بهترین پایان بندی های تاریخ سینما

فک‌انداز‌ ترین پایان‌های شوکه کننده سینمایی

یکی از مهم‌ترین عناصر یک فیلم، پایان بندی و نحوه گره گشایی داستان است. پایان یک فیلم، کل مسیر فیلمنامه و روایت را سامان می‌دهد. در واقع یک اثر زمانی به تکامل می‌رسد که بتواند یک پایانی مناسب با هدف داستان ارائه دهد. درست مانند وداع صمیمانه ریک و السا در فیلم کازابلانکا. فیلمی قدرتمند است که بتواند بیننده را در هنگام بالا آمدن تیتراژ درگیر کند و به این فکر کند که چقدر همه چیز در این فیلم سر جایش بود؛ چنین چیزی با یک پایان‌ بندی دقیق و منطقی ممکن می‌شود.

یک پایان بندی خوب روش‌های زیادی برای تاثیرگذاری دارد؛ این اتفاق ممکن است از طریق فاش شدن یک پیچیش داستانی باشد؛ یا حتی ارائه یک بینش ناگهانی به مخاطب که ذهنیتی جدید را برای آن‌ها می‌سازد. بسیاری از فیلم‌های موفق در پایان، سکانسی از روابط عمیق انسانی را نشان می‌دهند یا از طریق انتقال یک درونمایه قدرتمند در لحظات پایانی، دیدگاه شما را نسبت به زندگی تغییر می‌دهد. در این مقاله از ویجیاتو، با وسواس زیادی سعی کردیم 15 تا از بهترین پایان بندی‌های فیلم‌های سینمایی را به ترتیب کیفیت برای شما معرفی کنیم.

15. Michael Clayton

کارگردان	Tony Gilroy
بازیگران	George Clooney Tom Wilkinson Tilda Swinton
سال انتشار	2007
امتیاز IMDB	7.2

فیلم Michael Clayton ساخته تونی گیلروی توانست در سال ۲۰۲۲ توسط منتقدان زیادی به صورت مجدد بازنگری شد و بیشتر از پیش توجه جلب کرد. تونی گلیرود که قبل از ساخت این فیلم سریال تحسین شده Andor ساخته بود، توانست در دنیای سینما به محبوبیت زیادی برسد. این فیلم محصول ۲۰۰۷، پر از لحظات پر تنش و درگیر کننده از یک درام شرکتی است و کنش و واکنش‌های هیجان انگیزی دارد. داستان فیلم، همانطور که از نامش پیداست درباره مایکل کلیتون با بازی جرج کلونی است؛ یک فرد متخصص در مدیریت بحران که ناخواسته درگیر توطئه‌ای به بزرگی چند میلیون دلار می‌شود؛ توطئه‌ای که شخصیت کارن کراودر، وکیل بی‌رحم یک شرکت بزرگ تولید آفت‌کش، سازمان‌دهی آن را بر عهده دارد.

مایکل پس از آنکه توانست به سختی از انفجاری که توسط شریکان کارن طراحی شده بود جان سالم به در ببرد، او را در دفتر شرکت غافلگیر می‌کند، به او پیشنهادی ده میلیون دلاری برای حق السکوت می‌دهد. کارن با پذیرفتن این معامله، در تله مایکل گرفتار می‌شود؛ او در واقع با مقامات همکاری کرده و این ملاقات را برای متهم کردن رسمی او ترتیب داده است. گفت‌وگوی نهایی آن‌ها پایان لذت‌بخش و رضایت‌بخشی برای این ماجراجویی پرتنش است؛ یک پایان‌ بندی ساده، هوشمندانه و قدرتمند.

