نمادگرایی در هنر هفتم به چه معنایی است؟
نمادگرایی، تکنیک و هنری است که با استفاده از آن، هنرمندان میتوانند در لایههای عمیقتری با مخاطبین خود ارتباط برقرار کنند
قسمت مورد علاقهام از تماشای فیلمها، به بخشهایی برمیگردد که سعی در واکاوی لایههای پنهانی دارم که فیلمسازان در آثارشان قرار دادهاند. فیلمها و سریالهای تلویزیونی، رسانههایی بصری و نمایشی هستند، برای همین میشود در آنها نمادهایی قرار داد که بیانگر تم داستان باشند. در ادامهی مقاله، با ویجیاتو برای بررسی بیشتر هنر نماد گرایی و انواع استفاده از آن در فیلمها و سریالها همراه باشید.
نمادگرایی، ابزاری نیرومند است که در فرمهای مختلف هنر، از ادبیات و نقاشی گرفته تا موسیقی از آن استفاده میشود. در دنیای فیلم و تلویزیون، نمادگرایی این پتانسیل را دارد که تأثیری شگرف بر فهم و تفسیر مخاطبین از داستان اثر داشته باشد.
امروز، میخواهیم کنکاشی در استفاده از نمادگرایی در سینما و تلویزیون داشته باشیم و مثالهایی از آثاری عرضه داریم که به خوبی از این شکلِ هنر استفاده کردهاند.
- 1 تعریف نمادگرایی
- 2 هدف استفاده از نمادگرایی در فیلم و تلویزیون چیست؟
- 3 انواع نمادگرایی در فیلم و تلویزیون
- 4 نمادگرایی با استفاده از اشیا
- 5 نمادگرایی با استفاده از شخصیتها
- 6 نمادگرایی با استفاده از رنگها
- 7 نمادگرایی با استفاده از موسیقی
- 8 نمادگرایی با استفاده از المانهای داستانی
- 9 آنالیز نمادگرایی در فیلمها و سریالهای تلویزیونی
- 10 اهمیت استفاده از نمادگرایی
- 11 جمعبندی تکنیک و هنر نمادگرایی
تعریف نمادگرایی
نمادگرایی به هنر استفاده از نمادها برای ارائه و نمایش ایدهها و کانسپتهای انتزاعی گفته میشود. نمادها میتوانند هر چیزی، اعم از اشیا، شخصیتها، رنگها، صداها، مکانها و حتی زوایای مخصوص دوربین و تکنیکهای تدوین باشند.
با استفاده از نمادها، نویسندگان و کارگردانان میتوانند ایدهها، بینشها و مسائل احساسی را بازگو کنند بدون این که به شرح صریح آنها بپردازند. این کار باعث میشود مخاطبین ارتباطات خاصی بین المانهای داستان پیدا کنند که در ظاهر غیرمرتبط به نظر میرسیدند.
هدف استفاده از نمادگرایی در فیلم و تلویزیون چیست؟
تا به حال خواستید داستانی را برای خوانندگان یا بینندگان تعریف کنید؟ استفاده از نمادها باعث میشود تا در ورطهی درازهگویی یا شفافگویی بیش از حد نیوفتید.
هدف اصلی استفاده از نمادگرایی در فیلم و تلویزیون، افزودن عمق و پیپچیدگی به داستان است. با استفاده از نمادگرایی، مؤلف میتواند قوهی تخیل مخاطب را فعال و در بند داستان نگه دارد.
با نمادگرایی، بهتر میتوانیم افکار و احساسات درونی شخصیتها را به نمایش بگذاریم، روی تمها و انگیزههای آنها تأکید کنیم یا اتمسفر و حسی را خلق کنیم که مدنظرمان است. فیلمنامهنویسها و کارگردانان با استفاده از نمادگرایی در آثارشان، میتوانند داستانهایی بگویند که از نظر احساسی و بصری تأثیر بیشتری روی مخاطب بگذارد و آنها را به لایههای عمیقتری از درگیری با داستان بکشانند.
