چرا سریالهای دیسی از فیلمهای سینمایی آن موفقتر است؟
وقتی بحث سریالهای دیسی و فیلمهای آن مطرح میشود، با نظرات و عقاید مختلفی مواجه میشویم. کوین اسمیت، کارگردان مشهور و تحسینشده هالیوودی مدتی میشود که نظرات عجیب و بعضا جالبی درباره فیلمها و آثار ...
وقتی بحث سریالهای دیسی و فیلمهای آن مطرح میشود، با نظرات و عقاید مختلفی مواجه میشویم. کوین اسمیت، کارگردان مشهور و تحسینشده هالیوودی مدتی میشود که نظرات عجیب و بعضا جالبی درباره فیلمها و آثار ابرقهرمانی ارائه میدهد؛ حال وی معتقد است که وقتی به مقایسه دو جنبه کاملا متفاوت از دنیای DC، یعنی فیلمها و سریالهای آن بپردازیم، ترازو قطعا به سمت نمایشهای تلویزیونی سنگینی خواهد کرد.
اما خب، سوال اینجاست که واقعا چه تفاوتی میان فیلمهایی چون Joker یا Suicide Squad و سریالهایی مانند The Flash یا Supergirl وجود دارد؟ چه چیزی عناوین سریالی را موفقتر جلوه میدهد؟ اسمیت توضیح داده که همه چیز به افرادی که داستان را شکل میدهند برمیگردد.
نویسندهها! در اینجا موضوع هیچ ربطی به شخصیتها یا اینکه چگونه در فیلم یا سریال باهم ارتباط برقرار میکنند ندارد. یک نویسنده خوب میتواند هر چیزی را به یک اثر تماشایی بدل کند. بسیاری از فیلمهای دیسی به سختی دست و پا میرنند تا مخاطب را به سمت خودشان بکشانند. اما مشکل اینجاست که روایتهای داستانی اصلا راضیکننده نیست. زمانی که شما بخواهید یکی از سریالهای دیسی مانند فلش یا سوپرگرل را بسازید، صرفا با یک بازه دو ساعته مواجه نیستند، بلکه عملا ۲۲ ساعت برای روایت داستان خود فرصت خواهید داشت.
نظرات و صحبتهای اسمیت جالبتوجه است اما خب نمیشود صد درصد روی آن تکیه کرد چراکه عقاید میتوانند به تعصب و چیزهایی مانند آن آلوده شوند. اسمیت خودش چند قسمت از سریالهای «فلش» و «سوپرگرل» را کارگردانی کرده اما هنوز موفق نشده یک فیلم سینمایی از دنیای DC را به دست بگیرد. به همین دلیل، حدس زدن دلیل صحبتهای اسمیت آنقدرها هم سخت و چالشبرانگیز نیست. مشخصا وقتی یک نویسنده زمان بیشتری برای داستانسرایی در اختیار دارد، میتواند روی بخشهایی از داستان مانوور دهد که مخاطب را بیشتر و بیشتر درگیر میکند و نهایتا محبوبیت و تعداد بینندگان آن اثر هم به طبع بیشتر خواهد شد. اما وقتی یک زمان محدود در اختیار نویسنده قرار میگیرد، او هم بدون شک نمیتواند خیلی از ایدهها و افکار خلاقانهاش را در اثر پیاده کند.
در کنار صحبتهایی که اسمیت راجع به نویسندگی در سریالهای DC داشت، او از یکی از بازیگران Arrow-verse هم تمجید بسیاری کرده است. اسمیت در مصاحبهای با مجله People گفت که طرفدار پر و پا قرصِ «ملیسا بنویست» است و این بازیگر به خوبی از پس مشکلات و چالشهای نقشش برمیآید.
ملیسا بنویست واقعا معرکه است! او در سریالش درجه یک است و وقتی میگویم درجه یک، یعنی بهترین عملکرد ممکن را دارد. بازیگر سوپرگرل چالشها و سختیهای بسیاری در کارش دارد و فیلمبرداریهای بهشدت عجیبغریب و دشواری را پشت سر میگذارد اما تا به حال ندیدم ذرهای به این سختیها واکنشی نشان دهد. او یک انسان معرکه و زیباست.
با این تفاسیر، میدانیم که اسمیت حسابی به کارش در سریالهای دیسی افتخار میکند و نمیشود چنین مسئلهای را در بررسی نظراتش نادیده گرفت. به هرحال سریالها و فیلمهای دیسی هرکدام مزایا و معایب خودشان را دارند و نمیشود همه آنها را در یک طبقهبندی قرار داد. به عنوان مثال فیلم Joker با درخشش فوقالعاده واکین فینیکس و کارگردانی تاد فیلیپس به یک اثر محبوب و مورد تحسین تبدیل شده و از نظر منتقدان هم عملکرد چشمگیری داشته است. از سوی دیگر فیلمهایی داریم که عملا مایه ننگ تمام دیسی بودهاند - نمیگویم که اسمش Batman Vs. Superman: Dawn of Justice است!
همانطور که در این مقاله اشاره شده بود، برادران وارنر برای ساخت فیلمهای سینمایی خود دچار اشتباهات مهلکی شدند که قطعا تا مدتها ذهنیت مخاطب و حتی منتقدان درجه یک را نسبت به آثار آنها دچار خدشه و تردید خواهد کرد. مارول جایی در بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ به شکل ناگهانی مشهور و جهانی شد که البته این موفقیت حاصل کار یک شب و یک ماه نبود. کوین فایگی و مارول از ابتدا برنامه مشخص و جامعی برای تولید محتوا داشتند؛ در مقابل، دیسی برای عقب نماندن از قافله و رقابت با مارول شروع به تقلید از پروژههای MCU کرد که رسما یک شکست تمام عیار برای برادران وارنر بود. در یک دوره تلخ و تاریک، دیسی مورد تهاجم و انتقاد هرکسی - حتی طرفداران آتشینش - بود تا اینکه آرام آرام، این روزها شاهد تغییر رویه در تولید آثار سینمایی هستیم. جوکر، Birds of Prey، نسخه دوم واندر وومن و بسیاری عناوین جدید در راه هستند که خبر از شکوفایی دوباره دیسی و بازگشت به روزهای اوج را میدهند. البته، این اتفاق در صورتی رخ میدهد که روند تغییرات مثبت حفظ شود و اهداف اقتصادیِ کوتاهمدت کمتر مورد توجه تولیدکنندگان و ناشران قرار گیرد.
در آن سوی میدان، سریالهای دیسی از سالها پیش در حال فعالیت هستند و طرفداران مخصوص و وفادار خود را پیدا کرده اند. برخلاف کاری که در ساخت فیلمهای دیسی انجام شد، سازندگان این سریالها ابدا برای پیشبرد اهداف خود عجله نداشتند و با صبر و حوصله داستان ابرقهرمانان را روایت کردند. در ضمن، رویدادهایی مانند کراس اور میان سریالها هم به شدت برای مخاطبان جذابیت داشته؛ این رویدادها معمولا به صورت سالانه رخ میدهد و به همین دلیل هنوز برای بیننده لوس و بیمزه نشده است! اگر چنین رویدادهایی قرار بود مدام تکرار شود، مخاطب خیلی زود از آن خسته میشد و عملا دیگر جذابیتی در آن وجود نداشت.
اگرچه، نباید فراموش کنیم که مارول هم دارد روی سریالهای مختلفی کار میکند و بلافاصله پس از شروع بهکارِ سرویس +Disney، شاهد چند تا از آنها خواهیم بود. وانداویژن، فالکون و سرباز زمستان، لوکی، هاکای، هالک مونث و ...What If تنها بخشی از این پروژهها هستند. با روی کار آمدن این سریالها، دنیای Arrow-Verse هم یقینا یک رقیب جدی و سرسخت در کنار خود خواهد دید. شاید همین رقابت جذاب بتواند کیفیت پروژههای آتی را بهبود بخشد و به مرور شاهد سریالهای بهتر و شایستهتری هم بود. با پایان برخی سریالهای مهم و سرشناس دیسی مانند Arrow، باید کمکم منتظر نمایشهای جدیدتری از این دنیای ابرقهرمانی باشیم که امید است هم این آثار و هم آثار سینمایی DC بهتر و جذابتر از قبل هم بشود.
نظر شما خوانندگان ویجیاتو چیست؟ فکر میکنید در دنیای عظیم و باسابقه DC، سریالها عملکرد بهتری از خود نشان داده اند و یا فیلمهای سینمایی؟
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
Arrow فصل يك تا سه فوق العاده بود
The flash هم هنوز جالبه