ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد سه‌گانه مرد عنکبوتی - پیتر پارکر یک ابرقهرمان
فیلم و سریال

نقد سه‌گانه مرد عنکبوتی – پیتر پارکر یک ابرقهرمان

بهترین نمونه از کمیک مرد عنکبوتی

مهسا فرهادي
نوشته شده توسط مهسا فرهادي | ۹ فروردین ۱۴۰۴ | ۲۱:۰۰


سه‌گانه‌ی مرد عنکبوتی به کارگردانی سم ریمی (Sam Raimi) و نویسندگی دیوید کوپ (David Koepp)، آلوین سارجنت (Alvin Sargent) و مایکل شابون (Michael Chabon) بین سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ ساخته شد. این مجموعه با بازی توبی مگوایر (Tobey Maguire) در نقش پیتر پارکر یا مرد عنکبوتی، کریستن دانست (Kirsten Dunst) در نقش مری جین واتسون و جیمز فرانکو (James Franco) در نقش هری آزبورن شناخته می‌شود. از دیگر بازیگران مطرح این مجموعه می‌توان به ویلم دفو (Willem Dafoe) در نقش گرین گابلین، آلفرد مولینا (Alfred Molina) در نقش دکتر اختاپوس و توماس هیدن چرچ (Thomas Haden Church) در نقش سندمن اشاره کرد.

نقد سه‌گانه مرد عنکبوتی - پیتر پارکر یک ابرقهرمان

این سه‌گانه داستان پیتر پارکر (Peter Parker)، دانش‌آموزی خجالتی و باهوش را روایت می‌کند که پس از گزیده شدن توسط یک عنکبوت جهش‌ یافته، قدرت‌های فرا انسانی به دست می‌آورد. او ابتدا سعی دارد از این توانایی‌ها برای منافع شخصی استفاده کند، اما پس از مرگ عمو بن، با الهام از جمله‌ی معروف، قدرت زیاد، مسئولیت زیادی به همراه دارد، تصمیم می‌گیرد قهرمانی به نام مرد عنکبوتی شود. در فیلم اول، او با نورمن آزبورن (Norman Osborn) ملقب به گرین گابلین روبه‌رو می‌شود.

در فیلم دوم، او با یکی از سر سخت‌ترین دشمنانش، دکتر اختاپوس (Doctor Octopus)، مبارزه می‌کند، در حالی که تلاش دارد بین زندگی شخصی و قهرمانی‌اش تعادل برقرار کند. در فیلم سوم، پیتر با چالش‌های بیشتری از جمله دشمنی با هری آزبورن، ظهور ونوم (Venom) و تهدید سندمن مواجه می‌شود که او را به تاریک‌ترین نقطه‌ی زندگی‌اش می‌کشاند. این سه‌گانه به دلیل شخصیت‌پردازی عمیق، صحنه‌های اکشن پرهیجان و رویکرد احساسی به داستان مرد عنکبوتی، همچنان یکی از محبوب‌ترین اقتباس‌های سینمایی از این ابرقهرمان محسوب می‌شود.

پیتر پارکر کارکتری مثل ما

نقد سه‌گانه مرد عنکبوتی - پیتر پارکر یک ابرقهرمان

سه‌گانه‌ی اسپایدرمن ساخته‌ی سم ریمی توانسته شخصیت مرد عنکبوتی را به نحوی ارائه دهد که نه تنها برای مخاطبان جذاب باشد بلکه آن‌ها را به همزادپنداری عمیقی با او وادارد. پیتر پارکر در این فیلم‌ها به عنوان یک شخصیت کاملا انسانی به تصویر کشیده می‌شود. او مشکلات واقعی زندگی را تجربه می‌کند، مشکلات مالی دارد، ناکامی در عشق را تجربه می‌کند و بین مسئولیت و خواسته‌های شخصی‌اش درگیر است و در زندگی روزمره با شکست‌های مکرر روبه‌رو می‌شود. این ویژگی‌ها باعث می‌شود که مخاطبان به‌جای دیدن یک قهرمان دست‌ نیافتنی یک فرد معمولی را ببینند که تلاش می‌کند با مشکلاتش کنار بیاید.

