خشن صورت گرفت و یک کودک بیگناه کشته شد، و در قسمت دوم نیز شاهد تغییر دست راست پادشاه و یک تلاش جدید برای سو قصد به جان رینیرا تارگرین هستیم.
اما اگر هنگام مشاهده قسمت اول، به نظر میرسید که این سریال در یک خط مستقیم شروع به شتاب میکند، ولی با نمایش اپیزود دوم به نظر میرسد سازندگان بازهم میخواهند با مدیریتی آرام و دارای یک ریتم ثابت به حوادث داستان یک شتاب رو به جلو بدهند. منظور من این است که علیرغم اهمیت وقایع نشان داده شده در اپیزود دوم، اما روایت کاملاً آهسته توسعه مییابد و همچنان به دنبال نشان دادن این نکته است که چگونه وقایع رخ داده در فصل گذشته بر شخصیتهای مختلف تأثیرات گوناگونی میگذارد.
برای مثال، ما در این اپیزود شاهد رفتار افسار گسیخته اگان هستیم که با یک شیب ملایم در حال تبدیل شدن به چیزی همانند جفری بارتون در بازی تاج و تخت است. البته اگان هنوز هم برای لذت ساده به سطحی از رفتار خشن نمیپردازد. اقدامات او در این اپیزود را نمیتوان عمدی نامید، چرا که در پشت آنها یک عصبانیت وجود دارد، هرچند با احساسات تحریف شده! اما انگیزه او برای نمایش این خشونت و قدرت کاملاً منطقی است.
در همین حال، رینیرا و آلیسنت تقریباً هنوز خود را به صورت جدی در این بازی قدرت نشان ندادهاند. در واقع با نگاهی به این دو اپیزود میتوان گفت هر دو شخصیت هنوز ناظران منفعل این حوادث هستند. از سمت دیگر کسانی که از خاندان اژدها انتظار درگیریهای بزرگ با اژدها را دارند، به نظر کماکان باید صبور باشند. وقایع دو قسمت اول عمدتاً در اتاقهای بسیار تاریک و بین شخصیتهای صاحب قدرت رخ میدهد و مارمولکهای بالدار به صورت اپیزودیک و کوتاه روی صفحه نمایش ظاهر میشوند.
با این حال، عزیمت دیمون تارگرین به مکانی نامعلوم با اژدها، با توجه به شخصیت داغ و جنگی وی، منجر به ایده شکلگیری قریب الوقوع نبردها میشود. به خصوص اگر منبع کتاب را به یاد بیاورید. بعید است که نویسندگان تصمیم بگیرند که مبارزه را برای کسب بزرگترین قلعه همه وستروس را نادیده بگیرند.
یکی از نقاط قوت این اپیزود، بازی بسیاری از بازیگران اصلی است. اما دارسی (رینیرا) و تام گلین-کارنی (اگان) در قسمت قبلی خود را به عنوان بازیگران کلیدی فصل معرفی کردند، اما در این قسمت، ریس ایفانس (اتو هایتاور) و فیا سابان (هلینا تارگرین) هستند که این نقش را بازی میکنند. حتی اجرای این دو قویتر از حد معمول است. رویارویی اتو با اگان در این اپیزود از هر دو طرف درگیر شامل اجرایی با کیفیت بود، و صحنه تشییع جنازه نیز به لطف بازیهای بدیع فیا و اولیویا کوک، به همان اندازه که قرار بود ناراحت کننده باشد، مخاطب را به خودش جذب کرد. فابیان فرانکل (کریستون کول) نیز عملکرد نسبتاً چشمگیری ارائه کرد و توانست با هر نمایش شخصیت خود را برای بیننده منفورتر کند.
مرگ نوزاد به عنوان یک کودتای عمومی
دنیای مارتین چیزی است که بسیاری از شخصیتهای درگیر آن مجبور بودهاند زندگی درون آن را به طرز دردناکی تجربه کنند. منظور من این است که جنگ بین اژدهایان یک جنگ تفسیری است و تصویر خشونت و کشته شدن شخصیتهای مختلف میتواند در آن بسیار مهم باشد. برای مثال مرگ یک کودک در این داستان تبدیل به یک ابزار سیاسی برای بازی قدرت میشود.
