
سریال «دردویل: تولد دوباره » چگونه از آب درآمد؟
چشمها میترسند، اما دستها عمل میکنند

دردویل: تولد دوباره نشان دهنده بازگشت نگهبان نابینای مارول است که این بار در نیویورک، دوباره با رقیب خود، ویلسون فیسک، روبرو میشود.

تاکنون سه قسمت از سریال ابرقهرمانی «دردویل: تولد دوباره » منتشر شده است. این پروژه ادامه مستقیم سریالی است که قبلاً در Netflix پخش میشد. چارلی کاکس به نقش اصلی مت مرداک بازگشته است. همچنین شخصیتهای آشنا مانند وینسنت دن آفریو نیز در این سریال حضور دارند. در این مقاله توضیح میدهیم که چرا این سریال ممکن است مورد علاقه طرفداران قدیمی دردویل قرار بگیرد، اما در عین حال بخشی از جذابیت خود را نسبت به سریال اصلی از دست داده است.
پس از اتفاقات سریال «دردویل»، مت مرداک (چارلی کاکس) به عنوان یک وکیل موفق فعالیت میکند و همچنان از محله هِلز کیچن در لباس ابرقهرمانی خود محافظت میکند. همه چیز زمانی تغییر میکند که یک عامل سابق FBI به نام بنجامین پویندکستر (ویلسون بتل)، که یک روانپریش است، یکی از نزدیکان مرداک را به قتل میرساند. دردویل در پاسخ، این شرور را از پشت بام به پایین پرتاب میکند و او کشته میشود. مرداک به خودش قول میدهد که دیگر لباس ابرقهرمانی نپوشد و فقط به کار حقوقی بپردازد.
یک سال بعد، مرداک هنوز نتوانسته است از این فقدان بهبود یابد، اما به تدریج سعی میکند زندگی جدیدی برای خود بسازد. در همین حال، بزرگترین دشمن او، ویلسون فیسک (وینسنت دن آفریو)، که یک قدرت جنایتکار است، وارد عرصه سیاست میشود و ناگهان به عنوان نامزد اصلی برای شهرداری نیویورک مطرح میشود. یکی از اصلیترین بخشهای برنامه او ممنوعیت فعالیت همه قهرمانان مردمی است.

اطلاعات سریع:
- دردویل پس از سه فصل برای نتفلیکس (۲۰۱۵–۲۰۱۸) به عنوان یک قهرمان سریالی بازمیگردد.
- چارلی کاکس دوباره نقش اصلی خود را پس از حضور مهمان در سریالهای مارول «شیهالک» و «اکو» بازی میکند.
- دیگر ستارههای سریال نیز بازمیگردند: وینسنت دن آفریو، ديبوره آن وول، آیلت زورر.
- شورانر جدید: داریو اسکارداپونه، با تجربه در «پانیشر».
- فصل دوم قبلاً برای سال ۲۰۲۶ سفارش داده شده است.
وقتی «دردویل» با بازی چارلی کاکس در نقش مت مورداک در سال ۲۰۱۵ برای اولین بار به عنوان یک سریال در نتفلیکس عرضه شد، این فصل اول خالق یک حس شور آفرین بود. اما چرا؟ چون نه تنها موفق شد شکست سینمایی وکیل نابینا در لباس قرمز روشن یک نگهبان ابرقهرمان را که دوازده سال قبل توسط بن افلک بازی شده بود، جبران کند، بلکه تحت رهبری هنری یک شورانر توانا چون استیون اس. دهنایت ( سازنده «اسپارتاکوس»، «انجل») اولین سریال مارول در این استریمر استانداردهای جدیدی را در روایت و میزان خشونت به نمایش گذاشت، که بسیار متفاوت از فیلمهای بدون خشونت دنیای سینمایی مارول در پرده سینما بود.
این سریال نه تنها دو فصل دیگر (۲۰۱۶، ۲۰۱۸) را به دنبال داشت، بلکه در چهار سال بعدی راه را برای پنج سریال دیگر از همین دنیا با حال و هوای مشابه، از «جسیکا جونز» تا «پانیشر»، باز کرد. پس از اینکه دردویل کاکس در سال ۲۰۲۱ برای اولین بار در دنیای سینمایی مارول با حضور مهمان در «اسپایدرمن: راهی به خانه نیست» ظاهر شد، او را در دیزنیپلاس ابتدا در سریالهای «شیهالک» و «اکو» و اکنون دوباره در سریال خودش، «دردویل: تولد دوباره»، ملاقات میکنیم.

