ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker
فیلم سینمایی

نقد فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker – جنگ نهایی ستارگان

جنگ ستارگان یک فرنچایز با بیش از چهل سال سن است و معادن و حفره‌های این جهان بزرگ چندین بار و به طرق مختلف استخراج شده است. جرج لوکاس یک کهکشان عظیم را ساخت که ...

آرش پارساپور
نوشته شده توسط آرش پارساپور | ۱۲ بهمن ۱۳۹۸ | ۱۴:۰۰

جنگ ستارگان یک فرنچایز با بیش از چهل سال سن است و معادن و حفره‌های این جهان بزرگ چندین بار و به طرق مختلف استخراج شده است. جرج لوکاس یک کهکشان عظیم را ساخت که در آن کره زمین جایی نداشت و سیارات مختلف و نژادهای گوناگون در آن به تصویر کشیده می‌شد. کهکشانی که لوکاس ساخته یک پی‌ریزی ساده بوده که از دل آن می‌توان میلیون‌ها داستان بیرون آورد ولی زمانی که یک فرنچایز در این حد به محبوبیت می‌رسد، دیگر نمی‌توان هر قصه‌ای که دلتان خواست را در آن روایت کنید.

جنگ ستارگان با افسانه لوک اسکای واکر آغاز شد، کاراکتری که جزو معدود نقش‌های ماندگار مارک همیل به شمار می‌رود (به جز اینکه صدای خنده او را در کالبد جوکر بشنویم و موی تن‌مان سیخ شود!). لوک اسکای واکر در سه گانه دوم این سری جایگاهی نداشت و پدرش، آناکین اسکای واکر (یا همان دارث ویدر خودمان) نقش قهرمان را به دوش کشید. دیزنی پس از یک پرداخت چند میلیارد دلاری و خریدن فرنچایز جنگ ستارگان، بیخیال لوک و آناکین شد و قهرمان جدیدی به نام «ری» را خلق کرد. ری، دختری بی‌نام و نشان که احتمالا خود سازندگان نیز در ابتدای امر نمی‌دانستند ریشه این شخصیت را به کجا ربط دهند و منتظر واکنش‌های طرفداران بودند.

قسمت اول سه گانه‌ جدید جنگ ستارگان، راه‌ تازه‌ای را بر این فرنچایز باز کرد و جی جی آبرامز، توانست یک فیلم اورجینال و اصیل را بر اساس داستان بزرگ جنگ ستارگان بسازد. او با ریسک کردن و کشتن کاراکتر محبوب «هان سولو» (شاید ندانید ولی لااقل در آمریکا هان سولو جزو ۵ شخصیت محبوب سینمایی تمام دوران محسوب می‌شود) نشان داد که از ایجاد تغییرات در داستان واهمه‌ای ندارد و می‌خواهد روایت خودش را از این جنگ کهکشانی داشته باشد. این روند در قسمت بعدی یعنی «آخرین جدای» بیشتر خودش را نشان داد، جایی که این بار رایان جانسون کارگردان کنترل سکان هدایت فیلم را بر عهده گرفت و اینجا بود که مسیر این کشتی فضایی به بیراهه کشیده شد. در واقع اشتباه بزرگی که در ساخت سه گانه جدید شده، عدم سپردن ساخت کل این تریلوژی به یک شخص واحد بوده و جانسون با اینکه سعی کرد تا در راه آبرامز قدم بردارد، اما فیلم آخر نشان می‌دهد که این راه در نهایت به بن بست خورده است.

نقد فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker

با اکران فیلم دوم، طرفداران دو آتشه جنگ ستارگان با این فیلم به معنای تمام گلاویز شدند. به نظر آنها، دیزنی و تیم سازنده فیلم بیشتر از حد پایشان را از گلیم‌شان دراز کرده بودند و دنیای جنگ ستارگان را به سلیقه خود قلع و قمع کرده بودند. تمام این هیاهو بیشتر به خاطر مرگ قهرمان سری یعنی لوک اسکای واکر بود؛ لوکی که نزدیک به ۴۰ سال در خاطره‌ها مانده بود و حالا در کنار هان سولو، دیگر خبری از آنها نمی‌شد. قسمت دوم سه گانه جدید، تغییرات ریسک پذیر زیادی را متحمل شد و یک شرور به اسم اسنوک را نیز علم کرد و همانجا هم دخلش را در آورد و دیگر شخصیت منفی فیلم یعنی «رن» را (که قرار بود خیر سرش جای دارث ویدر بنشیند) نیز به سمت خوبی کشانید. شکست مفتضحانه فیلم مستقل هان سولو نیز دیزنی را ترسانده بود و تمام این عوامل و شاکی بودن طرفداران دست به دست هم داد تا دیزنی بار دیگر آبرامز را بر مسند کارگردانی پایان این افسانه چهل ساله بنشاند و از او بخواهد که داستان را تمام کند.