شخصیت پیتر در طول این سه فیلم رشد قابل توجهی دارد. او از یک نوجوان خجالتی و دست‌ و پا چلفتی در فیلم اول به فردی مسئولیت‌پذیر در فیلم دوم تبدیل می‌شود و در نهایت در فیلم سوم با تاریکی درونی‌اش روبه‌رو می‌شود. این رشد تدریجی باعث می‌شود که مخاطبان احساس کنند همراه با او در مسیر زندگی‌شان پیش می‌روند. درگیری بین زندگی شخصی و هویت ابرقهرمانی یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیتر پارکر است. او نمی‌تواند عشق واقعی‌اش را دنبال کند چون می‌ترسد که او را به خطر بیندازد. به دلیل وظایفش به عنوان اسپایدرمن فرصت‌های شغلی و تحصیلی را از دست می‌دهد و دوستان و اطرافیانش از او فاصله می‌گیرند؛ زیرا او نمی‌تواند هویت واقعی خود را فاش کند. این مسائل به‌طور خاص در فیلم دوم به اوج می‌رسد جایی که پیتر برای مدتی تصمیم می‌گیرد از قهرمانی کناره‌گیری کند اما در نهایت متوجه می‌شود که نمی‌تواند از مسئولیتش فرار کند.

نقد سه‌گانه مرد عنکبوتی - پیتر پارکر یک ابرقهرمان

علاوه بر این، شخصیت‌های شرور در این سه‌گانه نه فقط دشمنان فیزیکی بلکه چالش‌های اخلاقی و شخصی پیتر نیز هستند. نورمن آزبورن که به گرین گابلین تبدیل می‌شود پدر بهترین دوست پیتر است و این مسئله پیتر را در موقعیت دردناکی قرار می‌دهد. یا دکتر اختاپوس که در ابتدا یک دانشمند نابغه و الهام‌بخش برای پیتر است پس از یک حادثه تبدیل به دشمن او می‌شود اما همچنان لایه‌های انسانی در شخصیتش وجود دارد. هری آزبورن که از دوست نزدیک پیتر به دشمن او تبدیل می‌شود یک تضاد احساسی عمیق در داستان ایجاد می‌کند. این شرورها پیتر را وادار می‌کنند که با چالش‌های بزرگ‌تری در مسیر قهرمانی و انسانیت خود روبه‌رو شود.

موسیقی متن دنی الفمن به لحظات کلیدی فیلم عمق احساسی بیشتری می‌بخشد. صحنه‌هایی مانند مرگ عمو بن، رها کردن لباس اسپایدرمن در سطل زباله در فیلم دوم و کشمکش درونی پیتر در فیلم سوم به کمک موسیقی، تاثیرگذاری بیشتری پیدا می‌کنند و ارتباط عاطفی عمیق‌تری بین مخاطب و داستان برقرار می‌شود. در نهایت همچنین سم ریمی با کارگردانی خاص خود دنیای اسپایدرمن را با سبک بصری منحصربه‌فردی به تصویر می‌کشد. حرکات پویا و زوایای خاص دوربین ادای احترام به کمیک‌بوک‌ها و ایجاد سکانس‌هایی که از نظر بصری یادآور کمیک هستند همه کمک می‌کنند که این فیلم‌ها هم یک تجربه‌ سینمایی ناب باشند و هم به منبع اصلی وفادار بمانند.

سه‌گانه‌ی اسپایدرمن سم ریمی نه تنها یک مجموعه‌ی ابرقهرمانی سرگرم‌ کننده است. بلکه شخصیت پیتر پارکر را به‌گونه‌ای انسانی و ملموس به نمایش می‌گذارد که مخاطبان می‌توانند به او احساس نزدیکی کنند. مشکلات واقعی، چالش‌های اخلاقی، رشد شخصیتی و احساسات پیچیده‌ پیتر پارکر، باعث شده که این نسخه از اسپایدرمن به یکی از محبوب‌ترین و ماندگارترین تفاسیر سینمایی این شخصیت تبدیل شود.


