ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

مارول
مقالات

۱۰ طراحی فاجعه‌بار شخصیت‌های مارول که هرگز نباید اتفاق می‌افتادند

نگاهی به فاجعه‌های پارچه‌ای مارول

آرش بوالحسنی
نوشته شده توسط آرش بوالحسنی | ۲۱ خرداد ۱۴۰۴ | ۱۳:۳۰

در گذر دهه‌ها، دنیای مارول بارها و بارها به جهان عینی ما قدم گذاشته، با لباس‌هایی از جنس پارچه و پلاستیک، و چهره‌هایی که قرار بود افسانه‌ها را به جان بیاورند. قهرمانان و تبهکارانی که پیش‌تر در دل صفحات رنگین کمیک‌ها می‌زیستند، به پرده‌ی نقره‌ای و صفحه‌ی تلویزیون آمدند؛ گاه باشکوه، گاه با چنان ابتذالی که گویی روح اثر را به مسلخ برده‌اند.

بی‌گمان، لحظاتی هست که طراحی یک شخصیت در قالب لایواکشن چنان درخشان است که مرز میان خیال و واقعیت را می‌شکند. اما این سکه، روی دیگری هم دارد. لباس‌های پرزرق‌وبرق بی‌منطق، طراحی‌هایی که ذره‌ای به اصل کمیک وفادار نیستند، یا ناتوانی در بازآفرینی عناصر خیال‌پردازانه‌ی ظاهری شخصیت‌ها؛ همه و همه بدل شده‌اند به نشانه‌هایی از یک طراحی میان‌مایه.

در جهان اقتباس‌های مارول، هرگاه لباسی شایسته از دل کمیکی زاده می‌شود، پنج طراحی دیگر هستند که با بی‌سلیقگی و کج‌فهمی، خاطره‌ی شخصیت‌هایی محبوب را لکه‌دار می‌کنند. این فهرست، مروری‌ست بر ده‌تا از بدترین این هتک‌حرمت‌ها.

تمام اعضای چهار شگفت‌انگیز در فیلم ۲۰۱۵، بی‌روح و خاکستری بودند

چهار شگفت‌انگیز ۲۰۱۵

فیلم «چهار شگفت‌انگیز» به کارگردانی «جاش ترنک»، در سال ۲۰۱۵، چیزی نبود جز فاجعه‌ای سینمایی که نه منتقدان را خشنود کرد و نه تماشاگران را. بسیاری آن را اثری کسل‌کننده، بی‌رمق و فاقد هرگونه جذابیت توصیف کردند. اما شاید فجیع‌ترین گناه فیلم این بود که تمام شور و شوق و زندگی را از طراحی شخصیت‌های اصلی بیرون کشیده بود.

فیلم با بی‌توجهی کامل به ریشه‌های کمیک، ظاهر اعضای گروه را با لباس‌هایی زشت و بی‌جان بازسازی کرد؛ لباس‌هایی که گویی نه برای ابرقهرمانان، بلکه برای پیمانکاران نظامی طراحی شده بودند. تصمیم فیلم برای آن‌که اعضای چهار شگفت‌انگیز را به مأمورانی در خدمت دولت بدل کند، یکی از بدترین انتخاب‌ها در تاریخ اقتباس‌های لایواکشن مارول بود و طراحی لباسشان نیز به همان اندازه مأیوس‌کننده.

بلک‌هارت در لایواکشن، اصلاً قابل شناسایی نبود

بلک هارت در گوست رایدر

دو فیلم لایواکشن «گوست‌رایدر» با وجود تمام کاستی‌هایشان، دست‌کم در یک چیز موفق بودند: طراحی ظاهری شخصیت اصلی، «جانی بلیز»، یا همان گوست‌رایدر. جمجمه شعله‌ورش سوار بر موتوری آتشین، با جلوه‌های ویژه‌ای که در زمان خود چشمگیر بودند، تصویری به‌یادماندنی ساخت که شایسته‌ی افسانه کمیکی او بود.