14. The Departed

کارگردان	Martin Scorsese
بازیگران	Leonardo DiCaprio Matt Damon Jack Nicholson
سال انتشار	2006
امتیاز IMDB	8.5

فیلم The Departed که توسط استاد ژانر یعنی مارتین اسکورسیزی کارگردانی شده، با بازی لئوناردو دی‌کاپریو و مت دیمون، داستان دو مامور مخفی را روایت می‌کند که در دو سوی متضاد قانون فعالیت می‌کنند. بیلی کاستیگان جونیور و کالین سالیوان تا پرده سوم فیلم، که با سرعت زیاد و سرسام آوری پیش می‌رود. این دو هرگز رو در رو نمی‌شوند؛ بلکه به صورت غیابی تلاش می‌کنند هر کدام از هویت آن یکی باخبر شوند. با کشته شدن رئیس مافیا، فرانک کاستلو و نابودی نقشه‌های او، کاستیگان بالاخره از پوشش خود خارج می‌شود، اما متوجه می‌شود که سالیوان افسری که مسئول اخراج او از ماموریتی است که هویت، سلامت روان و تقریبا جانش را از او گرفته در واقع یک مامور دوجانبه است. مدتی بعد، کاستیگان او را به یک ساختمان متروکه می‌کشاند، جایی که قصد دارد با کمک افسر براون، سالیوان را به‌عنوان اولین دستگیری خود ثبت کند.

قبل از اینکه کاستیگان با نقشه‌های خود تواند سالیوان را دستیگر کند، او و افسر براون ناگهان توسط افسر بریگن هدف گلوله قرار گرفته و کشته می‌شوند. بریگن فاش می‌کند که او نیز از ابتدا برای کاستلو کار می‌کرده است. برای پنهان کردن دخالت خود و شاید به دلیل احساس خیانت از سوی کاستلو و بریگن سالیوان، بریگن را می‌کشد و او را به‌عنوان جاسوس معرفی می‌کند. در حالی که از مجازات رسمی فرار کرده، به آپارتمان راحت خود بازمی‌گردد، جایی که گروهبان دیگنام مارک والبرگ منتظر اوست تا انتقام مرگ همکارانش را بگیرد. هنگامی که سالیوان در خون خود غرق می‌شود، یک موش از نرده‌ی بالکنش که به سمت شهر است، عبور می‌کند. پایان جسورانه و نفس‌گیر که باعث می‌شود با آشفتگی و درگیری کامل ذهنی، تیتراژ فیلم را تماشا کنید.

13. Se7en

کارگردان	David Fincher
بازیگران	Brad Pitt Morgan Freeman Gwyneth Paltrow
سال انتشار	1995
امتیاز IMDB	8.6

فیلم محبوب و موفق Se7en به کارگردانی دیوید فینچر، جزو یکی از بهترین و کامل‌ترین تریلر‌های تاریخ سینما محسوب می‌شود. این فیلم روایتی از کارآگاه جوان و آرمان‌گرا، دیوید میلز با بازی برد پیت است که با پیوستن به کارآگاهی سرخورده و در شرف بازنشستگی به نام ویلیام سامرست با هنرنمایی مورگان فریمن، تلاش می‌کند تا یکی از بیرحمانه‌ترین پرونده‌های قتل را حل کند. او در این مسیر پر چالش، به طور کلی دیدگاه‌های اخلاقی و اجتماعی او متحول می‌شود. هدف آن‌ها، قاتل مرکوزی به نام جان دو کوین اسپیسی است؛ فردی که تا حد زیادی از محافظه‌کار است و از دیدگاه عموم پنهان مانده اما در عین حال حضوری به‌شدت تهدیدآمیز دارد. در سکانسی عجیب او در نهایت با میل خودش، اعتراف می‌کند و خودش را تحویل پلیس می‌دهد. 