انواع نمادگرایی در فیلم و تلویزیون
چطور نمادهای بیشتری در اثرمان وارد کنیم؟
روشهای متفاوتی برای استفاده از نمادها در فیلم و تلویزیون وجود دارد: از طریق استفاده از اشیا، شخصیتها، رنگها، موسیقی و المانهای داستان. در این بخش به بحث در مورد نمونههای متفاوت نمادگرایی و شرح تأثیرگذاری آنها در کارگردانی و فیلمنامهنویسی میپردازیم.
نمادگرایی با استفاده از اشیا
اشیا میتوانند نماد قدرتمندی برای نمایش ایدهها و احساسات پیچیده باشند. برای مثال، در فیلم برندهی اسکار Parasite، «سنگ ادیب» را که خانوادهی تهیدست «کیم» به عنوان هدیه دریافت میکنند، نمادی از امیدواری آنها به کسب سرمایه و وضعیت بهتر در زندگی است. با این حال وقتی داستان فیلم بسط بیشتری پیدا میکند و اوضاع اقتصادی خانواده وخیم میشود، همین سنگ به نمادی از بیچارگی و پیامد مخرب طمعورزی آنها تبدیل میشود.
مثال دیگری از این نمادگرایی را در فیلم Inception(اینسپشن) کریستوفر نولان مشاهده میکنیم. در این فیلم، نوک فرفرهی گردان نمادی از تقلای قهرمان داستان برای تشخیصِ تمایز بین واقعیت و عالم خیال است. سرنوشت نامشخصِ این فرفره در انتهای فیلم، باعث میشود تماشاچیان ذات حقیقی جهانی را که در حال تماشایش بودند، زیر سؤال ببرند.
نمادگرایی با استفاده از شخصیتها
حتی خود شخصیتهای داستان هم میتوانند به عنوان نماد در فیلمها و سریالها استفاده شوند و بیانگر ایدهها و کانسپتهای انتزاعی باشند. برای مثال در فیلم شوالیهی تاریکی، شخصیت جوکر(با بازی هیث لجر) اغلب به عنوان نمادی از آشوب و هرج و مرج دیده میشود و البته میتوان او را به عنوان نمادی از تروریسم و رعبآوری مدرن هم تفسیر کرد. به همین صورت، بتمن هم میتواند نمادی از عدالت خودسر و تلاشی برای برقراری نظم در یک جامعهی فاسد باشد. برخی از افراد صرفاً دلشان میخواهد آشوب و به هم ریختن دنیا را تماشا کنند.
در فیلم هزارتوی پن(Pan's Labyrinth)، موجودات فانتزی که قهرمان نوجوان داستان اوفلیا(با بازی ایوانا باکرو) با آنها مواجه میشود، نمادی از اشتیاق او برای خروج از واقعیت وحشتناک و خشن زندگی و رژیم سرکوبگری است که تحت سلطهی آن زندگی میکند. با استفاده از این موجودات به عنوان نماد، تمهایی نظیر معصومیت، تخیل و قدرت داستانگویی، برای مخاطب بازگو شود.
نمادگرایی با استفاده از رنگها
استفاده از رنگ در سینما و تلویزیون میتواند تأثیرات نمادین داشته باشد. برای مثال، رنگ آبی، سفید و قرمز به کار رفته در لباس کاپیتان آمریکا در فیلم Avengers، نمایانگر ارزشهای ایالات متحده آمریکاست، ارزشهایی نظیر آزادی، قدرت و استقامت. سپس در فیلم Captain American: The Winter Soldier، وقتی وفاداری کاپیتان آمریکا به کشورش در بوتهی آزمون قرار میگیرد، رنگهای لباس او ماتتر میشود.
رنگ قرمز، بیشتر نمایانگر شور و اشتیاق، خشونت یا خطر است و میتواند برای افزایش تنش در صحنهها یا تأکید روی جنبههای احساسی در داستان استفاده شود.
