ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

بررسی سریال Daredevil: Born Again + سیزن ۱ - Banner
سریال

نقد سریال Daredevil: Born Again | سیزن ۱

ورود دردویل به ام‌سی‌یو

محمدرضا صفری
نوشته شده توسط محمدرضا صفری | ۲۸ فروردین ۱۴۰۴ | ۲۰:۰۰

سیزن ۱ سریال Daredevil: Born Again پس از گذشت ۸ سال از پخش فصل سوم Daredevil منتشر شد تا هواداران دردویل دوباره قهرمان محبوب خود را در قالب اثر اختصاصی‌اش تماشا کنند. این نخستین ساخته‌ی اختصاصی با محوریت دردویل در دنیای سینمایی مارول به شمار می‌آید ولی آیا صبر طرفداران این قهرمان به درستی پاسخ داده شد؟ این را در بررسی سیزن ۱ سریال Daredevil: Born Again ویجیاتو بخوانید.


ماجرای دردویل و اثر ویژه‌ی خودش یک روایت کم‌وبیش پیچیده و در هم تنیده به حساب می‌آید. نتفلیکس توانست حقوق ساخت یک سریال بر اساس این کاراکتر مارول را به دست آورد و با ساخت سریال Daredevil‌ سال ۲۰۱۵ یکی از بهترین آثار کمیک بوکی دوران مدرن را بیافریند. با این که از همان آغاز اشاره‌هایی نسبت به جریان داشتن این سریال در دنیای سینمایی مارول وجود داشت ولی در پایان هرگز چندین پیوندی برقرار نشد. البته Daredevil‌ با شمار دیگری از آثار نتفلیکسی مارول یک دنیای مشترک کوچک را ایجاد کردند؛ اما باز هم راه به جایی نرسید و همه‌ی آن‌ها به دلایل گوناگون کنسل شدند.

با این وجود و از درون همه‌ی آن آثار، دردویل، پانیشر، کینگ‌پین و تعدادی دیگر از شخصیت‌ها به اندازه‌ای به محبوبیت رسیدند که حذف کردنشان به معنای از دست دادن پتانسیل بالای آن‌ها بود. بنابراین، مارول و دیزنی تصمیم گرفتند تا آن کاراکترها را سرراست به دنیای سینمایی خود وارد کنند. هر چند در بین آن‌ها مت مورداک و ویلسون فیسک خوش‌شانس‌تر بودند و پیش از اثر دردویل در چند ساخته‌ی دیگر به مانند فیلم سینمایی Spider-Man: No Way Home و سریال‌های She-Hulk: Attorney at Law و Hawkeye و Echo مورد استفاده قرار گرفتند.

سرانجام نوبت به Daredevil: Born Again رسید تا خود دردویل را در محوریت قرار دهد و شخصیت‌های مکمل و شماری از هم‌پیمانان او را دوباره بازگرداند. شروع سیزن ۱ سریال Daredevil: Born Again با این که بی‌نقص نیست، ولی تنها با نشان دادن بازگشت این کاراکترها در کنار هم و تزریق هیجان و شوک به سادگی تماشاچی را جذب خود می‌کند. اما در همین جا در ارائه‌ی هر چیز مثبتی به پایان می‌رسد.

فصل یک Daredevil: Born Again سوای اپیزود ۱ و دو قسمت انتهایی هیچ داستان سرراستی را به نمایش نمی‌کشد. هر آن چه بین اپیزودهای ۲ تا ۷ رخ می‌دهد خطوط داستانی جدا از هم است که به شکل ضعیفی به یکدیگر وصله و پینه خورده‌اند، کم‌ترین تأثیر را در روایت کلی دارد و تقریباً هر چیزی که در آن‌ها روی می‌دهد را می‌توان به کناری گذاشت و باز هم تغییر چندانی در ماجرای اصلی نبینیم.

در حالی که سریال Daredevil و دنیایی که در آن جریان داشت پیوندهای شخصیتی و پس‌زمینه‌های داستانی فراوان و پرپتانسیلی را آفریده بود و لقمه‌ی آماده‌ای برای ام‌سی‌یو وجود داشت تا به راحتی همان مسیر را دنبال کند و بهبود ببخشد ولی به طرز شگفت‌انگیزی Daredevil: Born Again در سیزن ۱ کم‌وبیش همه‌ی این عناصر را حذف می‌کند تا المان‌های خودش را جایگزین کند.