اما آن‌سو، دشمن اصلی فیلم نخست، بلک‌هارت، بخت این وفاداری را نیافت. یکی از مخوف‌ترین و منحصربه‌فردترین تبهکاران تصویری در تاریخ کمیک‌های مارول، در فیلم به هیبتی انسانی، رنگ‌پریده و شبیه به نوجوانی دل‌مرده و نالان تقلیل یافت که گه‌گاه رگه‌هایی هیولایی در چهره‌اش برق می‌زد. نتیجه، چیزی نبود جز ناامیدی مطلق برای هواداران، تا آن‌جا که بسیاری حتی یادشان نمی‌آید این نسخه رنگ‌باخته، قرار بود بلک‌هارت باشد.

گرین گابلین در دومین حضور لایواکشن خود

گرین گابلین در مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز ۲

فیلم مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز ۲ ساخته‌ «مارک وب»، یکی از بدترین آثار ابرقهرمانی سال‌های اخیر است. بسیاری از جمله من آن را از حیث ساختار و روایت، آشفته و بی‌سر‌وته می‌دانند، اما حتی مخالفان نیز نمی‌توانند منکر چند نقطه درخشان در آن شوند: یکی از تأثیرگذارترین مرگ‌های تاریخ سینمای کمیک‌بوکی، و یکی از بهترین لباس‌هایی که تاکنون بر تن مرد عنکبوتی لایواکشن دیده‌ایم؛ لباسی که «اندرو گارفیلد» با وقار خاصی در آن جان گرفت.

اما این فیلم، در سوی تاریک خود، میزبان یکی از بدترین طراحی‌های شخصیت منفی در تاریخ سینما نیز بود. گرین گابلین، از مهم‌ترین دشمنان اسپایدرمن، در این نسخه بدل شده بود به موجودی عجیب‌الخلقه، زشت و مضحک که بر گلایدر بی‌هویتی پرواز می‌کرد. مقایسه این ظاهر کاریکاتورگونه با شکوه لباس مرد عنکبوتی، تنها بر حس ناامیدی می‌افزاید.

جیگسای دنیای سینمایی مارول اصلا ترسناک نبود

جیگسا در دنیای سینمایی مارول

برداشت «جان برنتال» از شخصیت «فرانک کسل»، ملقب به پانیشر، از موفق‌ترین تفسیرهای اخیر مارول است. حضور او در سریال دردویل و سپس سری مستقل خودش، نشان داد که او با جان‌ودل در نقش مردی که قانون را با گلوله معنا می‌کند، ذوب شده است. اما در نقطه مقابل، دشمن اصلی پانیشر چندان به‌یادماندنی ظاهر نشد.

جیگسا، یکی از قدیمی‌ترین شرورهای پانیشر، با چهره‌ای درهم‌شکسته و رفتاری دلهره‌آور در کمیک‌ها زنده است. پایان فصل اول سریال، با وعده بازگشت این چهره با ظاهری وفادارتر به نسخه‌ی کمیکی، شور و اشتیاقی در دل طرفداران برانگیخت. اما فصل دوم، انتظارات را به‌طرزی دردناک نقش بر آب کرد: جیگسا بازگشته بود؛ نه به‌عنوان هیولایی که چهره‌اش آینه شکنجه و انتقام است، بلکه مردی با چند خراش سطحی و ماسکی بی‌هویت که بیشتر به لوازم فروشگاه اسباب‌بازی شباهت داشت تا تجسم ترس.

بلک بولت در نسخه تلویزیونی از شکوهش تهی شده بود

سریال Inhumans

سریال کوتاه‌عمر Inhumans را می‌توان بی‌هیچ تردیدی یکی از بدترین محصولات تاریخ دنیای سینمایی مارول دانست؛ اثری که نه‌فقط بی‌اعتنایی محضی به ریشه‌های کمیک داشت، بلکه به‌نوعی خیانت تمام‌عیار به شخصیت‌هایی بود که در اصل، از جذاب‌ترین و رازآلودترین چهره‌های دنیای مارول به‌شمار می‌روند. در رأس آن‌ها، بلک بولت، پادشاه خاموش این نژاد، می‌درخشد؛ یا بهتر است بگوییم: می‌درخشید.

