بازخوانی بهترین قسمتهای سریال Rick and Morty
با آمدن فصل چهارم Rick and Morty، نگاهی به فصلهای پیشین این سریالِ بامزه و محبوب تولید شده در شبکه Adult Swim میاندازیم. یک کمدی که سُس سشوان مولان (Mulan Szechuan sauce)، پیکل ریک و ...
با آمدن فصل چهارم Rick and Morty، نگاهی به فصلهای پیشین این سریالِ بامزه و محبوب تولید شده در شبکه Adult Swim میاندازیم. یک کمدی که سُس سشوان مولان (Mulan Szechuan sauce)، پیکل ریک و بسیاری دیگر از میمهای محبوب را برایمان تولید کرد.
فقط از بین 31 قسمت باید انتخاب کنیم، حذف کردن و رساندن قسمتهای انتخابی به ده عدد، کاری در حد و اندازه کرولومنهاست (Cromulon، همان موجودات عظیمی که به شکل سر و در ابعاد یک سیاره بودند)، اما ما به هر حال انجامش دادیم. همه محبوبان شما (احتمالا) اینجا هستند: میسیکها، تلویزیونِ میانبُعدی و بله یک خیارشور به خصوص... بهترین قسمتهای Rick and Morty تا آخر فصل سه را در ادامه میتوانید ببینید.
-
Vindicators 3: The Return of Worldender
معمولا بهترین بخش ریک و مورتی، آنجایی است که سریال صعنت سرگرمی را دست میاندازد. این بار، تیمهای ابرقهرمانی با بودجههای بالا مورد هجو قرار گرفتهاند. چرخش داستانی آنجاست که همه ویندیکیتورها به دست ریک، که پس از مست کردن نقشهای شرورانه چید، کشته میشوند. هر چند مرگ ویندیکتورها اساس این اپیزودند اما در آخر قهرمان واقعی این قسمت نوب نوب است.
نوب نوب در ابتدا فقط یک شخصیت فرعی است و کمکم به مرکز توجه قسمت تبدیل میشود و ریک اعتراف میکند که نوب نوب برایش مهمتر از مورتی است و به ما اثبات میشود سازندگان سریال، جاستین رویلند و دن هارمون، اگر هر چیزی را به اندازه کافی تکرار کنند، میتوانند ما را با آن بخندانند.
-
Get Schwifty
Rick and Morty در مقام سریالی که دوست دارد همه چیز را تجربه کند، آن قدری که انتظارش میرفت وارد بعدهای جهانهای موسیقی نشده. اما «Get Schwifty» به عنوان یکی از خاصترین قسمتهای سریال شناخته میشود.
پس از این که در مراسم گرمی (Grammy Awards) زلزله میآید و صدها نفر کشته میشوند، نژادی به اسم کرومولونها (Cromulons) از سیاره زمین درخواست میکنند تا در یک مسابقه خوانندگیِ بین کهکشانی شرکت کند. ریک، مورتی و Ice-T (ظاهرا) باید تلاش کنند آهنگ بسازند و این رقابتِ ایکس-فاکتور طور را ببرند (ایکس فاکتور مسابقه خوانندگی بریتانیایی است) . «Get Schwifty» نام آهنگی است که مسابقه را به پایان میرساند و شعر جوانانه و گیرایی دارد. حالا همه با هم: You gotta get schwifty...
-
Morty's Mind Blowers
در قسمت Morty's Mind Blowers، مشخص میشود که ریک مرتب حافظه مورتی را پاک میکند تا او را از خاطرات وحشتناک ماجراجوییهایشان نجات دهد. این قسمتِ فصل سه، جعبهی پاندورایی از درد را باز میکند و عملکردش مانند یک ویدیو کلیپ تقلبی است که اتفاقات و موقعیتهای رندم و خندهدار در سفرهای این زوج ماجراجو را به ما نشان میدهد.
نقاط درخشان این قسمت؟ تجربه مورتی از اولین سطح زمینِ واقعا تراز (truly level ground) بدون شک نسبت به بقیه جایگاه جداگانهای دارد، هر چند چرت و پرت گوییهای ریک در مخزن خاطرات - که برعکس خانه درختیِ وحشت سریال سیمپسونز (The Simpsons’ Treehouse of Horror) بیشتر از سه بخش است – جزو یکی از ویژگیهای سریال است. سریال هر چیزی را که دلش بخواهد هدف هجو و حمله قرار میدهد.
