نقد انیمه Enen no Shouboutai – ابر قهرمانان آتشنشان
قدمت فجایع مربوط به آتشسوزی از قدیمیترین تمدنها بشریت نیز فراتر است. آتشسوزیهایی که گاه خود انسان باعث به وجود آمدن آنان بوده.بعد از آن نیز نسل بشر، باید خود، خود را از شر آتشی ...
قدمت فجایع مربوط به آتشسوزی از قدیمیترین تمدنها بشریت نیز فراتر است. آتشسوزیهایی که گاه خود انسان باعث به وجود آمدن آنان بوده.بعد از آن نیز نسل بشر، باید خود، خود را از شر آتشی که به دامن زده نجات میداد. اما وقتی انسانها از علت آتشسوزی، به آتش تبدیل شود. نیروی آتشنشانی متفاوتی وارد قضیه خواهد شد. اینبار باید آتشنشانان را به جای قهرمان به ابر قهرمانان تشبیه کرد. برای نقد و برسی انیمه نیرو آتشنشانی یا به انگلیسی Enen no Shouboutai با ویجیاتو همراه باشید
نیرو آتشنشانی،در خدمت شما
مانگا نیرو آتشنشانی (enen no shouboutai) اولینبار در سال 2014 و توسط آقا آتسوشی اوکوبو ( Atsushi Ōkubo) درست پس از پایان مانگا قبلی خود یعنی روح خوار (Soul Eater) نوشته و به تصویر کشیده شد. مانگا روحخوار که انتشار آن ده سال به طول انجامید بود (2014-2004) به تنهایی لیاقت و استعداد این مانگاکا جوان را به کمپانیها مختلف و به خصوص به طرفداران ثابت کرد. و این دلیلی بود که نیروی آتشنشانی در اولین انتشار رسمی خود در سال 2015 به موفقیتی کم سابقه برای اولین انتشار دست یابد.
نیرو آتشنشانی برای اولینبار در 23 سپتامبر سال 2015 توسط کمپانی کودانشا (kodansha) و به صورت هفتگی منتشر شد. سه سال زمان برد تا شبکه جیانان(JNN) پیشنهاد ساخت انیمهای بر اساس این عنوان را به کمپانی اصلی پیشنهاد دهد. اما سورپرایز برای طرفداران زمانی بود که شبکه ادالت سوییم (Adult Swim) حق امتیاز پخش این اثر را در آمریکا خریداری و خود نیز دخالتهایی در ساخت انیمه انجام داد. شبکه ادالت سوییم یکی از برترین شبکه های تلویزونی در حوزه ساخت انیمیشن است که دارای کارنامه بینظیری است. آثاری مانند ریکومورتی (Rick and Morty) و پارکجنوبی ( South Park) در آن میدرخشند!
فصلی که انیمه نیرو آتشنشانی برای اولینبار شروع به پخش کرد همزمان با رقبای سرسختی بود، شخصا دوست دارم این فصل که انیمهها محبوبی مانند شیطانکش(Demon Slayer)، حماسه وینلند (Vinland Saga) و دکتر سنگ (DR.Stone) شروع به پخش کردند، بهترین فصل پنج سال اخیر بدانم. بنابراین نمیتوان انیمه نیروی آتشنشانی را برترین اثر این فصل دانست، اما توانست میان سیل تشکیل فندومها به شکل خوبی به چشم بیاید و نامی برای خود دست و پا کند. به شکلی که حال هزاران طرفدار چشم به راه فصلها بعدی آن هستند.
نیروی مبارزه با زامبی های آتشین!
فاجعه بزرگ دیویست و پنجاه سال قبل اتفاق افتاد. اتفاقی که طی آن بیشتر ساکنان زمین تبدیل به اجساد شعلهور و مهاجم شدند. هیولاهایی که هیچ چیز جز نابودی نمیخواستند. بعدها این اجساد را «دوزخی» (inferno) نامیدند.بازماندگان به امپراطوری توکیو پناه بردند.جایی که تا به امروز به عنوان امنترین نقطه کره زمین باقیمانده است.کلیسای مقدس سول همواره به عنوان دلیل اصلی امنیت نسبی توکیو معرفی شده.به همین دلیل، نیرو آتشنشانی مخصوص مبارزه با دوزخی ها توامان با راهبان و راهبهها کلیسا است.
