کارگاه نویسندگی فیلمنامه: آشنایی با مفهوم تکامل شخصیتی در آثار سینمایی
وقتی شروع به نوشتن یک رمان، داستان یا فیلمنامه میکنید، با اصطلاحات تخصصی روبرو میشوید که در نگاه اول گیج کننده به نظر میرسند. یکی از این اصطلاحات تحت عنوان تکامل شخصیتی (Character Development) شناخته ...
وقتی شروع به نوشتن یک رمان، داستان یا فیلمنامه میکنید، با اصطلاحات تخصصی روبرو میشوید که در نگاه اول گیج کننده به نظر میرسند. یکی از این اصطلاحات تحت عنوان تکامل شخصیتی (Character Development) شناخته میشود.
اگر نگاهی دقیقتر به فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی بیندازید، متوجه خواهید شد که بسیاری از کاراکترها در طول داستان با تغییرات بسیار قابل توجهی روبرو میشوند. اگرچه این تغییرات در زمانهای مختلف از یک فیلم یا قسمتهای مختلف از یک سریال رخ دادهاند اما هستهی کاراکتر را هدف گرفته و روی آن تاثیر میگذارند. بنابراین، تکامل شخصیتی یکی از موارد اساسی است که میتواند در خلق یک کاراکتر عالی و به یاد ماندنی به نویسنده کمک کند.
در این قسمت از سری مقالات کارگاه نویسندگی، قصد داریم تا به طور دقیق تر به مفهوم تکامل شخصیتی پرداخته و آن را بررسی کنیم. سپس، در مورد یک نقشه راه صحبت خواهیم کرد که چگونگی نوشتن تکامل شخصیتی و قرار دادن آن را در یک داستان نشان میدهد. در نهایت نیز سراغ چند فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی رفته و چند مثال از دل آنها پیدا خواهیم کرد.
تکامل شخصیتی چیست؟
تکامل شخصیتی، به روندی گفته میشود که طی آن با دادن عمق، یک کاراکتر قابل اعتماد و واقع بینانه خلق میکنیم؛ مهم نیست کاراکتر شما انسان، حیوان یا موجودات خیالی (یا اشیا جان گرفته همانند شخصیتهای داستان اسباب بازی) باشد، در هر صورت چنین مفهومی برای آنها کاربرد دارد.
تکامل شخصیت به 2 بخش تقسیم میشود: درونی و ظاهری. تکامل درونی همانطور که از نام آن پیداست، ارتباط مستقیمی با اهداف بنیادی شخصیت و انگیزههای او برای انجام عملهای متفاوت دارد. تکامل ظاهری اما به تغییراتی اشاره دارد که در اثر تجربههای مختلف در شکل و شمایل کاراکتر شما به وجود آمده است.
تکامل درونی کاراکتر
همانطور که پیش از این اشاره شد، تکامل درونی از داخل خود کاراکتر نشات میگیرد. بنابراین، برای یافتن پاسخ پرسشهایی که در بخشهای پایانی مقاله نوشته شده است، تنها باید به یک جا مراجعه کنید: ذهن آن کاراکتر!
سوال یک: هدف/ اهداف کاراکتر چیست؟
یکی از اساسی ترین اصلها در نویسندگی این است که هر کاراکتر باید یک هدف داشته باشد تا بدین ترتیب مسیری که باید در آن قدم بگذارند مشخص باشد. برای مثال، مارلین به دنبال نمو میگشت، الی وودز دنبال کسب مدرک تحصیلی بود و ایندیانا جونز نیز سعی داشت تا صندوقچهی گمشده را پیدا کند.
سوال 2: عامل محرک در دنبال کردن هدف چیست؟
پس از مشخص کردن یک هدف، باید به این موضوع فکر کنیم که چه چیزی آن را ارزشمند میکند تا بدین ترتیب کاراکتر سختیها را به جان خریده و برای بدست آوردن آن تلاش کند. مارلین میترسد که نمو را نیز همانند همسرش از دست بدهد. الی میخواهد به نامزد سابق خود نشان دهد که فرد باهوش و با استعدادی است. در نهایت میرسیم که به ایندیانا جونزِ ماجراجو که میخواهد جلوی سربازان نازی را بگیرد.