نبرد‌های مرد عنکبوتی

نقد سه‌گانه مرد عنکبوتی - پیتر پارکر یک ابرقهرمان

سه‌گانه‌ی اسپایدرمن پر از لحظات هیجان‌انگیزی است که هم از نظر اکشن و هم از نظر احساسی به‌ شدت تاثیرگذار هستند. این لحظات نه تنها جذابیت داستان را افزایش می‌دهند بلکه به عمق شخصیت‌ها و درگیری‌های درونی آن‌ها نیز کمک می‌کنند و کارگردانی سم ریمی باعث شده که این صحنه‌ها بسیار باورپذیر و پرتنش باشند. یکی از برجسته‌ترین لحظات فیلم اول نبرد نهایی بین اسپایدرمن و گرین گابلین است.

این نبرد از نظر احساسی سنگین است زیرا پیتر باید با پدر بهترین دوستش مبارزه کند و در نهایت او را شکست دهد. فضای تاریک این سکانس همراه با حرکات سریع دوربین و زوایای تیز باعث شده که مخاطب احساس حضور در این نبرد را داشته باشد.لحظه‌ای که نورمن آزبورن در تلاش برای فریب پیتر است و در نهایت با گلایدر خودش کشته می‌شود یک پایان غافلگیر کننده و در عین حال تاثیرگذار برای این دشمن محسوب می‌شود.

نقد سه‌گانه مرد عنکبوتی - پیتر پارکر یک ابرقهرمان

در فیلم دوم، سکانس متوقف کردن قطار یکی از به‌ یاد ماندنی‌ترین و نمادین‌ترین صحنه‌های تاریخ سینمای ابرقهرمانی است. در این صحنه پیتر تلاش می‌کند یک قطار پرسرعت را که از کنترل خارج شده متوقف کند و در این مسیر به‌ شدت آسیب می‌بیند اما تسلیم نمی‌شود. استفاده از جلوه‌های ویژه، ترکیب حرکات آهسته و پرتنش و موسیقی حماسی دنی الفمن باعث می‌شود که این لحظه کاملا باورپذیر و نفس‌گیر باشد. اوج احساسی این صحنه زمانی است که مردم نیویورک پس از نجاتشان پیتر را بدون ماسک می‌بینند اما به او احترام می‌گذارند و هویت او را حفظ می‌کنند. این لحظه نشان‌ دهنده‌ پیوند قهرمان با مردم است و بار احساسی فوق‌العاده‌ای دارد.

در فیلم سوم نبرد نهایی میان پیتر و ونوم همراه با مرد شنی در حالی که هری آزبورن نیز وارد میدان می‌شود یک لحظه‌ی اوج در داستان است. از نظر کارگردانی این نبرد به خوبی اهمیت احساسی و شخصی این درگیری را نشان می‌دهد. پیتر نه تنها باید یک دشمن خطرناک را شکست دهد بلکه باید با خیانت دوست سابقش و خشم درونی خودش نیز مقابله کند. حرکات سریع دوربین، تنوع بالای حرکات اکشن و جلوه‌های ویژه‌ی سنگین، این سکانس را به یکی از هیجان‌انگیزترین لحظات سه‌گانه تبدیل کرده‌اند. مرگ هری که پس از فهمیدن حقیقت در کنار پیتر جان خود را از دست می‌دهد یک پایان تلخ و احساسی برای این درگیری است و ریمی به خوبی با نماهای نزدیک بر چهره‌ شخصیت‌ها احساسات پیچیده‌ آن‌ها را منتقل می‌کند.

نقد سه‌گانه مرد عنکبوتی - پیتر پارکر یک ابرقهرمان

لحظات هیجان‌انگیز این سه‌گانه به لطف کارگردانی استادانه‌ی سم ریمی تاثیرگذاری زیادی دارند. او با استفاده از حرکات خلاقانه‌ی دوربین، تدوین سریع و بهره‌گیری از جلوه‌های ویژه‌ به جای جلوه‌های دیجیتالی صرف حس واقع‌گرایی را به این صحنه‌ها القا می‌کند. در کنار آن نمایش آسیب‌پذیری پیتر و تاکید بر عواقب نبردهای او باعث می‌شود که مخاطب همواره برای سرنوشت او نگران باشد و این ویژگی باعث شده که هیجان این سه‌گانه صرفا به صحنه‌های اکشن خلاصه نشود بلکه درگیری‌های احساسی نیز به همان اندازه تنش‌زا و واقعی به نظر برسند.

بهترین بین سه‌گانه

نقد سه‌گانه مرد عنکبوتی - پیتر پارکر یک ابرقهرمان

از بین سه‌گانه‌ اسپایدرمن ساخته‌ی سم ریمی، اسپایدرمن ۲ بیشترین جذابیت را برای مخاطبان داشت و همچنان به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های ابرقهرمانی تاریخ شناخته می‌شود. این محبوبیت و برتری نسبت به دو فیلم دیگر دلایل متعددی دارد که از جنبه‌های مختلف داستانی، احساسی و فنی قابل بررسی است. یکی از مهم‌ترین عواملی که این فیلم را برای مخاطب جذاب‌تر کرده، رشد و بلوغ شخصیت پیتر پارکر است. در این فیلم او بیش از هر زمان دیگری با بحران هویت، مسئولیت و فشار زندگی شخصی‌اش دست‌ و پنجه نرم می‌کند. پیتر نه تنها باید با دکتر اختاپوس مبارزه کند بلکه در تلاش است تا میان زندگی شخصی، کار، تحصیل و نقش ابرقهرمانی‌اش تعادل ایجاد کند.

این درگیری درونی، او را به یک شخصیت کاملا انسانی و باورپذیر تبدیل می‌کند که مخاطب می‌تواند با مشکلاتش همزادپنداری کند. برای مثال، او از دانشگاه اخراج می‌شود، شغلش را از دست می‌دهد، اجاره‌خانه‌اش عقب می‌افتد و رابطه‌اش با مری جین به‌خاطر ناتوانی در ابراز احساساتش به بن‌بست می‌رسد. تمام این مسائل باعث می‌شوند که قهرمان داستان بیش از هر زمان دیگری به یک انسان واقعی شباهت داشته باشد و این همان چیزی است که جذابیت او را برای مخاطب افزایش می‌دهد.

نقد سه‌گانه مرد عنکبوتی - پیتر پارکر یک ابرقهرمان

از نظر روایی، فیلم اسپایدرمن ۲ ساختاری بسیار منسجم و جذاب دارد. برخلاف فیلم اول که بیشتر بر روی شکل‌گیری شخصیت اسپایدرمن تمرکز دارد و فیلم سوم که از نظر داستانی کمی شلوغ و پر از خطوط روایی متعدد است، این قسمت توازن کاملی میان اکشن، درام و رشد شخصیت ایجاد کرده است. مخاطب از ابتدا تا انتها با مسیر قهرمانی پیتر همراه می‌شود و چالش‌های او را به شکلی ملموس تجربه می‌کند. یکی از مهم‌ترین لحظات این فیلم، زمانی است که پیتر تصمیم می‌گیرد لباس اسپایدرمن را کنار بگذارد و زندگی عادی خود را ادامه دهد. این لحظه به شدت احساسی است زیرا مخاطب او را در حال تجربه‌ شادی‌های ساده‌ی زندگی روزمره می‌بیند، اما در عین حال متوجه می‌شود که این خوشی‌ها زودگذر هستند و مسئولیت واقعی او هنوز بر دوشش سنگینی می‌کند.

از نظر شخصیت‌پردازی، دکتر اختاپوس به عنوان شرور اصلی فیلم یکی از بهترین آنتاگونیست‌های تاریخ سینمای ابرقهرمانی محسوب می‌شود. برخلاف گرین گابلین که بیشتر به عنوان یک نیروی شر خالص عمل می‌کند یا شخصیت‌های منفی فیلم سوم که بعضا پیچیدگی‌های روایی‌شان کم‌رنگ می‌شود، دکتر اختاپوس یک شخصیت چندلایه و باورپذیر است. او دانشمندی نابغه و آرمان‌گرا است که در اثر یک حادثه، کنترل خود را از دست می‌دهد و تبدیل به یک تهدید برای شهر می‌شود. با این حال، او هیچ‌گاه کاملا شرور نیست و در طول فیلم لحظاتی دیده می‌شود که هنوز بخش انسانی او زنده است. این بُعد از شخصیت‌پردازی، مبارزات بین او و اسپایدرمن را از یک نبرد صرفا فیزیکی فراتر می‌برد و آن را به یک درگیری عمیق‌تر تبدیل می‌کند.

سکانس‌های اکشن در اسپایدرمن ۲ به طرز چشمگیری از دو فیلم دیگر پیشی می‌گیرند. به‌ خصوص صحنه‌ مبارزه روی قطار که همچنان یکی از هیجان‌انگیزترین لحظات سینمایی در ژانر ابرقهرمانی محسوب می‌شود. این صحنه نه تنها از نظر جلوه‌های ویژه و میزانسن بسیار خیره‌ کننده است بلکه در آن پیتر به اوج فداکاری و از خود گذشتگی می‌رسد. او با تمام توان تلاش می‌کند تا قطار را متوقف کند و پس از آن که بیهوش می‌شود، مردم نیویورک او را به داخل قطار می‌کشند و بدون ماسک می‌بینند، اما برخلاف انتظار، هویت او را فاش نمی‌کنند و به او احترام می‌گذارند. این لحظه از نظر احساسی به شدت تاثیرگذار است و رابطه‌ی میان اسپایدرمن و مردم شهر را به بهترین شکل ممکن نمایش می‌دهد.

از لحاظ فنی نیز، کارگردانی سم ریمی در این فیلم به اوج خود می‌رسد. او با استفاده از حرکات خلاقانه‌ دوربین، زوایای غیرمعمول و تدوین سریع، لحظات اکشن و درام را به زیباترین شکل ممکن اجرا می‌کند. سبک بصری فیلم همچنان یادآور کمیک‌بوک‌ها است اما در عین حال حس واقع‌گرایی بیشتری نسبت به فیلم اول دارد. همچنین موسیقی دنی الفمن که در این قسمت غنی‌تر و حماسی‌تر از قبل به نظر می‌رسد، کمک می‌کند تا احساسات مخاطب در لحظات کلیدی به حداکثر برسد.

نقد سه‌گانه مرد عنکبوتی - پیتر پارکر یک ابرقهرمان

در نهایت، اسپایدرمن ۲ به دلیل توازن بی‌نقص میان اکشن، درام و رشد شخصیت، روایت منسجم، آنتاگونیست پیچیده و صحنه‌های اکشن به‌یادماندنی، همچنان بهترین و جذاب‌ترین قسمت این سه‌گانه محسوب می‌شود. این فیلم نه تنها یک اثر ابرقهرمانی عالی است، بلکه یک داستان انسانی تاثیرگذار درباره‌ فداکاری، مسئولیت‌پذیری و پذیرش سرنوشت نیز به شمار می‌آید و به همین دلیل توانسته تاثیری ماندگار بر مخاطبان خود بگذارد.

ورژن دوست‌داشتنی اسپایدرمن

نقد سه‌گانه مرد عنکبوتی - پیتر پارکر یک ابرقهرمان

سه‌گانه‌ اسپایدرمن سم ریمی توانسته پیتر پارکر را به شکلی منحصر‌به‌فرد و متفاوت از سایر ابرقهرمانان سینما به تصویر بکشد و این یکی از اصلی‌ترین دلایلی است که باعث شده این مجموعه طرفداران گسترده‌ای از سنین و اقشار مختلف داشته باشد. چیزی که پیتر پارکر را در این فیلم‌ها از سایر ابرقهرمانان متمایز می‌کند، ترکیب واقع‌گرایی با فانتزی ابرقهرمانی است که باعث می‌شود او بیش از هر شخصیت دیگری قابل درک و همذات‌پنداری باشد. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی که پیتر پارکر را از سایر قهرمانان متمایز می‌کند، نمایش آسیب‌پذیری و شکست‌های او است.