اما کارآگاهان متوجه این قضیه می‌شوند که این ماجرا نیز بخشی از نقشه‌ی اوست. او یک نقشه بی نقص طراحی کرد تا پیامی وحشتناک با مضمون مذهبی را به جهان منتقل کند. این اتفاق از طریق قتل‌های پیچیده‌ای که هر یک نشان‌دهنده‌ی یکی از هفت گناه کبیره هستند ممکن می‌شود؛ اما این پایان کار نیست. اوج نقشه‌ی او در چند دقیقه پایانی صورت می‌گیرد که هدفش در فاسد کردن کارآگاه میلز است. در آن نقطه میلز درگیر یک بحران اخلاقی و ایمانی می‌شود؛ زیرا متوجه می‌شود شخصیت دو همسر او را کشته و جسدش را مسله کرده است. اوضاع زمانی بدتر می‌شود که همسرش هنگام قتل باردار بوده است. علی‌رغم التماس‌های سامرست برای خویشتن‌داری، میلز تحت تاثیر خشم ویرانگر خود، شخصیت دو را به قتل می‌رساند؛ اقدامی که در اصل او را درگیر یک قتلی بی‌معنا و غیرقانونی می‌کند. او، همان‌گونه که دو می‌خواست، تجسم گناه کبیره خشم می‌شود و درعین‌حال، دیدگاه محدود و یک‌بعدی خود را نیز ثابت می‌کند. پایان این فیلم مو به تن بیننده را سیخ می‌کند!

12. The Sixth Sense

کارگردان	M. Night Shyamalan
بازیگران	Bruce Willis Toni Collette Olivia Williams
سال انتشار	1999
امتیاز IMDB	8.2

ام. نایت شیامالان، که معروف است به استاد طراحی بحث برانکیز‌ترین و پیچیده‌ترین پایان‌بندی‌های‌تاریخ سینمای ترسناک؛ بزرگ‌ترین دستاورد او در‌واقع به دلیل طراحی یک پایان‌بندی درجه یک برای فیلم The Sixth Sense است. این فیلم نه‌تنها با بازی فوق‌العاده قوی هیلی جوئل آزمنت، بازیگر کودک آن، شناخته می‌شود، بلکه با افشاگری پایانی خود که کل روایت فیلم را کاملا دگرگون می‌کند، در ذهن مخاطبان ماندگار شده است.

در طول داستان، دکتر مالکوم کرو بروس ویلیس یک روان‌شناس کودک، به‌عنوان فردی نشان داده می‌شود که در درمان بیماری روانی یکی از‌ مراجعانش ناموفق بوده ظاهرا همان بیمارش به مالکوم شلیک می‌کند و او را زخمی می‌کند. چنین حادثه‌ای به کول آسیب جدی‌ای وارد کرده است؛ او تمام زندگی خود را صرف کمک به پسری به نام کول می‌کند تا بر یک بیماری نادر که او را مجبور می‌کند با ارواح ارتباط برقرار کند، غلبه کند. البته، همان‌طور که بسیاری از تماشاگران احتمالا مطلع هستند، مالکوم در نهایت متوجه می‌شود که خود او در واقع یک روح است، زیرا همان شب توسط بیمار خود کشته شده بود. آنچه که در این پایان پرطرفدار اغلب نادیده گرفته می‌شود این است که مالکوم بیشتر از اینکه بخواهد مشکلات کول را حل کند، یاد می‌گیرد که اجازه دهد کول به او کمک کند تا با سرنوشت خود کنار بیاید. بنابراین، مالکوم بالاخره قادر می‌شود آرامشی که برای تمام مدت فیلم به آن نیاز داشته است را به خود و همسرش اولیویا ویلیامز بدهد.

11. The Truman Show

کارگردان	Peter Weir
بازیگران	Jim Carrey Laura Linney Noah Emmerich
سال انتشار	1998
امتیاز IMDB	8.2

در مقایسه با سایر پایان‌های این لیست، The Truman Show شاید کمی ملایم‌تر و کم هیجان‌در به نظر برسد. ترومن بوربنگ با بازی جیم کری که تمام زندگی‌اش را به‌عنوان ستاره یک برنامه تلویزیونی رئالیتی شو سپری کرده است، در برابر همبازی‌هایش، تیم تولید و حتی کارگردان خداگونه‌اش می‌ایستد و تصمیم می‌گیرد به لبه‌های قفس استودیوی خود سفر کند. زمانی که به در می‌رسد، کارگردان از او می‌خواهد بماند و با وعده‌های ستارگی و امنیت او را متقاعد می‌کند. در پاسخ، ترومن آخرین بار جمله معروف خود “شما را دیگر نمی‌بینیم، عصر بخیر، شب بخیر و خداحافظ!” را تکرار کرده و با لبخندی مشکوک و صادقانه ناپدید می‌شود.