باید اعتراف کنیم که آبرامز در موقعیت ناجوری قرار گرفت، داستانی که او روایت کرده بود توسط تیم دیگری شخم زده شده بود و از همه مهم‌تر اینکه شرور داستان کشته شده بود و قسمت سوم عملا بدون شخصیت منفی بود؛ مگر اینکه «رن» دوباره به تاریکی برگردد و متاسفانه دیزنی چنین چیزی نمی‌خواهد! سیاست‌های دیزنی و موج طرفداران باعث شده که قسمت سوم عملا تبدیل به یک فن سرویس شود و اثری باشد برای راضی کردن و دلجویی از هواداران بزرگسال و خردسالی که در سراسر دنیا برای جنگ ستارگان هورا می‌کشند. فن سرویس بودن فیلم نیز باعث به وجود آمدن یک دو راهی با یک شکافی عمیق در بین آن شده: طرفداران عاشق فیلم شده‌اند و افراد معتدل و نیمه‌ابری! فیلم را پایان اسفناکی برای داستان عظیم جنگ ستارگان می‌دانند.

نقد فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker

فیلم از همان دورانی که قسمت قبلی به پایان رسید آغاز می‌شود؛ حالا «رن» کماکان می‌خواهد امپراتوری را تشکیل دهد و تاریکی را در دنیا بگستراند و از آن سو «ری» که استاد خود را از دست داده، مشغول تمرین و یادگیری فنون جدای به صورت خودجوش است. در این میان پرنسس لیا (که با تکنیک‌های کامپیوتری و برداشت‌های گذشته از بازیگر فقیدش در فیلم حضور دارد) نیز به نوعی نقش راهنمای او را دارد و سعی در نگه داشتن تیم دارد. کشاکش ری و رن کماکان ادامه دارد و این دو با یکدیگر ارتباط ذهنی محسوسی دارند و هر یک دیگری را به سمت خود جذب می‌کند.

ناگهان از ناکجا آباد پالپاتین پیدا می‌شود، همان پیرمرد شنل پوش که به نام «امپراتور» شناخته می‌شود و شخصیت منفی سه گانه اصلی در کنار دارث ویدر بود. پالپاتین که انگار نه انگار از یک سفینه به بیرون پرتاب شده و قاعدتا باید به شصت تکه مساوی تقسیم شده باشد، سر و مر و گنده در فیلم حضور پیدا می‌کند و کارگردان دلیلی نمی‌بیند چگونگی قسر در رفتن او از سقوط وحشتناکش در فیلم «بازگشت جدای» را توضیح بدهد. توگویی با ظهور پالپاتین و پیدا شدن شخصیت منفی فیلم، خیال جی جی آبرامز راحت شده و تصمیم گرفته پالپاتین را بعد از نزدیک به چند ده سال غیبت، دوباره در پرده سینما نشان دهد و طرفداران را به وجد بیاورد.

نقد فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker

شخصیت پالپاتین در فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker هیچ ربطی به آن ابر شروری که پیش‌تر از او چیزی به یاد دارید ندارد؛ او نه مغز متفکر است و نه یک سیاستمدار آب زیرکاه که بتواند دیگران را گول بزند. پالپاتین در این فیلم پیدا شده که نقش منفی بزرگی باشد و بس. او از ابتدای حضورش تصمیم دارد جایگاه خود را به «رن» بدهد و می‌توان پیش‌بینی کرد که آخر و عاقبت این خواسته کذایی او به کجا می‌رسد. البته نکته غافلگیرکننده‌ای در پایان بندی فیلم وجود دارد که بازهم چندان منطقی به نظر نمی‌رسد و فلسفه فورس (نیرو) و کارکردهای آن را در تمام طول این سالیان به زیر سوال می‌برد!

فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker مملو از جلوه‌های ویژه، بازگشت‌ برخی کاراکترها، Cameo یا همان حضورهای افتخاری کاراکترهای قدیمی و ادای دین به تمامی آثار جنگ ستارگان است. لحظه به لحظه فیلم در خدمت هواداران است و جی جی آبرامز که خود جزو عشاق این فرنچایز است، خوب می‌دانسته که چطور می‌تواند دل طرفداران را به دست بیاورد.