برخلاف بسیاری از ابرقهرمانان که معمولا در اوج قدرت هستند و به راحتی از پس دشمنان و مشکلاتشان برمی‌آیند، پیتر در این سه‌گانه مدام شکست می‌خورد، با مشکلات شخصی و عاطفی روبه‌رو می‌شود و گاهی حتی تصمیم‌های اشتباه می‌گیرد. او نه یک میلیاردر نابغه مانند تونی استارک است، نه یک موجود فرازمینی مانند سوپرمن و نه یک جنگجوی افسانه‌ای مانند ثور. بلکه یک نوجوان معمولی است که ناگهان با مسئولیت سنگینی روبه‌رو می‌شود و تلاش می‌کند راه درست را در زندگی پیدا کند. این ویژگی باعث می‌شود که تماشاگران از هر سن و طبقه‌ای بتوانند با او ارتباط برقرار کنند.

نقد سه‌گانه مرد عنکبوتی - پیتر پارکر یک ابرقهرمان

دومین مسئله‌ای که این نسخه از پیتر پارکر را خاص می‌کند، تقابل میان زندگی شخصی و وظایف ابرقهرمانی او است. در حالی که بسیاری از فیلم‌های ابرقهرمانی بر اکشن و نبردهای قهرمان با دشمنانش تمرکز دارند، در این سه‌گانه، بخش بزرگی از درام فیلم حول مشکلات زندگی عادی پیتر می‌چرخد. او باید کار کند تا هزینه‌ی اجاره خانه‌اش را بدهد، نگران نمرات دانشگاهش است، برای برقراری رابطه با مری جین مشکل دارد و در عین حال نمی‌تواند از مسئولیت خود به عنوان اسپایدرمن فرار کند. این فشار مضاعف یکی از اصلی‌ترین درگیری‌های شخصیت او است و باعث می‌شود که مخاطب، او را نه فقط به عنوان یک قهرمان، بلکه به عنوان یک انسان ببیند.

سومین عاملی که این پیتر پارکر را خاص می‌کند، مبارزه‌ درونی او با اخلاقیات و مسئولیت است. در بسیاری از داستان‌های ابرقهرمانی، قهرمانان بدون تردید تصمیم می‌گیرند که دنیا را نجات دهند اما در این سه‌گانه، پیتر مدام میان خواسته‌های شخصی و وظیفه‌ی خود درگیر است. فیلم دوم به بهترین شکل این مسئله را نشان می‌دهد، جایی که او تصمیم می‌گیرد لباس اسپایدرمن را کنار بگذارد و زندگی عادی خود را دنبال کند، اما در نهایت متوجه می‌شود که نمی‌تواند از سرنوشت خود فرار کند. این درگیری اخلاقی، او را به شخصیتی بسیار پیچیده و عمیق تبدیل می‌کند و باعث می‌شود که تماشاگر نه فقط از او به عنوان یک قهرمان، بلکه به عنوان فردی که برای انتخاب‌هایش هزینه می‌دهد، الهام بگیرد.

یکی دیگر از جنبه‌هایی که پیتر پارکر این سه‌گانه را از سایر ابرقهرمانان متمایز می‌کند، نمایش احساسات او بدون اغراق و تصنع است. پیتر در این فیلم‌ها گریه می‌کند، عصبی می‌شود، ناامید می‌شود، از خودش متنفر می‌شود و حتی در فیلم سوم، زمانی که سیمبیوت روی او تاثیر می‌گذارد، به سمت تاریکی کشیده می‌شود. این نمایش احساسات به شکلی واقعی و بدون آنکه از او یک قهرمان شکست‌ناپذیر ساخته شود، باعث شده که شخصیت او برای مخاطبان بسیار ملموس باشد.

نقد سه‌گانه مرد عنکبوتی - پیتر پارکر یک ابرقهرمان

از لحاظ کارگردانی، سم ریمی نیز با سبک خاص خود به این منحصر‌به‌فرد بودن کمک کرده است. او با استفاده از قاب‌بندی‌های خلاقانه، لحظات احساسی را به‌شدت تاثیرگذار می‌کند. برای مثال، صحنه‌ای که پیتر لباس اسپایدرمن را در سطل آشغال می‌اندازد و دور می‌شود، با الهام از یکی از معروف‌ترین پنل‌های کمیک‌بوک‌ها، به‌گونه‌ای فیلم‌ برداری شده که احساس سنگینی تصمیم او کاملا به مخاطب منتقل شود. یا سکانس نجات قطار در فیلم دوم که نشان می‌دهد پیتر حاضر است جان خود را برای مردم شهر فدا کند و پس از آن، مردم عادی با مهربانی او را حمایت می‌کنند، تصویری نمادین از این است که چرا اسپایدرمن فراتر از یک قهرمان، نماینده‌ی مردم عادی است.

در نهایت، آنچه پیتر پارکر این سه‌گانه را از سایر ابرقهرمانان متمایز می‌کند، این است که او بیش از هر شخصیت دیگری شبیه یک فرد واقعی به نظر می‌رسد. او شکست می‌خورد، اشتباه می‌کند، ناامید می‌شود اما در نهایت با پذیرفتن مسئولیتش، به قهرمانی تبدیل می‌شود که بدون داشتن قدرت‌های خدایان یا ثروت بی‌پایان، صرفا با شجاعت و اراده‌ی انسانی خود، دنیا را تغییر می‌دهد. این ویژگی‌ها باعث شده که نه فقط نوجوانان، بلکه بزرگسالان و افراد از طبقات مختلف بتوانند با او همذات‌پنداری کنند و این نسخه از اسپایدرمن را به یکی از ماندگارترین شخصیت‌های سینمای ابرقهرمانی تبدیل کنند.

روایت و کارگردانی

نقد سه‌گانه مرد عنکبوتی - پیتر پارکر یک ابرقهرمان

سه‌گانه‌ی اسپایدرمن سم ریمی از نظر روایی یکی از منسجم‌ترین و در عین حال احساسی‌ترین داستان‌ها را در بین فیلم‌های ابرقهرمانی ارائه می‌دهد. این روایت، برخلاف بسیاری از آثار ژانر که صرفا بر اکشن و ماجراجویی تمرکز دارند، به طور عمیق‌تری به شخصیت پیتر پارکر و چالش‌های زندگی او می‌پردازد. یکی از نقاط قوت روایت این سه‌گانه این است که هر فیلم یک داستان کامل و مستقل دارد اما در عین حال، مجموعه‌ی این سه فیلم یک مسیر روایی پیوسته و منسجم را تشکیل می‌دهد.

یکی از بهترین ویژگی‌های روایت این فیلم‌ها، تعادل بین زندگی شخصی پیتر و نقش ابرقهرمانی او است. هر یک از فیلم‌ها بر یک مرحله‌ی متفاوت از زندگی پیتر تمرکز دارند و این باعث می‌شود که شخصیت او به مرور رشد کند و تحول پیدا کند. در فیلم اول، پیتر در مسیر پذیرش قدرت‌هایش قرار دارد و مفهوم قدرت زیاد، مسئولیت زیاد می‌آورد را یاد می‌گیرد. فیلم دوم به عمق درگیری‌های درونی او می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه بار سنگین این مسئولیت زندگی شخصی‌اش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. فیلم سوم نیز سعی می‌کند سقوط و بازخیزش پیتر را از طریق داستان سیمبیوت و درگیری‌های اخلاقی او نمایش دهد، اگرچه این روایت به دلیل تعدد خطوط داستانی کمی شلوغ‌تر و کم‌اثرتر از دو فیلم اول به نظر می‌رسد.

یکی از نقاط ضعف روایت در سه‌گانه این است که فیلم سوم، در مقایسه با دو فیلم قبلی، بیش از حد به چندین خط داستانی متفاوت می‌پردازد. در حالی که دو فیلم اول بر یک آنتاگونیست مشخص و درگیری احساسی پیتر با او تمرکز دارند، فیلم سوم همزمان درگیر چندین موضوع می‌شود. ونوم، مرد شنی، رابطه‌ی پیچیده‌ی پیتر و مری جین، و درگیری نهایی پیتر و هری آزبورن. این حجم بالای خطوط داستانی باعث می‌شود که برخی از آن‌ها به اندازه‌ی کافی پرداخت نشوند و عمق احساسی لازم را نداشته باشند. برای مثال، درگیری پیتر با سیمبیوت پتانسیل این را داشت که بیشتر به تغییرات شخصیتی او بپردازد اما فیلم به سرعت از این موضوع عبور می‌کند.

نقد سه‌گانه مرد عنکبوتی - پیتر پارکر یک ابرقهرمان

سبک کارگردانی سم ریمی یکی از عوامل اصلی موفقیت این سه‌گانه است. او با پیش‌زمینه‌ای که در سینمای وحشت دارد، سبک بصری خاصی را به فیلم‌های ابرقهرمانی اضافه کرده که هم از نظر زیبایی‌شناسی کمیک‌بوکی جذاب است و هم از نظر احساسی و دراماتیک تاثیرگذار. استفاده‌ او از نماهای نزدیک، زوایای نامتعارف دوربین و حرکات سریع باعث شده که صحنه‌های اکشن و لحظات پرتنش بسیار پویا و هیجان‌انگیز باشند. یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های کارگردانی او، توجه ویژه به لحظات احساسی است. برخلاف بسیاری از فیلم‌های ابرقهرمانی که فقط بر اکشن تمرکز دارند، سم ریمی در این فیلم‌ها سعی کرده که احساسات و درگیری‌های شخصیت‌ها را با میزانسن و کادربندی‌های خاص به شکلی ملموس و تاثیرگذار نمایش دهد.

برای مثال، صحنه‌ای که پیتر لباس اسپایدرمن را کنار می‌گذارد و به زندگی عادی بازمی‌گردد، به شکل نمادین و با الهام از یکی از معروف‌ترین بخش‌های کمیک به تصویر کشیده شده که این نشان‌ دهنده‌ دقت و ظرافت ریمی در بازسازی حس و حال کمیک‌های اصلی است. از طرفی، صحنه‌های اکشن در این سه‌گانه به طرز ماهرانه‌ای طراحی و اجرا شده‌اند. به‌خصوص مبارزه‌ قطار در اسپایدرمن ۲ یکی از بهترین نمونه‌های اکشن سینمای ابرقهرمانی است که ترکیبی از جلوه‌های ویژه‌ عملی، حرکات سریع دوربین و موسیقی حماسی دنی الفمن را به نمایش می‌گذارد. اما در فیلم سوم، اکشن تا حدی تحت تاثیر استفاده‌ بیش از حد از جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری قرار گرفته و در برخی صحنه‌ها، آن حس فیزیکی و واقع‌گرایانه‌ای که در دو فیلم اول وجود داشت، کمتر احساس می‌شود.

نقد سه‌گانه مرد عنکبوتی - پیتر پارکر یک ابرقهرمان

نقطه‌ضعف دیگر در کارگردانی، برخی تصمیمات سبکی در اسپایدرمن ۳ است. برای مثال، صحنه‌هایی که پیتر تحت تاثیر سیمبیوت قرار می‌گیرد و شخصیتش تغییر می‌کند، از نظر اجرا و لحن بیش از حد اغراق‌آمیز و حتی گاهی کمیک به نظر می‌رسد. سکانسی که پیتر در خیابان راه می‌رود و حرکات عجیب انجام می‌دهد، در تضاد با فضای دراماتیک و تاریکی است که انتظار می‌رود فیلم در این بخش به آن بپردازد. این عدم توازن لحن باعث شده که برخی از لحظات فیلم سوم، به اندازه‌ی دو فیلم اول، تاثیرگذار نباشند.

در مجموع، روایت و کارگردانی سه‌گانه‌ی اسپایدرمن توسط سم ریمی، ترکیبی کم‌نظیر از واقع‌گرایی و فانتزی ابرقهرمانی را ارائه می‌دهد که توانسته این مجموعه را به یکی از بهترین آثار ژانر تبدیل کند. نقاط قوت اصلی شامل تمرکز بر رشد شخصیت، تعادل میان درام و اکشن، و طراحی بصری منحصربه‌فرد است. با این حال، فیلم سوم به دلیل تعدد خطوط داستانی و برخی تصمیمات سبکی، نسبت به دو فیلم اول ضعف‌هایی دارد که باعث می‌شود انسجام کلی آن کمتر باشد.

70
امتیاز ویجیاتو

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی