نقد فیلم Six Underground – یک رَجزخوانیِ امریکایی
«مایکل بنجامین بی» کارگردانی مطلقا اکشنساز نیست گرچه عده زیادی او را فقط با همین ویژگیاش میشناسند؛ بخاطر معروفیتِ سری فیلمهای ترنسفورمرز و پسران بد. کارنامهی مایکل بِی نشان میدهد که این کارگردان امریکایی مانند ...
«مایکل بنجامین بی» کارگردانی مطلقا اکشنساز نیست گرچه عده زیادی او را فقط با همین ویژگیاش میشناسند؛ بخاطر معروفیتِ سری فیلمهای ترنسفورمرز و پسران بد. کارنامهی مایکل بِی نشان میدهد که این کارگردان امریکایی مانند اکثر کارگردانان هالیوود در زمینه «پروپاگانداسازی» نیز سررشته دارد در واقع او با کمک جلوه های ویژه میتواند ساندویچ خوشمزهای از «قهرمانان امریکایی» بسازد.
درحالیکه فیلم قدیمیترِ این کارگردان، «پرل هاربر 2001» یک پروپاگاندای آبرومندانه، با فیلمنامهای نسبتا خوب و صحنههای اکشنِ تاثیرگذار محسوب میشود، فیلم آخرش «شش مخفیکار» مایلها از این تعاریف به دور است. اگرچه جلوههای تصویری فیلم ممکن است انتظارات اکشنپسندِ شما را تا حدی برآورده کند اما باید سوال کرد: هیجانات در خدمت چه روایتی و خلق چه احساسی؟ نظر شخصیام این است که اگر فیلم پرل هاربر با آن تعاریفی که گفتم، در چندین رشته «نامزد» تمشک طلایی شد، منطقی به نظر میرسد که فیلم اخیر بِی را مستحقِ «دریافت» عنوان بدترین فیلم بدانیم. البته برای این نظرم دلایلی هم دارم. ویجیاتو را در نقد فیلم Six Underground همراهی کنید.
پیش از بررسی درونمایهی این اکشنِ سیاسی، بهتر است تکلیفمان را با فیلمنامه، کارگردانی و بازیگری در این فیلم تجاری روشن کنیم. «اولین پرده» فیلم برای شناسایی مخاطبان نقش تعیینکنندهای دارد. اگر بعد از تمام شدنِ سکانسِ تعقیب و گریزِ طولانیِ ابتدایی فیلم، نفس راحتی کشیدید و گفتید «بالاخره تمام شد» یعنی با من موافقید که فیلم زیادی وقت تلف میکند.
بگذارید به «اولین صحنه» فیلم (قبل از این سکانس کشدار) گریزی بزنیم. مونولوگهای رئیس گروه ملقب به شماره یک (با بازی رایان رودنی رینولدز) درباره مرگِ جعلی و خودخواستهاش، روی نخستین قابهای فیلم شنیده میشود؛ این قابها که با سرعت زیادی از جلوی چشممان رد میشوند، خرده اطلاعاتی درباره نحوه این جعلسازی، خانواده او و امکانات تکونولوژیکش از جمله هواپیماهای بزرگ در اختیارمان قرار میدهد. اما درست در سکانس بعدی به این نتیجه میرسیم که همنشینی «سرعت»(چه سرعت در ریتم و چه در کنشهای درون صحنه) و «کسالت» امکانپذیر است.
یک ماشین پست مدرنِ سبزِ فسفری، توسط دهها ماشین دیگر تهدید میشود و جز چرخ زدن دورِ میدانها و کوچههای فلورانس ایتالیا و نابودی آثار کلاسیکِ معروف آن، تقریبا کاری نمیکند. رانندهی کله خرابِ این ماشین نامی جز «راننده» ندارد؛ درست مثل سه نفرِ دیگر که همگروهیهایش هستند. با مرگ راننده بالاخره سکانس به پایان میرسد.
اکشنِ این لحظات به اضافه چشمهای از حدقه درآمده، دشمنانِ عقبافتاده، سرهایی که میترکند و شجاعتهای رمبووار (وقتی زنِ زخمی گروه، همه را مثل آب خوردن به رگبار میبندد)، روند باقی فیلم را تا حد زیادی مشخص میکند؛ اکشنی به ماهو اکشن با فیلمنامهی نه چندان پرمایه و بازیگرانی تیپیکال که همهشان شبیه به همه زنان و مردانِ فیلمهای اکشنِ درجه پایین هستند و به مثابه ابزارهای هیجان ساز توسط کارگردان و فیلمنامهنویس به کار گرفته میشوند؛ چه هیجان از نوع مبارزههای تن به تن یا یک نفر علیه پنجاه نفر و چه هیجان از نوع ماشینهای پرسرعت با صدای زیاد و چه هیجانات تقطیع شده از نوع سکس.
درباره همه کاراکترها به سختی در حد یک خط چیزی میدانیم. با اینکه روند اپیزودیک فیلم بر محوریت معرفی تک تک کاراکترها (با کپشنهایی که فونت بزرگی از شماره های یک تا شش دارند) حسی از مرتب بودن روایت و وجود یک داستانِ شخصیتپردازی شده را به ما میدهد اما باید بگویم که این فقط یک سر و صدای تصویری از نوع ویدوئو کلیپهای مهیج با کارهای گرافیکی متنوع است. حتی این اپیزودها کامل هم نیستند.
در نهایت ما بیلی(با بازی بن هاردی) یا همان شماره چهار را فقط یک دزدِ توانا در رشته جذاب پارکور میشناسیم. کاراکتری که البته بهترین لحظات اکشن فیلم را به خود اختصاص داده است؛ پلانهای ریزش تیرآهنها روی سر شماره چهار یا احتمال خفگیاش در زیرِ آب از جمله این لحظات کوتاه خوب هستند.
درباره باقی کاراکترها نیز تقریبا وضع به همین منوال است. دو زن گروه در پایینترین حد پرداختِ کاراکتر قرار دارند. ملانی لوران ( نمیدانم دقیقا در فیلم چه اسمی دارد و چه شمارهای را روی خودش یدک میکشد) یکی از آنهاست که فرق خاصی با زن دیگر گروه ندارد. هر دو با انگیزهای نامعلوم حاضر شدهاند زندههایی مرده به حساب بیایند تا به زنده ماندن آدمهای دیگر در کره زمین کمک کنند.
اگر در رابطه با نحوه شناسایی بیلی یا مرد سیاهپوست گروه تا حدودی مطلع شدیم، اما از باقی افراد از جمله دو زنِ گروه هیچ چیز دستگیرمان نمیشود. گویا رت ریس و پال ورنیک به عنوان فیلمنامهنویس فیلم، به کلی یادشان رفته که ساختار اپیزودیک نوشتهشان را راجع به فلشبک و گذری به گذشته کاراکترها کامل کنند. آنها چنانچه گفته شد تنها به دو نفر به صورت کاملا حداقلی گذری داشته اند.
بنابراین شخص سیاهپوست گروه (ملقب به شماره هفت که جای رانندهی واقعا مردهی گروه میآید) وضع بهتری دارد. او در حالت ناامیدی با شماره یک آشنا میشود و سپس در گروه «نجاتدهندگان بشریت» جا میافتد. حتی نگاه عاطفیترش به انسانها کم کم روی باقی کاراکترهای گچی فیلم تاثیر میگذارد و ما میتوانیم دست کم «حداقلیترین» همذاتپنداری را با آنها داشته باشیم.
کار شماره یک، استعدادیابی افراد مختلف برای حفظ کردنِ گروهی خودجوش برای کارهای عملیاتی مردمپسندانه است و پول زیادی هم دارد. تصمیم او برای زندگی مخفیانهاش (نمیدانیم چه بر سر روح و روانِ خانوادههای غیرمطلعِ اعضای گروه میآید) مبتنی بر یک زندگی با از خودگذشتگی بالاست. نمیدانیم چه شد که او به این ایدهی نجات بینالمللی انسانها رسید (پیشداستان قابل قبولی درباره او هم وجود ندارد) اما در ادامه مطلب درباره این کاراکتر و نقشی که در پروپاگاندای فیلم ایفا میکند، نظری میاندازیم.