سوال 3: در صورت عدم موفقیت، چه اتفاقی رخ میدهد؟
اینجاست که داستان مقداری پیچیده تر میشود؛ پس از مشخص کردن یک هدف و تعیین چرایی ارزشمندی آن، باید نشان دهیم که اگر کاراکتر مورد نظر نتواند به هدف خود برسد، احساس ناخوشایندی خواهد داشت. اگر مارلین نمو را از دست بدهد، برای همیشه تنها خواهد شد. اگر الی موفق نشود، دیگر اعتماد به نفس نخواهد داشت و یک زن بیگناه نیز به زندان خواهد افتاد. اگر هم ایندیانا جونز نتواند جلوی نازیها را بگیرد، آنها به قوی ترین سلاح شناخته شده دست خواهند یافت.
تکامل ظاهری کاراکتر
همانطور که پیش از این اشاره شد، تکامل ظاهری شامل تغییراتی میشود که در اثر طول داستان در شکل و شمایل کاراکترها به وجود میآید. نکتهای که باید به آن توجه کرد، این است که تکامل ظاهری هیچ ارتباطی با نوع نوشته ما و مدت زمان آن ندارد.
سوال یک: این اتفاق از لحاظ فیزیکی چه تاثیری روی کاراکتر داشته است؟
این بخش مقداری ساده است. اتفاقات داستان چه بلایی بر سر کاراکتر داستان آورده است؟ در پاسخ به این سوال میتوانیم به هر زخم یا نقص فیزیکی فکر کنیم و در این باره هیچ محدودیتی وجود ندارد. به گالوم فکر کنید. با خواندن کتابهای ارباب حلقهها متوجه میشوید که قدرت حلقه با او چه کار کرده است. اتفاق مشابهی نیز برای نیک فیوری رخ داد. او در جریان یکی ازعملیاتها یکی از چشمهای خود را از دست داد. در این میان نباید فراموش کرد که سارا کانر در سری فیلمهای ترمیناتور از دختری اهل خوش گذرانی به یک جنگجوی تمام عیار تبدیل شد.
سوال 2: آیا شخصیت مورد نظر باید این زخمها را تحمل کند؟
اگرچه این بخش نیز مانند انتخاب نوع تغییر ظاهری ساده است اما اهمیت بسیاری دارد و میتواند پیامهای بسیاری را به مخاطب انتقال دهد. شرایط کنونی گالوم را میتوان پوستهای در نظر بگیریم؛ پوستهای که در گذشته جنبهی شیطانی وجودی یک هابیت بوده و اکنون به لطف قدرت حلقه به شکل موجودی کریه و زشت خود را در معرض نمایش قرار داده است. نیک فیوری از یک چشم بند مشکی استفاده میکند که باعث میشود تا در نگاه مخاطبان به دید فردی خفن و جذاب دیده شود. در پایان قسمت اول فیلم ترمیناتور، سارا کانر با تعداد قابل توجهی اسلحه راهی مکزیک میشود، در حالی که پیش از آن حتی به اسلحه نگاه هم نمیکرده است. در قسمت دوم اما طیف تغییرات بیشتر میشود و او دیگر به فردی عضلانی تبدیل شده و به طور کلی شمایل جدی و خشن تری نسبت به گذشته دارد.
سوال 3: نتیجهی این تکاملهای درونی و ظاهری چیست؟
همانطور که یک کاراکتر در داستان پیش میرود و تکامل مییابد، تغییراتی در در شخصیت او به وجود میآید که به راحتی توسط مخاطبان قابل لمس هستند. گالوم میداند زندگی بدون حلقه قابل تحمل نیست، بنابراین تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا آن را بدست آورد. تلاشهای او نیز به شدت واضح بوده و مخاطب متوجه آنها میشود. در دنیای سینمایی مارول، پس از اتفاقاتی که برای نیک فیوری رخ داد، او اکنون آماده است تا خود را برای اهداف بزرگتر (از جمله نجات دنیا) فدا کند. جریان مشابهی نیز برای سارا کانر رخ داد. او در ابتدا از پایان یافتن زندگی خود توسط نابودگرها میترسید اما اکنون حاضر است تا برای نجات جان میلیاردها انسان و صد البته پسرش هر کاری بکند. حتی اگر به قیمت تمام شدن خودش باشد. بنابراین به عنوان نویسنده فراموش نکنید که تکامل شخصیتی یک کاراکتر باید واضح و آشکار باشد.