اما آتشنشانان معمولی و راهبان برای مبارزه با چنین هیولاهایی کافی نیستند پس انسانهایی با قدرتها فراطبیعی برای اینکار آموزش میبینند تا آتش را مهار کنند و پس از مبارزه با دوزخی او را به روح بزرگ بازگردانند.در هر نسل این افراد توانایی آنها در کنترل آتش هم افزایش مییابد،داستان در نسل سوم اتفاق میافتاد جایی که آتشنشانان برخلاف دو نسل قبلی خود از وجود اولیه آتش بینیاز شدهاند.
قهرمانی از جنس شیاطین
در دقایق اولیه انیمه، ما شاهد تبدیل مردی به یکی از همین دوزخیها هستیم و پسری از نسل سوم که هنوز اولین روزکاری خود را آغاز نکرده.اما همانطور که باید برای هر اتفاقی آماده است. شینرا کوساکابه (shinra kusakabe) پسری که رویا قهرمان بودن را در سر میپروراند و به خاطر لبخند عصبی همیشگیاش لقب شیطان را گرفته.
خواستگاه شینرا به یک فاجعه باز میگردد.آتشسوزیای که در دوران کودکی شینرا رخ داد و عدم کنترل شینرا بر روی قدرتش باعث آن بود.شینرا در آن آتش سوزی پدر و مادر و برادر کوچکتر خود را از دست میدهد و مامور آتشنشانیای که او را نجات میدهد تا به امروز در ذهن او مانده.
طولی نمیکشد که باقی اعضای بخش پنجم، بخشی که قرار است شینرا کار خود را در آن آغاز کند سر میرسند و در کسری از ثانیه کار دوزخی را میسازند. خیلی زود و در عرض چند قسمت کارکترها دیگر داستان نیز وارد میشوند و آرک اصلی داستان مشخص میشود. آکیتارو اوبی (Akitaru obi) فرمانده آرمانگرا گروهان و آرتور بویل (Arthur Boyle) همکلاسی دانشکده شینرا که به خود پادشاه شوالیهها لقب داده در صدر این افراد هستند. داستان اصلی از جایی آغاز میشود که شینرا پس از درگیری با مردی به نام جوکر (joker) به پنهان کاری کلیسای جامع و باقی بخشها آتشنشانی شک میکند و آکیراتو میگوید که با او هم عقیده است.
شیطانخندان
شینرا کوساکابه شخصیت اصلی داستان است. اما با وجود رعایت استانداردها معمول در زمینه شخصیتپردازی شونن کاراکتری نیست که ما نام او را مانند نامها لایت یاگامی (Light Yagami) یا کانکی کن (Kaneki Ken) سالها بعد به یادداشته باشیم. اما ریزهکاریهایی در شخصیتپردازی شینرا وجود دارد که باعث میشود شیطان جالب توجهی از شینرا ساخته شود. شاید اصلیترین خصوصیت شینرا را بتوان خنده سادیستیکی که همیشه بر لبانش نقس بسته دانست.
این لبخند ترسناک دلیل اصلیایست که به شینرل لقب شیطان را نسبت دادهاند.اما در ابتدا سریال میفهمیم که این لبخند در اصل یک بمیاری عصبی است که بر اثر مضطرب یا عصبانیشدن شینرا به صورت غیر ارادی برروی صورت او نقش میبندد. میدانم الان چه شخصیتی در ذهنتان تداعی شد، اما به من اعتماد کنید جوکر کمترین شباهتی به شیطانما ندارد.مرگ پدر و مادر شینرا ضربهای برای او بود که نمیتوان انتظار التیامش را از کسی داشت. اما سختیها زندگی او در همینجا پایان نیافت.
با وجود اینکه شینرا از نسل سه اعجوبهای به حساب میآمد اما بعد از به آتش کشیده شدن خانهاش کاملا هیججایی برای زندگی نداشت. و حتی پدربزرگش نیز که باور داشت او مسئول مرگ خانوادهاش است او را نپذیرفت. شینرا نیز چارهای بجز کار در کارخانه هاجیما نداشت، کارخانهای که بعدها بدل به یکی از کلیدها داستان میشود.
