15 فیلم سینمایی لایق اسکار که از داشتن این جایزه محروم شدند
نودویک سال است که شاهد برگزاری مراسم جوایز اسکار هستیم و در این مدتزمان طولانی طبیعتاً آکادمی ممکن است در اهدای این جوایز اشتباه کند یا فیلمی سزاوار از دریافت آن محروم شود. گاهی اوقات ...
نودویک سال است که شاهد برگزاری مراسم جوایز اسکار هستیم و در این مدتزمان طولانی طبیعتاً آکادمی ممکن است در اهدای این جوایز اشتباه کند یا فیلمی سزاوار از دریافت آن محروم شود.
گاهی اوقات حتی سرنوشت دستی در آن دارد: قضیه پاکت اشتباهی را به خاطر دارید؟ در مراسم اسکار سال 2017، فیلم موزیکال «لالالند» بهعنوان بهترین فیلم معرفی شد اما اشتباه از آب در آمد و وقتی پاکت درست باز شد مشخص شد که فیلم درام مستقل آن سال «مهتاب» برنده این جایزه شده است. درست بهمانند آنکه خدایان سینما دستبهکار شدند تا از فیلم منتخب حقیقی تقدیر شود.
یا موقعیتی شبیه مراسم سال گذشته پیش میآید که همه فکر میکردیم «راپسودی بوهمی» بدترین سناریو ممکن خواهد بود اما «کتاب سبز» برنده اسکار شد و طعم تلخی را در دهان عدهای بهجای گذاشت.
به همین منظور، بر آن شدیم پیش از پیوستن فیلم سینمایی دیگری بهصف دریافتکنندگان جایزه بهترین فیلم اسکار، به برندگان گذشته آن فکر کرده و فیلمهایی که ازنظر ما شایسته دریافت این جایزه بودند را در این مقاله برگزینیم.
1942
فیلم برنده: چه سرسبز بود دره من
فیلمی که باید میبرد: همشهری کین
بزرگترین اشتباه در تاریخ مراسم اسکار مدت کوتاهی پس از شکلگیری آن، با فیلم سینمایی درام جان فورد رقم خورد. این فیلم برنده پنج جایزه اسکار شد در حالی که همشهری کین تنها پیروز بخش فیلمنامه آکادمی شد. فیلمی درباره یکی از غولهای رسانه که از آن بهعنوان بهترین فیلم ساختهشده در تاریخ یاد میشود.
1953
فیلم برنده: بزرگترین نمایش روی زمین
فیلمی که باید میبرد: نیمروز
باوجود تیمی از ستارگان ازجمله چارلتون هستون، دوروتی لامور و جیمی استورات، فیلم بزرگترین نمایش بازهم به تبلیغی 152 دقیقهای برای سیرک خلاصه میشود. آنها باید به سرشان زده باشد، چراکه در این شاخه فیلم «نیمروز» نیز حضور داشت. یکی از برجستهترین فیلمهای ژانر وسترن در عصر طلایی آن با بازی گری کوپر در نقش یک کلانتر.
1967
فیلم برنده: مردی برای تمام فصول
فیلمی که باید میبرد: چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد؟
جایزه بهترین فیلم آن سال به فیلم زندگینامه سر توماس مور رسید اما باید به اولین فیلم ساخته مایک نیکولاس تعلق میگرفت. فیلم سینمایی چه کسی از ویرجینیا ولف میترسد کمدی سیاهی درباره درگیریهای پس از ازدواج بود. فیلمی کاملاً اعجابانگیز در زمان خودش که اجراهایی فوقالعاده از ریچارد برتون و بالأخص الیزابت تیلور به نمایش میگذارد.
1974
فیلم برنده: نیش
فیلمی که باید میبرد: جنگیر
هر دو فیلم با ده نامزدی فیلمهایی موفق بودند و فیلم رابرت ردفورد و پل نیومن گزینه مطمئی بهحساب میآمد اما فیلم «جنگیر» شاخص ترین فیلم از میان آن دو بود. شاهکاری در ژانر وحشت درباره مذهب و معصومیت که مردم را چهار دهه است در جای خود میخکوب و وحشتزده کرده است.