نقد فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker

به شخصه معتقدم کاراکتر خاکستری «رن» از همان ابتدای امر سه گانه جدید دیزنی، به قهقهرا رفت. از همان موقعی که او نقاب خود را برداشت و چهره آدام درایور در زیر نقابش نمایان شد (که اصلا با یک شخصیت منفی با ابهت جور در نمی‌آید) و تا جایی که فیلمسازان تصمیم گرفته بودند ما بیشتر آدام درایور را ببینیم تا کایلو رن و با همین کار ابهت این شخصیت منفی را به زیر سوال بردند. دارث ویدر اگر در سینما جاودان ماند و تبدیل به یکی از برترین (و شاید بتوان قاطعانه گفت برترین) شخصیت منفی تاریخ هنر هفتم شد، این بود که شخصیت مرموز خود را حفظ کرد و ترسناک بودنش را از زیر نقاب جادویی‌اش به رخ کشانید. کایلو رن که به عنوان جانشین دارث ویدر در سری جدید معرفی شد اما از همان اول تبدیل به جوانکی دمدمی مزاج شد که با مادر پدرش قهر کرده و خواسته یک امپراتوری بزند و دنیا را تار و مار کند!

کایلو رن در فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker بیشتر از همیشه هدر می‌رود و دیگر خبری از آن ویژگی خاکستری‌اش نیست. رن اختیاری از خودش ندارد و قدرت تصمیم‌گیری ندارد و دائما نظرش درباره خیر و شر عوض می‌شود. او نه عاشق است نه آدم بد، نه منفور است و نه آدم خوب و یک پا در هوا می‌ماند و به یک ثبات نمی‌رسد. فیلمساز سعی می‌کند از او چهره‌ای به یادماندنی بسازد اما در عمل از این مهم ناکام مانده و آدام درایور نیز با بازی نه چندان جالب خود در قالب این شخصیت، حجت را تمام می‌کند و جانشین دارث ویدر را به بدترین شکل ممکن به تصویر می‌کشد.

نقد فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker

جدا از خود کایلو رن، باید به پتانسیل کاملا نیست و نابود شده گروه «نگهبانان سرخ» اشاره کرد؛ گروهی به سرکردگی کایلو رن که می‌توانستند پس از مرگ اسنوک (همان شخصیت منفی کذایی قسمت قبل که معلوم نبود برای چی آمد و رفت!) تبدیل به آنتاگونیست خوبی بشوند اما فیلمساز ترجیح می‌دهد سرنوشت این گروه را در یک سکانس ۵ دقیقه‌ای به نمایش در بیاورد. اساسا ابهت و کاریزما در سری جدید جنگ ستارگان در بین شخصیت‌های منفی چیزی شبیه به یک شوخی شده و همگان می‌دانیم که این موضوع، نشات گرفته از سیاست‌های بیش از حد دل‌نازک و ظریف دیزنی دارد.

نقد فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker

از آنسو اما «ری» را داریم که کاملا وزنه فیلم را به طرف خود برده و توانسته گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. این قهرمان مونث هرچند به نظر شکست ناپذیر می‌آید، اما عواطف انسانی و روحیات خاصی دارد که از یک قهرمان کاغذی پا را فراتر می‌گذارد و پا به پای لوک اسکای واکر در دل طرفداران جا باز می‌کند. هرچند فیلمساز در نبرد نهایی علی رغم تمام جلوه‌های ویژه پر زرق و برقی که پدید آورده، صحنه اکشن نابی با محوریت او پدید نیاورده و ری با وجود اینکه یک جدای است، شمشیرش را به ندرت از نیام بیرون می‌کشد و هنرنمایی می‌کند. نبود یک نبرد پایانی درست و حسابی، حسرت را برای طرفداران (که مشخصا فیلم برای آنها ساخته شده) نیز پدید می‌آورد و در این حیث، کارگردان حتی از پس ارائه درست فن سرویسی خود نیز برنمی‌آید.

Star Wars: The Rise of Skywalker پایانی است بر یک سه گانه جدید که به باور برخی ساخته شدن آن از ابتدای امر اشتباه بود، در واقع می‌توان گفت که دیزنی می‌توانست با ساخت فیلم‌های مستقلی از دنیای پهناور جنگ ستارگان آثار شاخص و خوبی (مانند روگ وان) را در بیاورد و بیخیال روایت ادامه قصه لوک اسکای واکر شود. در هر حال باید گفت که جی جی آبرامز ماموریت سختی را با پذیرفتن کارگردانی قسمت سوم پذیرفته و همانطور که خودش در مصاحبه‌های خبری بعد از اکران و واکنش ضد و نقیض تماشاگران گفته،« هیچکس هیچ‌وقت نمی‌تواند همه کس را راضی نگه‌دارد.» این جمله تا حد زیادی درست است و پایان جنگ ستارگان نمی‌تواند همه بینندگان خود را خشنود نگه‌دارد ولی حس نوستالژیک قوی و موفقی را در خیل عظیمی از پیرمردهای هفتاد ساله تا بچه‌های پنج ساله به جریان می‌اندازد و با جلوه‌های ویژه به غایت بی‌نظیر و شاهکار خود، دیگر بینندگان را مبهوت می‌کند.