-
The Rickshank Redemption
The Rickshank Redemption از لحاظ داستانی، سنگینترین قسمت سریال است. اغلب ماجراجوییها در یک قسمت شروع و تمام میشود، اما قسمت اول فصل سوم، از آنجایی که فصل دوم تمام شد داستان را ادامه میدهد: دستگیر شدن ریک توسط فدراسیون کهکشانی (Galactic Federation). میمِ سس سشوان (Szechuan sauce) در همین قسمت متولد شد، اما احتمالا به یاد ماندنیترین چیز، دیدن انتقال یافتنِ دانشمند دیوانهمان از بدن یک ریک به بدن ریک دیگر، برای فرار از مخمصه است و البته در ادامه هم که جری مجبور میشود به خاطر ریک خانه را ترک کند.
-
Meeseeks and Destroy
Meeseeks and Destroy همان جایی است که این سریال از کمدی عجیب غریب Adult Swim تبدیل به غولی علمی-تخیلی که دنیا را فتح کرده، میشود. ریک که از درخواستهای اعضای خانوادهاش کلافه شده، به آنها جعبه میسیکها را میدهد. هر بار که دکمه بزرگ قرمز فشار داده میشود، یک میسیک - موجودی که تنها هدفش قبل از مرگ انجام دادن وظیفهِ محول شده بهش است - تولید میشود.
صد البته، خانواده اسمیت-سانچز بدون دردسر نخواهند بود. بازی گلف جری اسمیت از آن دسته کارهایی است که بنظر میرسد هرگز انجام نخواهد شد و نهایتا هم میسیکها را دیوانه کرد. داستانْ احمقانه، رندم و باحال است – رویکردی که سریال در قسمتهای دیگر هم ازش استفاده میکند.
-
Auto Ero...c Assimilation
سریال ریک و مورتی همیشه یک کمدی خنده دار نیست. گهگاه، وارد مقولاتی میشود که هر یک از شخصیتها را برمیانگیزاند، و نتایج هم فاجعه بار است. این مورد را در قسمت Auto Ero...c Assimilation که ریک، مورتی و سامر تصادفا با یونیتی (Unity) برخورد میکنند، مشاهده میکنیم. یونیتی موجودی با ذهن جمعی است که سابقا هم معشوقه ریک بوده.
قبلا، منزوی و الکلی بودن ریک صرفا به عنوان شوخی استفاده میشد. در این قسمتِ فصل دوم، میفهمیم که دردمندی ریک به خاطر تنها بودن در جهان است (قبلتر هم میدانستیم اون مجبور بود نسخهی جهان دیگر خودش را به قتل برساند و جایگزینش شود.)
نگاه کردن صحنههای پایانی فیلم هم سخت است. ریک یک موجود فضایی را از بدبختیاش خلاص میکند و بعد تلاش میکند خودش را نیز بکشد، که البته موفق نمیشود. نشان دادن این صحنهها انتخاب خلاقانه و شجاعانهای است و ثابت میکند که ریک و مورتی هر جا لازم باشد از رفتن به نقاط تاریک برای عمیقتر کردن شخصیتهایش ابایی ندارد.
-
Mortynight Run
همانند تفنگ پورتالی ریک (portal gun)، سریال هم زمانی که یک رویکرد جواب ندهد، از میانبر رفتن ترسی ندارد. این انرژیِ آشفته و خستگیناپذیر در هیچ قسمتی به اندازه Mortynight Run موفقیتآمیز نبوده است.
لحظاتی پس از این که با مفهمومی فوق العاده به اسم مرکز نگهدای جری آشنا میشویم، دستگاه بازی رویاهایمان را میبینیم: یک ویدیوگیم که در آن مورتی زندگی مجازی را به عنوان شخصیت روی (Roy) سپری میکند. جذب شدن به آن کمی طول میکشد اما در نهایت جایگاهش در میان یکی از بهترین ایدههای فیلم است.