آدم بدهای فیلم که به شدت خوکصفت هستند، از این قافله عقب نماندهاند و از لحاظ شخصیتپردازی، حتی وضعی به مراتب بدتر از کاراکترهای خوب فیلم دارند. صورت و هیکل درشت و زمخت بازیگر اسراییلی «لیور راز» توانسته کمی به نقش بدمنِ فیلم کمک کند و این کاراکتر را از امتیاز پنج در فیلمنامه به عدد «ده از بیست» در اجرا برساند. صحنهای که برای چگونه مردنش با گروه شش مخفیکار، چانهزنی میکند یا تصمیم بیرحمانه و البته منطقیاش درباره صف اول ژنرالهای پیشنهادی، دو صحنه نسبتا خوبِ مربوط به او هستند.
پیمان معادی (برادر کوچکترِ بدمن فیلم) نیز نقشی فرعی در این فیلم به عهده دارد که به نظرم یکی از بدترین نقشهایش در سینما (چه خارجی و چه ایرانی) به شمار میرود. اگر بگویم که این بازیگر خوب، حتی یک پلان هم در این فیلم فرصت «بازیگری» نداشت، حرف بیراهی نگفتهام.
حضور بسیار کوتاه او شامل بیان چند دیالوگِ پرشتاب و غیر مهم میشود با حرکاتی از روی ترس بیش از اندازه و لودگی، آن هم در لانگشات. یادم نمیآید چهره او را شده برای یک دقیقه، به درستی دیده باشم. معادی نقش مردی به نام مراد را بازی میکند که در سیاست تماشاچی بوده و خاصیتی دکوراتیو دارد.
دیگران(چه برادرِ بدجنسش و چه گروه عدالتخواهِ شش نفره) او را مثل توپی به هرجا که بخواهند پرتاپ میکنند. این کاراکتر به خودیِ خود نقشی پیش پا افتاده است و وقتی با ویژگیهایی که گفتم همراه شود، نتیجهاش، عدم رضایت بخشی از مخاطبان (طبیعتا از نظر همه آنها اطلاع ندارم) از انتخاب معادی برای بازی در این نقش است. نمیتوان انتخاب نقش را بخشی از کار حرفهای یک بازیگر به حساب نیاورد. او پیش از این نیز در فیلم دیگری از همین کارگردان (۱۳ ساعت: سربازان مخفی بنغازی) ایفای نقش کرده است که به همین اندازه ناموفق بود؛ هم فیلم و هم او.
به طور کلی میتوان گفت که تنوع لوکیشنها و رنگ و لعاب فیلم به همراه کارگردانی خوب مایکل بی برای خلقِ اکشن، ویژگیهای مثبتی برای فیلم به حساب میآیند. گرچه این موارد نمیتوانند موفقیتی را برای فیلم رقم بزنند که در ادامه بیشتر به این موضوع میپردازیم. همین بس که ظرفی بزرگ و باکیفیت، از غذاهای متنوعی پر شده اما همهشان یک مزه واحد دارند؛ مزه سیاستزدگی و رویای امریکایی. مفاهیمی که اگر اعتقادی به آنها نداشته باشید کلیتِ فیلم برایتان سخیف، شعاری و به شدت سوگیرانه و جهتدار به نظر میآید بنابراین از دیدنش لذتی نمیبرید.
آخرین تکنولوژیها در دست ماست
قبل از اینکه به سراغ بررسی تبلیغات سیاسیِ فیلم برویم بدم نمیآید که به شیوه تبلیغیِ فیلم درباره گوشیهایی با قدرت فضایی اشارهای کنم. کمتر کسی هست که خبر رقابتهای تکنولوژیک کشورها از جمله چین، ژاپن، آلمان و... را نشنیده باشد.
حالا اینجا را داشته باشید. وقتی کاراکتر رایان رینولدز تاکید میکند که «این گوشی لعنتی امریکایی درست کار نمیکنه» اما چند دقیقه بعد کارایی فوق العاده آن را ( هدایت تمام اشیاء فلزی به جهتهای مختلفی که صاحب گوشی اراده کند) میبینیم، یعنی یک پیام تبلیغاتی تمام عیار و بینقص در دلِ یک فیلم.
نام چین در بدلسازی بد در رفته است
عاقبت چگوارای کمونیست که علیه سرمایهداران امریکایی دست به حرکات چریکی و مسلحانه زد تا به استعمار کشورهای امریکای جنوبی پایان دهد «مرگ» بود. سرمایهدارانی که با مرگ چگوارا موافق بودهاند، از ایده این فیلم نسبتا پرخرج که از شبکه اینترنتی نتفلیکس پخش شده، استقبال میکنند؛ چند جوان امریکایی «چگوارانه» با ظالمانی که گویا همهشان خارج از خاک امریکا هستند، مبارزه میکنند؛ اول ایتالیا و سپس ترگستان که نامش ما را یاد کشور ترکیه میاندازد. در ادامه به «مضامین و مصادیق کپی برداری شده از دیگر کشورها به نفع امریکا» میپردازیم.
جنگهای نامنظم در طول تاریخ متعلق به پارسها در جنگ با رومیان ( اَسلاف اروپاییها و امریکاییهای غیر بومی) بوده است و از این طریق پیروزیهای باشکوهی نیز بدست آوردهاند. بعدها کشورهایی که مورد تهاجم مستقیم یا غیرمستقیم امریکا قرار گرفتهاند، از این روش استفاده کردهاند. فیلمنامهنویسان با بدلکاریهای مخصوص هالیوودی، این روش مبارزه را برای قهرمانان امریکایی این فیلم اقتباس کردهاند.
تعداد اعضای گروه شش مخفیکار در مقایسه با بدهای فیلم واقعا کم هستند. سلسله مراتبی میان آنها وجود ندارد یا بسیار منعطف است، نقشهها کلاسیک و منظم نیستند. معماریهای بسیار زیبا توسط حرکات آکروباتیکِ آنها تبدیل به ویرانه میشود و نفوذ آنها به دل رسانههای دولتی از طریق هوش بهینه فارغ از کمکگیریهای رسانهای، صورت میگیرد. دیالوگهای صحنهای که شماره یک و همگروهیاش در پی فریب یکی از کارکنانِ تلویزیون دولتی هستند، رگههای خوبی از طنز دارد.
خودجوش بودن آنها برای خدمت به خلق، عنصر دیگری از جنگهای نامنظم است که توسط این فیلم به نفع قهرمانان امریکایی کپی شده است. طبق داستان فیلم، این گروه کوچک توسط شماره یک انتخاب میشوند. با اینکه فیلمنامهنویسان سعی زیادی کردهاند تا این گروه را مستقل از همه جا از جمله دولت امریکا نشان دهند اما کاراکتر شماره یک به طور واضحی، مشخصات یک اِلیت (Elite) را در جامعه امریکا دارد؛ ثروتمندان یک درصدی جامعه الیگارشِ امریکا که حتی نقش تعیینکنندهای در انتخابات ریاست جمهوری دارند. در این باره میتوانید درباره نقش شلدون ادلسون، قماربازِ بزرگ جهان، پیرامون انتخاب شدنِ رئیس جمهور فعلی امریکا تحقیق کنید.
شماره یک فیلم فرد بسیار پولداری است که امکانات بسیار زیاد تکنولوژیکی در اختیار دارد؛ از هواپیماهای بزرگ گرفته تا آخرین مدلهای اسلحههای کشتار جمعی. چنین شخصی هرگز نمیتواند مستقل از سازمانهای فرادولتی مثل سی آی ای(که چندین بار نامش در فیلم برده میشود) یا پنتاگون باشد.
به هر حال کارگردان پروپاگانداساز با اتخاذ روش مبارزه رقبای سیاسی-نظامی امریکا، کار بدلسازیاش را با موفقیت انجام میدهد. هرچند که در اجرا، مقداری غافلگیری نیز همراه با گروه کم جمعیت شش مخفیکار، تجربه میکنیم اما روند موفقیتهای آنها زیادی قابل پیشبینی و کم استرس است. وقتی که در سکانسِ نجاتِ آدم خوبه از زندان مجللش، کمی کارشان در عملیاتها سخت میشود، هیجان وارد ماجرا میشود ولی این نوع اکشنِ مبتنی بر تعلیق، در صحنههای دیگر تکرار نمیشود.
در کنار همه اینها، نوع لباس(چفیه در گردن گروه مخفیکار)، دیالوگها (شعارهای کاراکترهای فیلم در رابطه با نجات بشر از چنگال دیکتاتورها)، کنشها (به آغوش کشیدن بچههای مظلوم و فقیر) و از این دست جزییات آشنا در فیلمهای پروپاگاندایی، در راستای قهرمانسازیهای جعلی سینمای امروز هالیوود صورت میگیرد. گویا فیلمهای ابرقهرمانی آنطور که باید راضیشان نمیکند و باید مستقیمتر حرفها را زد.
ایدههای خطرناک
رویکرد نقد سیاسی در کشور ما چندان جانیفتاده و هنوز عده زیادی فکر میکنند که بررسی تکنیکهای اجرایی برای نقد یک فیلم کفایت میکند. گرچه شخصا چنین نظر منسوخ شدهای را نمیپذیرم بخصوص که با فیلمی سیاسی هم طرف باشم؛ واضح است که یک فیلم کاملا سیاسی نیاز به یک نقد سیاسی نیز دارد.
گروه شش مخفیکار از طریق کودتا در پی نجات بشر هستند؛ درحالیکه انقلاب با مردم شروع میشود و کودتا با ارتشی مجزا از مردم. کار این گروه درست مثل کار چوپانانی است که گوسفندانشان را نجات میدهند. مردم کوچکترین نقشی در تغییر رژیم ندارند و ابرقهرمانهای مافوق شجاعت (که به امریکایی بودنشان در چند جای فیلم اشاره میشود) به عنوان منتخبین مردی ثروتمند(شماره یک) وظیفه حفاظت از جهان را برعهده دارند.
در نهایت...
ما با یک «چگواراسازی امریکایی» در این فیلم تبلیغاتی هالیوودی مواجهیم؛ اعضای گروه شش مخفیکار تا جان در بدن دارند، برای نجات بشر از طریق کودتا و دخالت در سیاست داخلی کشورها، اقدام میکنند. به عنوان منتقدی که رشته تحصیلیاش علوم سیاسی بوده باید بگویم که کمتر فیلمی به صراحتِ «شش مخفیکار» دیدهام که به وضوح توجیهی سینمایی برای انقلابهای مخملی در کشورهای دیگر توسط امریکا باشد. به عبارت بهتر، کمتر فیلمی دیدهام که دخالتهای امریکا را به این شدت و حدت به رسمیت بشناسد و ایده «کودتا راه رهایی شما را» بیان کند.
فیلم بدِ دی پالما نیز با عنوان دومینو با شعار «امریکای نجات دهنده و نابود کنندهی داعش» از دیگر پروپاگانداهای اخیر محسوب میشوند. با کنار هم قرار دادن این فیلمها میتوان جریان منقرض نشدهی پروپاگاندا را در سینمای امروز جهان مشاهده کرد و این مشاهده هیچ ارتباطی با «توهم توطئه» ندارد.
فیلم شش مخفیکار شاید در برخی وجوه هیجانی و اکشنمحورش، خوب عمل کند اما یک فیلم علاوه بر وجه تجاریاش، مجموعهای از عوامل صوتی-تصویری-داستانی و رسانهای به حساب میآید. بنابراین دکوپاژ مبتنی بر اکشن و جلوههای تصویری (میدانی- کامپیوتری) فقط بخشی از یک فیلم را تشکیل میدهند. اگر از مشتاقان اکشن هستید میتوانید این فیلم بزن بکوب را تماشا کنید اما بخاطر فقدان شخصیتپردازی و هجوم تبلیغات سیاسیِ جهتدار که جای داستانپردازی را در فیلم گرفتهاند، حظِ لازم و کافی نخواهید برد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خانم سهیلی از بعضی جواب های شما تعجب میکنم که صنعت موشکی ما رو با خودروسازی مقایسه میکنید. اولین سوالی که باید پرسید اینه که آیا صنعت موشکی ما که 30 سال بر روی اون سرمایه گذاری وحشتناکی از نظر سیاسی و مالی و حتی امنیتی صورت گرفته چقدر توجیه اقتصادی داشته؟ آیا میتونیم موشک های کروزمون رو مثل ترکیه که کمتر از 10 ساله وارد این عرصه شده و الان به صادرات مشغوله صادر کنیم؟ آیا تولید خودرو که یک محصول مصرفی هست و به تعداد بسیار زیاد به دست مصرف کننده نهایی میرسه قابل مقایسه با ساخت موشک یا پهپادی هست که سالانه شاید بیش از 20 تا 30 عدد تولید نمیشه؟ اصلا مزیت رقابتی و تولید انبوه و حسابرسی و شفافیت و ارزش افزوده و میزان بهره وری در کنار کاهش هزینه که مهمترین اصول تولید هر چیزی از آفتابه گرفته تا هواپیما، قابل مقایسه با موشک و پهپادهای نظامیه که فقط در اختیار یک ارگان نظامیه؟!
پروپاگاندا در سینما در همه جا دنیا وجود داره. فیلم wolf warior و operation red sea هم نمونه های چینی پروپاگاندا هستن. بنظرم 6 زیرزمینی فیلم ناموفقی در این زمینه بود و یک اکشن صرف و بی مخ هست.
مرسی از اشتراک نظر شما دوست عزیز،
آمارتون درباره تعداد تولیدات موشکی اصلا دقیق نیست و در بحث امنیتی با تئوری سود و زیان اقتصادی به قضیه نگاه میکنن چون بالا رفتن ضریب امنیتی ضامن مباحث دیگه از جمله پیشرفت های اقتصادیه. کشور ناامن اقتصادی هم نخواهد داشت. مقایسه صنعت موشکی و خودرو رو از حیث مدیریت صحبت کردم که لازمه تفاوت این دو مدل مدیریت تاملی بشه بهش.
همون مدل اگر در خودرو پیاده میشد ما شاهد این بی مسئولیت ها و مال خوری های گسترده در خودرو نبودیم.
پیشرفت موشکی ایران الان در رده کشورهای فوق پیشرفته جهان هست و ماهواره نظامی نور هم که همین چند روز پیش با موفقیت فرستاده شد، موضوع بحث رده های بالای نظامی کشورهای دیگه.
با تئوری سود و زیان اقتصادی به قضیه نگاه نمیکنن(اشتباه تایپی)
دیشب این فیلمو دیدم
کلا دنبال نقد فیلما نیستم اما چون این فیلم خیلی تابلو میخواد منظورشو برسونه واسم جالب بود که راجبش مطالعه کنم تا رسیدم به نقد شما :)
این یک فیلم مزخرفِ عجیبه!
فیلمنامه هدف داره اما انگار کارگردان هًل هًلکی بازیگرا و صحنه ها رو کنار هم گذاشته تا مقصودشو برسونه ...
بنظرم رایان رینولدز انتخاب شده که ملت ترغیب بشن فیلمو ببینن
تورگستان و پرچمشون (ترکیبی از هلال و رنگ سبز) و بعضی از صحنه های فیلم مثل اون افرادی که لباس عربی پوشیدن و رسم الخط مردم تورگستان که ترکی هستش اینو میرسونه که منظور دو کشور ترکیه و عربستان هستش (تورگ + ستان)
صحنه های انقلاب هم ضایه ست که در یک کشور اروپایی و یک کشوری عربی فیلم برداری شده.
ودر واقعیت آمریکا دوست داره حکومت های ترکیه و عربستان رو تغییر بده!
با این تجربه که آمریکا هر وقت میخواد غلطی کنه با رسانه و پروپاگاندا اون رو واسه افکار عمومی توجیه پذیر میکنه فک میکنم در این سالها شاهد کودتا در ترکیه و عربستان و البته بیشتر در عربستان باشیم ...
مرسی از نظر خوب تون
اگرچه ایده امریکایی فیلم شامل همه کشورهای غیرغربی میشه و لزوما منحصر نمیشه به این دو تا کشور
از جایی که آقای "بی" تو فیلمای قبلیشم،مخصوصا توی ترانسفورمر 3 به صرااااحت اعلام میکنه هیچ منجی نمیاد جایی که تو بالای برح تک چشم با نشون دادن شماره 12و اینکه حمله به تاسیسات اتمی ایران و تو اوایل این فیلم توسط رایان رینولدز به سیاهپوست میگه هیچ منجی وجود نداره و نشانه های دیگه که راهو باز میکنه برای انقلاب و اعلام میکنه ما پشت شماییم...انتخاب عمدی معادی به عنوان یک ایرانی که فقط کتک خورد تو فیلم چیزی جز دشمنی این دوست عزیز با ایرانو القا نمیکنه.