بخشی از درخشش The Truman Show در حس شوخ‌طبعی و لحن دقیق آن است که توانسته پیش‌فرض ترسناک خود را به یک داستان کاملا الهام‌بخش درباره اعتماد به نفس و ریسک کردن تبدیل کند. در صحنه پایان، هم ترومن و هم تماشاگران واقعی فیلم، تجربه‌ای بی‌نظیر از کاتارسیس (تخلیه بزرگ یک انرژی دراماتیک) را به دست می‌آورند؛ به عبارتی دیگر بینندگان به کشف حقیقت و تایید آن در برابر تمام جهان می‌رسند و به تحول عمیق دیدگاهی دچار می‌شوند.

10. Silence of Lambs

کارگردان	Jonathan Demme
بازیگران	Jodie Foster Anthony Hopkins Scott Glenn
سال انتشار	1991
امتیاز IMDB	8.6

مامور FBI کلاریس استارلینگ، که یک مامور تازه وارد است، درگیر یک پرونده قتل‌های زنجیره‌ای توسط بوفالو بیل می‌شود. او تلاش می‌کند با کمک یک روانشناس آدم خوار به نام هانیبال لکتر که در زندان قرار دارد، بیل را پیدا و دستگیر کند. با کمک او، کلاریس موفق می‌شود بوفالو قاتل را ردیابی و گرفتار کند. چنین چیزی به یک پایانی به یاد ماندنی سرانجام می‌شود. جایی که سکانسی قدرتمند هم از نظر ساختاری و هم از نظر بصری به مخاطب ارائه می‌شود. در آن سکانس کلاریس باید در یک مکانی که در خاموشی کامل است از حمله‌های بوفالو جان سالم به در ببرد. او موفق می‌شود او را بکشد و به نظر می‌رسد که از این بحران بزرگ در این فصل از زندگی‌اش عبور می‌کند. او در صحنه پایانی تماس تلفنی از لکتر دریافت می‌کند، جایی که فاش می‌کند که از همکاری آنها به‌عنوان راهی برای فرار از دستگیر شدن استفاده کرده است.

فیلم در این سکانس پایان، تلاش می‌کند درونمایه و زیرمتن خود را ارائه دهد. فیلم به وضوح می‌گوید که استفاده از بدی برای از بین بردن بدی دیگر، عواقب دارد. کلاریس با بیرون آوردن یک روح شیطانی از زندان، باعث از بین بردن روح شیطانی دیگری می‌شود و این چرخه هیچ دستاورد معنوی برای کلاریس نداشت. چراکه قاتل زنجیره‌ای کشته شد اما قتل زنجیره‌ای دیگری آزاد شد. فیلم در مدت زمان روایت کند، توانست از ابتدا شخصیت هانیبال را یک تهدید بزرگ معرفی کند؛ تهدیدی که در پایان فیلم از قفس خود بیرون می‌آید و می‌تواند در آینده بحران‌های بزرگی ایجاد کند.

