
۱۰ شخصیت برتر هریسون فورد در سینما و تلویزیون
از هان سولو تا ایندیانا جونز
از دههٔ ۱۹۷۰ تاکنون، «هریسون فورد» بهعنوان یکی از بزرگترین بازیگران نقش اول در تاریخ هالیوود شناخته میشود؛ جایگاهی که مدیون آثار کلاسیکی چون Witness و Star Wars است. از زمانی که با نقشآفرینی در قالب «هان سولو» به شهرت رسید، در صدر فهرست برخی از موفقترین، ماندگارترین و تأثیرگذارترین فیلمهای هر ژانر قرار گرفته است. اکنون، پنج دهه پس از نخستین نقشآفرینیهایش، فورد همچنان در پروژههای برجستهٔ سینما و تلویزیون حضور دارد.
هریسون فورد در طول کارنامهاش تقریباً در تمامی ژانرهای سینمایی از جنگ و وحشت گرفته تا کمدی و علمی–تخیلی حضور داشته و معدود ستارگانی توانستهاند همچون او، چنین گسترهای از توانایی و انعطافپذیری را به نمایش بگذارند. او با وجود گذر زمان، همچنان در عرصهٔ تلویزیون مدرن فعال است و حتی به دنیای سینمایی مارول نیز پیوسته؛ موضوعی که باعث شده طرفدارانش مجموعهای غنی از نقشآفرینیهای درخشان برای انتخاب داشته باشند. هرچند برخی از شخصیتهایی که بازی کرده، بهاندازهٔ دیگران درخشان نیستند، اما جایگاه نخست در کارنامهٔ هنری او بدون هیچ تردیدی محفوظ است. در ادامه این مقاله نگاهی به ۱۰ شخصیت برتر که هریسون فورد نقش آنها را ایفا کرده است میاندازیم.
- 1 هریسون فورد در نقش یک فراری
- 2 بهترین کپی از جان مککلین
- 3 بهترین شخصیت شرور هریسون فورد
- 4 وکیلی مشکوک که متهم به قتل شده
- 5 جیکوب داتن از یلواستون دفاع میکند
- 6 بهترین نقشآفرینی کمدی هریسون فورد
- 7 جک رایان تقریبا به خوبی باند است
- 8 ضد قهرمان بینقص هریسون فورد
- 9 هان سولو در هر فرصتی نمایش را از آن خود میکند
- 10 ایندیانا جونز نمادینترین قهرمان هریسون فورد است
هریسون فورد در نقش یک فراری

در فیلم The Fugitive، فورد در نقش «ریچارد کیمبل»، جراح سرشناس و محترمی ظاهر میشود که بهناحق متهم و محکوم به قتل همسرش شده است. هنگامی که گروهی از زندانیان در حال انتقال با اتوبوس زندان، نقشهٔ فرار میکشند، کیمبل نیز فرصت را غنیمت شمرده و از بند میگریزد. مأمور بیرحم «سم جرارد»، مارشال ایالات متحده، مأموریت مییابد تا او را دوباره به دام بیندازد. کیمبل پس از بازگشت به زادگاهش، شیکاگو، مأموریتی شخصی را آغاز میکند: یافتن قاتل واقعی همسرش تا هم نام خود را پاک کند و هم روزنهای به سوی عدالت بیابد.
مردی که هوش، خلاقیت و استقامت، ویژگیهای اصلی اوست، درخشش هریسون فورد در نقش کیمبل نقشی تعیینکننده در موفقیت تجاری و هنری The Fugitive داشت. همانند نسخهٔ اصلی سریال، نیروی محرکهٔ داستان، شدت و جدیتی است که قهرمان با خود میآورد، و شیمی بازیگری میان فورد و «تامی لی جونز» در نقش جرارد، هنوز هم یکی از بیبدیلترین همنشینیهای سینمایی به شمار میآید.
بهترین کپی از جان مککلین