من از دیدن فیلم لذت بردم،اصلا برام اهمیت نداره میخواد یک کشوری ببره بالا یا یک کشوری بیاره پایین من بیننده بودم و بعنوان یک بیننده واقعا لذت بردم ما متاسفانه همیشه یاد گرفتیم یا بهتر بگم وقتی جای که هستی جهنم دنبال بهشت میگردی وقتی تو بهشت باشی ازش لذت میبری.وقتی گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه بو میداد!واقعا ذهن خودتان را درگیر مسائلی میکنید که هیچ تاثیر روی آن نمیتوانید بگذارید الا خود درگیری ذهنتان.آینده هر چیزی که ما میخوایم را به ما میده که چه چیزی درست بوده یا نه نیز مشخص میشه!
به عنوان جوونی که علاقه به فیلمهای اکشن داره با شروع فیلم با خودم گفتم یه اکشن خوب و جون دار قراره ببینم، سکانس تعقیب و گریز اول فیلم هم همین رو نشون میداد اما بعد از اون سکانس وقتی اسم ترگیستان و حمله شیمیایی و صحنه کلیشهای نجات اون بچه و ماسک زدنش رو دیدم ، دوزاریم افتاد که بک فیلم تبلیغاتیِ سیاسی مواجهم و این مسئله بصورت زننده و تابلو خودشو نشون داد. حضور پیمان معادی بسیار ضعیف بود و مطمئنا انتخابش برای جذب مخاطب ایرانی بود که بنظرم کاملا ناموفق هم بود ، صحنه اعتراضات و ... استفاده از نمادهای مذهبی و شبه ایرانی مثل گنبدها و چفیه و... یکی از ضایعترین تلاشهای آمریکا در راستای کودتا و تشویق مردم به شورش ! واقعا جای تعجب داره اگر کسی تردید داشته باشه که این فیلم هدفی غیر ازین داشته.
بالاخره از قدرت رسانهای شون باید استفاده کنن اینم یه نمونه شه البته ناموفق در جذب مخاطب ، منتقدین و اهالی سینما. ضعف فیلمنامه و شخصیت پردازی هم خیلی تابلو بود اصلا اون دو تا از کجا و چجوری آشنا شدن و چرا راننده اول فیلم که برای مخاطب جذاب بود مرد و صحنه های اکشنی که یاد فیلم هندی میفته آدم....
مرسی از نظر دقیق و درست شما
فیلم عالی و محشری بود و باید اینو بگم که همه فیلم های خارجی(هندی و غیره)چون واقعا خرج زیادی میشه پاشون و زحمت زیادی که هم عوامل میکشن هست خیلی با کیفیت و قشنگ ساخته میشن و از اینجا از همشون تشکر میکنم که ما رو سرگرم میکنن
فیلم صخره ای کارگردان خیلی بهتر از این فیلم بود. یک سری جاها فیلم نامه باگ داشت مثل پرده اول که یکی از شخصیت ها که پارکو کار بود برای اینکه به گروه ملحق بشه از نقطه ابتدایی روی یک ساختمان بلند پشتک زدن و پرش های عجیب غریب خودش رو به گروه میرسونه در حالی هیچ کس دنبالش نبود و میتونست بعد از تمام شدن تعقیب و گریز های بقیه گروه در یک نقطه قرار بزاره و به آرامی بهشون ملحق بشه.
از این دست مسائل زیاد داشت که اکشن هایی رو به وجود بیاره که در فیلم نامه دلیلی براش نیست
پیمان معادی هم که ... لحن و بیانش ... کنار بازی رایان رینولدز که میبینی خب .... کاش یک کم روی بیانش کار کنه ..
به خصوص اونجا که کنار رینولدز در آسانسور داره دیالوگ میگه اصلا تعجب نمیکنه که رینولدز میگه ما هیچ ربطی به دولت نداریم. خیلی راحت دیالوگ فکر کنم می بایست حس تعجب میگرفت دهنش باز میموند ن اینکه خیلی ساده بپذیره موضوع رو. چون برادرش اگر میفهمید بهش خیانت کرده با اون خشونتی که از برادرش نشون داد باید معادی خیلی وحشت میکرد چون معلوم شد دولت امریکا پشت نجاتش نبوده بلکه چند نفر سر خود تصمیم گرفتن
جالب نوشتی چه نکته هایی رو دیدی تو فیلم . احتمالا رشته ات تئاتر یا بازیگری هستش
معادی تو فیلم ی آدم ترسو سردرگم بود چطوری آخر فیلم اینقدر تغیر کرد حتی قبل از پخش سخنرانیش هم به شدت ترسیده بود اما یهو قهرمان شد
با حرف منتقد هم موافقم . فیلم نباید تنها از جنبه تکنیکی مورد نقد قرار بگیره . وقتی با فیلمی طرفیم که پشت داستان و جنبه تکنیکیش به دنبال القای حرف سیاسی هست باید نقد هم در راستای فیلم باشه . اما نیازی نبود که منتقد اینو به زبان بیاره و بگه من دارم نقد سیاسی میکنم !
یکی از چندین رویکرد در نقد فیلم نامش «رویکرد سیاسی» هست و نظریهپردازان چپگرا اون رو وارد کردن افرادی از جمله کوکولی و ناربونی که البته این نظریات دیگه منحصر به چپگرایان فرانسوی نمیشه و وسعت زیادی پیدا کرده.
کومولی
تو اینکه فیلم ضعیفی هست شکی نیست و اینو میشه از نمره imdb فیلم و یا متاکریتیک فهمید اما اینکه فیلم ضد ایرانی هست یا خیر رو نمیشه دقیق گفت اما با توجه به سابقه کارگردانی مایکل بی و ساخت فیلم هایی مثل ترانسفورمرز که اشارات ضد ایرانی داره و حضور معادی برای اینکه ایرانی ها پای فیلم بشینند میشه گفت فیلم ضد ایرانی باشه . البته هالیوود سعی میکنه با یه فیلم چند هدف بزنه و به مردم کشورها خصوصا جوون ها تلقین کنه که ما نجات دهنده بشریت هستیم و ...
من فکر کردم نقد متری شیش و نیم هست اول با دیدن اسم انگلیسی فیلم
برای من یکی مهم نیست یه نفر مثل شما چه نظری درمورد این فیلم داره من کارم بیشتر اینترنتیه واسه همین بیست و چهار ساعت تو خونه هستم و وقتمو با فیلم دیدن و بازی ها ویدیویی میگذرونم و تاحالا فیلم های زیادی دیدم و به نظرم این فیلم به اندازه مجموعه سریع و خشن دارای داستان خوب بازیگرای خوب افکت گذاری و صداگذاری خوب و یه پایان مناسب بود بیشتر شما باید این حرف هارو در مورد فیلم های سینمای ایران بزنید چون مافیای سینمای ایران مخصوصاٌ برخی مقام های دولتی کشورمون که اسمشونو نمیارم در ساخت فیلم های ایرانی نقش دارن و باعث میشن فیمای ما یا داستا افتضاحی داشته باشن یا بی مزه و لوس باشن توی فیلم به بعضی چیز های بی مزه میخندن اول و اخر فیلم هم که مثل فیلم های ژاپنی مشخص نیست یه نمونش هم همین فیلم گشت ارشاد دو که آخرش معلوم نشد چه اتفاقی افتاد میخوام اینو بگم که خیلیا نظرات شمارو درمورد این فیلم ندارن و هر کی یه نظری داره یه سلیقه خاصی داره و مهم ترن از اون بحث سیاست ها و دشمنی های بین چند کشور رو وسط نیارین این فیلما و بازی های رایانه ای واسمون موندن بذارین با اینا دلمون خوش باشه.ممنون
بالاخره منتقد حق داره از دیدگاه های متفاوت به نقد بپردازه و نمیشه گفت حق نداری از این منظر نقد کنی دوست سینه چاک هالیوود
سلام.خانم سهیلی عزیز بحث الکی نکن حوصله داری.....