نام شینرا مخفف کلمه ژاپنی “Shinrabansho” است که معادل آن را میتوان "هر چیز درجای خود" دانست. باتوجه به داستان و شخصیتپردازی خود شینرا میتوان به این نتیجه رسید که نویسنده میخواسته شینرا را به عنوان ناجیای معرفی کند که تعادل را به این دنیا پر از آشوب باز میگرداند.
شاه آرتور با شمشیر نوری
ژاپنیها علاقه عجیبی به اسطوره بیریتانیایی یعنی شاه آرتور کبیر نشان میدهند. در انیمهها مختلف زیادی شاهآرتور به گونهای حضور داشته. اما اغراق نیست اگر اقتباس نیرو آتشنشانی از پادشاه شوالیهها را بدترین آنها بنامیم! بهطور معمول باید در هر انیمه شونن پسر خوشقیافهای وجود داشته باشد که هم نقش رقیب و هم بهتریندوست شخصیت اصلی را ایفا کند. هرچند کاراکترها تاریخیای مانند باکوگو از انیمه آکادمی قهرمانی من (My Hero Academia) یا ساسکه از ناروتو (naruto) دقیقا همین نقش را ایفا میکنند. اما آتور بویل از انجام کارش به نحوی که باید عاجز مانده.
اولین خصوصیت کلاسیکی که هم کاراکترها مکمل و هم شوالیهها باید داشته باشند. محبوبیت غیرعادی پیش جنس مخالف است. هرچند باید اعتراف کرد آرتور نتوانسته دل بینندگان مونث انیمه را بدست آورد. اما در انیمه محبوبیت او سر به آسمان کشیده است! پسری کوتاه قد با موهای بلوند، با قابلیت استفاده از شمشیری که ما مشابه شمشیرها معروف جنگ ستارگان پادشاه شوالیه در نیروی آتشنشانی است. قدرت اصلی او خلق آذرخش و پلاسماست اما او تنها میتواند این پلاسما را به شکل محدود شده و مانند شمشیری خلق کند و خبری از شلیک یا شکلها متنوع برای سلاح خبری نیست.
با این وجود باید گفت آرتور بهترین مبارز تن به تن ایستگاه پنجم به حساب میآید و در کارها دفتری کاملا بیمصرف است!
هرکولس در قامت آتشنشانان
آکیراتا اوبی مانند جیرایا برای ناروتو یا آلمایت برای دکو هم مرشد شینرا است و هم جای پدر را برای او پر میکند. جنگجو کهنهکار و قدرتمندی که صاحب احترام همگان است. مردی که لحظاتی قبل از تسلیم شدن شینرا به او یادآوری کند که کیست و به او ایمان دارد. نگهبان شخصی قهرمان داستان که در طول رشد کاراکتر اصلی همواره در کنارش باشد.
برخلاف بیشتر کاراکترها آکیراتا از شخصیتسازی خوبی برخوردار است. توانسته رسالت خود را در انیمه به ثمر برساند. او از نسل نخست آتشنشانان است که توانایی استفاده از آتش را ندارند و تنها باید با تکیه برتجهیزاتشان بردوزخیها پیروز شوند. اما آکیراتا علاوهبر مهارتها یک آتشنشان از قدرتبدنی فراانسانیای نیز برخوردار است که آن را تنها با تمرین بدست آورده.
خصوصیتها فیزیکی و اخلاقی آکیراتا او را تبدیل به یک رهبر کاریزکماتیک کرده که هم بخش پنجم و هم تمام آتشنشانان بر او تکیه کنند و دشمنان از درگیری با خودداری کنند. در عین حال شخصیتپردازی این کاراکترهم به گونهای است که حتی مخاطبان با جایگاه او مخالفتی نداشته باشند.
از آینده سری چه میخواهیم؟
از اگر بخواهیم عادلانه قضاوت کنیم فصل نخست نقاط قوت کمی نداشت. مبارزهها جذاب، داستان گیرا و عناصر بصری جذاب. همچنین تیتراژ آغازین و پایانی انیمه که خود از خصوصیتها مهم هر انیمه است مخاطب را میخکوب میکرد. با اینکه انیمه شوننی با کمترین میزان خلاقیت به شمار میرسید. اما از ساخت خوبی برخوردار بود و خود را به تمام استانداردها مورد نیاز رسانده بود. در عین در مبارزه با آتش و مسائل مربوط به آن خلاقیت زیادی به خرج داده بود و تکراری نبودن مبارزهها آتشین خود دلیلی برای تماشا انیمه به حساب میآمد.
بیشتر انیمه ها مربوط به شیاطین از سبک هنری گاثیک (gothic) استفاده میکنند و نیرویآتشنشانی هم از این امر مستثنا نیست. اما استفاده بیش از حد از این سبکهنری و استفاده از سبک گر (Gore) که مخصوصا انیمهها خیلی خشن و ترسناک با ردهسنی بالاست. آنهم در انیمهای که کمترینسطح خشونت را در خود جای یکی از اشتباهات اصلی تیم سازنده است.
اما فصل اول پر بود از شوخیها جنسی که رفته رفته مخاطب را زده میکرد. و با وجود پرداخت خوبی که نسبت به برخی از کاراکترها داشت باقی آنها بدون هیچ شخصیتپردازیای و صرفا برای خالی نبودن عریضه ساخته میشدند. این برای هر اثری در هر انیمهای به معنا کلمه سمی کشنده است.
بسیاری از چالشهایی که شینرا در فصل نخست با آنها روبرو شد واقعا چالش نبودند. چهره حماسی مزحکی به خود گرفته بودند و صرفا قدرت بادآورده شینرا را به نمایش میکشیدند! در آینده ما نیاز به ابرشروران بیشتر، قابل درکتر و خوش ساختتری نیاز داریم!
همچنین برای وفادار ماندن مخاطبان به انیمه پایان بندیها بسیار بهتری نسبت به چیزی که در فصل اول دیدیم نیاز است.
یک داستان قدیمی،یک اجرای تازه
به طور حتم تا این لحظه خودتان به این نتیجه رسیدید که این هم یک انیمه شونن کلاسیک دیگر است. پسری مطرود با گذشتهای شوم بزرگترین رویاها را در سر میپروراند در موقعیت بحران جهانی قرار میگیرد.
انیمهای که در یک کلمه به تسلیم نشدن کاراکترهای اصلی ختم میشود. پر از شخصیتهای فرعی که هر کدام صندلیهای معمول انیمه شونن را پر میکنند. با شوخیهای پسرانه، مبارزهها طولانی و خط داستانی پر از شاخهها فرعی. بهطور کلی نمیتوان گفت که این روند یک امتیاز است یا یک عیب چرا که این فرمول در طول سالها طرفداران بسیاری را جذب خود کرده و انیمهها تاریخی و پر طرفداری مانند ناروتو (Naruto) و وانپیس (One Piece) نیز از همین ساختار برخوردارند. طرفداران کهنهکار زیادی از جمله خود من هنوزم از این دسته انیمهها لذت میبرند و عده کثیری هم از این ساختار خستهاند.
اما انیمه نیروی آتشنشانی دلیل دیگری نیز برای درخشیدن دارد. اجرای خلاقانه داستان و جزعیات متفاوت آن از شخصیتپردازی گرفته تا انیمیت اثر حس تازهای را به مخاطب القا میکند. احساسی که بیننده را مجبور به دیدن چندین قسمت پشت سر هم میکند و باعث میشود شخصیتها بیش از پیش قابل درک باشند؛ دقیقا همان عناصری که یک انیمه خوب به آن احتیاج دارد!
در پایان باید بگویم اگر از طرفداران انیمه «جنگیر آبی» (Ao No Exorcist) و روحخوار هستید به هیچ عنوان این اثر را از دست ندهید چرا شباهتهای این سه انیمه در ساختار میتواند طرفداران جنگیرآبی و روحخوار را در فضایی آشنا و خوشایند قرار دهد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.