فیلم Air Force One با سفر «جیمز مارشال»، رئیسجمهور ایالات متحده، به روسیهٔ پساشوروی آغاز میشود؛ جایی که او به دلیل موضع قاطع خود علیه تروریسم، احترام جهانیان را برمیانگیزد. اما زمانی که او و اعضای تیمش سوار هواپیمای ایر فورس وان میشوند، بیآنکه بدانند، گروهی از تروریستهای نئوشوروی نیز در میان مسافران حضور دارند. این گروه پس از اوجگیری هواپیما، آن را ربوده و کنترلش را به دست میگیرد. مارشال که بهسختی از دستگیری میگریزد، اسلحهای برمیدارد و قدمبهقدم، با نابودی یکبهیک تروریستها، برای بازپسگیری هواپیمایش میجنگد.
در دوران اوج فیلمهای اکشن میهنپرستانه، Air Force One ایدهٔ پشت Die Hard را به نهایت رساند و شاید اغراقآمیزترین نقش دوران کاری فورد را به او سپرد. هرچند این اثر شانس چندانی برای اسکار نداشت، اما تماشای رئیسجمهور ایالات متحده که در ارتفاع ۳۰ هزار پایی با گروهی تروریست درگیر میشود، یکی از هیجانانگیزترین و اثرگذارترین داستانهای کارنامهٔ او را رقم زد. مارشال، رئیسجمهوری است که به مواضع سختگیرانهاش در برابر تروریسم و شجاعتی الهامبخش شناخته میشود و فورد این ویژگیها را با قدرت تمام در نقشآفرینی خود مجسم کرده است.
بهترین شخصیت شرور هریسون فورد

فیلم What Lies Beneath بر زندگی «نورمن» و «کلر اسپنسر» متمرکز است؛ زوجی اهل نیوانگلند که پس از سالها، برای نخستین بار با خالیشدن خانه و رفتن دخترشان به دانشگاه، تنها میشوند. مدت کوتاهی پس از رفتن او، کلر به این باور میرسد که همسایهٔ جدیدشان از سوی شوهرش مورد آزار قرار میگیرد. اما زمانی که ظاهراً روح زنی به دیدارش میآید، کلر بدترین سناریو را در ذهن میپروراند و گمان میکند که این روح، متعلق به همان زن همسایه است. بااینحال، هنگامی که زن همسایه را زنده و سالم مییابد، درمییابد که ماجرا بسیار شومتر از آن چیزی است که تصور میکرد و شک به سوی شوهر خودش معطوف میشود.
What Lies Beneath یکی از معدود دفعاتی است که فورد نقش یک ضدقهرمان را ایفا کرده است. «نورمن اسپنسر» بیتردید از تاریکترین شخصیتهای کارنامهٔ اوست؛ شخصیتی که تا لحظهٔ پایانی ماهرانه ماهیت حقیقی خود را پنهان میکند. پیچش بزرگ داستان، یادآور آثار هولناک آلفرد هیچکاک است و تماشای دوبارهٔ فیلم، با دانستن حقیقت، تجربهای سرشار از وحشت از حضور او را رقم میزند. این اثر همچنان یکی از کمارزشگذاریشدهترین فیلمهای هریسون فورد به شمار میرود و انتخابی عالی برای دوستداران معماهای جنایی و قتلهای پررمزوراز است.
وکیلی مشکوک که متهم به قتل شده

فیلم Presumed Innocent بر زندگی «راستی سابیچ»، دادستانی محترم و خوشنام، تمرکز دارد که پس از پیدا شدن جسد زنی که با او رابطهٔ پنهانی داشته، در مظان اتهام قتل قرار میگیرد. او که بیم آن دارد در صورت ارتباط یافتن با این جنایت بازداشت شود، تلاش میکند تحقیقات شخصی خود را دربارهٔ مرگ زن آغاز کند، به امید آنکه پیش از افشای جزئیات زندگی خصوصیاش، بتواند نام خود را پاک سازد. با این حال، زمانی که ورق در عرصهٔ سیاسی علیه او برمیگردد، ناگهان خود را در جایگاه متهم به قتلی مییابد که مرتکب نشده و در این مسیر، با لایههای تازهای از فساد روبهرو میشود.
Presumed Innocent از تیرهترین آثار کارنامهٔ هریسون فورد است و ماندگاریاش را مدیون نقشآفرینی او در قالب «سابیچ» میباشد؛ مردی که هر لحظه بیش از پیش به مرز استیصال و درماندگی برای اثبات بیگناهیاش رانده میشود. هرچند این فیلم در میان بالاترین امتیازهای دوران کاری فورد جای ندارد، اما «سابیچ» یکی از پیچیدهترین و از نظر اخلاقی مبهمترین شخصیتهای اوست و بازی فورد بهطرزی کامل با این ویژگیها همخوانی دارد. برای علاقهمندان آثاری نظیر Gone Girl، این کلاسیک سینمایی بیتردید ارزش تماشا دارد.
جیکوب داتن از یلواستون دفاع میکند