9. The Usual Suspect

کارگردان	Bryan Singer
بازیگران	Kevin Spacey Gabriel Byrne Chazz Palminteri
سال انتشار	1995
امتیاز IMDB	8.5

شاید تماشای فیلم مظنونین همیشگی برای مختطبان امروزی کمی سخت باشد؛ زیرا متأسفانه دو تن از بدنام‌ترین چهره‌های صنعت سرگرمی یعنی کارگردان برایان سینگر و بازیگر کوین اسپیسی – در این فیلم حضور دارند. اسپیسی در این فیلم نقش کلاهبرداری به نام راجر کینت را بازی می‌کند که ظاهرا از یک قتل‌عام که توسط یک جنایتکار مرموز به نام کیزر شوزه انجام شده، جان سالم به در برده است. داستان فیلم از دیدگاه او روایت می‌شود.

در پایان فیلم مظنونین همیشگی، مشخص می‌شود که کینت که خودش فروتن و بی‌ادعا معرفی کرده بود، راوی کاملا غیرقابل اعتمادی بوده است. رفتار فریبنده و ظاهر بی‌خطر او چیزی جز پوششی برای پنهان کردن این حقیقت نبود که خودش همان مغز متفکر جنایت بوده است. اگرچه به دلیل اتهامات علیه کوین اسپیسی، تماشای او روی پرده برای بسیاری دشوار است، اما اجرای او در این فیلم، در مقایسه با دیگر بازیگران، همان عاملی است که باعث می‌شود این پیچش نهایی چنین تأثیرگذار باشد.

8. Psycho

کارگردان	Alfred Hitchcock
بازیگران	Anthony Perkins Vera Miles John Gavin
سال انتشار	1960
امتیاز IMDB	8.5

یکی از درخشان‌ترین آثار سینمای کلاسیک، فیلم قدرتمند Psycho اثر آلفرد هیچکاک استاد تعلیق است. این فیلم با روایت قدرتمند خود توانست تا سال‌ها بعد از تولید و انتشار همچنان سر زبان‌ها بماند و فیلمنامه آن در دانشگاه‌های سینما تدریس شود. فیلم داستان زنی را روایت می‌کند که بعد یک کلاهبرداری از شرکتی که در آن کار می‌کرد، به متلی مرموز و دور از شهر پناه می‌برد. 

شخصیتی به نام نورمن ظاهرا صاحب متل است و از همان ابتدا رفتار‌های مرموزی از خود نشان می‌دهد. ما در سکانسی متوجه می‌شویم مادر او نیز در خانه‌ای نزدیک متل حضور دارد و در اواسط فیلم آن زن را در بک سکانس نمادین به قتل می‌رساند. در پایان فیلم متوجه می‌شویم در اصل نورمن خودش را جای مادرش جا می‌زده، زیرا او مبتلا به بیماری تجزیه هویت است. پایان بندی این فیلم در یک سکانس لذت بخش ارائه می‌شود. سکانسی که در آن روانشناسی، وضعیت روانی او را تحلیل می‌کند. این فیلم آغازگر یک سبک جدیدی در صنعت سینما بود و توانست پیش فرض خود را به شکلی الهام بخش برای فیلم‌های آینده ارائه دهد.

7. China Town

کارگردان	Roman Polanski
بازیگران	Jack Nicholson Faye Dunaway John Hillerman
سال انتشار	1974
امتیاز IMDB	8.5

محله چینی‌ها، یکی از ‌بهترین آثاری است که جک نیکلسون در آن هنرنمایی می‌کند. این فیلم درونمایه‌های قدرتمندی چون اعتماد، دروغ، خیانت و توطئه را به مخاطب ارائه می‌دهد. عناصری که روایت فیلم را جذاب نشان می‌دهد، معما و تعلیق است. تعلیقی که حال و هوایی نزدیک به فیلم‌های آلفرد هیچکاک را دارد. داستان فیلم در‌ مورد یک کارآگاه خصوصی به نام جیک است که پرونده‌های خانوادگی مربوط به افشای خیانت را قبول می‌کند.