و این همان کاری است که اتو های تاور، دست پادشاه، سعی میکند انجام دهد. او در مورد مرگ نوهاش میگوید: «نیازی نیست که ما از این موضوع متزلزل شویم.» و با زیرکی از آن برای ایجاد یک نفرت عمومی و کودتا از طرف خود استفاده میکند. در واقع آلیسنت و هلینا از نظر روانی ناپایدار برای جلب همدردی باید علناً اندوه خود را به مردم نشان دهند. پس کودک شش ساله مرده در خیابانها نمایش داده میشود، سر او (فقط به طور خلاصه در تصویر) قابل مشاهده و دوخته شده است. این سکانس به طور کلی نمایش ابزاری صاحبان قدرت از تمام دارایی خود برای کسب رضایت عمومی را در جهت تصمیمات خود نشان میدهد.
رینیرا و اقدامات او در جهت پاک کردن نامش
رینیرا در این قسمت نمایی از خود نشان میدهد که ناراحت کشته شدن کودک بیگناهی است که به دستور دیمن انجام شده است. ناراحتی که باعث عدم اعتماد او به دیمن تارگرین میشود. در فصل اول، نویسندگان سریال تعصب آشکاری نسبت به اردوگاه رینیرا ارائه کردند، در حالی که در دو قسمت اول این فصل، به نظر میرسد با به تصویر کشیدن هر دو طرف بهعنوان افرادی که دارای نگاه متفاوت هستند، تلاش میکنند دیدگاه ارائهشده در سریال را متعادل کنند.
هر دو طرف درگیر این ماجرا مرتکب اعمال هیولایی میشوند؛ اما همین افراد روی دیگری نیز دارند که برای راه حلهایی تلاش میکنند که از خونریزیهای غیرضروری جلوگیری کند. البته بیش از هر چیز، هر اردوگاهی علایق شخصی خود را دارد و به دلایل مختلف میل به قدرت است که همه را به سمت یک نبرد میکشاند.
اما در هر دو طرف شخصیتهایی وجود دارند که در تضاد درونی با شرایط و جنگ خونینی که بدون شک نزدیک است قرار دارند، یعنی این افراد در مقابل چند تصمیم اشتباه اتخاذ شده توسط تصمیم گیرندگان خاص در هر دو طرف هستند، پس این گروه دیگر سعی میکنند وضعیت را به شیوهای حساب شدهتر متعادل کنند.
در پایان باید گفت:
با پخش قسمت دوم این فصل اوضاع در جهان وستروس اینگونه است که اگان تارگرین و آلیسنت هایتاوردر قلب یک مبارزه همه جانبه برای تاج و تخت آهنین فرو رفتهاند، این قسمت ما را عمیقتر به اعماق دسیسهها و جاهطلبیهای این خانواده نمادین میبرد، جایی که خون و خیانتها قهرمان داستان هستند.
این اپیزود به طور برجسته تفاوت این سریال را با سریال بازی تاج و تخت، حداقل در این مرحله، برجسته می کند؛ زیرا صحنهها بین دو اردوگاه تقسیم میشوند و عمدتاً در دو موقعیت متفاوت رخ میدهند. این درست برخلاف «بازی تاج و تخت» است که هر قسمت در یک مکان پراکنده بود. در واقع در بازی تاج و تخت میلیونها مکان مختلف و شامل بخشهای کوتاه زیادی درباره شخصیتهای مختلف بود.
اما تمرکز خاندان اژدها بر دو مکان و دو گروه شخصیتی، مزایا و معایب خود را دارد. ولی به طور خلاصه میتوان گفت که با وجود اینکه هنوز خاندان اژدها به اندازه «بازی تاج و تخت» از لحاظ داستانی غنی به نظر نمیرسد، اما در سریال داستان متمرکتری وجود دارد.
از سوی دیگر نیازی به گفتن نیست که جنبههای فنی سریال نیز کاملاً عالی هستند، همانطور که ما انتظار داریم. موسیقی، فیلمبرداری، جلوههای بصری، طراحی صحنه و لباس، طراحی تولید و غیره هنوز بهترینهای این روزها در تلویزیون هستند. حتی خود فیلمنامه نیز یکی از درخشانترین نوشتههای این روزها در مدیوم تلویزیون است.
در نتیجه تا اینجای کار فصل دوم «خاندان اژدها» به نظر من یک مسیر جذاب را دنبال میکند و مخاطب میتواند از لحظه لحظه آن لذت ببرد. اما چرا؟ چون دسیسهها و نقشههای سیاسی هر لحظه تشدید میشود و به سمت نقطه جوشی پیش میرود که بدون شک به زودی فرا خواهد رسید.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.