اقای چامسکی میگه:هالیوود وسیله است برای اینکه مستعمرات(مردم)را عاشق پوتینی(استعمارگر) کنند که انها را له مکند. حالا با منظور یا بیمظور(هالیوود).
نقل قولم دقیق نبود ولی منظور را رساند(برین سرچ کنین شاید اصلش گیرتون امد شایدم نه چون اینترنتم مال ما نیست تمام سرورا تو امریکاست تازه مخ همه ما هم حول امریکا میچرخه یا به نفعش یا ضررش)
سلام Triple A
شما هم دیگه زیادی خودتون رو زود بازنشست کردینا :)
اون چامسکی که اسم بردید هنوز بعد نود سالگی داره حوصله میذاره واسه بحث
این فیلما داره جدیدا بیشتر میشه (مثل جوکر)، هدف این فیلما به طور واضح ایجاد آشوب و کودتا در کشورهای مسلمان هستش برای ایجاد سلطه بیشتر آمریکا روی کشورهای مسلمان که بیشترین تهدید برای کشوری مثل آمریکا حساب میشه
کاشکی مخاطب ها با آگاهی بیشتری فیلم ببینن
فیلم جوکر فقط بخاطر بازی بسیار خوب فنیکس اینطور دیده شد وگرنه تقریبا یک فیلم کلیشهای هست با همون ایده قدیمی آتش بزن و بسوزان برای معترضینِ عدالتخواه و یک کپی هست از مضمونِ فیلم V FOR Vendetta
جوکر یا گای فاکس بودن سخت نیست، واسه همینه راحت میشه تقلیدش کرد با یک ماسک و یک خشونت غلیظ تخلیه شده. اگرچه مباحث روانشناختی فیلم قابل بررسیه اما نه اونقدر که بزرگ شد.
سلام اتفاقا فیلمش واقعا مجذوب کننده بود وضد امریکایی بود اگه بادقت به دیالوگها توجه میکردید میفهمیدیدمخصوصا اون تیکه که برادر پیمان معادی میگه نقش منفیه میگه امریکه خودش منو ساخته نشون میده که تمامی کشت کشتاری که تو دنیا داره اتفاق میده ساخته ی امریکاست واقعا من و تمامی خانواده و حتی پدرم که فرد مذهبی هستند این فیلم رو ضد امریکایی دیدیم متاسفم واسه یه سری افرادی به خاطر جهلشون بقیه مردم رو هم میخوان تو جهل نگه دارن کمی تفکر....
سلام دوست گرامی، شما بر اساس یک جزء، کلیت فیلم رو نادیده گرفتید. اون دیالوگ مرد دیکتاتور در فیلم فقط برای تلطیف قضیه هست وگرنه ایده فیلم به وضوح کودتا در کشورهای دیگر به رهبری گروههای امریکایی رو عملا ارائه میده. این فیلم فقط میخواد مردم کشورها بجای بالا بردن فهم سیاسیشون، دخالت گروههای خارجی برای کودتا در کشورهاشون رو پذیرا باشن و اونارو دوست خودشون بدونن.
توضیحات بیشتر رو میتونید در پاسخم به hope ملاحظه بفرمایید.
سپاس از اشتراک در بحث
کودتا تعریف خاص خودش رو داره
دوم هر کودتایی لزومن بد نیست
سوم در تمام انقلاب های جهان کمک های خارجی وجود داشته و این کمکها همواره معناش دخالت در امور داخلی نیست، چون ما در یک محیط بسته قرار نداریم و هر حرکتی به خود ما بر میگرده
نمیشه گفت داعش به ما مربوط نیست ، فقر ، بیماری گرسنگی آشوب و جنایت در دنیا به هیچ سازمان و گروه دیگری مربوط نیست
nazaretun kamela Aktuell wa modern goftey ,in filmha baroye zede Mosleman be shoma man mijam Bravo,Very Stark
سپاس
سلام
سطح فیلم کاملا پایین بود و برای افرادی که در دنیایی پرت زندگی می کنند ایده ال است ( افرادی که فکر می کنند غرب نجات دهنده آنهاست و بعد از تغییر رژیم ، آنها را روی سرشان می گذارند ! در صورتی واقعیت چیز دیگری است )
به نظرم فیلم را می توان غیر مستقیم ، ضد ایرانی دانست ( درسته که هیچ اشاره ای به نام ایران نمی کند ، ولی کاملا از سوتی های دیالوگ به عقده ی نویسنده و سفارشی سازی آن می توان پی برد ! )
شاید افرادی که به کمینه ی بلوغ سیاسی نرسیده باشند متوجه سفارشی بودن فیلم نشوند .
به عبارت بهتر فیلم رویا پردازی نویسنده است
سیگنال ها :
* تُرکِستان به معنی سرزمین ترکان لفظی پارسی است ( شباهت ترکستان به ترگستان به نام کشور خیالی موجود در فیلم ! )
* چند آمریکایی با اقداماتی مزحکانه نظیر در دست گرفتن کنترل تلویزیون کشور که رویای شبانه ی نویسنده می باشد
* دیالوگ : رژیم چنج ! که واقعا کسی باید احمق باشه منظور را نفهمد
پمپئو: تنها مردم ایران میتوانند رژیم را تغییر بدهند !
* استفاده از بازیگری که در دنیا به ایرانی بودن شناخته میشود به منظور جلب توجه ایرانی ها برای مشاهده فیلم !
و ..
سلام. ممنون از اشتراک نظرتون، استنباط شما معقول هست و بر اساسِ خودِ فیلم
فیلم که یه فیلم کاملا پاپ کورنی و فوق العاده سرگرم کننده بود و واقعا کارگردان با استعدادی داشت که تونسته بود از یکی از مضخرف ترین فیلمنامه های روز همچین چیز سرگرم کننده ای دربیاره, دمش گرم!
مخصوصا صحنه های ابتدایی تعقیب گریز تو هیچ فیلمی نظیر نداشت، درسته صحنه های بمباران کمپ پناه جوها یا فلش بک شماره هفت یا همون عضو سیاهپوست خیلی پروپاگاندا وار از نظر فیلمنامه و منطقی بودن تو دنیای واقعی خیلی خیلی سطحی بودن(سربازای آمریکایی دل رحم!) ولی چه کارگردان کاربلدی داشت, این نظر کلی من راجب فیلم
حال در نقدِ نقد شما باید بگم توی خود فیلم چند جایی نقد تندی به آمریکا میشه که اگه احتمالا از تماشاگران سخنرانی های آقای حسن عباسی و رائفی پور باشید قاعدتا بهشون اشاره ای نمیکنید و قراره لیوان غربُ کلا خالی ببینید! و هر چی نوشابه هست برای بقیه به جز آمریکا باز کنید! و نمیدونم چرا 100 درصد عمدا بهشون اشاره نکردید!
مثلا یه جا که دیکتاتور ترکستان داره میگه:"کی میخواد جلوی منو بگیره؟ آمریکا؟ اونا منو ساختن(به عنوان یه دیکتاتور) روسیه؟ اونا منو مسلح کردن"
موفق باشید و متعصبِ منصف نباشید متفکرِ منصف باشید.
پسر اصلی فیلم هم درباره رییس جمهورِ امریکا میگه "یه آدم از همه جا بیخبر» در نقد گفتم فیلمنامه نویس تلاش داره اینهارو مستقل از دولت امریکا نشون بده اما در واقع این همه امکانات و ثروت نشاندهنده طبقه اجتماعی این آدمه که گفتم در واقع یکی از اعضای نظام الیگارشی محسوب میشه. نظام الیگارشی منفک از دولتهاست. دقت کنید دوست عزیز.
این اشخاص باید هم از دولتها خودشون رو مستقل جلوه بدن اما همینکه مدام به امریکایی بودنشون تاکید شده و تمام ویژگیهای یک قهرمان رو از ملل دیگه براشون اقتباس میکنن یعنی نسخه دیگری برای مخاطبان جهانی که از ترامپ متنفرن اما هنوز قراره به قهرمان امریکایی با ایده کودتا ایمان بیارن. اگر بگن اینا با ترامپ و دولت امریکا هستن که شما قطعا به حرفِ فیلم گوش نخواهید داد. :)
اینها بخشی از کاره وگرنه بنده هم شنیدم این دیالوگهارو
قاعده پلیس خوب و پلیس بد رو یادتون بمونه. امریکایی بد جایگزینش یه امریکاییِ خوبه. در تیترهای خبری میبینید که سران امریکا علنا میگن خودمون داعش رو ساختیم بعد از طرف دیگه خودشون رو تنها مبارزین علیه داعش نشون میدن.