جیک درگیر یک پرونده پیچیده می‌شود که در آن زنی به نام مالوری که خودش را همسرش شهردار معرفی می‌کند، ادعای خیانت همسرش را دارد. جیک تلاش می‌کند تا خیانت شهردار را ثابت کند اما با ناپدید شدن او و وارد شدن شخصیتی جدید که ظاهرا مالوری واقعی است، پرونده پیچیده می‌شود. در پایان این فیلم جیک در محله‌ای با عنوان محله چینی‌ها حضور دارد. او در طول فیلم تلاش می‌کرد تا مالوری و دخترش را از خطر یک توطئه بزرگ نجات دهد. اما در همان سکانس مالوری توسط پدرش به قتل می‌رسد و جیک بهت زده به این اتفاق خیره می‌شود. این فیلم با یک دیالوگ نمادین توسط همکار جیک تمام می‌شود “اینجا محله چینی‌هاست دیگه”

6. Citizen Kane

کارگردان	Orson Welles
بازیگران	Orson Welles Joseph Cotten Dorothy Comingore
سال انتشار	1941
امتیاز IMDB	8.3

فیلم همشهری کین که شاید بیشتر به خاطر پایانش مشهور باشد، داستان یک خبرنگار قدرتمند و سیاستمدار را از دیدگاه تحقیقات یک روزنامه‌نگار روایت می‌کند. رویداد‌های فیلم توسط این روزنامه‌نگار پس از مرگ چارلز کین روایت می‌شود. این روزنامه‌نگار در تلاش است تا با بررسی گذشته‌اش، دلیل آنکه چارلز کین در لحظات پایانی زندگی‌اش یک گوی برفی در دست داشت و کلمه “رزباد” را زمزمه می‌کرد، کشف کند. در نهایت، او در این جستجو ناموفق می‌ماند، اما برای مخاطب فاش می‌شود که “رزباد” نام سورتمه‌ای بود که کین در کودکی داشت.

با ارتباطی که “رزباد” با خانواده و دوران کودکی کین دارد، به نظر می‌رسد که این واژه نمادی از اشتیاق بی‌پایان و تقریبا ناامیدانه‌ی او برای زندگی کوتاهی باشد که پیش از کسب قدرت و شهرتش تجربه کرده بود. این پایان‌بندی، در عین سادگی، به طرز غم‌انگیزی تأثیرگذار است و همان عنصری است که همشهری کین را به یکی از تأمل‌برانگیزترین فیلم‌های کلاسیک تبدیل کرده است.

5. The Shawshank Redemption

کارگردان	Frank Darabont
بازیگران	Tim Robbins Morgan Freeman Bob Gunton
سال انتشار	1994
امتیاز IMDB	9.3

از جهاتی، رستگاری در شاوشنک یکی از ترسناک‌ترین داستان‌هایی است که از یک رمان استیون کینگ اقتباس شده است و در عین حال، یکی از الهام‌بخش‌ترین آنها نیز محسوب می‌شود. تیم رابینز و مورگان فریمن در نقش اندی دوفرین و الیس ردینگتون، دو شخصین اصلی این فیلم هستند که محکوم به حبس ابد در یک زندان بی‌رحم هستند. در اواخر فیلم، پس از نزدیک به دو دهه تحمل آزار و اذیت از سوی نگهبانان و زندانیان، اندی ناگهان ناپدید می‌شود. او طی یک تلاش چندین ساله با نهایت صبوری تونلی از طریق سلولش به بیرون از زندان می‌زند و از آنجا فرار می‌کند.

مدتی بعد، رد مشمول آزادی مشروط می‌شود، اما به تدریج امیدش را برای بازگشت به یک زندگی عادی از دست می‌دهد. با این حال، همه‌چیز زمانی تغییر می‌کند که او برای آخرین بار تلاش می‌کند اندک امیدی که از او باقی مانده در دیدکاه اندی سرمایه گذاری کند، که در نهایت به تجدید دیدار آن‌ها در شهر زیهواتانجو مکزیک منجر می‌شود. فیلم رستکاری در شاوشنک توانست یکی از قدرتمند‌ترین و خالص‌ترین پایان‌بندی‌های تاریخ سینما را دارد.