1980
فیلم برنده: کریمر علیه کریمر
فیلمی که باید میبرد: اینک آخرالزمان
قصد نداریم از دردناکی طلاق و جدایی با بازی داستین هافمن و مریل استریپ کم کنیم اما فیلم سینمایی اینک آخرالزمان با فیلمهای جنگی که پیش از آن ساختهشده بود فرق داشت. اپیزودی اپرایی و باشکوه که به وحشتهای فیزیکی و روحی حاضر و سرچشمه گرفته در میدان نبرد پرداخته بود.
1982
فیلم برنده: ارابههای آتش
فیلمی که باید میبرد: مهاجمان صندوق گمشده
یکی درباره زندگی واقعی ورزشکاران المپیک بود که اکنون تنها به خاطر آهنگ اصلی آن به یاد آورده میشود و دیگری فیلمی مملو از ماجراجوییهای هیجانانگیز یک باستانشناس به دنبال صندوق عهد بود که مردم را کاملاً تحت تأثیر خود قرار داد. علاوه بر این، برنده شدن مهاجمان میتوانست نقطه عطف بزرگی برای فیلمهای بلاک باستری باشد.
1986
فیلم برنده: خارج از آفریقا
فیلمی که باید میبرد: رنگ ارغوانی
فیلم عاشقانه حماسی با بازی رابرت ردفورد و مریل استریپ در کنیای مهاجرنشین رأی داوران اسکار را کسب کرد اما نه منتقدان که نسبت آفریقا نظرات متفاوت داشتند. آکادمی بار دیگر قدمی اشتباه در عدم تکریم فیلم رنگ ارغوانی برداشت. بازی ووپی گلدبرگ در این فیلم جایزه بهترین اجرای گلدن گلوب را کسب کرد، علاوه بر این ما همچنین شاهد اولین اجرای اپرا وینفری در هالیوود و تفحص صادقانه استیون اسپیلبرگ از تبعیض نژادی، جنسیتی و خشونت خانوادگی در آغاز قرن بیستم بودیم.
1990
فیلم برنده: رانندگی برای خانم دیزی
فیلمی که باید میبرد: سرزمین رؤیاها
زوج جسیکا تندی و مورگان فریمن در فیلم دوستداشتنی درام و کمدی درباره یک زن کهنسال و راننده آفریقایی آمریکایی آن، گوی سبقت را از فیلمهای «متولد چهارم ژوئیه»، «پای چپ من» و «انجمن شاعران مرده» ربود. تمامی این فیلمها گزینههای بسیار خوبی بودند اما هیچکدام بهپای فانتزی کوین کاستنر که عجایب بیسبال و رؤیاها را در قاب دوربین به تصویر کشیده بود نمیرسند.
1995
فیلم برنده: فارست گامپ
فیلمی که باید میبرد: پالپ فیکشن/داستان عامهپسند
گذر تام هنکس از میانه رویدادهای تاریخی در فیلم فارست گامپ چیزی بود که مراسم اسکار در آن زمان به دنبالش بود. و نه «پالپ فیکشن» کوئنتین تارانتینو با تلفیق ژانریاش و خلق فیلمی بهشدت خشونتبار، ازنظر روایی پیچیده که نه تنها بهترین فیلم آن سال بلکه بهترین فیلم دهه بود.
1997
فیلم برنده: بیمار انگلیسی
فیلمی که باید میبرد: فارگو
فیلم درام و رمانتیک آنتونی مینگلا درباره جنگ جهانی دوم فیلم باکیفیتی است اما صبر بینندگان را در مدتزمان پخش سهساعتهاش محک میزند. از سوی دیگر «فارگو» منجر به ساخت یک مجموعه تلویزیونی و جامعه هواداری برای کمدی سیاه برادران کوئن درباره اعمال شرورانه و افراد سادهلوح در مینهسوتای فرورفته در برف شد.