اما اینبار اوضاع کمی پیچیده است. این سریال شما را به یاد روزهای قدیمی «بازی تاج و تخت» میاندازد، زمانی که با نقشهای مقابل تلویزیون مینشستید تا بفهمید چه کسی کجا و چرا به هم مرتبط است. اما در واقع باید گفت که این فصل جدید که توسط شورانر جدید داریو اسکارداپونه و مت گورمن و کریس اورد ساخته شده است (پس از اینکه شش قسمت اول ظاهراً انتظارات مارول را برآورده نکرده بود)، دقیقاً از جایی شروع میشود که آخرین بار مت مورداک را دیده بودیم. همچنین شخصیتها تا حد زیادی یکسان هستند: در کنار مورداک، دوستانش کارن و فاگی را میبینیم که توسط دبورا ان وول و الدن هنسون بازی میشوند، و رقیب او دوباره وینسنت دن آفریو در نقش ویلسون فیسک معروف به کینگپین است، در حالی که همسرش ونسا دوباره توسط آیلت زورر بازی میشود.
با این حال، یک تراژدی در ابتدای این دنباله مستقیم سریال «اکو» باعث میشود که همه چیز دوباره به صفر بازگردد، و مورداک از زندگی به عنوان دردویل دست میکشد و دیگر نمیخواهد یک نگهبان باشد. وقتی داستان اصلی یک سال بعد شروع میشود، مت مورداک نابینا هنوز تواناییهای ادراکی فوقالعاده خود را دارد، اما فقط به عنوان یک وکیل کار میکند و از پروندههایی که به نظر غیرقابل پیروزی هستند دفاع میکند.
از طرف دیگر، ویلسون فیسک برنامههای قدرت خود را به روش دیگری اجرا کرده است و دیگر نیازی نیست که کینگپین باشد، جایی که تمام رشتههای دنیای زیرزمینی به هم میرسند. او به عنوان شهردار نیویورک انتخاب شده و بلافاصله قسم میخورد که شهر را به نظم و قانون بازگرداند، قانون و نظم را به دست پلیس بسپارد و نگهبانان را از خیابانها بیرون کند. از این پیشزمینه، به تدریج یک حماسه جنایی بزرگ شکل میگیرد، شاید نه کاملاً به اندازه «پنگوئن» حماسی و تاریک، اما به اندازه کافی واقعگرایانه تا این «دردویل» جدید را با هر دو پا در واقعیت نگه دارد.

باید بدانید در مجموع پنج کارگردان برای اجرای فیلمنامهها استخدام شدهاند، از جمله جاستین بنسون و آرون مورهد (برای قسمت اول)، و همچنین جفری ناخمانوف و جفری کوئستا، که هر دو در سینما و به ویژه در کارگردانی تلویزیونی سطح بالا تجربه دارند. اما در نگاه اول «دردویل: تولد دوباره» با جو سنگین و خشونت نسبتاً صریح خود متمایز میشود، که به ویژه در صحنههای نبرد طولانی و اغلب بدون برش مشهود است. اما آیا این یعنی ما با سریال کاملی روبرو هستیم؟!
راستش را بخواهید «دردویل: تولد دوباره» ادامه روند دیزنی برای احیای علاقه به دنیای سینمایی مارول با استفاده از مالکیتهای فکری دیگران است. ابتدا آنها ددپول و ولورین را از آرشیو استودیوی فاکس قرن بیستم که دیگر وجود ندارد، بیرون کشیدند. حالا هم به میراث سریالی Netflix و گوهر اصلی آن بازگشتهاند: یک درام اکشن خشن درباره یک وکیل نابینا که با عذاب وجدان دست و پنجه نرم میکند و تقریباً به تنهایی در برابر مقامات فاسد نیویورک میایستد. در زمان خود، «دردویل» با لحن زمینی و تاریک به همراه نبردهای خشن و بهخوبی کارگردانیشده، بینندگان را شگفتزده میکرد. اکنون «Daredevil: Born Again» سعی میکند همه چیزهایی را که طرفداران دوست داشتند، به آنها بدهد، فقط تحت یک برند متفاوت.
البته این داستان تا حدی هم موفق میشود. سریال جدید «دردویل» برای بینندگانی که با داستان آشنا نیستند، چندان ملاحظهای نمیکند و تلاشی برای راهاندازی نرم داستان مرداک نمیکند: ما بلافاصله وارد درگیریهای آشنا، هم داخلی و هم خارجی، این شخصیت میشویم. او دوباره در مورد مفید بودن فعالیتهایش به عنوان یک قهرمان مردمی تردید دارد و دوباره با فیسک همهجا حاضر روبرو میشود؛ که خودش همچنان یک شرور بسیار غیرمعمول برای مارول است.

