زنان در سینمای مارول؛ از معشوقه بودن تا ابر قهرمان شدن
با نگاهی گذرا به انتقام جویان: پایان بازی (Avengers: Endgame) میتوان دید کلی از اهداف آینده جهان سینمایی مارول به دست آورد. در طول نبرد نهایی اونجرز در برابر قتلعام تانوس، بیشتر زنان قدرتمند مارول ...
با نگاهی گذرا به انتقام جویان: پایان بازی (Avengers: Endgame) میتوان دید کلی از اهداف آینده جهان سینمایی مارول به دست آورد. در طول نبرد نهایی اونجرز در برابر قتلعام تانوس، بیشتر زنان قدرتمند مارول در یک صحنه سینماتیک جمع شدند تا از قدرت خود در برابر تانوس استفاده کنند. همچنین انتشار فیلم کاپیتان مارول چند ماه پیش از انتقام جویان: پایان بازی و بازگشت این ابرقهرمان زن و بازگشت مجدد جین فاستر در فیلم در راه ثور عشق و رعد (Thor: Love and Thunder)، نوید تمرکز بیشتر روی نقش زنان در سینما مارول را میدهد. اتفاقی که معمولا در سینمای ابرقهرمانی رخ نمیدهد. برای بررسی نقش عشق و زنان در جهان سینمایی مارول با ویجیاتو همراه باشید.
فاز اول: معشوقه ابرقهرمانها
بین سالها 2008 تا 2011 مارول در کنار معرفی اونجرز (انتقام جویان)، مخاطبان را با معشوقهها آشنا کرد. پپر پاتز بهعنوان منشی شخصی و قابلاعتماد تونی استارک معرفی شد، بروس بنر عشق را در آغوش زیستشناس سلولی بتی راس یافت، ثور اوقات خود بر روی زمین را با جین فاستر گذراند، استیو راجرز تنها به خاطر پگی کارتر از نقشهها استراتژیکش دست میکشید. هر چهار شخصیت بهعنوان زنانی قوی، باهوش و مستقل معرفی شدند بااینحال در سینما مارول بهجز حامی عاطفی برای قهرمانان داستان عملا کارکرد دیگری نداشتند.
اگرچه پپر، بتی، جین و پگی روی کاغذ تواناییها بسیاری داشتند اما سینمای مارول مجال بیشتری برای رشد به آنها نمیداد. تا اینکه در سال 2012 تیم اونجرز دور هم جمع شدند. در این فیلم سه نفر آخر کاملا حذفشده بودند و تنها پپر ایفاگر نقشی کوتاه و فرعی بود. اگرچه پپر نقش کوچکی در انتقام جویان داشت، اما ثابت کرد یکی از قویترین زنانی است که مارول با وجود تلاش زیاد نتوانست آن را نادیده بگیرد.
فاز دوم: حمایت معنوی
بهطورکلی تمرکز سینما مارول بر روی اکشن و ماجراجویی است. به همین دلیل تلاش شد در فاز دو مارول جایی برای زنان در این جهان سینمایی پیدا شود. در فاز اول نقش زنان تنها به معشوقه ابرقهرمانها محدود بود اما در فاز دوم نقش آنها بهعنوان راهنما و حامی شخصیتها اصلی داستان ارتقا یافت. در همین راستا بعضی از شخصیتها حذف و رویکرد بعضی از آنها تغییر یافت.
در مرد آهنی 2، پپر از یک منشی ساده به مدیرعامل شرکت استارک ارتقا یافت و سینما مارول به او اجازه داد بهعنوان زنی حرفهای و قوی در این جهان رشد کند. تونی استارک در پایان فیلم با پپر وارد رابطه احساسی شد؛ بنابراین از اینجا به بعد تازه پپر بهعنوان یک اهرم احساسی وارد ماجرا شد؛ اهرمی که نقش او را در فیلمها انتقام جویان 2012 و مرد آهنی 3 به چیزی بیشتر از یک معشوقه ساده تبدیل کرد.