ناگهان Daredevil: Born Again را پر از کاراکترهای مکملی می‌بینیم که بدون پرداخت چندانی پا به ماجرا گذاشته‌اند، پیوندهای شخصیتی‌شان به صورت آف‌اسکرین انجام شده، اثرگذاری کمی بر رویدادها و وقایع دارند و مخاطب مجبور است تا بدون این که ارزش وجودیت این کاراکترها آشکار و رشدی برایشان در نظر گرفته شود حضور آن‌ها را بپذیرد.

تعدادی از این شخصیت‌ها با وجود پتانسیل نسبتاً بالایشان و متریال مناسبی که در کمیک‌ها از آن‌ها وجود دارد نیز به ضعیف‌ترین شکل ممکن مورد استفاده قرار می‌گیرند و سپس حذف می‌شوند. حتی ماجراجویی‌های پیشین مت مورداک و ویلسون فیسک در دنیای سینمایی مارول هم چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرند و هر چه که در حضورهای پیشین آن‌ها در ام‌سی‌یو رخ داد کاملاً قابل چشم‌پوشی‌ست.

در این بین شاید بزرگ‌ترین المان حذف‌شده از فصل یکم Daredevil: Born Again عنصر باورپذیری است. یکی از برجسته‌ترین دلایلی که باعث شد Daredevil نتفلیکس به محبوبیت برسد همین المان باورپذیری‌اش بود. به ویژه این باورپذیری در مبارزات دیده می‌شد که مت مورداک به عنوان یک قهرمان سطح خیابان نه مثل یک خدای فناناپذیر بلکه همچون یک انسان آسیب‌پذیر در نبردها ضربه می‌خورد، صدمه برمی‌داشت و زخمی می‌شد تا حس واقع‌گرایانه‌ای منتقل شود.

در Daredevil: Born Again اما این باورپذیری و رئالیسم کاملاً حذف شده است. نه تنها این ویژگی را در مبارزات نمی‌بینیم بلکه در روایت و روند وقایع هم چندان مورد توجه نیست. به همین ترتیب شاهد این هستیم که مت مورداک استخوان‌های رقبایش را در یک قسمت خرد می‌کند ولی در اپیزود آتی تنها با چند جراحت سطحی شاهد بازگشت آن‌ها هستیم. یا دردویل دقیقاً همان زمانی که پلیس تحقیقات خود را به پایان می‌رساند وارد محل اختفای مجرم می‌شود، همان مدارکی که نیاز به بررسی‌شان دارد را درجا می‌یابد، با چشمان نابینا و دستان بدون دستکش خود تشخیص می‌دهد نقاشی روی کاغذ از چهره‌ی چه کسی‌ست و پیش از رسیدن پلیس به محل حضور آن فرد، جانش را از پیش نجات داده است. نمونه‌های بسیاری از این دست را می‌توان در طول تماشا متوجه شد تا فهمید پلات‌هول‌ها و حفره‌های داستانی در سراسر اثر لکه انداخته‌اند.

در واقع باید گفت مقایسه‌ی سیزن نخست Daredevil: Born Again با همه‌ی سریال Daredevil تنها مایه‌ی دل‌سردی تماشاچی و هواداران دردویل خواهد بود. در کنار باورپذیری ضعیف سریال تازه‌ی دردویل و شخصیت‌پردازی‌های سطحی Daredevil: Born Again، روایت کلی، کرئوگرافی مبارزات و حتی سینماتوگرافی هم چندان خوشایند نیستند.

داستان فراگیر سیزن ۱ سریال Daredevil: Born Again باز هم رویارویی دردویل و کینگ‌پین را به نمایش می‌کشد. هر چند ایفای نقش وینسنت دن‌آفریو در نقش ویلسون فیسک را می‌توان یکی از به یاد ماندنی‌ترین نقش‌آفرینی‌های ویلن‌های کمیک بوکی مارول به حساب آورد و تقابل او با مت مورداک چارلی کاکس همیشه لذت‌بخش بوده است ولی اکنون از ۴ فصل سریال با محوریت دردویل، ۳ فصل آن با همین روایت پیش رفته است و انگار سیزن آتی Daredevil: Born Again نیز دوباره آن را دنبال می‌کند.

این پرسش پیش می‌آید که آیا نویسندگانی که روی آثار دردویل کار می‌کنند توانایی ارائه‌ی چیزی به جز کینگ‌پین به عنوان یک شرور فراگیر را دارند؟ با توجه به شیوه‌ی استفاده از پلیدی به مانند میوز در این فصل به پاسخ منفی می‌رسیم. راستش حذف ویلسون فیسک در این مقطع دست‌کم یک سوم از تنها منبع جذابیت سریال، یعنی هنرنمایی دن‌آفریو را از بین می‌برد. دو سوم دیگر به ایفای نقش چارلی کاکس و دیگر کاراکترهای مکمل که از دنیای نتفلیکس منتقل شده‌اند مربوط می‌شوند؛ عملاً به این معنا که Daredevil: Born Again نتوانست در نزدیک به ۴۵۰ دقیقه نمایش خود درونمایه‌ی جدیدی را به نمایش بکشد و هر آن چه دارد از دنیای نتفلیکس آمده است.

و البته نباید سخن گفتن درباره‌ی مبارزات و سکانس‌های اکشن را فراموش کرد. در حالی که سه سیزن Daredevil تعدادی از به یادماندنی‌ترین سکانس‌های مبارزه‌ی نه فقط آثار کمیک بوکی بلکه دنیای سریال‌ها را در خود جای داده‌اند، Daredevil: Born Again در ساده‌ترین و ابتدایی‌ترین شکل ممکن چنین محتوایی را ارائه می‌کند. خشونت این رویارویی‌ها هنوز باقی مانده است، احتمالاً حتی بتوان گفت نسبت به Daredevil خشن‌تر هم شده‌اند اما کرئوگرافی‌ها ضعیف محسوب می‌شوند و در هیچ کدام تنش شکست احتمالی قهرمان وجود ندارد.

با این که سینماتوگرافی در سکانس‌های بی‌اکشن عملکرد خوبی دارد و گاهی با نورپردازی و نمادگرایی رنگ‌ها حسی بدیع و تازه به روایت تزریق می‌کند ولی در بخش‌های اکشنِ ماجرا همه‌چیز با تاریکی یا نورپردازی مبتدیانه، کات‌های مداوم، قاب‌بندی‌های نامتمرکز و گاهی اسلوموشن‌های نابه‌جا و جلوه‌های کامپیوتری نزار منجر به این می‌شود تا درگیری‌ها هم چنگی به دل نزنند. هر چند باید گفت که هیجان لحظه‌ای در اکشن‌ها وجود دارد و ترکیبش با خشونت می‌تواند دست‌کم چند ثانیه باعث ترشح آدرنالین باشد و برای مدتی در ذهن بماند؛ اما نه در حد سکانس‌های راهروی پرآوازه‌ی Daredevil.

بررسی را با این نکته باید به پایان رساند که پیوستن دردویل و هر آن چه که به او وابسته بود به ام‌سی‌یو هیچ نکته‌ی مثبتی برای این قهرمان نداشت. Daredevil: Born Again هم حضورهای پیشین مت مورداک و ویلسون فیسک در دنیایی سینمایی مارول را عملاً نادیده می‌گیرد و هم همه‌ی المان‌های Daredevil آثار نتفلیکسی مارول را دور می‌اندازد. هیچ پیوندی بین اهریمن هلزکیچن با قهرمانان دیگر ام‌سی‌یو که منطقاً در این هرج و مرج نیویورک باید دیده می‌شدند نیز برقرار نمی‌شود. در انتها این سیزن به یک کلیف‌هنگر بسنده می‌کند تا شاید در فصل آتی بتواند داستانی منسجم را به نمایش بکشد.

سخن پایان درباره‌ی سیزن ۱ سریال Daredevil: Born Again

انتظارات از بازگشت دردویل در Daredevil: Born Again بالا بود و دیزنی و مارول نتوانستند برآورده‌شان کنند. حذف عمده کاراکترهای مکمل پرداخته‌شده‌ی مت مورداک در طول فصل و پر کردن جایشان با کاراکترهای تک بعدی، دنبال نکردن یک خط داستانی منسجم، ماجرایی پر از حفره‌های روایی، برقرار نکردن پیوندهای منطقی با دنیای سینمایی مارول و کنار گذاشتن المان باورپذیری باعث شد تا سیزن یک سریال Daredevil: Born Again یک اثر ناجور از آب درآید که فقط روی عناصر انگشت‌شمار باقی مانده از Daredevil همانند ایفای نقش چارلی کاکس و وینسنت دن‌آفریو و حضور کوتاه شخصیت‌های دنیای نتفلیکس مارول استوار است و به خودی‌خود تنها چیزی مثل پیش‌درآمد برای یک رویداد دیگر جلوه کند.

50
امتیاز ویجیاتو

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی