۵ بازسازی بزرگ سینمایی که در باکس آفیس شکست خوردند
روند شکست خورده ریبوت سازی در هالیوود
در سالهای اخیر ریبوتها و بازسازی ها جزء اصلی هالیوود هستند، جایی که استودیوها اغلب آثار کلاسیک دوست داشتنی یا جواهرات فراموش شده را با این امید که آنها را به نسل جدید معرفی کنند یا جذابیت آنها را دوباره تقویت کنند، بازبینی و بازسازی میکنند. در حالی که برخی از این تلاشها بهطور درخشانی موفق میشوند، برخی دیگر از موفقیت خود خارج میشوند، که منجر به بررسی منفی منتقدان و ناامیدی باکس آفیس میشود. از آنجایی که این روزها ما شاهد بازسازی فیلم «The Killer» از جان وو و البته ریبوت فیلم «The Crow» هستیم؛ پس ما در این مطلب از ویجیاتو، نگاهی به پنج ریبوت و بازسازی قابل توجه سینمایی میاندازیم که شکست خوردهاند، و البته در ادامه بررسی میکنیم که چرا این فیلمها نتوانستند جادوی آثار اصلی را به تصویر بکشند.
The Mummy (2017)
- اصل: "مومیایی" (1999)
- کارگردان: الکس کورتزمن
- باکس آفیس: 410 میلیون دلار در سراسر جهان (در مقابل بودجه 195 میلیون دلاری)
نسخه 1999 مومیایی با بازی برندان فریزر، فیلمی موفق وترسناک بود که ژانر ماجراجویی و طنز را در هم آمیخت به گونهای که مخاطبان را مجذوب خود کرد. در مقابل، ریبوت یونیورسال پیکچرز در سال 2017، با بازی تام کروز، قصد داشت فرنچایز جدید «دنیای تاریک» خود را آغاز کند، اما شکست خورد. این فیلم با بحران هویت دست و پنجه نرم میکرد و سعی داشت ریشههای ترسناک خود را با انتظارات مخاطب از یک بلاکباستر اکشن متعادل کند. منتقدان فیلم را به خاطر طرح درهم و عدم جذابیت آن، که در نتیجه با استقبال کم مخاطب مواجه شد، مورد انتقاد قرار دادند. اجرای بسیار بد مومیایی به فروپاشی برنامه جاهطلبانه جهان سینمایی یونیورسال نیز منجر شد.
(2016) Ghostbusters
- اصل: "شکارچیان ارواح" (1984)
- کارگردان: پل فیگ
- باکس آفیس: 229 میلیون دلار در سراسر جهان (در مقابل بودجه 144 میلیون دلاری)
فیلم Ghostbusters اصلی یک پدیده فرهنگی است که به دلیل فیلمنامه هوشمندانه، بازیگران ستاره و آهنگ تم نمادین آن محبوبیت زیادی دارد. اما ریبوت سال 2016 که بازیگران اصلی آن زن بودند، حتی قبل از انتشار با جنجالهایی همراه بود و برخی از طرفداران این تغییر را غیرضروری میدانستند. علیرغم برخی نقدهای مثبت که شیمی و شوخ طبعی بازیگران را ستایش میکنند، این فیلم نتوانست در بین مخاطبان وسیعی به محبوبیت برسد. در حالی که این یک فاجعه کامل نبود، اما بازگشت باکس آفیس ناامیدکننده بود، به خصوص با توجه به هزینههای بالای تولید و بازاریابی. در نتیجه برنامههای ساخت دنباله آن متوقف شد و این فرنچایز بعداً به جدول زمانی اصلی خود بازگشت.
(2016) Ben-Hur
- اصل: "بن هور" (1959)
- کارگردانان: تیمور بکمامبتوف
- باکس آفیس: 94 میلیون دلار در سراسر جهان (در مقابل بودجه 100 میلیون دلاری)
بن هور محصول 1959 فیلمی افسانهای است که برنده 11 جایزه اسکار شد و به خاطر مقیاس حماسی و صحنه پیشگامانه مسابقه ارابه سواری مورد تحسین قرار گرفت. با این حال، بازسازی 2016 داستان متفاوتی بود. با برداشتی مدرن از داستان کلاسیک، فیلم به دلیل CGI ضعیف، اجراهای بدون الهام و وجود غیرضروری خود اثر به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. تماشاگران تحت تاثیر قرار نگرفتند و این فیلم به یکی از بزرگترین شکستهای باکس آفیس سال تبدیل شد. شکست بن هور خطرات بازسازی آثار کلاسیک مورد احترام را بدون دید هنری روشن یا درک آنچه که نسخه اصلی را تا این حد موفق کرده است برجسته کرد.
(2014) RoboCop
- اصل: "پلیس آهنی" (1987)
- کارگردان: خوزه پادیلا
- باکس آفیس: 242 میلیون دلار در سراسر جهان (در مقابل بودجه 130 میلیون دلاری)
روبوکاپ پل ورهوفن (1987) یک فیلم کلاسیک کالت است که به خاطر طنز، خشونت گرافیکی، و کاوش در فساد شرکتی و سیاسی شهرت دارد. اما بازسازی مجدد در سال ۲۰۱۴ تلاش کرد تا داستان را برای مخاطب مدرن بهروزرسانی کند، اما بسیاری از طنز تاریک و تفسیر اجتماعی گزنده فیلم اصلی را از بین برد. در عوض، یک فیلم اکشن سالمتر و معمولیتر ارائه کرد که در بازار شلوغ نتوانست به چشم بیاید. با وجود بازیگران قوی، از جمله جوئل کینامن، گری اولدمن، و مایکل کیتون، این فیلم بین تماشاگران یا منتقدان به موفقیت نرسید، که منجر به بازگشت ناامیدکننده باکس آفیس و عدم ادامه فرانچایز مورد نظر شد.
(2012) Total Recall
- اصل: "یادآوری کامل" (1990)
- کارگردان: لن وایزمن
- باکس آفیس: 198 میلیون دلار در سراسر جهان (در مقابل بودجه 125 میلیون دلاری)
یکی دیگر از آثار کلاسیک پل ورهوون، یادآوری کامل (1990) یک فیلم اکشن علمی-تخیلی با بازی آرنولد شوارتزنگر بود که به خاطر طرح پیچیده و جلوههای عملی جذابش به یاد میآید. اما بازسازی سال 2012، با بازی کالین فارل، نوید یک برداشت شیکتر و مدرنتر از داستان را داد، ولی با انجام این کار، بسیاری از جذابیتهای عجیب و غریب نسخه اصلی و تأثیر درونی آن را از دست داد. منتقدان و تماشاگران این فیلم را از نظر بصری چشمگیر اما فاقد محتوا و سرگرمیدانستند. شکست این بازسازی در بازپس گیری ماهیت اصلی منجر به استقبال نه چندان گرمی در گیشه شد و فیلم به سختی از بین رفت.
چرا این بازسازی ها شکست خوردند؟
عوامل متعددی در شکست این ریبوتها و بازسازیها نقش دارند:
یک - نوستالژی در مقابل مدرنیزاسیون: این فیلمها اغلب در تلاش هستند تا جذابیت نوستالژیک نسخه اصلی را با روندهای فیلمسازی مدرن متعادل کنند. اگر آنها خیلی از چیزی که باعث محبوبیت نسخه اصلی بود دور شوند، طرفداران دیرینه را از دست میدهند. همچنین اگر به اندازه کافی نوآوری نکنند، در جذب مخاطبان جدید شکست خواهند خورد.
دو - انتظارات بالا: بازسازی یک فیلم کلاسیک فشار زیادی بر فیلمسازان وارد میکند. تماشاگران و منتقدان اغلب این فیلمها را با استانداردهای بالاتری در نظر میگیرند، که منجر به مقایسههای سختگیرانهای میشود که میتواند هر امتیازی که ممکن است بازسازی داشته باشد را تحت الشعاع قرار دهد.
سه - اشتباهات بازاریابی: استراتژیهای بازاریابی ضعیف و جنجالهای پیش از اکران، همانطور که در فیلم Ghostbusters (2016) دیده میشود، میتواند به چشمانداز فیلم حتی قبل از اکران در سینما آسیب جدی وارد کند.
چهار - بحران هویت: برخی از بازسازیها یا ریبوتهای سینمایی، مانند مومیایی (2017)، از دید نامشخصی رنج میبرند، سعی میکنند تعداد زیادی از مخاطبان با میل متفاوت را بهطور همزمان خشنود کنند و در نتیجه این کار در محصول نهایی درهمآمیزی عجیبی از چند لحن ایجاد میشود.
نتیجه گیری
راه اندازی مجدد و بازسازی یک سرمایه گذاری مخاطره آمیز است، و این پنج فیلم به عنوان یک داستان هشدار دهنده برای استودیوها عمل میکنند. موفقیت در بازسازی یک فیلم کلاسیک به چیزی بیش از افکتهای به روز و قدرت ستاره نیاز دارد. مظور من این است که یک بازسازی مناسب نیاز به درک عمیق نقاط قوت نسخه اصلی و دلیل واضح و قانع کنندهای برای بازبینی داستان دارد. بدون این عناصر، حتی امیدوار کننده ترین راه اندازی مجدد میتواند به سرعت به باکس آفیس شکست خورده تبدیل شود.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.