بااینوجود هنوز هم پپر در فاز دوم نقش مکمل را بر عهده داشت. زنی که بهعنوان حامی و راهنما استارک عمل میکرد و بهعنوان ندای وجدان، مسئولیتها و همه وظایفی که تونی سعی داشت از آنها سر باز بزند را به او یادآوری میکرد. در مرد آهنی 3 پپر با ویروس Extremis قدرتهای افراطی و عجیبی را به دست میآورد، قدرتهایی که میتوانست جایگاه او را به یک ابرقهرمان زن ارتقا دهد. بااینوجود در پایان فیلم قدرتها عجیب او توسط استارک از بین میرود تا بار دیگر به خواستگاه اصلی خود بهعنوان یک نقش مکمل برگردد. اتفاقی که او را در انتقام جویان: عصر اولتران (Avengers: Age of Ultron) دوباره به حاشیه میراند.
دقیقا مانند پپر، جین هم در فاز دوم نقش بیشتری از یک معشوقه پیدا کرد بهطوریکه در فیلم ثور: دنیا تاریک (Thor: The Dark World) یکی از نقشهای اصلی بود. اما جین هم مانند همتای خود پپر در فیلم انتقام جویان: عصر اولتران، به حاشیه رانده شد و برای عدم حضور آنها در جشن پیروزی تنها به گفتن جملاتی از این قبیل که آنها بهعنوان زنان قدرتمند و تاثیرگذار مارول به دلیل مشغله موفق به حضور در این گردهمایی نشدند، اکتفا شد.
هرچند نشان دادن جین و پپر بهعنوان زنان موفق، سینما مارول را تا حدی از نگاه جنسیت زده مبرا میکرد اما عدم توانایی آن در استفاده از پتانسیل زنان را نشان میداد؛ بنابراین کنار گذاشتن زنان بدون ضربه به بدنه فیلمنامه یک انتخاب ساده و مقرونبهصرفه برای سینما مارول بود.
اما سرنوشت دو شخصیت دیگر یعنی پگی و بتی رقتانگیزتر بود، بهطوریکه بدون آسیب به روند داستان و بیسروصدا حذف شدند. پسازاینکه در فیلم انتقام جویان(2012) مارک رافلو بهجای ادوارد نورتون ایفا نقش هالک را بر عهده گرفت، همه شخصیتهای فیلم هالک شگفتانگیز (The Incredible Hulk) کمکم از سینما مارول حذف شدند و دیگر سخنی از بتی به میان نیامد.
اما وضعیت بهتری نیز نصیب پگی نشد. او در فیلم کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو (Captain America: The First Avenger) پیر شد و ناتاشا رومانوف در کاپیتان آمریکا: سرباز زمستانی (Captain America: The Winter Soldier) جایگزین او شد.
در میانه فاز دوم، رویکرد سینما مارول درباره زنان اندکی تغییر کرد. در این دوره گامورا در جهان سینمایی مارول معرفی شد. نخستین حضور او با نگهبانان کهکشان (Guardians of the Galaxy) رقم خورد. این بار یک زن هممرتبه شخصیتهای اصلی داستان بود. گامورا بهجای اینکه در خدمت ابرقهرمان داستان باشد، هویتی مستقل بهعنوان یک ابرقهرمان زن داشت.
با وجود معرفی ناتاشا رومانوف و گامورا بهعنوان ابرقهرمانها زن، هنوز هم تمایل به تقلیل جایگاه آنها بهعنوان معشوقه شخصیتها اصلی داستان وجود داشت. ناتاشا بهعنوان یک جاسوس چهار بار در مقابل شخصیتها اصلی قرار گرفت. در مرد آهنی 2 در مقابل تونی، در برابر استیو در سرباز زمستان، در عصر اولتران در مقابل بروس و در پایان بازی در برابر کیلینت.