شخصیت فیسک یک فرد عمیقاً متفکر است که بیش از هر چیز میخواهد ارتباطی با همسرش پیدا کند. همچنین اعتماد سازندگان به بیننده خوشحالکننده است: در چند قسمت اول، ما تقریباً مرداک را در لباس ابرقهرمانی نمیبینیم، اما چیزهای زیادی درباره زندگی و فعالیتهای حرفهای او یاد میگیریم. ما به آرامی وارد دنیای «دردویل» تازه شده میشویم، نکات مهم مشخص میشوند و شبکه پیچیده ارتباطات شخصیتها ترسیم میشود.
اما البته، جزئیات نشان میدهند که این سریال فقط یک تقلید تمام و کمال نیست. شخصیتها گاهی اوقات در مورد تغییراتی که در دنیایشان رخ داده است صحبت میکنند: محله جنایتخیز هِلز کیچن حالا شیکتر شده، رستورانهای دنج قدیمی بسته شدهاند و حالا در هر گوشهای کافههای شیک و یکشکل وجود دارد. این روند ظاهراً بر خود سریال هم تأثیر گذاشته است. فصل اول این سریال در آغاز دوران رونق استریمینگ ساخته شد، در دوره کوتاهی از سریالهای وسترن وحشی، زمانی که Netflix هنوز الگوریتمهای خود را بهینه نکرده بود و گاهی اوقات سریالهای واقعاً جسورانهای تولید میکرد. ولی دیگر آن زمان گذشته، و حالا «دردویل» بخشی از جذابیت خشن و کثیف خود را از دست داده است.
برای مثال: صحنههای اکشن خشن هنوز وجود دارند، اما در کورئوگرافی پیچیده آنها، دستکاری استودیویی کارآمد دیده میشود؛ این یعنی گاهی اوقات شخصیتها به مدلهای سهبعدی و دیجیتالی همچون مرد عنکبوتی درحال پرواز تبدیل میشوند تا سازندگان بتوانند در زمان کارگردانی اکشنها صرفهجویی کنند. و حتی صحنههای تکنما یا همان یک برداشتی هم دیگر من مخاطب را تحتتأثیر قرار نمیدهند. اما چرا؟ چون اولاً این تکنیک آنقدر استفاده شده که دیگر جذابیت خود را از دست داده است؛ ثانیاً، خیلی واضح است که این صحنهها نه به دلیل نیاز صحنه، بلکه فقط برای اینکه «مثل گذشته باشد» ساخته شدهاند.

اینجاست که بازهم میگویم در کل سه اپیزودهای ابتدایی سریال دردویل: تولد دوباره، میل آزاردهندهای برای راضی نگه داشتن مخاطب دیده میشود، نه برای توسعه جنبههای موفق سریال اصلی، بلکه برای تکرار چیزهایی که قبلاً جواب دادهاند.
خط داستانی اصلی سریال هم به یک درام سیاسی معمولی اختصاص دارد. مسیر ویلسون فیسک به سمت شهرداری نیویورک میتوانست بسیار جذاب باشد، اما سازندگان نتوانستند از ایجاد موازیهای بیش از حد آشکار با واقعیت خودداری کنند. یک جنایتکار جنجالی و عمیقاً آسیبدیده که با اظهارات جسورانه امتیاز اجتماعی کسب میکند و به خاطر عنوان «حقیقتگو» محبوب است — این ارجاع آنقدر واضح است که حتی بیان آن هم بیمعنی به نظر میرسد.
علاوه بر این، با چنین خط داستانی، سازندگان کمی دیر به عرصه سریالهای ابرقهرمانی وارد شدهاند، و حالا «دردویل» بیشتر شبیه به نسخه آرامتر سریال «The Boys» است که در فصل چهارم خود کاملاً در طنز تلخ و نه چندان خندهدار غرق شده بود.
اکنون شما بگویید نظرتان پیرامون شروع سریال «دردویل: تولد دوباره» چیست؟ آیا بازگشت این ابرقهرمان توانسته شما راضی کند یا خیر؟

برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.