موضوع اصلی قسمت درباره تلاش مورتی برای محافظت از یک نوع موجود گازی به اسم فارت است. اما اصول اخلاقی مورتی باز هم او را به مسیری اشتباه هدایت میکند. در صحنه آخر شاهد شلیک مورتی به فارت هستیم، که باعث میشود همه تلاشهایشان در طول قسمت بیهوده بنظر برسد. سریال ریک و مورتی میتواند بدون تلاش، در یک قسمت بیست دقیقهای، مدام بین طنز و دلشکستگی جابجا شود.
-
Rixty Minutes
طرفداران آن را به اسم تلویزیون میانبُعدی میشناسند. جاستین رویلند (Justin Roiland) در این قسمت قابلیتهای طنزپردازیاش را با یک سری از تبلیغات و برنامههای تلویزیونی پرت و پلا و بداهه امتحان میکند. با این که در فصل بعدی هم تلویزیون میانبُعدی داشتیم، قسمت اصلی بهترین است. «جانسون مورچه تو چشام هست» را داریم، «درهای واقعی تقلبی» و تریلر مسخره و اغراق شده برای فیلم «دو برادر».
حتی وقتی عملا در حال ساختن چیزهای من درآوردی هستند، آنقدر آن را با طنز خود-آگاهانه و شوخیهای بامزه پر میکنند که آدم دلش میخواهد تلویزیون میانبُعدی یک قسمت جداگانه داشته باشد. انقدر که خوب است!
-
Pickle Rick
به خاطر این قسمت میلیونها فانکو (نوعی عروسک) تولید شد. اگر بخواهیم سطحی بنگریم، صرفا یک مدل داستان انتقام جان ویکی (فیلم اکشن آمریکایی با بازی کیانو ریوز) میبینیم، اما در واقع یک هسته احساسی پنهان دارد – هستهای که سریال زیاد به آن نمیپردازد، اما وقتی میپردازد، به بهترین نحو انجام میدهد.
صد البته صحنههایی که ریک خیارشور (Pickle Rick) در آن نگهبانان و حتی یک موش فاضلاب را میکشد، چشمگیرند اما تمامشان برای پرت کردن حواس ما و ریک هستند. خانواده او در جلسه رواندرمانی منتظرنش هستند و ریک هم برای در رفتن از آن حاضر است هر کاری انجام میدهد .
ریک برای یک بار هم که شده به بیملاحظگیاش اعتراف میکند و این احساس به بیننده دست میدهد که او حتی اگر رفتن به ماجراجوییهای عجیب را ترجیح دهد، برای خانوادهاش اهمیت زیادی قائل است. محتوی چندان بدی برای یک قسمت با محوریت یک خیارشور نیست.
-
Total Rickall
بالاخره اینجاست! بهترین قسمت ریک و مورتی! وقتی انگلهای فضایی که خاطراتی از افراد من در آوردی میسازند، خانهی خانواده اسمیت-سانچز را تسخیر میکنند، ریک باید آنهایی که احتمالا تقلبیاند را تشخیص دهد تا نجات یابند.
ایدهاش واقعا اجازه میدهد که تیم سازنده - از نویسندگان گرفته تا گرافیستها- بتوانند حسابی خوش بگذرانند. در میان این موجودات داستانهای تراژدیک (مانند Sleepy Gary) و عجیب (مانند Amish Cyborg) پیدا میشود. هر انگل جدید بار دیگر با خاطراتش خانواده را دور هم جمع میکند.
اما احتمالا به یاد ماندنیترین بخش این اپیزود تصور غلط بث در رابطه با واقعی نبودن Mr. PooptButthole و شلیک به او است. البته که مستر پوپیباتهول واقعی است، صرفا بث هیچ خاطره بدی از او نداشت و فکر کرد انگل است. آخی. حداقل ما همیشه از خاطره اولین ملاقات با مستر پوپیباتهول با علاقه یاد خواهیم کرد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
قسمت pickle rick از همش خفن تر بود
دقیقا بهترین قسمتو زدی تو خال
یکی از بهترین قسمتها حتی میشه گفت بهترین قسمت Evil Morty هست! چطور انتخابش نکردی ؟؟
فوق العاده بود یادآوری این شاهکار