در فیلم American Beauty، درونمایهی مکرر رز قرمز، نمادی از امیال سرکوبشدهی شخصیت اصلی داستان و توهم کمالگرایی شهرنشینی است. گلهای رز در شکلهای متفاوت در بخشهای مختلف فیلم ظاهر میشوند و تضاد بین ظاهر بیرونی شخصیتها و پریشانی درونیشان را نشان میدهد.
نمادگرایی با استفاده از موسیقی
تا به حال در مورد نمادهای بصری صحبت کردیم، اکنون اجازه دهید در مورد نمونههای دیگر نمادها صحبت کنیم. موسیقی هم میتواند به عنوان شکل قدرتمندی از نماد عمل کند. در فیلم Star Wars: Episode IV – A New Hope، قطعهی شگفتانگیز Imperial March از جان ویلیامز به عنوان یک لایتموتیف(قطعهای کوتاه و تکرارشونده که در برخی از کارهای موسیقی برای اشاره به شخصیت،مکان یا اندیشهای بهکار میرود) برای اشاره به امپراطوری شیطانی و رهبرش، دارث ویدر استفاده میشود. آهنگ تاریک و دلهرهآور، با بدطینتی، شرارت و قدرت شخصیتها همتراز میشود و تأثیری ماندگار روی مخاطب میگذارد.
در Moulin Rouge ساختهی باز لورمن، آهنگهای فیلم متشکل از قطعههای موسیقی سبک مدرن پاپ است و همهی آنها هم در خلال داستان کارکردی نمادین دارند. آهنگها به عنوان ابزاری برای نمایش احساسات شخصیتها و بیان تمهایی نظیر عشق، هوس و حس فقدان استفاده میشود و تجربهی سینمایی یکتا و خاطراهانگیزی میآفریند.
نمادگرایی با استفاده از المانهای داستانی
در برخی موارد، خود داستان فیلم یا سریال میتواند کارکردی نمادین داشته باشد یا به عنوان تمثیلی برای ایدهها و تمهای گستردهتر به کار رود. برای مثال، در فیلم انیمه ژاپنی Akira، داستانِ نیرویی عظیم گفته میشود که انسانها در چالشی برای به کنترل در آوردن آن هستند و در نهایت هم این نیروی بی قید و بند، انفجاری مصیبتبار میآفریند.
بسیاری از تماشاچیان، تشابهاتی بین داستان انیمه و فاجعهی اتمی هیروشیما و ناگاساکی در جنگ جهانی دوم پیدا کردند. در واقع فیلم تفسیری از خطرات قدرتِ بدون مهارت و پیامدهای پیشرفت علمی است.
همین در مورد فیلم گودزیلا صادق است و در آن ترس از دوران اتمی و سایهی خطرات بمبافکنی را شاهدیم. نشانههای این موضوع را میتوانیم در ویژگی و خصوصیات موجودات فیلم ببینیم.
مثال دیگر از این نوع نمادگرایی را در فیلم ماتریکس شاهدیم. ماتریکس جهانی را به تصویر میکشد که در آن، انسانها جهانی شبیهسازی شده توسط ماشینها گیر افتادهاند و از انرژی آنها تغذیه میشود. داستان فیلم میتواند استعارهای از تکیهی زیاد جامعهی مدرن بر تکنولوژی و گسست از دنیای واقعی باشد. این فیلم سوالاتی در مورد ذات حقیقی واقعیتِ قابل تجربه و پیامدهای تکیهی انسانها بر ماشینها، در مخاطب برمیانگیزد.