1999
فیلم برنده: شکسپیر عاشق
فیلمی که باید میبرد: نجات سرباز رایان
فیلمهای سینمایی «دانکرک» و «1917» راه قرار دادن بینندگان درست در وسط وحشتهای جنگ را انتخاب کردند اما «سرباز رایان» به بهترین نحو آن را انجام داد، آنهم با اجرای «پدر آمریکا» تام هنکس. «شکسپیر» مضمون و ژانری تأمل برانگیز داشت اما نمیتوان گفت که برتر از یکی از فیلمهای کلاسیک اسپیلبرگ بود.
2005
فیلم برنده: دختر میلیون دلاری
فیلمی که باید میبرد: هوانورد
مارتین اسکورسیزی دو سال بعد این جایزه را با فیلم «رفتگان» به خانه میبرد اما ازنظر ما باید با فیلم هوانورد برنده جایزه بهترین فیلم میشد. فیلم زندگینامه هاوارد هیوز، با اجرای فوقالعاده لئوناردو دیکاپریو به عمق جنون، نیازی به فکر کردن برای انتخاب میان این فیلم و فیلم درام کلینت ایست وود با پایان کاملاً ناراحتکنندهاش ندارد.
2006
فیلم برنده: تصادف
فیلمی که باید میبرد: کوهستان بروکبک
فیلم درام پل هگیس درباره درگیریهای نژادی در لسآنجلس، با دریافت انتقادهای مثبت و منفی و اعتراضات نسبت به کلیشههای موجود در آن، بیش از ده سال است که بهعنوان یکی از شکستها و اشتباهات اسکار نامبرده میشود. و واقعاً نیز چنین است خصوصاً وقتی فیلم جاودانه و رسای «بروکبک» با بازی جیک جیلنهال و مرحوم هیت لجر در نقش گاوچرانهایی که در عشقی ممنوعه گرفتار بودند نیز در این شاخه نامزد شده بود.
2011
فیلم برنده: سخنرانی پادشاه
فیلمی که باید میبرد: قوی سیاه
در آن زمان اتفاقنظر بر آن بود که فیلم سینمایی «سخنرانی پادشاه» با بازی کالین فرث در نقش جورج ششم که در تلاش است بر لکنت زبان خود چیره شود از فیلم «شبکه اجتماعی» دیوید فینچر بهتر است اما به نظر ما، بر فراز این دو فیلم «قوی سیاه» جنجالی اثر دارن آرنوفسکی و شخصیت عجیب اما فوقالعاده ناتالی پورتمن در به تصویر کشیدن یک بالرینا با درگیریهای درونیاش بود.
2019
فیلم برنده: کتاب سبز
فیلمی که باید میبرد: بلکککلنزمن
کتاب سبز فیلمی با اجرای درخور است اما در شبی که بسیاری از صداهای سیاهپوستان شنیده شد، بهترین جایزه به فیلمی درباره روابط نژادی از دیدگاه سفیدپوستان داده شد. با این حال، بلکککلنزمن اسپایک لی گزینه بهتری بود: فیلم درام پلیسی تأمل برانگیزی که به گذشته نژادپرستانه آمریکا سفرکرده تا انعکاسی بر رویدادهای حال حاضر باشد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
1-اصن آرگو رو ننوشتی فیلمی پر از اشکالات تاریخی و واقعا نا لایق
2-سخنرانی پادشاه نباید میبرد درست ولی پرنده باید سوشال نتورک می بود
3-من با هوانورد موافق نیستم من تقریبا همه کار های خوب اسکورسیزی رو دیدم معمولا کاراش وقتی طولانی ان خسته کنننده نیستن ولی هوا نورد نمیدونم چرا من خسته شدم میلیون دالر هم اشکمو در اورد داستانش و خیلی با هاش حال کردم
اسکار به هر فیلمی حتی شایسته تعلق نمی گیره. فیلمی مثل Se7en یا Fight Club جزو بهترین فیلم ها از نظر مردم هستند حتی نامزدهم نشدن. در ضمن اسکاری که به فیلم Argo دادن رو در حضور فیلم هایی مثل Lincon شاید فاجعه بارترین جایزه بود. البته برادران افلک سه تا جایزه بردن که هر سه فاجعه باره.
