نقد فیلم نرگس مست – مروری بر تاریخ موسیقی ایران
سید جمال الدیندری سه سال پیش فیلم «نرگس مست» را ساخت اما در پخش و نوبت اکران با مشکلاتی روبرو شد تا اینکه در اواخر سال نود و هشت فیلم او به پرده اکران درآمد. ...
سید جمال الدیندری سه سال پیش فیلم «نرگس مست» را ساخت اما در پخش و نوبت اکران با مشکلاتی روبرو شد تا اینکه در اواخر سال نود و هشت فیلم او به پرده اکران درآمد. برای بررسی بیشتر این اثر در ادامه با ویجیاتو همراه باشید.
«نرگس مست» ایده جالبی دارد که میتوانست با پرداختی بهتر و فیلمنامهای مناسبتر و منسجمتر اثری متفاوتتر از نسخه کنونی باشد. بزرگترین مشکل فیلم «نرگس مست» روایت گنگ و البته ایستایی است که جمال الدین دری عامدانه آن را انتخاب کرده است.
فیلم پر است از پلانهایی با کاتهای عجولانه و اشتباه که حتی بی توجه به بیان شدن کامل دیالوگها توسط شخصیتها، تماشاگرش را در تدوینی نامنظم و پراکنده در سیر حرکت فیلم سر در گم کرده است.
«نرگس مست» دلش میخواهد یک نمونه فاخر از سینمای پست مدرنی باشد که در فضای رویایی و خیالی خود با سینمای کلاسیک شوخی کند و از سینمای مدرن فاصله بگیرد و در این میان کمی انتقاد هنری را نیز در خود بگنجاند. اما مسئله اینجاست که به هیچ وجه سید جمال الدیندری از پس اجرای آن چه که در ذهنش خطور کرده بر نیامده است.
شاید اگر سید جمال الدیندری اندکی توجه به اصول روایت داستان و جذابیت آن در پرداخت موقعیتها میکرد، با همین موضوع و ایده جذاب، میتوانست آغازگر نگاهی نو به عرصه تاریخ موسیقی در سینمای ایران باشد. اما متاسفانه کارگردان در فیلم، آنچنان آشکارا از سرعت دادن به ریتم داستان اجتناب میکند و روایت گنگش را در فضایی سوررئال ادامه میدهد تا اینکه تماشاگر در میانه نمایش فیلم کاملا حوصلهاش سر میرود و دنبال کردن ادامه اثر به شدت برای او دشوار میشود.
با اینکه فیلم «نرگس مست» با متن و شرحی مختصر از معرفی علی اکبر شیدا (یکی از پایه گذاران تصنیف)، عارف قزوینی (شاعر)، فرخی یزدی (روشنفکر و آزاد اندیش) و بانو قمرالملوک وزیری (اولین خواننده زن ایران) کار خودش را آغاز میکند و در آخر کارگردان، فیلم خودش را به بزرگان موسیقی و ادب ایران زمین تقدیم میکند، اما در سراسر فیلم تنها شمایلی کاریکاتوری از تیپ این اساطیر ادب، آنهم بدون هیچ توضیح و تفسیری به نمایش در میآید که نتیجه آن چیزی جز ابهام در فهم ارتباط این اساطیر با هم، چه در عرصه هنر و چه در روابط گاها عاشقانه آنها در دوران زندگانی پر فراز و نشیب شان نیست.
فیلم با چند پلان از دستان زمخت و زحمت کشیده موسیو خاچیک با بازی سعید پورصمیمی بر روی کنده درخت خشکیدهای داستانش را از سر میگیرد. گویی این پیرمرد کهنهکار، دستانش و مهمتر از آن عمرش را در ساخت دستگاههای موسیقی سنتی ایران زمین گذاشته باشد.
با اینکه کاراکتر موسیو خاچیک، نقطه محوری داستان است، اما در حقیقت شخصیت اول فیلم «نرگس مست» همان خانه قدیمی و پر خاطره موسیو است و نه خود او. خانه به مثابه ایران و فراز و نشیب آن در هنر و موسیقی این سرزمین.
به واقع تمام اینها ایدههای جالبی است که سید جمال الدیندری برای نشان دادن سیر تلخ موسیقی کشورش برگزیده است، وقایعی که هنوز هم سایه سنگین و بازدارنده آن بر سر هنر این سرزمین، حال شاید اندکی بیش و کم ولی همچنان ادامه پیدا کرده است. اما براستی این ایده و اندیشه خلاق کارگردان به تنهای میتواند کافی باشد، قطعا نه زیرا سینما پیش از هر چیز اصول و قوانین مُعَیَن خودش را دارد که اگر به هر ترتیبی رعایت نشود، تحمل تماشای فیلم را به شدت دشوار میکند.