آنالیز نمادگرایی در فیلمها و سریالهای تلویزیونی
برای آنالیز مؤثر نمادگرایی در فیلم و سریال، بهتر است مورد به مورد پروسهی زیر را دنبال کنیم:
- تشخیص تکنیک: استفاده از نمادگرایی را ابتدا درک کنید، چه از طریق استفاده از اشیا، شخصیتها و رنگها و چه از طریق موسیقی یا المانهای داستانی
- ارائهی یک مثال: توضیح دهید که چه وقت و چطور از این تکنیک در فیلم یا سریال استفاده شود.
- توضیح تأثیر استفاده از تکنیک: در مورد تأثیر استفاده از نماد روی تماشاچیان و اهمیتش در خلال داستان، بحث کنید.
- استدلال ارتباطی: نماد و آنالیز آن را به یک بحث و تم گستردهتر که شبیه به اثرتان است، مرتبط کنید.
با پیروی از این پروسه، میتوانید فهم عمیقتری نسبت به استفاده از نمادها در فیلمها یا سریالهای تلویزیونی پیدا کنید و خود را با بینش سازندگان در استفاده از نمادها تطبیق دهید و همچنین معنای کلی داستان را درک کنید.
اهمیت استفاده از نمادگرایی
نمادگرایی ابزاری اساسی برای فیلمنامهنویسها و کارگردانهاست چون به آنها اجازه میدهد ایدهها و احساسات پیچیده و چندوجهی را به شکلی درگیرکننده و تأملبرانگیز، به نمایش درآورند. هنرمندان با استفاده از نمادگرایی در آثارشان، میتوانند داستانهایی غنیتر و چندلایهتر خلق کنند که با تماشاچیان در سطحی عمیق ارتباط برقرار کند.
برای استفادهی مؤثر از نمادگرایی در فیلمنامهنویسی و کارگردانی، مهم است از شرایط زیر پیروی کنید:
- نشان دهید، به جای این که شرح دهید: از نمادهای بصری برای شرح ایدهها و احساسات استفاده کنید به جای اینکه روی دیالوگها یا توضیحات تکیه کنید.
- کانسپتها و تمهای کلیدی را در نظر داشته باشید: نمادهایی را انتخاب کنید که به ایدهها و تمهای اصلی داستانتان مرتبطند و میتوانند به صورت کلی روایت اثرتان را تقویت بخشند.
- تعادلی بین ظرافت و شفافیت ایجاد کنید: مطمئن شوید که نمادهایتان به اندازه کافی ظریف هستند تا درجا توسط مخاطب درک نشوند و در عین حال، از وضوح کافی برخوردار باشند تا مخاطب بتواند با کمی تعقل و تعمق معنی و اهمیت آنها را بفهمد.
- از نمادهای متنوعی استفاده کنید: نمادهای بزرگ و کوچکی را در اثرتان جای دهید تا بتوانید روایتی درگیرکننده از نظر بصری خلق کنید.
فیلمنامهنویسها و کارگردانان با استفادهی مناسب از نمادگرایی در آثارشان، میتوانند داستانهای قدرتمندتر و به یادماندنیتری خلق کنند. با این کار آنها مخاطب را شیفتهی اثر خود کرده و به چالش بکشند.
جمعبندی تکنیک و هنر نمادگرایی
نمادگرایی جنبهی حیاتی داستانسرایی در فیلمها و سریالهاست و به خالقین آثار این امکان را میدهد تا ایدهها، احساسات و تمهای پیچیده را از طریق اشارات، نشانههای بصری و درونمایههای تکرارشونده، به مخاطبین انتقال دهند.
هنرمندان با فهم بهتر نمادها و استفاده از آنها در فیلمنامهنویسی و کارگردانی، میتوانند داستانی غنیتر و درگیرکنندهتر خلق کنند که با مخاطبین در سطوح عمیقتری ارتباط برقرار میکند.
از استفاده از اشیا و شخصیتها گرفته تا رنگها و موسیقی و المانهای داستانی، نمادگرایی میتواند ابزاری قدرتمند برای ارتباط بیشتر با تماشاچیان باشد و تجربهی روایی را تا سطوح بالاتری ارتقا دهد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.