نقد فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker

Star Wars: The Rise of Skywalker فیلمی نیست که از دیدن آن پشیمان شد و یا حوصله سر بر باشد؛ تمامی عناصر یک فیلم سرگرم کننده و پاپ کورنی داغ در این اثر رعایت شده و جی جی آبرامز با تمام مشقات و مشکلات، قطار این سه گانه را به درستی به ایستگاه مقصد می‌رساند، فقط باید گفت در بین راه و در پیچ و واپیچ‌های متعدد، بسیاری از بارهای خالص و ارزشمند واگن‌های این قطار به دره سقوط کرده است.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (11 مورد)
  • Homelander
    Homelander | ۱۸ مهر ۱۴۰۱

    این قسمت بعد از تهدید شبح بدترین قسمت جنگ ستارگان بود
    واقعا نمی دونم در وصف چرت بودنش چی بگم آخرشم که همه چی گل و بلبل شد

    • Siavash-777-AAA
      Siavash-777-AAA | ۱۰ اسفند ۱۴۰۱

      نمیدونم مشکلتون با فیلم تهدید شبح چیه
      بنظر من واقعا از کل سگانه ی سوم بهتره

  • Barsam
    Barsam | ۱ دی ۱۳۹۹

    بنظر من کل جنگ ستارگان یک فیلم سیاسیه

  • پرهام
    پرهام | ۲۳ مرداد ۱۳۹۹

    توصیه میکنم به کسانی که این مجمکوعه را ندیدند : تنها اتلاف وقت هزینه بیهوده است زیرا خود به شدت سردرگم و بی سر و ته است . سازنکگان تماما در تلاش برای جمع و جور کردن این مجموعه هستند کاملا مصنوعی و چرند اصلا به بزرگی اسمش نیست

  • Hossein
    Hossein | ۴ مرداد ۱۳۹۹

    به نظر من آبرامز و نویسندگان قسمت سوم مشکلشون این بود که میخواستن یه فیلمی تو سبکی که رایِن جانسِن ساخت بسازن (مثلا بار کمدی فیلمو زیاد کردن) که بنظر من آبرامز باید همون سبک قبلیش تو سال ۲۰۱۵ رو حفظ میکرد

  • پارسا اقتصادی
    پارسا اقتصادی | ۱۲ بهمن ۱۳۹۸

    سه‌گانه‌ی جدید استار وارز (که سومیش رو ندیدم ولی وضعش از تریلرها و نقدها مشخصه)، بسیار بسیار ضعیفه.
    نسخه‌ی اول سه‌گانه (Force Awakens) به‌نظر من اصلاً اورجینال نیست چون تماماً بازسازی همون اپیزود ۴ه، فقط با شخصیت‌های جدید (و ضعیف) و تکنولوژی و تصاویر جدید. مرگ هان سولو هم بسیار بی‌معنی و بی‌منطق بود. کایلو رن هم خنده‌دار ترین شخصیت منفی‌ایه که من تا حالا تو زندگیم دیدم. بیشتر شبیه نوجوانان‌هاییه که در دوران بلوغ به‌سر می‌برن و ۱ درصد هم نه ترسناکه و نه حتی منفی.
    نسخه‌ی دوم اما به‌نظر من خیلی اتفاقا نسخه‌ی خوبیه چرا که اصیله. شبیه اپیزود ۵ هست اما حماسه‌ی زیباییه رویارویی کایلو و لوک. البته ایراد خیلی بزرگش اینه که اسنوک به مسخره‌ترین شکل ممکن می‌میره و ما نمی‌دونیم چرا. همین‌طور، شخصیت‌هایی مثل پو، فین و حتی لیا (با اون پرواز مسخرش تو اپیزود ۸)، صرفاً اومدن که توی فیلم جا پر کنن.
    نسخه‌ی سوم هم که هنوز ندیدم، از تریلرهاش مشخصه که صرفاً یه چیزی سرهم‌بندی شده که مثلاً طرفدارها خوششون بیاد. به‌شخصه سریال Mandalorian رو خیلی برتر از این سه‌گانه و حتی شاید برتر از کل فیلم‌ها بدونم.

  • Amir
    Amir | ۱۲ بهمن ۱۳۹۸

    کلا همون قسمت اول هم بیشتر شبیه جوک بود، منطق های خود جنگ ستارگان رو هم زیر سوال برده بود. کاراکتر دختره بدون هیچ تمرینی خیلی راحت تونسته بود از پس یک لرد سیث بر بیاد و پا به پاش مبارزه کنه. در صورتی که اگه به یاد بیارید، لوک برای این که بتونه با دارت ویدر مبارزه کنه، کلی تمرین کرده بود و آخرش هم خیلی راحت دستش قطع شد. فکر کنم کلا موقع نوشتن فیلمنامه حال دیدن نسخه های قبلی رو نداشتن.

  • See You Around Kid
    See You Around Kid | ۱۲ بهمن ۱۳۹۸

    علیرغم تلاش‌های وافر دیزنی در تولید اثری که مخاطب رو گیج یا گمراه نکنه، این نقد رویه‌نگر یک بار برای همیشه ثابت میکنه که Sequel Trilogy رو نباید دست هر منتقدی داد!‌ هرچند فیلم «رایز» در بسیاری از ابعاد یک سینمایی میان‌رده محسوب میشه و نقاط درخشانش تحت‌الشعاع ضعف‌های یک فیلم‌نامه مخدوش و بینشی تاثیرگرفته از واکنش طرفداران هست، اما این نقد چه از نظر مفهومی و چه از نظر آگاهی و تسلط به لور دنیای استاروارز، دچار نقص‌هاییه که نمیشه ازش چشم پوشی کرد.
    چند نکته قابل‌تامل؛
    ۱. در یک قسمت از نقد گفته شده که TLJ کایلو رن رو به سمت خوبی کشاند که خب کاملا غلطه. خیانت رن به اسنوک یک سنت کهن در فرهنگ سیث هست که به زمان Darth Bane و حتی قبل از اون برمیگرده. (چه بسا خود فیلم تاکید میکنه که این عمل در راستای بدست گرفتن قدرت بوده) و از این هم بگذریم، مگر جز اینکه در پرده آخر فیلم «فرست اردر» با گروه مقاومت برروی کریت جنگید؟
    ۲. باز هم در ادامه گفته میشه که تنها راه اینه که رن در «رایز» به سمت تاریکی برگرده دوباره که اشتباهه! رن هیچوقت رستگار نشد که حالا دوباره بخواد به تاریکی سقوط کنه.
    ...

    • See You Around Kid
      See You Around Kid | ۱۲ بهمن ۱۳۹۸

      ۳. در «رایز» این موضوع مطرح میشه که لیا jedi training خودش رو پشت سر گذاشته و نه به عنوان یک مشاور بلکه به عنوان یک استاد به ری آموزش میده.
      ۴. نکته عجیب دیگه اینکه نویسنده به Knights of Ren (شوالیه های رن) عنوان «نگهبانان سرخ» رو داده که...!‌
      ۵. نظرتون در مورد تکامل شخصیتی کایلو رن یا بن سولو هم باز قابل بحثه، چرا که بسیاری از مخاطبان و منتقدان با یک صدای واحد معتقدند که این تنها شخصیتی هست که توی فیلم واقعا در اومده. کایلو رن در «رایز» از همیشه قدرتمندتره و همه تصمیم هارو با اراده خودش میگیره، برای همینه که در نهایت پایان ماجراش تبدیل به یکی از معدود المان های راضی کننده آخرین فیلم اسکای‌واکرها میشه.

      گفتم گوشزد کردن این نکات خالی از لطف نیست. با عرض تشکر و خسته نباشید!‌

  • randy
    randy | ۱۲ بهمن ۱۳۹۸

    به شخصه معتقدم کاراکتر خاکستری «رن» از همان ابتدای امر سه گانه جدید دیزنی، به قهقهرا رفت. از همان موقعی که او نقاب خود را برداشت و چهره آدام درایور در زیر نقابش نمایان شد (که اصلا با یک شخصیت منفی با ابهت جور در نمی‌آید)

    با این جمله خیلی موافقم

    • آرش پارساپور
      آرش پارساپور | ۱۲ بهمن ۱۳۹۸

      دقیقا. متاسفانه این سیاست که دائما میخوان چهره‌های بازیگران رو نشون بدن (توی اسپایدرمنهای جدید هم همینه) باعث شده که ما همش آدام درایور رو ببینیم به جای کایلو رن ترسناک.

مطالب پیشنهادی