توی همون کامنت اولم هم مشخص بود که من قصد دفاع از کشوری مثل آمریکا رو ندارم در حقیقت قصد دفاع از هیچ کشوری رو ندارم چون اگه بحث نظام الیگارشی باشه کشور خودمون در صدر این دسته از کشورا قراره میگیره، این فیلم هم بیشتر سعی در پر رنگ کردن مفهوم آریستوکراسی داره و از فلش بک های شماره یک هم که با دانشش به این ثروت دست پیدا کرده کاملا واضحه، در ثانی شما اگه به اعضای گروه دقت کنید میبینید که چهار عضو دیگه آمریکایی نیستن و توی صحنه کافه هم اشاره میشه به مهاجر بودن دو نفرشون یا توی تعقیب و گریز اول فیلم که دو تا خانم گروه به زبان فرانسوی و اسپانیایی(از یه کشور آمریکای جنوبی که خودش قربانی دخالت های آمریکا و دیکتاتورسازیهاش در ده های آخر قرن بیستمه) یا عضو پارکور کار گروه که از یه کشور جنگ زده مثل اکراینه، و بله این درسته که شماره یک اینا رو رهبری میکنه و اشاره به آمریکایی بودنش میشه چون مثل هر فیلم هالیوودیه دیگه قرار نیست چاقو رو کاملا بکنن تو پهلوی خودشون(دقت کنید کاملا)چون قاعدتا ما یه محصول آمریکایی رو داریم مشاهده میکنیم نه ایرانی یا کره ای که انتظار خودزنی کامل ازشون داشته باشیم(دق ک کامل)
بله متوجه بیطرفی شما در کامنت قبلتون هم شدم و این خیلی خوبه.
کشور امریکا اصلا یک کشور چن ملیتی هست و مهم نیست اهل کجا باشی مهم اینه که برای پرچم امریکا و رهبر امریکایی کار کنی و برای عملی کردن یک ایده واقعا خطرناک. این ایده کودتا و انقلاب مخفلی پرچمدارش امریکاست شما دقت دارید روی این موضوع؟
پیام فیلم هم توجیه این ایده ست. این دقت از دقتهای جزیینگرانه شما که کلیت رو کمتر توجه بهش میکنید خیلی مهمتره.
بحث مقایسه ایران و امریکا هم در اینجا مطرح نیست فعلا روی صحبت این فیلمه.
نظام آریستوکراسی(اصلا به معنی حکومت دانشمندان نیست) دقیقا مترادف با نظام اولیگارشی هست چون حکومت نخبگان همون حکومت اقلیت بر اکثریته. اگر نخبگان امریکایی رو ملاحظه کنید متوجه موروثی بودن قدرت و اشرافسالاری میشید. دانشهای ملل مختلف هم به خدمت این نظام درمیاد.
البته حتی در فیلم هم رهبر گروه ابدا به عنوان مردی صاحب دانش نشون داده نمیشه و اتفاقا با صفت «پولدار بودن» معرفی میشه و در همین حد هم باقی میمونه معرفیش در فیلم
در آخر از اشتراک نظرات شما و دغدغه خوبتون سپاسگزارم دوست گرامی
man ba nazar khanom Mina Soheyli mowafegh hastam ,Ey kash tamameh in harfha ra khanome Sohyli ba seday khodeshan baray mardom IRAN sohbat mikardan ,
ممنون از طلف شما، البته همچین تریبونِ رویایی رو ندارم متاسفانه :)
راننده ماشین همون اول فیلم یه جا کلاه داره و یه جا نداره! خیلی دیگه سوتی داشت فیلمش
درسته، کار رو میخواستن سریع ببندن بره و فقط دنبال زدنِ حرفای سیاسی شون بودن.
داستانش خیلی ضعیف بود. خیلی جای خالی داشت. مثلا اونجا که همه تو کشتی دیکتاتورن و پیمان معادی وارد اتاقش میشه و به جنرالهاش میگه به من ملحق شین بعدش چی میشه؟! دیگه نمی بینیمش تا آخر فیلم تو هلیکوپتر. نکنه مال من سانسور شده بوده؟! اصلاً دیکتاتوره که دربه در دنبال این بوده چرا نمی گیرتش نمی کشتش؟
سوتی هاشم که نگم برات. اول فیلم وقتی تو ماشینن، یجا راننده بغل یه کامیون دستی می کشه، مخصوصاً نشون میدن که آینه ماشین کنده میشه و درش خط میفته ولی دقیقا تو صحنه بعد ماشین نوی نوعه
فیلم برای مخاطب حرفه ای، خیلی سطح پایین و دارای نقص بود ولی برای مخاطبای کوچه خیابانی و کسایی که دنبال سرگرمی هستن عالی بود. میشه گفت فیلمش علمی، تخیلی، اکشن بود. ولی داستان فیلم برای مردم حکومت هایی مثل رژیم ایران جالب و امیدوارکننده بود حداقل تا زمانی که فیلم تموم میشه این امید هست. من به عنوان یک ایرانی لذت بردم از دیدنش که از بس مردم محو هستن و کاری نمیکنن، باید چند ابر قهرمان به دادشون برسه. ولی نقدتون متعصبانه بود. انتظار همچین نقدی فقط از یک بسیجی فیلم بین هست.
ژانر فیلم علمی-تخیلی نیست البته داستان امریکای نجاتدهنده قطعا تخیلیه :)
منافع ملی کشورها یه بحث صرفِِ جناحی نیست دوست گرامی. هر آزاداندیشی به سادگی میفهمه تزویر و ریای این شعارهای امریکایی رو...
واقعا حرفات هم مثل این فیلم بی سر و ته و احمقانه بود...
من هم اول فکر کردم فیلم درجه یکی باید باشه
اما اخر فیلم وافعا ازش متنفر شدم.
نقدتون تند و بی منطق بود، فیلم کاملا موفقی نبود ولی اونقدر هم که شما سعی در تخریف فیلم داشتید افتضاح نبود، و باید بگم ایفای نقش پیمان معاد بی نقص بود، از یه مهره سوخته فیلم نامه یه شخصیت دوست داشتنی ساخته بود.
ممنون از اشتراک نظرتون. دلایل فاشیستی خطاب کردن دیدگاه نویسنده در متن و بیمنطق بودنش چیه از نظرتون؟ با نظرات کلی نمیشه گپی زد.
در مورد این نقد باید بگم کاملا با خانم سهیلی موافقم، نقد کامل و بی نقصی بود. اما در مورد بازی پیمان معادی باید بدونید که ایشون متولد آمریکا هستند و در این فیلم و هر فیلم دیگه ای که خارج از ایران بازی کردند در واقع به عنوان یک آمریکایی بازی داشتند نه الماس کسی رو کردن که بهشون بازی بدن و نه این چیزی هست که مایه افتخار ایرانی ها باشه البته این ها ربطی به بازی و تجربه نسبتا خوبه ایشون نداره و در کل ایشون بازیگر توانایی هستند.
ممنون از شما، من درباره التماس کردن یا چیزی شبیه به این صحبتی کردم مگه؟ قطعا تواناست منتها از نقشهایی که تا اینجای کار در هالیوود بهش دادن مشخصه که کفهی ایرانی بودنِ این بازیگرِ ایرانی-امریکایی رو سنگینتر دونستن. واسه همینه که نقشها جنسی از جهانسومی بودن در خودشون دارن و میگم نه نقشها خوبن و نه ایفای نقشها توسط معادی. این بازیگر در ایران رشد کرده درخشیده و جهان اون رو یک ایرانی میدونه. امیدوارم در آینده هوشمندانه نقشهاشو انتخاب کنه و به درونمایه فیلمها توجه بیشتری داشته باشه که آیا علیه کشوری که توش بزرگ شده هست یا نه.
