ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد فیلم Dolittle
فیلم و سریال

نقد فیلم Dolittle – دکتر چرا هی میری دور دور؟

داستان‌های دکتر دولیتل قدمتی صد ساله دارند و برای اولین بار در سال ۱۹۲۰ توسط هیو لافتینگ به رشته تحریر در آمدند و تا بیست سال بعد انتشار سری این کتب ادامه یافت و بیش ...

آرش پارساپور
نوشته شده توسط آرش پارساپور | ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۴:۰۰

داستان‌های دکتر دولیتل قدمتی صد ساله دارند و برای اولین بار در سال ۱۹۲۰ توسط هیو لافتینگ به رشته تحریر در آمدند و تا بیست سال بعد انتشار سری این کتب ادامه یافت و بیش از ۱۲ جلد از داستان‌های این دکتر دوست داشتنی برای بچه‌های دنیا نوشته شد. در این داستان‌ها، دکتر دولیتل، فردی با خلق و خوی خاص و روان پریشی بود که با خواهر خود زندگی می‌کرد و از قابلیت صحبت با حیوانات بهره مند بود، در جلد دوم نیز دستیار کوچکی پیدا کرد و به همراه این پسرک، دور دنیا را برای مقاصد و اهداف مختلف گشت زدند  (در یکی از کتاب‌ها حتی دولیتل به ماه سفر می‌کند و با رنگ‌ها و حیوانات غیر زمینی آشنا می‌شود!)

از همان سالهای موفقیت دولیتل در بین بچه‌ها و محبوب شدن این کاراکتر، اقتباس‌های مختلفی از روی دولیتل صورت گرفت که مهم‌ترین آن به فیلمی با حضور رکس هریسون در نقش دکتر برمی‌گردد، فیلمی که در سال ۱۹۶۷ اکران شد و توانست دو اسکار بهترین جلوه‌های ویژه و آواز را به خانه ببرد و نامزد بهترین فیلم سال هم بشود؛ هرچند تا به امروز بسیاری از کارشناسان بر این باورند که برگزیده شدن این فیلم کلاسیک در بین جمع بهترین آثار سال، بزرگترین اشتباه آکادمی اسکار تا به امروز بوده است.

نقد فیلم Dolittleاما اقتباس آشنا‌تر و مشهورتری که از این سری کتب انجام شد در سال ۱۹۹۸ بود که ادی مورفی در نقش دکتر دولیتل فرو رفت و توانست با هنرنمایی خود کاری کند که این فیلم تبدیل به یک سری سینمایی شود. چند سال بعد قسمت دوم دولیتل اکران شد و به خاطر فروش بسیار کمتری که نسبت به فیلم اول داشت، ساخت ادامه آن در هاله‌ای از ابهام قرار گرفت. در هر حال استودیو فاکس قرن بیستم بیکار ننشست و از پتانسیل کاراکتر من در آوردی دختر دولیتل برای ساخت دنباله‌سازی‌ استفاده کرد. سه فیلم به صورت ویدیویی با این شخصیت (با بازی Kyla Pratt) ساخته شدند و در نهایت پرونده سری فیلم‌های دکتر دولیتل در سال ۲۰۰۹ با عرضه نسخه پنجم و نقدهای بسیار منفی بر آن، بسته شد.

فاکس بی‌خیال ساخت فیلم از روی کتب دکتر دولیتل شد و حق آن را به حراج گذاشت، استودیو یونیورسال تصمیم به احیای این شخصیت عجیب و غریب گرفت و Stephen Gaghan را به عنوان سکاندار این تصمیم انتخاب کرد؛ کارگردانی که پیش‌تر آثار سیاسی و تریلر ساخته بود و حالا باید یک فانتزی کودکانه را خلق می‌کرد. با اعلام بازیگر نقش دولیتل، طرفداران بیشتر به فیلم امید پیدا کردند و رابرت داونی جونیور بعد از بر تن کردن لباس سرخ مرد آهنی در طی چندین سال، قرار شد که دولیتل را بار دیگر در پرده سینماها زنده کند. فیلم دولیتل یک پروژه ققنوسی به شمار می‌آید؛ پروژه‌ای که قصد زنده کردن یک فرنچایز را از دل یک مشت خاکستر دارد و متاسفانه این ققنوس تقریبا سوخته از تلمبار خاکسترها بیرون می‌آید.

نقد فیلم Dolittle

فیلم جدید تقریبا به هیچ یک از دوازده جلد کتاب دولیتل وفادار نیست و به جز بهره بردن از شخصیت‌های اصلی (دولیتل و دستیار نوجوانش و البته ملکه انگلستان و یک سری از حیوانات) کاری به کار منبع ادبی خود ندارد. این مهم البته با زمان تاریخی که فیلم روایت می‌شود (دهه ۲۰ میلادی) جبران شده و خوشبختانه فیلم دولیتل برای اولین بار در بازه زمانی روایت می‌شود که کتاب‌ها در آن رخ داد. دولیتل، دکتری است که قابلیت صحبت کردن با حیوانات را دارد و می‌تواند حرف‌های آنها را بشنود و به زبان آنها صحبت کند. این قابلیت خدادادی باعث شده که او یکی از پزشکان حاذق انگلستان لقب بگیرد و از همین رو ملکه یک کاخ مجلل برای او و همسرش تدارک می‌بیند تا به تحقیقات خود در این کاخ ادامه دهد. با کشته شدن همسر دولیتل در طی یک سفر ماجراجویانه، این دکتر عجیب و غریب کنج عزلت گرفته و تصمیم می‌گیرد که درهای کاخش را به روی همه ببنند و در انزوای خویش و با حیواناتی که تاکنون نگهشان داشته زندگی کند.

با بیمار شدن ملکه، کاخ انگلستان از دولیتل برای درمان ملکه دعوت به عمل می‌آورد و از آنجایی که با مرگ این شخصیت والامقام، دولیتل خانه و کاشانه خود را از دست می‌دهد، تصمیم می‌گیرد که علی رغم میل باطنی خود به کمک ملکه برود. او در این راه با یک پسرک نوجوان آشنا می‌شود که با خواهش و اصرار تبدیل به دستیار شخصی او می‌شود و برخی از حیوانات که حالا دوستان دولیتل به شمار می‌آیند نیز او را در ماجراجویی او برای یافتن پادزهری برای بیماری ملکه همراهی می‌کنند.

نقد فیلم Dolittle

مشکلی که دولیتل جدید دارد به چند عامل برمی‌گردد که نقطه اصلی آنها بین فیلمنامه آشوب زده و هنرنمایی رابرت داونی جونیور می‌چرخد. فیلمنامه فیلم بسیار سرسری به رشته تحریر در آمده و تو گویی فیلمنامه‌نویس تصمیم گرفته که به زور فیلم را هیجان انگیز و کمدی کند. ریتم فیلم کاملا خارج از ریتمی که باید باشد بوده و شاید در نگاه اول و دقایق آغازین فیلم، این موضوع با جذابیت و کسل کننده نبودن فیلم اشتباه گرفته شود اما با گذشت چند دقیقه بیشتر می‌توان فهمید که فیلم از خودش هم عقب می‌افتد. دکتر دولیتل بی‌خود و بی‌جهت دور خود می‌چرخد و گاهی نمی‌دانیم که چرا دارد به فلان مکان می‌رود و یا تصمیم به اجرای فلان کار را گرفته است. شخصیت‌های فیلم کاملا بلاتکلیف هستند و تدوین نامنظم فیلم و روایت داستان آشوب زده باعث شده که روند فیلم نه تنها جذاب به نظر نیاید، بلکه گیچ کننده باشد. این روند مانند سوار شدن یک آدم دریا زده بر یک کشتی پر سرعت است و با اینکه دلش می‌خواهد از منظره دریا و آسمان لذت ببرد، اما دائما دچار دریازدگی می‌شود و نمی‌تواند روی این موضوع تمرکز کند.

نقد فیلم Dolittle

دور دور کردن‌های دولیتل و دستیارش، در حالی که گاهی به نظر می‌رسد هیچ هدف درستی پشت سر این کارها نیست با بازی بسیار بد رابرت داونی جونیور از یک عنصر «بد» به یک عنصر «خیلی بد» تبدیل می‌شود. به نظر می‌رسد جونیور اصلا دوست نداشته در این فیلم بازی کند و این نقش را به زور به خورد او داده‌اند، چرا که به جرات می‌توان گفت بدترین بازی دوران کارنامه هنری خویش را بر جای گذاشته است. جدا از لهجه اعصاب خردکنی که برای ایفاگری نقش دولیتل انتخاب شده (و انتخاب این لهجه هم معلوم نیست بر چه اساس و معیاری صورت گرفته!) رابرت داونی جونیور همانند فیلمنامه، بسیار بلاتکلیف به نظر می‌رسد. او در ادای دیالوگ‌ها عجله دارد و در تمام طول فیلم انگاری که می‌خواهد زودتر سکانسی که در آن بازی می‌کند تمام شود و برود سراغ مرحله بعدی. او مانند گیمری می‌ماند که بازی را با رمز پیش می‌برد و صرفا می‌خواهد از داستان بازی چیزی عایدش شود و کاری به جذابیت‌های بصری و دیگر عناصر زیبای بازی ندارد. این بازیگر با حیوانات ساخته شده توسط تیم جلوه‌های ویژه نیز انس نمی‌گیرد و از آنجایی که تجربه بازیگری در فیلم‌های تخیلی مارول و جلوی پرده سبز را به وفور داشته، این موضوع بسیار عجیب به نظر می‌رسد!

نقد فیلم Dolittle

از آنجایی که دولیتل شخصیت اصلی فیلم بوده، بازی بد رابرت داونی جونیور بدجوری توی چشم می‌زند اما این موضوع باعث نمی‌شود که آنتاگونیست به غایت مسخره فیلم را (با بازی مارتین شین) نیز فراموش کنیم و یا حتی از بازی کارتونی و بد آنتونیو باندارس چشم پوشی کنیم. هر دوی این بازیگران یک بازی کارتونی و بسیار تصنعی از خودشان نشان می‌دهند و با اینکه در کالبد شخصیت‌های منفی داستان ظاهر می‌شوند اما کم مانده با یک خنده شیطانی، اتمام حجت کنند و خود را به یک شخصیت کارتونی تمام عیار تبدیل سازند. البته که این موضوع به همان فیلمنامه مشوش و هسته اصلی فیلم نیز برمی‌گردد، فیلمنامه‌ای که تصمیم گرفته شخصیت‌های منفی داستان را به سطحی ترین حالت ممکن به تصویر بکشد و آنها را از داشتن اصول اولیه یک شخصیت خبیث نیز محروم بسازد اما بازی بد بازیگران در اینجا، نمک اضافی روی این زخم عمیق است.

در کنار این بازی‌های بد، باید به صداپیشگی خوب بازیگران مشهوری که به جای حیوانات دور و بر دولیتل و دستیارش صحبت کرده‌‌اند اشاره کرد. جمعی از بازیگران مشهور سینما از جمله جان سینا، سلنا گومز، رالف فاینس، رامی ملک، اما تامپسون و تام هالند به جای این حیوانات صحبت می‌کنند و برخلاف بازیگران فیلم توانستند کار خودشان را به نحو احسنت انجام دهند، هر چند متاسفانه جنس ضعیف کمدی فیلمنامه آنها را از تبدیل شدن به ستاره‌های فیلم باز می‌دارد. با این وجود باید گفت که جلوه‌های ویژه قابل قبول فیلم در طراحی این حیوانات سخنگو و صداپیشگی ماهرانه این تیم حرفه‌ای، کاری کرده که این بخش از فیلم لااقل برای قشر اصلی آن یعنی کودکان جذاب به نظر برسد.

نقد فیلم Dolittle

فیلم دولیتل تلاشی مذبوحانه برای بازسازی این شخصیت در عالم سینما به شمار می‌رود و برای آن زحمت زیادی کشیده شده، از استفاده بازیگران به نام در جمع صدا پیشگان گرفته تا انتخاب یک بازیگر مطرح به جای بازیگر نقش اصلی گرفته تا اختصا بودجه نسبتا گزاف ۱۷۵ میلیون دلاری برای تولید فیلم؛ اما تمامی این مسیر جالب توجه با فیلمنامه بد، کارگردانی بدتر و بازیگری بدترتر به بن بست می‌خورد. با توجه به فروش بسیار بد فیلم (۲۷۰ میلیون دلار در برابر ۱۷۵ میلیون دلار) بعید است که شاهد دنباله‌ای برای دولیتل باشیم (هرچند پایان بندی فیلم کاملا طوری ساخته شده که راه را برای ساخت قسمت دوم باز بگذارد). این شکست یک برند صد ساله و سقوط آن توسط هالیوود به حساب می‌آید؛ هالیوودی که حالا فیلمی ساخته که نهایتا بتواند کودکان را در جمع خانوادگی سرگرم کند تا بزرگترها بتوانند با یکدیگر به گفتگو بنشینند. دولیتل جدید فیلمی برای بچه‌ها است و از پس سرگرم کردن آنها برمی‌آید اما نمی‌تواند مسیری که پیش گرفته را به یک مسیر جذاب برای همگان تبدیل کند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (2 مورد)
  • Mahmoud
    Mahmoud | ۱۲ فروردین ۱۳۹۹

    من خوشم اومد ، بامزه و باحال بود ، خیلی هم جذاب

  • Alyosha
    Alyosha | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

    ای بابا ... !

مطالب پیشنهادی