فاز دوم پس از عصر اولتران، با مرد مورچهای (Ant-Man) به پایان خود نزدیک شد. در این فیلم با زنی در سینما مارول آشنا شدیم که لزوما با شخصیت اصلی موجودیت نمییافت. وجه تشابه هوپ ون دین در مرد مورچهای و گامورا در این بود که هر دو آنها بهجای اینکه در خدمت یک مرد باشند به خانواده خود عشق میورزیدند و همین امر به آنها هویتی مستقل میداد.
فاز سوم: عشق دوره قهرمانی
عصر اولتران، امیدی زیادی به ارتقای زنان از نقش حامی به مخاطبان نداد. اما وضعیت فاز سوم با فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی (Captain America: Civil War) حتی بدتر شد. پگی در این فیلم مرد و حضور او تنها به فلش بک و برای زنده نگهداشتن امید در استیو محدود شد. جای پگی خیلی سریع با خواهرزادهاش شارون پر شد.
علیرغم تمرکز شدید جنگ داخلی بر شخصیت تونی استارک، نقش پپر کمرنگتر از قبل بود. ازآنجاییکه پپر بهعنوان ندا وجدان استارک عمل میکرد، بسیاری از واکنشهای آنی و عاطفی او که اساس داستان عصر اولتران و جنگ داخلی را تشکیل میداد را از بین میبرد. بههرحال با وجود اینکه پپر بیشتر از هرکسی بهعنوان نقش مکمل زن در سینما مارول حضور داشت، اما از ابتدا بهعنوان شخصیتی برای رفع نیازها عاطفی تونی استارک طراحیشده بود. یادمان نرود شخصیت پپر در مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه (Spider-Man: Homecoming) و انتقام جویان: جنگ ابدیت (Avengers: Infinity War) بهعنوان نامزد مرد آهنی که این بار قویتر و عاقلتر شده است حضور کوتاهی داشت.
از آنسو غیبت جین در سرتاسر فاز سوم ادامه دارد. باوجوداینکه داستان ثور راگناروک (Thor: Ragnarok) در زمین میگذرد اما خبری از جین فاستر نیست. ظاهرا رابطه جین و ثور در پایان فیلم ثور: دنیا تاریک (Thor: The Dark World) به هم خورد و بنابراین کار جین در این سری از فیلمها ثور تمام شد.
هرچند در فیلمهای دکتر استرنج، مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه، مرد مورچهای و زنبورک (Ant-Man and the Wasp) هوپ ون دین بهعنوان یکی از زنان سینما مارول حضور تاثیرگذاری داشت، اما به نظر میرسید دوره عشق و عاشقی در این جهان سینمایی به پایان رسیده و فاز سوم قرار است مسیر تازهای را برود.
در این فاز پرونده ثور و جین، بروس و ناتاشا، استیو و شارون بسته شد و روابط عاشقانهای مانند واندا و ویژن، گامورا و پیتر و رابطه مجدد پپر و تونی خارج از پرده نقرهای شکل گرفت و با جدی شدن رابطه با یک مرگ غمانگیز به پایان رسید. در عوض در فاز سوم بهجای تمرکز بر روابط عاشقانه روی روابط عجیب دوستانه و افلاطونی تمرکز شد. از جمله این روابط میتوان به استیو و سام، استیو و راجرز در جنگ داخلی، ثور و بروس در راگناروک، تونی و پیتر در بازگشت به خانه، تچلا و اورت در پلنگ سیاه ، ثور و راکت در جنگ ابدیت و کارول و نیک در کاپیتان مارول اشاره کرد. درهرصورت سینما مارول در فاز سوم روابط عاشقانه را بهشدت تضعیف کرد.