گفتیم در فیلم «نرگس مست» سعید پورصمیمی نقش محوری داستان را به دوش میکشد، او مرکز اتصال هنرمندان پیشین و هنرمندان جویای نام امروزی است. پس موسیو خاچیک بعنوان شخصیت اساسی و محوری داستان میبایست به درستی معرفی گردد تا تماشاگر تمام و کمال حس و حال او را درک کند، اما فیلم ابدا هویت او را تشریح نمیکند، در نتیجه نه تنها در حین بلکه حتی تا پایان نیز چیزی از گذشته، دغدغه، عشق و احوالات پریشان او برای مخاطب روشن و قابل فهم نمیشود.
با اینکه بازی پورصمیمی با آن لهجه شیرین ارمنی مثل همیشه یک بازی عالی و بینقصی است اما متاسفانه همه چیز در حد یک تیپ باقی میماند و مخاطب نمیتوان کاراکتر او را به عنوان سازندهای تاثیرگذار و کهنه کار باور کند، شاید به دلیل اینکه در سراسر فیلم حتی یک پلان از نواختن موسیو با دستگاههایی که ظاهرا با دستان خود ساخته است وجود ندارد.
جدایی از کلیت، یکی از ویژگیهای مثبت و درخور توجه فیلم، لذت شنیدن موسیقی اصیل ایرانی آنهم با نغمه و آواز خوانندگان برجسته موسیقی سنتی است که اتفاقا در سراسر فیلم هم جریان دارد و روح و روان انسان را سر کیف میآورد، اما مسئله مهم چگونگی قرار گرفتن این موسیقیها در قالب یک اثر منسجم است. اینکه مهدی پاکدل، میترا حجار، متین ستوده و ... دور هم بنشینند و به یکباره مهدی پاکدل آهنگی را که بارها از زبان خواننده اصلی آن شنیدهایم و با آن خاطره داریم را مشابه آثار هندی به ناشیانهترین شکل ممکن لب بزند، خوب معلوم است که حاصل آن قطعا چیزی جز خنده مخاطب نیست. البته این ایراد، بسیار محسوستر در صدای به شدت مردانه و زمخت سیامک صفری و کاراکتر او توی ذوق میزند و آنجا هم کارکردی کمدی دارد.
متاسفانه در فیلم «نرگس مست» به دلیل نداشتن قصه و داستان تا دلتان بخواهد شخصیتهای باطل و بی کاربرد و خرده داستانهای اضافه وجود دارد که تنها کارکردشان پر کردن زمان اثر است. پیش کشیدن موضوع اجاره خانه رضا (مهدی پاکدل) و ریختن وسایل خانه به خیابان و یا حضور بیهوده برادر او با بازی امیرحسین مدرس در نقش یک روحانی و یا حضور رضا فیاضی بعنوان دلال و حتی مرگ شاطر نانوایی و غیره... همگی از این دست شخصیتها و خرده داستانهای سردرگم فیلم هستند.
پایانبندی هم که باید در گره گشایی آنچه که به مخاطب نشان داده شده است قدمی بردارد با گریم فاجعه و مضحک نگار عابدی در نقش قمرالملوک، نه تنها آدم را به جوابی قانع کننده و تاثیرگذار نمیرساند بلکه خنده دار تر از آنچه که فکر میکنید کارش را تمام میکند و تیتراژ پایانی را به پرده نمایش میکشاند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
"شاید به دلیل اینکه در سراسر فیلم حتی یک پلان از نواختن موسیو با دستگاههایی که ظاهرا با دستان خود ساخته است وجود ندارد"
ظاهرا شما صحنه ای که موسیو برای بانو قمر می نوازد را ندیده اید.
البته در مورد گریم بانو قمر با شما موافقم خیلی خنده دار بود. حتی اگر هم در واقعیت چهره ایشان اینطور بوده باشد، باز هم کارگردان می تواند چهره بهتری را به نمایش بگذارد.
جلالالدین دری
درست است
یک نقد بسیار دقیق و درست و منصفانه. با واژه به واژه این نقد موافقم. نمیدونم چرا بعضی ها دلشون میخواد چهره روشنفکر و فرهیخته به خودشون بگیرن و از این کار خسته کننده و ضعیف تعریف و تمجید کنند به امید کارهای بهتر در زمینه شعر و ادب
ممنونم ??
چرت خستع کنندع بدرد نخور پول هدر ده اشغال بود اوقققققم گرفت بیشتر شبیع ب شوخی و مسخرع بازی و لودگی بود انسجام یکرنگی نداشت پوررنگ نداشت کلافع کاموای سردرگم مزخرف همیشه تی۰ وی ۲۴ ماهوارع میده هر دفعه ی گوششو میبینیم میزنیم کانال دیگع
فیلم، نه تنها خسته کننده نبود جذاب هم بود.
بسیار جذاب بود..ارزش چندبار دیدن را هم داره،
بازی سعید پورصمیمی واقعا معرکست.
نقد کثیفی بود. گویا از نقد فقط توهین و نقاط ضعف را می شناسید. متاسفم برای طرز فکر قرن هجدهی و نوزدهی شما
دقیقا نقد تندی بود، اتفاقا فیلم مخاطب خاص داره و بسیار نگاه زیبایی داشت.