از سال ۲۰۱۸، دنیای تلویزیونی Yellowstone به قلم «تیلور شریدان» به یکی از بزرگترین موفقیتهای عصر استریم بدل شده و بر مزرعهٔ خانوادهٔ «داتن» در مونتانا تمرکز دارد. پس از روایت ماجراهای این مجموعهٔ معاصر، شریدان تصمیم گرفت به گذشتهٔ خانواده بپردازد؛ از جمله در سریال 1923 که به مدیریت زمین توسط «جیکوب داتن» در دوران رکود بزرگ میپردازد. جیکوب که با بازی هریسون فورد جان گرفته، شاید سرسختترین پدرسالار خاندان داتن باشد که تاکنون معرفی شده است؛ مرزنشینی زمخت و نترس از قرن بیستم که برای حفظ آنچه از آنِ اوست، تا پای جان میجنگد.
«جیکوب داتن» بیتردید از بهترین شخصیتهای نوشتهشده در مجموعهٔ Yellowstone است و فورد با بازی خود، سنگینی و وقاری کمنظیر به 1923 بخشید؛ تا جایی که حتی از نقشآفرینی کوین کاستنر در قالب «جان داتن» نیز پیشی گرفت. او با وجود سنوسالش، روحیهای سرکش و استوار دارد که بهتمامی، مضامین اصلی جهان داستانی شریدان را تجسم میبخشد و توانسته پلی میان قهرمانان غرب وحشی و شخصیتهای معاصر ایجاد کند.
بهترین نقشآفرینی کمدی هریسون فورد

سریال Shrinking داستان «جیمی لِیرد»، درمانگری خسته و فرسوده را روایت میکند که در سوگ همسرش به سر میبرد و تلاش میکند حرفهٔ خود را از فروپاشی نجات دهد. او ناگهان رویکردی غیرمتعارف در پیش میگیرد: صریحتر و تهاجمیتر شدن در برخورد با بیماران و واداشتن آنها به تصمیمگیری بهجای واگذاری اختیار کامل به خودشان. در این مسیر، خشم رئیس و استادش، «پل رودز»، را برمیانگیزد؛ درمانگری اجتماعی و پرانرژی که با وجود روحیهٔ خصوصی و محافظهکارانهاش، بهویژه دربارهٔ تصمیمات جیمی، به ندرت از بیان دیدگاههایش خودداری میکند. پل خود نیز با تشخیص اخیر بیماری پارکینسون دستوپنجه نرم میکند.
با وجود خلقوخوی بدقلقش، «پل» ترکیبی از شوخطبعی خشک و خردمندی را به سریال میآورد و همچون نیرویی بازدارنده، جیمی را به واقعیت بازمیگرداند، بهخصوص زمانی که تصمیمات او زیر سؤال میرود. نقش او در طول داستان گاهی بهسان یک مربی و پدربزرگ جایگزین است و گاهی در هیئت رئیس یا همکار ظاهر میشود. بیتردید حضور هریسون فورد در این مجموعه، آن را برای بسیاری از بینندگانی که شاید در حالت عادی سراغش نمیرفتند، جذاب کرده است. در دوران معاصر، فورد بیش از هر زمان دیگری جنبهٔ طنز خود را به نمایش گذاشته و سریال اپل تیوی گواهی روشن بر این امر است؛ چرا که او در عین ارائهٔ بازیای احساسی، برخی از بامزهترین دیالوگهای مجموعه را نیز به خود اختصاص داده است.
جک رایان تقریبا به خوبی باند است

دنیای قهرمان جاسوسی مشهور تام کلنسی، «جک رایان»، از زمان انتشار The Hunt For Red October در سال ۱۹۹۰، به یکی از تأثیرگذارترین شاخههای ژانر تریلرهای جاسوسی بدل شده است. در سال ۱۹۹۲، هریسون فورد در فیلم Patriot Games وارد این نقش شد؛ داستانی که در آن رایان پس از کشتن برادر یک تروریست ارتش جمهوریخواه ایرلند (IRA) در دفاع از خود، با دشمنی سرسخت روبهرو میشود. دو سال بعد، او در یکی از بهترین آثار اقتباسشده از کلنسی، یعنی Clear and Present Danger، بازگشت؛ فیلمی که در آن رایان با کارتلهای مواد مخدر کلمبیا میجنگد و فساد درون دولت ایالات متحده را افشا میکند.
شخصیت «جک رایان» بسته به بازیگر، همیشه چهرهای متفاوت به خود گرفته است، اما فورد به فرمولی ایدهآل دست یافت. نسخهٔ او از این قهرمان، فردی کارکشته و باتجربه است که در عین حال همان آرمانگرایی را دارد که کلنسی در نظر گرفته بود؛ کسی که حتی به بهای از دست رفتن حرفهاش، برای قانون اساسی ایالات متحده میایستد. برخلاف جیمز باند که جاسوسی شیک و بهطرزی غیرواقعی بینقص است، رایانِ هریسون فورد چهرهای زمینیتر و باورپذیرتر از یک مأمور اطلاعاتی را به تصویر میکشد.
ضد قهرمان بینقص هریسون فورد

داستان Blade Runner در نسخهای پادآرمانشهری از سال ۲۰۱۹ رخ میدهد؛ جهانی که در آن شرکت قدرتمند «تایرل» موجودات مصنوعی موسوم به «رپلیکانت» را تولید میکند، از جمله انسانهای مصنوعی. هنگامی که شش رپلیکانت سرکش برای یافتن خالقان خود و تمدید عمرشان اقدام میکنند، «ریک دکارد»، شکارچی جایزهبگیر رپلیکانتها، مأمور میشود تا آنها را یافته و از بین ببرد. دکارد، با بازی هریسون فورد، در جستوجوی «روی بَتی» و همراهانش، مسیر خونینی را که از خود بر جای گذاشتهاند دنبال میکند.
در Blade Runner، «ریک دکارد» تجسم کامل ضدقهرمان است؛ مردی که بیآنکه خود بداند، در نقش «آدم بد» داستان قرار گرفته، چرا که در برابر موجودات هوشمندی میایستد که تنها میخواهند زنده بمانند. روند تدریجی پذیرش جایگاهش در این روایت و درک او از انسانیت بَتی، به داستان بُعدی ویژه میبخشد. دکارد، بهعنوان مردی که در ذهن خود «کار نادرست را به دلایل درست» انجام میدهد، یکی از شاخصترین ضدقهرمانان ژانر علمی–تخیلی به شمار میآید.
هان سولو در هر فرصتی نمایش را از آن خود میکند

در سال ۱۹۷۷، «هان سولو» در کنار «مارک همیل»، «کری فیشر»، «جیمز ارل جونز» و دیگران، به تحقق دیدگاه جورج لوکاس برای Star Wars جان بخشید. داستان، مسیر «لوک اسکایواکر» را دنبال میکند که از یک پسر مزرعهدار به یک شوالیهٔ جدای بدل میشود و برای نجات پرنسس «لیا» از چنگ امپراتوری کهکشان، از یک قاچاقچی به نام هان سولو کمک میگیرد. هرچند لوک قرار بود قهرمان اصلی باشد، اما نقشآفرینی فورد در قالب سولو بهسرعت دل هواداران را در سراسر جهان ربود و حالوهوای قهرمانان کابویگونهٔ وسترن را به اعماق فضا آورد.
گرچه سهگانهٔ اصلی، روایت لوک بود، هان سولو بهوضوح به محبوبترین قهرمان این حماسه بدل شد؛ به لطف شخصیت سرسخت و تجسم روحیهٔ شورشیاش. برای میلیونها طرفدار، سولو صاحب بهترین دیالوگها و بامزهترین لحظات مجموعه بود و همین او را به قهرمانی بدل کرد که همه میتوانستند با او همذاتپنداری کنند. هرچه در دنبالهها بیشتر بازمیگشت، بیشتر ثابت میکرد که یکی از بزرگترین قهرمانان علمی–تخیلی تاریخ است؛ نمونهای درخشان از یک قهرمان فرعی که تمام صحنه را از آن خود میکند.
ایندیانا جونز نمادینترین قهرمان هریسون فورد است

شخصیت «ایندیانا جونز» برای نخستین بار در سال ۱۹۸۱ و با فیلم Raiders of the Lost Ark به مخاطبان معرفی شد؛ مأموریتی که از سوی دولت ایالات متحده به او سپرده شده بود تا قبل از نازیها، صندوق عهد را بیابد. در طول مسیر، او با معشوقهٔ قدیمیاش «ماریون» ملاقات میکند و در برابر رقیبی باستانشناس، یک جادوگر آلمانی و سربازان بیشمار میایستد. با بازگشت به این نقش در مجموع پنج فیلم، ایندیانا جونز استاندارد تازهای برای قهرمانان ماجراجو تعیین کرد و جان تازهای به حالوهوای مجلات پاپ قدیمی و سریالهای اکشن داد که جورج لوکاس و استیون اسپیلبرگ در کودکی خود به آنها علاقهمند بودند.
در میان تمام شخصیتهایی که فورد در کارنامه بینظیرش بازی کرده، هیچکدام به اندازهٔ ایندیانا جونز به او تعلق ندارند. او چهرهٔ نمادین کل ژانر ماجراجویی در چهار دهه پس از خلقش است و تقریباً هر قهرمان زمخت و کلاسیک سینما، با مقایسه با جونز، کماهمیت جلوه کرده است. مردی که با عشق به تاریخ حرکت میکند، ایندیانا جونز در تمام معنا، تجسم برجستهترین شخصیت هریسون فورد است.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.