درست نقد کنید و سعی کنید مطابق سیاست کشورتون نقد نکنید
اینکه یسری بیان جلوی دیکتاتور رو بگیرن مهمه. حالا هرکی باشن و با هر روشی...
مهم اینه اون دیکتاتوره دیگه سرجاش نباشه...
ممنون از شما، این داستانهای تخیلی رو باور نکنید دوست من. کشورهای دیکتاتوریِ جهان امروز ، از دوستان نزدیک امریکا هستن. موفق باشید
دقیقا . مثل عربستان سعودی
که یه دیکتاتور دیگه که مزدور یه کشور قلدرنماست بیاد سر کار؟؟؟؟!!! تزویر سکه ای دو روست که یک رویش نقش خداست و روی دیگرش نقش ابلیس ....
یه چیز ضایع تو فیلم اینه که اینا مثلاً میخوان ادم بدای دنیارو بکشن ولی تو همون ابتدای فیلم و تعقیب و گریز باعث مردن کلی ادم بدبخت میشن تو خیابون
ینی همین قدر پوچ:)
و مضخرفتر از اون پیمان معادی که باید از همین جا بگیم داری اشتباه میزنی داداچ:)
موافقم
الان با چیش موافقی!!
خانم سهیلی لطفا وقتی تو دنیا زندگی نمیکنی و فقط تو دفترت هستی و حتی برای لحظه ای سرت رو از برف ... ببخشید از دفترت خارج نمیکنی نظر عامی و سطحی و پوچ نده
خب اول از همه اینکه از نقدتون نسبت به پیمان معادی باید بگم که شاید ایشون تنها بازیگر مرد از سینمای ایران باشن که به فیلم های هالیوودی راه پیدا کردن و فرصت بازی پیدا کردن حتی کوتاه و این موضوع باید باعث افتخارتون باشه نه دلسردی و قطعا میتونن بعدا نقش های بهتری بازی کنن که باید بگم ایشون مهارت بازیگریشون رو در فیلم جدایی و کمپ ایکس به سینمای جهان نشون دادن.
در مورد نقد فیلمتون هم باید بگم که این کارگردان اتفاقا اکشن ساز هستند و مهارت خوبی هم در فیلم های thriller-scifi دارن که این فیلم هم جزء همین دسته فیلم های action-thriller حساب میشه.اینکه هالیوود تو فیلم هاش آمریکارو منجی و ابر قهرمان نشون میده دیگه یک چیز طبیعی شده و خب خسته کننده اما راجع به این فلیم باید بگم که چند صحنه اکشن فوق العاده منحصر به فرد با یک فیلمبرداری خیلی حرفه ای کادر بندی های بسیار سینمایی داشت مثل صحنه ای که توی کشتی با آهنربا خلق کردن فوق العاده بود و یا تعقیب و گریز روی ساختمون و پرت شدن تیرآهن ها. برآیند کلی این فیلم مثبت هست و فعلا یکی از بهترین اکشن های امسال هست و در کنار جان ویک و هابز اند شاو قرار گرفته!
معادی بازیگر خوبیه در ایران ولی بازی کردن تو فیلم های هالیوودی به چه قیمتی وقتی حتی دیالوگ گفتنش هم مسخرس و یه نقش کم ارزش و دسته چندم که مدام دارن مشتو لقد میخوره و به نوعی کتک خوره فیلم هم هست.
خدا میدونه چقدر التماس کرده که همین نقش رو هم بهش بدن
همیشه هم که یه مسلمونه تروریسته یا مضنون به تروریست:)
چون فقط تو همین زمینه شکلو قیافه و لهجش میخوره که بازی کنه.
البته صد البته با نویسنده موافقم که تو این فیلم از عهدش برنیومده و هیچ حرفی برا گفتن نداره.
چرا برای جواب دادن ب سوال دوستمون با نیک اصلیت واهمه داری؟
آیا هر بازیگری تو فیلم کتک بخوره نقشش کم ارزش و دسته چندمه ؟ از مرحوم هث لجر خجالت بکشید :))
قبلا یک اصطلاحی باب بود میپرسیدن نقش فلانی توی فیلم چیه میگفتن کتکخورهِ فیلمه. نظر دوستمون چنین چیزی بود. همونطور که هر کسی که لگد میندازه و لباس زرد میپوشه بروسلی نیست دوست من :)
خخخخ. آفرین دقیقا همینه. یه عده فکر می کنن بازی کردن توی سینمای پوچ آمریکا افتخاره ولی نمی دونن که اون تروریستای آمریکایی اینارو سگشونم حساب نمی کنن. هیچ اهمیتی هم به آزادی ما نمی دن. فقط نفت و منابع مارو می خوان همین. گربه برای رضای خدا موش نمی گیره....
از اینکه فیلم ضعیف و ابکی بود شکی نیست بجز اندک سکانس هایی که جلوه ویژه خوبی داشت هیچی نداشت
روند سریع که فیلم از شروع داره بیننده رو کاملا گیج میکنه ...
بازی ضعیف معادی بخصوص نحوه دیالوگ (انگلیسی صحبت کردنش) واقعا مسخرس
یه نقد سیاسی و متعصابه بود که اصلا ارزش هنری و ادبی نداشت
هر وقت تونستید تعصب رو کنار بذارید به کار نقدر بپردازید لطفا
نقد جالبی بود و از آن لذت بدم.
من نه فیلم شناسم ونه کارشناس فقط ده دقیقه اول رو که دیدم دیگه بقیشو نگاه نکردم یجورایی مثل فیلم هندی بود که من اصلا این سبک رو دوست ندارم. البته فیلم های تخیلی مثل ارباب حلقه ها وامثالهم رو واقعا عاشقشم ولی این نوع فیلم هارو که فقط با جلوه های ویژه میخوان مخاطب رو جذب کنن دوست ندارم
واقعا نقدی خوب و عالی بود. واقعا یکی از مزخرفترین فیلم هایی بود که به عمرم دیدم. تک تک خط هایی که نوشتین حرف من هم بود. و واقعا حضور یه بازیگر ایرانی در همچین فیلمی اون هم با این وضعیت (زمان کوتاه، بازی خیلی بد) واقعا جای تاسف داره. در مورد پاسخی که به یکی از کامنتها داده بودید، واقعا توقع میره که بشینیم و فکر کنیم (اگه تا حالا در این مورد فکر نکردیم!) چرا در صنعت دفاعی و موشکی با دانش بومی اینقدر پیشرفت کردیم اما تو خودرو نه. به تازگی یک ایرانی موفق به ساخت نسل جدیدی از موتورهای خودرو شده که از تکنولوژی منحصر به فرد با پیستون دورانی کار می کنه و همه نوع سوختی رو می تونه استفاده کنه. در کل خیلی ممنونم. این پستتون (به خاطر نگاه واقع بینانه و منصفانه و ریزبینی) باعث شد بیشتر به سایتتون سر بزنم.
بله مهندسین و طراحان فوقالعاده ای هست بین جوون هامون منتها باید «مدیریت» خودرو از دست این تفکر فشلِ فعلی خارج بشه تا آدمهای فنی بتونن فرصت بروز ایدههای بکرشون رو پیدا کنن.
ممنون از توجهتون
مباحثی مثل تولید رقابتی و مدیریت و اقتصاد بسیار گسترده تر و پیچیده تر از ساخت موشک و ابزار آلات نظامی هست. واقعیت اینه که هر کشوری با سرمایه گذاری در مدتی 3 تا 5 سال میتونه موشک های بسیار دقیق بسازه اما چند کشور میتونن با قیمت و کیفیت مناسب سلاح بسازن و اسلحه ساخته شده رو صادر کنن و به دنیا بفروشن؟
منم نقد شما را پسندیدم و قلم تون رو تحسین می کنم و براتون آرزوی موفقیت های بیشتر دارم. دوست دارم درباره موانع توسعه سینمای ایران بحثی باشد همه اظهار نظر کنند.
بحث خوبی هست و مهم. سپاس از شما
درباره فیلم باید بگم یکی از بهترین فیلم هایی بود که دیدم و درباره نقد فیلم باید بگم واقعا مزخرفترین نقدی بود که به عمرم شنید کاملا یکه طرفه و بیست و سی وار مدام در حال کوبیدن فیلم و عوامل و هالیوود و امریکا و کل دنیا ب جز ایران بود
اولین نفری هستین که این فیلم رو «یکی از بهترینها» خطاب میکنین. بازخوردها واقعا منفی بوده در اکثریت مخاطبان ایرانی و حتی جهان. یعنی اونها هم بیست و سی نگاه میکنن دوست عزیز؟ موفق باشین
موافقم
نقد کاملا درستی بود حتی جامعه آمریکا هم این فیلمو نپسندیدن و خود رایان رینولدز هم حاضر نشد این فیلمو ببینه ممنون از ویجیاتو برای به روز بودن
ممنون از همراهی شما
همون دقایق اول فیلم که نگهبانا دنبال ماشین تازه راه میافتن یک دیالوگ فارسی هست.چرا باید اینجور دیالوگی باشه تو فیلم؟
این دیالوگ رو بگید تا ببینم چی بوده
ای کاش ما هم مملکتی داشتیم که با تکنولوژیش اینقدر تو فیلمامون پز بدیم که حسادت دیگران برانگیخته بشه (اونقدر که تو نقدر فیلممون مشخص باشه تا کجاشون سوخته)
صنعت موشکی مون رو که بسیار پیشرفته هست با صنعت خودروسازیمون مقایسه کنین. در واقع فرق این دوتا در مدیریتها و فکر پشت اونها هست. اکثر سینماگران ما با زیست آپارتمانی مدام به دنبال ساخت فیلم های داد و هواریِ اجتماعی هستن. برای همینه که وضع سینمامون اینه.
فیلم اجتماعی خوبه و سیاه نمایی نیست اگه منظورتون از دادو هوار سیاه نماییه
خیانت زن به شوهر و بالعس به وفور تو شهر های حتی کوچیک و مذهبی متاسفانه
ولی بازم حتی اگه بهشون به چشم سیاه نمایی هم نگاه کنیم باز از فیلم های مزخرفی مثل مطرب و این چرتو پرتا ارزشش بیشتره
وقتی فیلمی مثل مطرب میاد میشه یکی از پرفروشترین ها باید گریه کرد هم به حال سینما و بدتر به حال اون مردمی که سطح شعوره فیلمیشون رو انقدر اوردن پایین که با این مزخرفات فکر میکنن که پولشونو دور نریختن.
در کل با نقدت موافقم
فیلم ضعیفی بود تو فیلم نامه و پوچی و بی محتوا بودن و ادا و ادعا توش موج میزد.
ممنون از نظرات دقیقتون. احسنت.
اکثر فیلمهای موسوم به اجتماعی سینمای ایران، نه توصیف دقیقی از جامعه دارن و نه زاویه نگاهشون به مسئله درسته و نه افق تازهای رو برای مخاطبانشون متصور میشن. ترفند همیشگیشون هم نق زدن و جنجاله. وگرنه قطعا فیلمسازی که نیت اصلاح داره و با ابعاد چندگانهی موضوع انتخابیش به مثابه یک پزشکِ حاذق آشناست، قطعا فیلمش میتونه مصداق سینمای اجتماعیِ آبرومندانهای باشه که اتفاقا بهش محتاجیم..
صنعت موشکی در عمل باید ببینیم چی هست.تبلیغات خودروی ملی رو هم در حد بنز و ... میکردن.چیزی که به وفور در ایران دیدیم دروغه و بزرگنمایی هست!
فقط از صحنه های اکشن فیلم که سوتی هم زیاد داشت خوشم اومد مخصوصا اون آهنربا .باقی فیلم مثل دیالوگهای مسخره و نامیرا بودن شخصیت های اصلی حالمو گرفت
با سلام فقط از صحنه های اکشنش که سوتی هم زیاد داشت خوشم اومد باقی داستان و ... خیلی بد بود
عالی بود ??
من نمیدونم این همه تنفر و تعصب از کجا میاد ؟!
من واقعا از فیلم خوشم اومد نه به خاطر داستانش
بلکه ب خاطر سبک اکشن و کمدی و خشونت شدیدش که یاد ددپول رو برامون زنده کرد و لحظاتی آدرنالین و خنده خونمون بالا برد.
هدف یک فیلم غیر از سرگرم کردن ببینده است ؟
خود کارگردانِ فیلم به وضوح دنبال چیزهایی بیش از سرگرمی شما بوده دوست عزیز،
دیدگاهتون فوق العاده فاشیستیه
از منتقد یه سوال دارم نظرت درباره مستعمره روسیه بودن چیه؟ این فیلم پیام سیاسی داره ولی تو نمیخوای چشمات باز کنی
اگر روس ها یا هر کشور دیگه، فیلمی با همین پیامِ میساخت نقدم همین بود.
دقیقا تو سینمای روس و چین هم تفکر هالیوودی نفوذ کرده، فیلم Attraction که تک چشمی که به کشورشون حمله کرد رو خوب نشون میده و مخالفاش رو تندرو و وحشی نشون میده
بابا من نمیدونم چرا یا از این ور میوفتیم یا از اونور
خوب واقعا فیلم چرتی بود انصافا دیگه
حالا چون منتقد فیلم اومده این فیلم رو یک رجز خوانی امریکایی خونده ناراحتید واقعا؟!؟!
بد بده دیگه میخواد فیلم آمریکایی باشه یا یه فیلم روسی یا هر چی
مثلا تو فیلم نشون میده یه عده سرباز مظلوم امریکایی شهید میشن:) و اون یارو سیاهه عذاب وجدان میگیره که چرا شلیک نکرد. آخی دلم سوخت واقعا این شد شخصیت پردازی؟
یا اون یارو قاتله میکشه یکیو تو استخر بعد وقتی دخترش میاد میگه بابا کجایی تحت تاثیر قرار میگیره و مسیر زندگیش عوض میشه. خیلی بد بود خو خیلی بد
پیام سیاسی چی :)))))))
اون ماشین سبزه که واقعا مسخره بود. تو یه صحنه آینه بغلش کنده میشه . بعدش دوباره هست . چند بار این اتفاق افتاد .داشت خندم میگرفت
با تشکر از نقد خوبتون چند تا نکته بگم البته باید از موسیقی متن صحبت می کردید که فکر کنم تنها نکته مثبت فیلم بود موسیقی از گروه the score
و اینکه درسته پیمان معادی در بیش تر فیلم های امریکایی به قول خودمان نقش نخودی دارد ولی همینطوری و کم کم تا الان تونسته با فریمن و یا همین رینولدز همبازی بشه که احتمال میدم در اینده هم با نفرات قدرتمند بیش تری تو هالیوود همبازی بشه
و اینکه من تو گوگل زدم net worth معادی ۵۰ میلیون دلار زده بود ایا واقعیت داره یعنی با چهار تا بازی تو فیلم های ایرانی و خارجی سرمایه کلیش ۵۰ میلیون دلار شده ?؟
ممنون از توجه شما دوست عزیز، وقتی دیدن یک فیلم برای اکثر مخاطبانش غیرقابل تحمل میشه، تقریبا موسیقی خوبش هم به چشم نمیاد چون «موسیقی متنِ فیلمها» جانشون رو از خودِ فیلم ها میگیرن. موسیقی فیلم شش مخفی کار در واقع جوانمرگ شد.
مقدار پولِ توی جیبهای معادی رو نمیدونم چقدره، فقط امیدوارم دفعات بعد با انتخابهای اینچنینی باعث دلسردی ما از حضورش در سینمای هالیوود نشه. رضایت مخاطبان قطعا از پول مهمتره
چطور فیلم رو نقد میکنید ولی میگید که شماره دوتا خانم فیلم رو نمیدونید؟! عجایبه واقعا!
اون «نمی دونمی» که گفتم بخشی از نقدم بود :) یعتی در فیلمنامه برای دو زن فیلم و دوتای دیگه از مردها، حتی اپیزودی با شماره مخصوص خودشون لحاظ نکرده و به کل فراموش کرده.
انصافا خیلی فیلم چرتی بود در حدی که فیلمو گذاشتم جلوم و حتی وقتی یکم جلو زدم بازم نتونست جلوی خوابمو بگیره. واقعا که لایق این همه زحمت واسه نوشتن براش هم نبود. ولی بازم ممنون به خاطر این متن.
نقد نویسی شامل حال بدترین فیلما هم میشه. بله دیدنش برای منم مصیبت بود. خواهش