افلک ها برادر نیستن عزیز... پسر عمو هستن... یکم سواد سینمایی داشتن بد نیست
تشکر از همه شما اساتید سینما... چه اونایی که نظر دادین و چه اونایی که مقاله رو نوشتن...
عزیزان خیلی فرق هست بین اینکه یه فیلم بین معمولی باشی(همونی که خیلی از شماها هستین) یا اینکه واقعا
سینما رو بشناسین(چیزی که هیچ یک از شماها نیستین). خیلی فرق هست بین جان فورد با اورسن ولز یا کلینت ایستوود با مارتین اسکورسیزی... حالا که به خودتون زحمت داده و چنین مقاله ای رو بازتاب میدین... به مانند اکثر خواننده هاتون نباشین... یکم فرق کنید... خوبه براتون...
اسم فیلم ها رو باید انگلیسی بنویسید
سلام
فیلم فارس گامپُ همین دیروز دیدم
فیلم جالبی بود درواقع جنگُ در قالب طنز نشان دادن ولی خوب متأسفانه همین فیلما شدن پرچم افراد انگیزه گو یعنی مثله امثال بعضی ها که خودتون می دونید ویدیو انگیزشی میسازن و توش کلی جملات انگیزشی میگن و افرادی هم خودشونو جر میدن با گوش دادن به این چرندیا و یه عده هم که قدرت دستشون هست مملکتُ با عقیده به همین چیزا میسازن که باعث میشن زندگی کردن روزبروز حقیرتر
و سختر تر بشه
درسته اینجور چیزها توی دنیای واقعی هم اتافاق افتاده ولی اینا فانتزی هستند و اگر کسی درک درستی از دنیا و زندگی داشته باشه هیچ وقت سراغ این چرندیات نمیره چون منطق و علمی پشتشون نیست و همش مثال زدنی هست یعنی اینُ ببین اونو ببین زندگی اینُ بخون
جدای از این حرف ها، فارست گامپ دیگه غیر واقعی شده بود
آخه مگه میشه کسی که ای کیوش زیر 70 هست و مثله بچه ها رفتار می کنه هرجا میره می دونه چکار کنه و بقول نظامیا همیشه هوشمندانه ترین جملرو انتخاب می کنه توی سخنرانی به خوبی سخنرانی می کنه و می دونه کجا چطور رفتار کنه
اگر هوش درسی پایینی داره هوشای دیگش فوقلعاده بالاست
این همه زحمت ترجمه رو با درج نکردن نام انگلیسی فیلم ها به هدر دادید
یعنی چون زبان پارسی رو پاس داشتیم ؛ زحمت هدر رفته؟ قطعا هنگام جستجوی فیلمها در موتورهای جستجو؛ نام انگلیسی اونها هم آشکار میشه. با این حال بازهم سعی میکنیم اسامی انگلیسی رو هم بزنیم برات
دقیقن منم میخاستم تهش همینو کامنت کنم، اوکی پارسی رو پاس بدارین ولی اسم اصلی فیلما رو کنارش بزارین، اسمو ترجمه میکنین آدم هنگ میکنه راجع به چه فیلمی نوشتین
فارست گامپ وقایع مهم تاریخی چند دهه آمریکارو بصورت طنز کنار هم قرار داد و بهم ربطشون داد یعنی بازم ارزشش بیشتر از فیلم تارنتیننو نبود؟
خداییش پالپ فیکشن چی داره که از فارست گامپ بهتر باشه؟ فارست گامپ ازون فیلمایی هست که آدم باهاش ارتباط کامل برقرار میکنه هم میخنده هم گریه میکنه من بعد دیدن فارست گامپ کلی تو فکر رفتم حالا پالپ فیکشن چی بود؟ غیر از یکم خونریزی و صحنه اکشن که تارنتینو تو فیلماش میزاره تا جذابشون بکنه چیز خاص زیادی داشت؟ ترتیب اپیزود ها هم منو خیلی گیج کرد
از هر لحاظ حساب کنی, گرین بوک از بلککلنزمن بهتره....خیلیم بهتره
من هم شخصا با این تکه از مقاله موافق نبودم اما برای حفظ امانت در ترجمه به منبع اصلی، این بخش رو هم ذکر کردیم.