مثالهایی از تکامل شخصیتی در سریالهای تلویزیونی
تاکنون به چند مثال از تکامل شخصیتی در فیلمهای سینمایی اشاره کردیم و اکنون نوبت به سریالهای تلویزیونی رسیده است. سریالها بسیار طولانی تر از فیلمهای سینمایی هستند و همین ویژگی نیز این فرصت را به نویسندگان میدهد تا هر بلایی که میخواهند سر کاراکتر مورد نظر در بیاروند. حال این بلا میتواند تکامل شخصیتی یا هر چیز دیگری باشد.
در اوایل سریال کمدی اداره (The Office)، با کاراکتر جان کراسینسکی آشنا میشویم که انرژی چندانی را برای کارش نمیگذارد و از شرایط نیز رضایت کاملی دارد. اما در فصلهای آتی یک تکامل شخصیتی در او رخ داده و از آن به بعد شاهد پذیرش ریسکهای بزرگ از طرف او هستیم تا در شغلاش پیشرفت کند. تکامل ظاهری نیز در او رخ میدهد و حتی در یکی از قسمتهای سریال میبینیم که او لباس مخصوص هالووین به تن دارد.
برای ارائه مثالی دیگر از تکامل شخصیتی به سراغ یک سریال درام میرویم. در سریال مردان مد (Mad Men) با کاراکتری به نام پگی اولسون آشنا میشویم که بسیار ترسو بوده و هیچ آگاهی نسبت به جایگاهش در دنیا ندارد. این کاراکتر اما با به پایان رسیدن هر فصل، پلههای ترقی را یکی یکی طی میکند و به جایگاهی دست مییابد که لیاقتش را دارد.
تکامل شخصیتی پگی طی 7 سال رخ میدهد اما مخاطب میتواند تاثیرات آن را در هر قسمت ببیند. نکته مهم در هنگام دیدن سریال مردان مَد یا به طور کلی هر سریال دیگری، این است که باید بدانید وضعیت اولیه کاراکتر مورد نظر چیست و در چه مسیری قدم میگذارد. در غیر این صورت، دنبال کردن تغییرات یک کاراکتر در جریان داستان مقداری سخت میشود.
نقشه راه تکامل شخصیتی
تکامل شخصیتی از 14 مرحله تشکیل میشود که برای هر کدام یک اسم در نظر گرفته و آنها را به همراه توضیحات به صورت یک نقشه طراحی کردیم تا فهم این روند آسانتر شود. به واسطه این نقشه به راحتی میتوانید وضعیت کاراکتر خود را در جریان یک تکامل شخصیتی پیدا کرده و ادامهی روند داستان با توجه به وضعیت کنونیاش بنویسید.
- معرفی کاراکتر: در نخستین مرحله، باید کاراکتر یا کاراکترهای خود را به مخاطب نشان داده و آنها را با خصوصیتهای رفتاری کاراکتر آشنا کنید.
- نقطه آغاز: در مرحله دوم، باید کاراکتر خود را در شرایط بحرانی قرار دهید که ضعفها و کمبودهای او نمایان شود. یکی از موارد بسیار مهم در این مرحله، نحوه طراحی شرایط بحرانی است که خلاقیت حرف اول و آخر را در آن میزند.
- اولین گام: پس از آشکار شدن ضعفهای کاراکتر، اکنون باید او را در شرایط جدیدی قرار دهید؛ شرایطی که به او یاد میدهد برای حل مشکلات باید متفاوت باشد. این روند نیز معمولاً به آرامی صورت میگیرد و نیازی نیست که عجله به خرج دهید.
- تغییر مسیر: در این مرحله، کاراکتر باید با نسخه جدید خود روبرو شده و آن را بپذیرد.