فاز چهارم: توسعه بیشتر رفاقت در فیلمها
بهطور خلاصه زنان در فاز اول سینما مارول همان نقش همیشگی در بلاک باسترها را داشتند. هرچند از آنها بهعنوان انسانهایی قوی یاد میشد اما همان کلیشههای جنسیت زده را دنبال میکردند و کارکرد آنها عملا از معشوقه ابرقهرمانها فراتر نمیرفت. در فاز دوم سعی شد نقش کلیدیتر به زنان داده شود؛ بنابراین بسیاری از شخصیتها حذف و بسیاری دیگر نیز دستخوش تغییر شدند. اما ازآنجاییکه زنان از ابتدا در بدنه داستان نقش اساسی نداشتند تثبیت آنها در این فاز بسیار سخت بود. هرچند در همین موقعیت شخصیتهای جدید مثل هوپ و گامورا معرفی شدند که هویتی مستقل داشتند و به نظر میرسد این اتفاق برای این به وقوع پیوست که حضور زنان در سریها بعد تداوم داشته باشد. در فاز سوم تمرکز از روی روابط عاشقانه برداشته و معطوف به روابط دوستانه میان ابرقهرمانها شد.
به نظر میرسد این روابط دوستانه در فازهای چهار و پنج نیز تداوم داشته باشد. مثلا رابطه میان دکتر استرنج، اسکارلت جادوگر و فالکون در سرباز زمستان میتواند نمونه خوبی از این اتفاق باشد و باید منتظر ترکیبها جذابتری در آینده سینما مارول بود.
اما نقش زنان در فاز چهارم سینما مارول چیست؟ به نظر میرسد با ساختهشدن فیلمهایی مثل بیوه سیاه (Black Widow) و ثور: عشق و رعد (Love and Thunder) قرار است شخصیتهایی مثل ناتاشا رومانوف و جین فاستر هویت مستقل خود را بدون حضور ابرقهرمانان مرد پیدا کنند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سلام. با این که مقاله جالبی هست اما انگار یه بانوی فمینیسم اونو نوشته !
سری فیلم های X-men هم جز فیلم های مارول هست اما در اونجا ابر قهرمان زن هم داریم و خیلی هم خوب ظاهر میشن.
این فقط یک دیدگاه از یک سمت قضیه است ، می تونیم از دید دیگه هم نگاه کنیم که زنان در دنیای مارول جایگاه قدرتمند و تاثیر گذاری برروی روند فیلم دارند (نه شخصیت دوم فیلم).
نمی خوام زیاد توضیح بدم اما ، فقط از یک سمت، نباید قضیه رو دید.
مقاله راجع به MCU هست و اینکه هرچیزی اگر راجع به زنان بود الزاما به معنی نگرش فمنیسمی در اون نیست مجتبی جان. (فارغ از اینکه اساسا این نگرش چیز بدی نیست.)
سلام مجدد.
من موضوعی خارج از (Marvel Cinematic Universe) مطرح نکردم.(فمینیسم در صورت برابری واحد در همه موارد خیلی هم خوبه) و فقط نظر شخصی من در مورد نویسنده بود که میتونه اشتباه هم باشه.
جالب اینجاس بعد از سخن آقای مارتین اسکورسیزی در مورد سینمای مارول این مقاله نوشته میشه ، بصورتی که بنده تصور میکنم یک هجمه در برابر فیلم های مارول شکل گرفته.(هر چند خودم به شخصه سینمای مارول رو همه ی سینما نمی دونم).
دوم اینکه میشه چند ابر قهرمان زن رو هم در سینمای مارول نام برد که از ابرقهرمان های مرد بسیار قوی تر هستن ، بهترین نمونه Captain Marvel است که در سال 2019 نمایش داده شد و همچنین wanda maximoff . این دو بنظرم از تمامی ابرقهرمان های مرد مجموعه فیلم های مارول بسیار قوی تر (دارای قدرت ماورای خیلی زیادتری) هستند و در فیلم avengers: endgame خیلی راحت میتونستن thanos رو نابود کنن ولی خب روند فیلم بصورت دیگه ای بود.
سلام. چرا مجتبی جان. فیلمهای اکس من چزو این یونیورس سینمایی نبودن تا الان و ملاک این مطلب نیستن.
مقاله جذاب و عالی و خواندنی بود دمتگرم ????