4. The Planet of the Apes

کارگردان	Franklin J. Schaffner
بازیگران	Charlton Heston Roddy McDowall Maurice Evans
سال انتشار	1968
امتیاز IMDB	8

اگرچه فیلم سیاره میمون‌ها (1968) ممکن است روح پایان‌بندی تلخ و طعنه‌آمیز خود را از یکی از قسمت‌های منطقه گرگ ومیش الهام گرفته باشد، اما استفاده هوشمندانه از آن در بستر یک داستان سینمایی، نه‌تنها یکی از بزرگ‌ترین پیچش‌های داستانی تاریخ سینما را رقم می‌زند، بلکه ‌درونمایه‌ای تاریک را در هسته فیلم آشکار می‌کند. جورج تیلور (با بازی چارلتون هستون)، تنها فضانورد بازمانده از حادثه سقوطی در یک سیاره بیگانه است. این سیاره تحت سلطه میمون‌هایی متخاصم قرار دارد. جورج در نهایت، مجسمه آزادی در حال فروپاشی را کشف می‌کند و متوجه می‌شود که این سیاره در واقع همان زمین است.

مفهوم آشکار این پایان‌بندی آن است که بشریت خود عامل نابودی خودش است. بی‌عدالتی‌هایی که تیلور و همراهانش در طول سفرشان تجربه می‌کنند، ریشه در حس برتری‌جویی متکبرانه و وحشیانه میمون‌ها دارد که نمادی از غریزه‌های انسانی است. ویژگی‌ای که درنهایت انسان‌ها را به نابودی می‌کشاند.

3. Lala land

کارگردان	Damien Chazelle
بازیگران	Ryan Gosling Emma Stone
سال انتشار	2016
امتیاز IMDB	8

حتی بعد از 10 سال پس از اکران فیلم Lala Land، پایان‌بندی این فیلم ساخته دیمین شزل همچنان یکی از شیرین‌ترین دردهایی است که در یک سالن سینما تجربه کرده‌ایم. پس از اینکه میا و سباستین سال‌ها پیش تصمیم گرفتند از هم جدا شوند تا هر یک مسیر خلاقانه خود را دنبال کند، سرنوشت دوباره آن‌ها را در مکانی غیرمنتظره به هم می‌رساند؛ میا اکنون بازیگری مشهور شده و به‌طور تصادفی همراه با همسرش وارد باشگاه جاز تازه تأسیس سباستین می‌شود.

سباستین در لحظه‌ای که نگاهش با میا در میان جمعیت تلاقی می‌کند، متوجه همه‌چیز می‌شود و بدون اینکه کلمه‌ای بینشان رد و بدل شود، شروع به نواختن آهنگ معروفشان می‌کند. این لحظه، تصاویری زنده و موسیقایی از زندگی‌ای را به نمایش می‌گذارد که ممکن بود داشته باشند، البته اگر کنار هم می‌ماندند، اما در نهایت آن‌ها با یک توافق دو طرفه قید این زندگی را زدند. آن‌ها آخرین نگاه را با یکدیگر رد و بدل می‌کنند؛ نگاهی آکنده از اشک و شادی و تلخ و شیرینی که تنها بازیگرانی در سطح اما استون و رایان گاسلینگ قادر به خلق آن هستند؛ و سپس میا از آنجا می‌رود. این صحنه ترکیبی بی‌نقص از تمام جنبه‌های فیلم‌سازی است؛ از فیلم‌برداری و طراحی صحنه گرفته تا بازیگری و صد البته، موسیقی.