- کوهپایه: کاراکتر تغییر یافته قادر به انجام چه کارهایی است؟
- بالا رفتن از کوه: همزمان با پیشروی داستان، باید کاراکتر را در شرایطی قرار دهید که خود را با گذشته مقایسه کند تا به جواب این سوال برسد: آیا باید به تغییر خودم ادامه دهم؟
- پیش به سوی غار: در مرحله هفتم از تکامل شخصیتی، باید جزئیات بیشتری را از نسخه جدید کاراکتر مورد نظر در اختیار مخاطب قرار داده و به او نشان دهید بهبودهای صورت در گرفته در کاراکتر چه تغییراتی در دنیای پیرامون او به وجود آوردهاند.
- مواجهه با مشکلات قدیمی: آیا راهی هست که بتوان نسخه جدید کاراکتر را در مقابل مشکلات قدیمی داد؛ مشکلاتی که در گذشته باعث شکست و ناامیدی او شده بودند.
- تلاش و شکست: در این مرحله، کاراکتر باید در شرایط بحرانی جدیدی قرار بگیرد تا ویژگیها و قابلیتهای جدیدش مورد آزمایش قرار بگیرند. همچنین میتوان کاراکتر را در مواجهه با مشکلات قدیمی قرار داد؛ مشکلاتی که در گذشته به راحتی از پس آنها بر میآمد اما اکنون و به واسطه تغییرات در حل آنها به مشکل برخورده و در نهایت موفق نمیشود.
- سقوط: معمولاً وقتی انسانها پس از یک سری اتفاقات دچار تغییر (بهتر است بگوییم بهبود) میشوند، یک اعتماد به نفس خاصی به آنها دست میدهد. شکست خوردن در حل مشکل آن هم در شرایطی که اعتماد به نفس بالایی در فرد وجود داشته باشد، میتواند تاثیر غیر قابل انکاری روی او بگذارد. حال باید دید رخ دادن چنین اتفاقی برای کاراکتر داستان، چه تاثیری روی او میگذارد.
- سرنخ مخفی: رخ دادن این اتفاقات کاراکتر داستان را به چه نتیجهای رساند که اکنون باید آن را بپذیرد.
- رقابت تا خط تا پایان: حال که کاراکتر به یک خودباوری رسیده، میتوان او را به سمت پایان داستان سوق داد.
- صندوقچه گنج: آیا تغییرات برای همیشه در کاراکتر باقی میمانند؟
- مسیر آینده: داستان را به گونهای بنویسید که همچنان فرصت برای تغییرات بیشتر وجود داشته باشد.
پیش از اینکه مقاله به پایان خود برسد، باید به نکته اساسی اشاره کنیم؛ در بخشهای آغازین کتاب Crafting Short Screenplays that Connect نوشته کلودیا هانتر جانسون یک تمرین برای افراد علاقه مند به نویسندگی قرار گرفته که با نام Le Menu شناخته میشود. این تمرین از افراد علاقه مند میخواهد تا به یک سری سوالات پاسخ دهد تا بدین ترتیب سلیقه او مشخص شده و بداند در چه سبکی از داستانها مستعد و علاقه مند است.
بجای اینکه به سوالات پاسخ دهید، پیشنهاد میکنیم خودتان را جای کاراکتر داستان قرار داده و از دید او به آنها پاسخ دهید. اینکار به شما کمک میکند تا به درک بهتری از کاراکتر مورد نظر رسیده و روند داستان را مطابق با نیازهای او پیش ببرید.
- به چه چیزهایی عشق میورزم؟
- از چه چیزهایی متنفر هستم؟
- از چه چیزهایی میترسم؟
- به چه چیزهایی اعتقاد دارم؟
- برای چه چیزهایی ارزش قائل هستم؟
- بدنبال بدست آوردن چه چیزهایی هستم؟
- لیست افرادی که تاثیر قابل توجهی در زندگی من گذاشتند
- واقعیتاتی که تاثیر قابل توجهی در زندگی من گذاشتند
- تصمیماتی که تاثیر قابل توجهی در زندگی من گذاشتند
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.