در نسخه لایواکشن اما، بلک بولت چیزی نبود جز سایه‌ای محو از شکوه کمیکی‌اش. لباسی چرمی و بی‌روح، بی‌نشان از هویت خاص، بی‌نقاب، بی‌ابهت. همانند او، دیگر اعضای این گروه نیز قربانی طراحی‌هایی بی‌سلیقه و غیرالهام‌بخش شدند؛ مدوسا، ملکه‌ی موی‌افشان افسانه‌ای، آن‌چنان بی‌رحمانه از معنا تهی شده بود که گویی به تقلیدی کودکانه از نسخه اصلی‌اش بدل گشته. Inhumans نه‌فقط یک سریال بد، که قتل‌گاه تصویری برخی از خلاقانه‌ترین طراحی‌های شخصیت در تمام دنیای مارول بود.

مادام وب در لایواکشن، مایه شرم و خنده بود

مادام وب

فیلم Madame Web محصول ۲۰۲۴، به‌راحتی در فهرست بدترین اقتباس‌های کمیک‌بوکی دو دهه اخیر جای می‌گیرد. با این‌همه، از دل همین فاجعه، چیزی مضحک، جالب‌توجه و تا حدی شگفت‌انگیز زاده شد؛ چرا که ترکیب ساختار، روایت و طراحی آن چنان عجیب و ناپخته بود که تماشایش را بدل به تجربه‌ای عجیباً سرگرم‌کننده می‌کرد.

اما شاید خفت‌بارترین جنبه این فیلم، طراحی لباس شخصیت‌ها بود. مادام وب، در بیشتر دقایق فیلم، هیچ رد و نشانی از لباس ابرقهرمانی بر تن ندارد. تنها در واپسین صحنه‌ی فیلم است که او را در لباسی به‌اصطلاح «باشکوه» می‌بینیم؛ لباسی که در عمل آن‌قدر بدقواره، خنده‌دار و بی‌معناست که گویی از صحنه یک نمایش آماتوری بیرون آمده. با توجه به شکست سنگین فیلم، هم در گیشه و هم نزد منتقدان، این تسلای خاطر باقی می‌ماند که احتمالاً هیچ‌گاه دوباره چشم‌مان به جمال آن لباس نخواهد افتاد.

آیرون‌فیست در دنیای سینمایی مارول، پتانسیلی هدررفته بود

آیرون‌فیست در دنیای سینمایی مارول

تفسیر «فین جونز» از «دنی رند»، مشهور به آیرون‌فیست، از ناامیدکننده‌ترین اقتباس‌های مارول در قالب لایواکشن است. جونز بازیگری توانمند است و در لحظاتی از سریال می‌توان دید که چه پتانسیلی در او نهفته بود، اما فیلمنامه ضعیف، صحنه‌های مبارزه‌ای بی‌رمق، و شخصیت‌پردازی آزاردهنده، باعث شد مخاطبان نتوانند با این نسخه از جنگجوی افسانه‌ای ارتباط برقرار کنند.

اما شاید بزرگ‌ترین خیانت سریال به این شخصیت، محروم‌کردن او از لباس نمادین و به‌یادماندنی‌اش در کمیک‌ها بود. درست است که در فصل دوم، در چند فلش‌بک گذرا نیم‌نگاهی به لباس اصلی می‌شود، اما در مجموع، دنی رند در تمام طول سریال، جز شلوار جین و تی‌شرت، و گاهی نقابی نیم‌بند، چیزی بر تن ندارد. برای شخصیتی با این‌همه هویت بصری خاص و دل‌نشین در دنیای کمیک، چنین بی‌اعتنایی تصویری، تلخ و تأسف‌برانگیز است و طرفداران هنوز امیدوارند روزی جبران این بی‌مهری را بر پرده ببینند.

مردان ایکس، شخصیت خود را قربانی یکدستی بصری کردند

مردان ایکس مارول

مجموعه‌فیلم‌های لایواکشن X-Men بی‌گمان از تأثیرگذارترین آثار تاریخ سینمای ابرقهرمانی‌اند. اما این اهمیت تاریخی، نمی‌تواند بر مشکلات جدی موجود در آن‌ها سرپوش بگذارد. با آن‌که روایت‌ها قوی‌اند، شخصیت‌ها خوب پرداخته شده‌اند، و صحنه‌های اکشن مهیج‌اند، طراحی ظاهری شخصیت‌ها همواره نقطه‌ضعفی برجسته بوده است.

در عوض آن لباس‌های رنگارنگ، نمادین و وفادار به کمیک، سازندگان تصمیم گرفتند شخصیت‌ها را در یونیفرم‌های چرمی سیاه و بی‌هویت فرو برند. نتیجه، چیزی بود سرد و یکنواخت؛ گویی سازندگان می‌ترسیدند «بچه‌گانه» به نظر برسند و در این هراس، جوهره تصویری شخصیت‌ها را از آن‌ها گرفتند. امیدوارم که در بازسازی پیش‌روی دنیای سینمایی مارول، این نامهربانی در حق طراحی شخصیت‌های X-Men جبران شود.

طراحی لیدر در دنیای سینمایی مارول، زننده و بی‌روح بود

لیدر در دنیای سینمایی مارول

«ساموئل استرنز»، ملقب به لیدر، از بزرگ‌ترین دشمنان کلاسیک هالک است؛ نقطه‌ی مقابل هوشمند و حیله‌گر غولی که فقط مشت‌زدن می‌فهمد. حضورش در برخی از برترین داستان‌های تاریخ کمیک‌های هالک، نشان می‌دهد که او تا چه اندازه می‌تواند دشمنی چندلایه و چالش‌برانگیز باشد. اما آن‌چه در اقتباس لایواکشن نصیب این شخصیت شد، چیزی بود به‌کلی دیگر.

در عوض رویارویی شکوهمند با هیولای سبز بی‌همتا، نسخه‌ی لایواکشن لیدر در دنیای سینمایی مارول، به یک آنتاگونیست کم‌رمق و فراموش‌شدنی در کنار دشمنان «سم ویلسون» (کاپیتان آمریکای جدید) تنزل یافت. فیلم هرچه ویژگی خاص و طراحی منحصربه‌فرد در ذات این شخصیت بود را زدود، و از لیدر چیزی جز نام باقی نگذاشت. آن‌چه در Captain America: Brave New World دیدیم، نه از نظر ظاهر و نه حس‌وحال، هیچ نسبتی با شرور کاریزماتیک و رعب‌آور دنیای کمیک ندارد.

نخستین حضور ددپول در لایواکشن، لکه ننگی تاریخی بود

ددپول در فیلم X-Men Origins: Wolverine

فیلم X-Men Origins: Wolverine با فاصله یکی از فاجعه‌بارترین اقتباس‌های کمیک‌بوکی تمام دوران است. فیلمنامه‌ای آشفته، شخصیت‌پردازی‌هایی ناهماهنگ، و مجموعه‌ای از بدترین تفسیرها از شخصیت‌های محبوب تنها بخشی از فاجعه آن محسوب می‌شود. با وجود تلاش تحسین‌برانگیز «هیو جکمن» برای جان‌دادن به لوگان، مخاطبان این فیلم را زشت، احمقانه، و بی‌دلیل پیچیده توصیف کردند.

اما بزرگ‌ترین گناه این فیلم شاید تحریف شرم‌آور شخصیت «وید ویلسن»، معروف به ددپول باشد. نسخه اولیه او پیش از قدرت‌گرفتن، نسبتی با کمیک‌ها داشت، اما آن‌چه پس از «تبدیل» از دل آزمایش‌ها بیرون آمد، چیزی نبود جز فاجعه‌ای مطلق. دهانی دوخته، شخصیتی بی‌هویت، بدون شوخ‌طبعی، بدون جنون دلپذیر؛ هیچ اثری از آن‌چه ددپول را به اسطوره‌ای محبوب بدل کرده بود، در کار نبود. اگر شور و علاقه «رایان رینولدز» به این شخصیت در سال ۲۰۱۶ به بازآفرینی‌ای وفادارانه و محبوب منتهی نشده بود، احتمالاً ددپول برای همیشه در حافظه سینما به‌عنوان یکی از بدترین و زشت‌ترین اقتباس‌های تاریخ دفن می‌شد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (1 مورد)
  • casinooo.blogfa.com
    casinooo.blogfa.com | 1 روز قبل

    نویسنده به زیر استنلی کوبریک راضی نمیشه

مطالب پیشنهادی