2. Dr. Strangelove

کارگردان	Stanley Kubrick
بازیگران	Peter Sellers George C. Scott Sterling Hayden
سال انتشار	1964
امتیاز IMDB	8.3

بخش عمده‌ای از داستان فیلم Dr. Strangelove درباره مقامات عالی‌رتبه نظامی ایالات متحده است که تلاش می‌کنند یک اشتباه فاجعه‌بار را مدیریت کنند، اشتباهی که ممکن است جنگ سرد را به یک جنگ بسیار داغ تبدیل کند. بااین‌حال، حتی در میان وحشتشان، سرانجام متوجه می‌شوند که بدترین کابوس‌هایشان درباره جنگ هسته‌ای در مقایسه با واقعیت چیزی بیش از یک رویا نبوده است. اگر نتوانند مسیر را اصلاح کنند، اتحاد جماهیر شوروی یک سیستم نابودی خودکار در اختیار دارد که قادر است جهان را از بین ببرد. حتی دکتر استرنجلاو نابغه (با بازی پیتر سلرز) هم دیگر نمی‌تواند برای این سیاستمداران دست‌وپا چلفتی راهی پیدا کند.

ناگهان، پس از اینکه در تمام فیلم روی ویلچر بوده، از جا برمی‌خیزد و تنها می‌تواند شگفت‌زدگی خود را ابراز کند، پیش از آنکه جهان در انفجارها فرو رود. این پایانی گیج‌کننده اما درعین‌حال طنزآمیز است که عنصر ایمان را درمورد کسانی که انگشتشان روی دکمه نابودی جهان است، به چالش می‌کشد.

1. Casablanca

کارگردان	Michael Curtiz
بازیگران	Humphrey Bogart Ingrid Bergman Paul Henreid
سال انتشار	1942
امتیاز IMDB	8.5

در پایان کازابلانکا هیچ پیچش غیرمنتظره‌ای وجود ندارد. نه افشاگری تکان‌دهنده‌ای مثل Se7en که همه چیز را تغییر دهد و نه تحولی ناگهانی که وضعیت موجود را دگرگون کند. در عوض، آنچه اتفاق می‌افتد، لحظه‌ای ساده اما جادویی است که بیشتر فیلم‌های موفق به آن می‌رسند. لحظه‌ای که در آن یک فرد معمولی تصمیمی سرنوشت‌ساز می‌گیرد، تصمیمی که یک ساعت پیش حتی تصورش را هم نمی‌کرد.

ریک بلین با بازی همفری بوگارت با دو ویژگی تعریف می‌شود: تمایلش به بی‌طرفی و اشتیاقش به عشق ازدست‌رفته‌اش، السا لوند با بازی اینگرید برگمن. این دو ویژگی در تمام طول فیلم در تعارضی خاموش با یکدیگر قرار دارند. السا دوباره روح مقاومت را در او بیدار می‌کند چیزی که ممکن است آن‌ها را در نهایت به هم برساند. اما همین روحیه، در کنار عشق عمیق او به السا، باعث می‌شود که در نهایت برای همیشه او را رها کند.

زمانی که السا در نظر دارد شوهر انقلابی‌اش، ویکتور لازلو را ترک کند و با ریک بماند، ریک اصرار می‌کند که او باید همراه ویکتور سوار هواپیما شود و حتی با کشتن یک مامور، فرار آن‌ها را تضمین می‌کند. وقتی هواپیما آن‌ها می‌نشیند، ریک بدون عشق باقی می‌ماند، اما روح مقاومت در آن بیدار شده و به رفتن هواپیما خیره می‌شود.

سخن پایانی

پایان‌بندی در فیلم‌های موفق یکی از عناصر مهم است. در اصل پایان یک فیلم، همان دیدگاهی است که نویسنده در‌ تمام طول فیلم آن را سعی داشت به مخاطب منتقل کند. یک پایان خوب بیننده را در تیتراژ پایانی غرق می‌کند و او را وادار به مرور کل رویداد‌های فیلم می‌کند. در لیست به ترتیب کیفیت، فیلم‌هایی را معرفی‌کردیم که بهترین پایان‌ها را در تاریخ سینما داشتند. به نظر شما جای کدام فیلم در این لیست خالی است؟ در بخش نظرات به ما بگید.