Code to Inspire؛ فرصتی برای دختران افغان در یادگیری برنامهنویسی و بازیسازی
فرشته فروغ به عنوان یک پناهنده بزرگ شد، اما در این مدت یاد گرفت که چطور یک برنامهنویس کامپیوتر باشد. و او میخواهد این فرصت را در اختیار دیگر دختران افغان هم بگذارد. بنابراین او ...
فرشته فروغ به عنوان یک پناهنده بزرگ شد، اما در این مدت یاد گرفت که چطور یک برنامهنویس کامپیوتر باشد. و او میخواهد این فرصت را در اختیار دیگر دختران افغان هم بگذارد. بنابراین او Code to Inspire را تاسیس کرده است؛ یک موسسه غیرانتفاعی که به عنوان مدرسهای برای دانشجویان زن عمل کرده و در شهر هرات افغانسان، به آنها چگونگی کدنویسی را میآموزد.
این مدرسه در سال ۲۰۱۵ تاسیس شد و تا به امروز کدنویسی را به بیش از ۱۵۰ دانشجوی زن آموخته است. دانشجویان این موسسه میتوانند در حوزههایی مانند توسعه وب، توسعه بازی، توسعه اپلیکیشن موبایل و گرافیک دیزاین مشغول به تحصیل شوند. تا به امروز، ۲۵ دختر از برنامه Code to Inspire فارغ التحصیل شدهاند. هدف غایی، پرورش نسلی تازه از رهبران زن در حوزه تکنولوژی است که میتوانند خود بعداً به کارآفرینانی در این کشور جنگزده تبدیل شوند.
اما خود فروغ در این مدرسه حضور ندارد، چرا که در صورت خروج از خاک ایالات متحده، به خاطر قوانین ترامپ دیگر قادر به بازگشت نخواهد بود. او مدیریت این موسسه را از راه دور و از محله بروکلین در نیویورک برعهده دارد. بزودی او قرار است نخستین تورنومنت خیریه پوکر Code to Inspire را در نیویورک برگزار کند. خبرگزاری VentureBeat اخیراً به پای مصاحبه با فروغ نشسته تا با Code to Inspire بیشتر آشنا شویم.
میتوانی توضیح دهی که پروژه چطور آغاز شد؟
فرشته فروغ: ابتدا اندکی از خودم میگویم، در جریان حمله شوروی به افغانسان، من به عنوان یک مهاجر افغان در ایران به دنیا آمدم. والدینم اوایل دهه 80 از جنگ گریختند و به ایران رفتند که کشوری بسیار نزدیک به افغانستان است. مدرک دبیرستانم را در ایران گرفتم، اما به عنوان یک مهاجر، شما با چالشها، تبعیضها و پسزنیهای بسیاری مواجه میشوید. برای من، یکی از مهمترین مسائل دسترسی به تحصیل بود. به عنوان یک مهاجر، شما باید مستندات خاصی را به مدرسه ارائه میکردید. این موضوع همواره بخشی از زندگی من بود، ترس از اینکه نتوانم به مدرسه بروم.
من آنقدر خوششانس بودم که توانستم دبیرستان را در ایران به پایان برسانم و سپس در سال ۲۰۰۲، یک سال بعد از سقوط طالبان، ما به افغانستان بازگشتیم. بعد از این توانستم مدرک کارشناسیام را در حوزه علوم کامپیوتر دریافت کنم. سپس در یک آزمون شرکت کردم که بورس تحصیلی در آلمان را برایم به ارمغان آورد و آنجا کارشناسی ارشد علوم کامپیوتر را از دانشگاه فنی برلین گرفتم. به افغانسان برگشتم و برای سه سال در دانشگاهی در هرات پروفسوری علوم کامپیوتری کردم.
براساس تجربهام به عنوان یک زن در آموزش و پرورش، و همچنین زنی در حوزه تکنولوژی، شاهد تبعیضها و خطرات و پسزنیهای زیادی از سوی جامعه نسبت به زنانی بودهام که میخواهند خودشان را ابراز کنند. به خاطر همین، میخواستم ببینم که چطور میتوانم شرایط را به گونهای تغییر دهم که زنان نهتنها به فرصتهایی برابر با مردان جامعه دسترسی داشته باشند، بلکه بتوانند به مکانی امن رفته و کدنویسی بیاموزند که مهارتی متعلق به قرن بیست و یکم است. اما مهمترین مسئله اینست که آنها چطور قادر به کسب درآمد از این مهارت هستند، چطور میتوانند از راه دور کار کرده و حقوق دریافت کنند.
برای همین، من Code to Inspire را به عنوان نخستین مدرسه کدنویسی برای دختران افغان تاسیس کردم. این ماجرا مربوط به سال ۲۰۱۵ است. در سال نخست، درهای مدرسه را به روی حدوداً ۱۰۰ متقاضی باز کردیم. سپس به دلیل محدودیت منابع، ۵۰ متقاضی برتر را انتخاب کردیم. برنامه آموزشی دو سال طول میکشد. در دوره بعدی، ما ۱۲۰ متقاضی داشتیم و ۸۰ نفر را انتخاب کردیم. در دوره سوم که همین حالا در حال برگزاری است، ۲۰۰ متقاضی داشتیم و ۱۲۰ نفر دیگر را انتخاب کردیم.
ما کلاسهایی در زمینه توسعه بازی، توسعه اپلیکیشن موبایل، توسعه اپلیکیشن وب و گرافیک دیزاین داریم. این یک برنامهی پس از مدرسه است و دختران بعد از کلاسهای عادی خود به کلاسهای کدنویسی میآیند. منتورهایی هم در محل داریم که به دانشجویان آموزش میدهند. ما به عنوان یک موسسه غیرانتفاعی در ایالات متحده ثبت شدهایم. من موسس و مدیر اجرایی هستم. یک هیئت رییسه و یک هیئت مشاوره هم داریم و اکثریت این افراد پیشتر در زمینه تکنولوژی فعالیت داشتهاند. این خلاصهای است از کارهایی که ما انجام میدهیم.
چند نفر در پروسه مدیریت مدرسه و آموزش دخیل هستند؟
فروغ: ما یک مدیر پروژه و پنج معلم داریم. چهار نفر از آنها منتورهای برنامهنویسی هستند و یک نفر منتور گرافیک دیزاین.
آیا این مدرسه مدرک معتبری هم به دانشجویان میدهد؟
فروغ: بیشتر مثل یک اردوی آموزشی و تمرینی برنامهنویسی است. ما مثل دانشگاهها یک مدرک آموزشی معتبر نداریم، اما با اشخاص ثالث همکاری میکنیم و از این طریق دانشجویان قادر به پشت سر گذاشتن آزمون و دریافت مدارک معتبر هستند. مهمترین شریک ما یونیتی است و با آنها وارد همکاری شدهایم. یک گروه تازه از دانشجویان این ماه در آزمون مدرک یونیتی مشارکت خواهند داشت و امیدواریم این رویه ادامه پیدا کند.
پیش از شروع این کار، برنامهنویسی حرفهای انجام داده بودی؟ یا برای انجام همین کار بود که به افغانستان بازگشتی؟
فروغ: من هیچ تجربهای در کار کردن برای کمپانیهای بزرگ ندارم. بعد از تجربه استادیام به عنوان یک مهمان به ایالات متحده آمدم. همان موقع بود که نخستین ایدههای تاسیس مدرسه به ذهنم رسید.
از سال ۲۰۰۲ به بعد در افغانستان زندگی کردهای؟ یا در این مدت در نقاط مختلف بودهای؟
فروغ: از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۲ در افغانستان بودم. تنها زمانی که افغانستان را ترک کردم، موقعی بود که برای مدرک کارشناسی ارشد به آلمان رفتم. در سال ۲۰۱۲ به ایالات متحده آمدم و از آن موقع تا به امروز به خاطر وضعیت مهاجرتم قادر به بازگشت به افغانستان نبودهام. اگر برمیگشتم، نمیتوانستم به آمریکا بازگردم و دیپورت میشدم. بنابراین تمام کارهای مدیریتی مدرسه را از اینجا انجام میدهم. حالا در نیویورک هستم. در بروکلین زندگی میکنم.
آیا تا به امروز مورد حمایت قوی کمپانیهای آمریکایی یا کمپانیهای بازی قرار گرفتهای؟
فروغ: بله و خیر. به صورت گسترده بله. من خیلی بابت زندگی در شهر نیویورک سپاسگزارم. میتوانم به ملاقات مردم بروم و درباره کارهایی که در کمپانیهای مختلف انجام میدهیم صحبت کنم. یکی از نخستین حامیان ما گوگل بود. ما جایزه ۲۵ هزار دلاری Google Rise را بردیم و از آن برای راهاندازی مدرسه در افغانستان استفاده کردیم. از آن زمان ما یکی از خیریههای مورد حمایت در برنامه Google Giving بودهایم. تا به امروز چندین بار با گوگل صحبت کردهام. ما توانستهایم رابطهای سالم با گوگل بپرورانیم. با کمپانیهای دیگری مانند گیتهاب، آنها برنامه آموزشی داخلی خود برای یادگیری استفاده از گیتهاب را به مدرسه اهدا کردهاند. آنها همچنین حامی ماراتونها هک در مدرسه ما بودهاند.
با افرادی در یونیتی هم مکالمه کردهام. یونیتی به صورت خاص از منظر صنعت گیمینگ، مشوقترین و فوقالعادهترین شریکی است که تا امروز داشتهایم. آنها کلاسها و اَسِتهای مورد نیاز ما را به صورت رایگان ارائه کردهاند. آنها همچنین اسپانسر گروهی شامل ۵ دانشجو و ۳ منتور ما برای شرکت در رویداد Unity Unite هند بودهاند. این گروه فرصتی یافت تا کارش را نمایش دهد و با کمپانیهای دیگر ملاقات کند. تجربهای عالی بود. مشارکت در برنامه دریافت مدرک یونیتی را هم برای شرکتکنندگان ما رایگان کردهاند. یونیتی قطعاً حامی فوقالعادهای بوده است. در واقع من هم از ابتدای امسال به هیئت مشاوره آموزش یونیتی پیوستم.
آیا بخش زیادی از آموزش به صورت آنلاین صورت میگیرد یا مکانی فیزیکی وجود دارد که همه آنجا میروند؟
فروغ: یک لوکیشن فیزیکی است. مدرسه رایگان است. یکی از دلایلی که میخواستم رایگان باشد این بود که بسیاری از خانوادههایی که میخواهند دخترانشان را به تعلیم یا فعالیتهای مختلف بفرستند - اگر بنا به سرمایهگذاری باشد، روی پسرشان سرمایهگذاری میکنند، چون او قرار است نانآور خانه باشد. آنها روی پسران سرمایهگذاری میکنند تا بتوانند فعالیتهای فوق برنامه بیشتری داشته باشند. ما اتصال اینترنت و لپتاپ داریم تا دانشجویانی که دسترسی 24 ساعته به تکنولوژی ندارند بتوانند به مدرسه آمده و از تاسیسات ما استفاده کنند.
شرایط در افغانستان از منظر دختران آموزشدیده چطور است، خصوصاً در زمینه علوم کامپیوتر؟ آیا این صرفاً یکی از معدود گزینههاست یا اینکه دختران افغان در سراسر کشور به گزینههای زیادی دسترسی دارند؟
فروغ: وقتی در سال ۲۰۰۲ از ایران به افغانستان رفتم، درباره کشوری صحبت میکردیم که طالبان تنها یک سال قبل آن را ترک کرده بود. در رژیم طالبان، هیچ دانش آموز دختری به مدرسه نمیرفت. کمتر از ۹۰۰ هزار دانشآموز به مدرسه میرفت و زنان حق مشارکت در نیروی کاری را نداشتند.
در جریان گذر از طالبان، پیشرفت و ترقی بسیاری برای زنان به دست آمد. تا به امروز، ۷ میلیون دانشآموز به مدرسه میروند و ۲.۵ میلیون نفر از آنها دختر هستند. با نگاهی به اتفاقات افغانستان، این پیشرفتی بزرگ است. شمار معلمین زن هم افزایش یافته است. وقتی نوبت به سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطی هم میرسد، ۹۰ درصد از مناطق مسکونی افغانستان مورد پوشش قرار گرفتهاند. حدوداً ۲۳ میلیون کاربر موبایل وجود دارد. جمعیت کل ۳۱ میلیون نفر است. حدود ۱۰ درصد از جمعیت به اینترنت دسترسی دارد. مشارکت زنان در نیروی کاری هم ۱۹ درصد از قبل بیشتر شده.
میتوانید گشتاور را ببینید. گشتاور زیادی برای زنان به وجود آمده، خصوصاً در زمینه آموزش. اما باید به این هم اشاره کنم که چنین موضوعی درباره تمام نقاط صادق نیست. در شهرهای بزرگ که زیرساخت و امنیت بهتر وجود دارد، زنان شانس بیشتری خواهند داشت. هرات، شهری که من از آن میآیم، یکی از بزرگترین و امنترین شهرهای افغانستان است، بنابراین حمایت بیشتری از خانوادهها و زنان میشود. اما اگر از شهر خارج شوید، طی نیم ساعت یا یک ساعت به روستاهایی میرسید که زیرساختی به مراتب ضعیفتر دارند. آنها شاید برق یا آب سالم هم نداشته باشند. قرار نیست یک مدرسه کدنویسی آنجا پیدا کنید.
اگر صادق باشم، وقتی که مدرسه را راه انداختم، سخنان کمی درباره زنان حوزه تکنولوژی مطرح بود؛ اینکه زنان به بخشی از اکوسیستم دنیای تکنولوژی تبدیل شوند. وقتی مدرسه را تاسیس کردیم، بسیاری از مردم باورشان نشد - تصور میکردند که پایدار نخواهد بود. چیزی موقتی خواهد بود. اما وقتی شروع کردیم، بعد از یک سال و نیم، مردم این دختران و مهارتهایی که آموختند را دیدند - آنها بازی و اپلیکیشن موبایل میساختند و مشکلات جامعهشان را هدف قرار میدادند. آنها حقوق دریافت میکردند. سپس ما شاهد گشتاور بیشتری در سایر شهرها بودیم. آموزشگاهها و برنامههای بیشتری شروع به حمایت از زنان حوزه تکنولوژی کردند. افراد بیشتری در این حوزه به مشاهده اینکه چطور میتوان زنان را بیشتر درگیر کرد علاقهمند شدهاند. بنابراین گشتاور به وجود آمده، اما به صورت فراگیر در دسترس نیست. هنوز برای افرادی که در شرایط بهتر زندگی میکنند یک امتیاز است.
آیا مدرسه شما بزرگترین مرجع برای زنان افغانی است که در حوزه علوم کامپیوتر فعالیت دارند؟
فروغ: میتوانم بگویم که بله. در جایی که من تعلیم دیدم یک دانشکده علوم کامپیوتری بود و در شهرهای دیگر افغانستان هم هست، اما تعداد زنان حاضر در کلاسهای این دانشکدهها هنوز اندک است. مدرسه کدنویسی ما به صورت خاص برای زنان ساخته شده است. ما حدود ۱۵ پروژه آوتسورس به ارزش ۱۲ هزار دلار انجام دادهایم و تمام این پول به جیب دختران میرود. ما تنها نهاد افغانستان هستیم که مستقیماً با زنان کار میکند. گام بعدی ایجاد فرصتهایی برای آنهاست تا به اشتغال برسند.
تا به امروز چند دانشآموز از برنامه Code to Inspire فارغالتحصیل شدهاند؟
وقتی شروع کردیم، دو هدف یا ماموریت متفاوت داشتیم. یک هدف آموزشی بود؛ فراهم آوردن دسترسی به علوم کامپیوتر و کدنویسی برای دختران از سنین کم. ما دانشجویانی داشتیم که از دبیرستان میآمدند، از کلاس هشتم تا دوازدهم، ۱۴ الی ۱۸ ساله. آنها در زمینه توسعه وب آموزش دیدند و در پایان دوره، قادر به ساخت وبسایت بودند. برای آنها موضوع بیشتر درباره قرار گرفتن در معرض تکنولوژی بود. موضوع درباره کمک به آنها در یافتن شغل نبود، هرچند که تعدادیشان فرصتهایی در توسعه وب یافتند. وقتی از این موضوع باخبر شدیم فوقالعاده بود.
نخستین گروه از دانشجویان مقطع دانشگاهیمان، خصوصاً آنهایی که علوم کامپیوتر میخوانند افرادی هستند که میخواهیم به آنها در یافتن شغل و رسیدن به ثبات مالی کمک کنیم. نخستین فارغالتحصیلانمان را دسامبر پیش داشتیم، حدوداً ۲۰ نفر. ترکیبی از کلاسهایی در حوزه توسعه اپلیکیشن موبایل و توسعه بازی بود. وقتی با آنها ارتباط برقرار کردیم تا از شرایط اشتغال و مسائل مشابه باخبر شویم، ۹۵ درصد از آنها -چه از طریق آنچه ما آموخته بودیم و چه از طریق ارتباطات محلی- شغلی برای خود یافته بودند. آنها یا شغلی یافتند یا استارتاپ خودشان را تاسیس و جذب سرمایه کرده بودند. برای ما بینظیر بود، دیدن اینکه چقدر [این تجربه] برای آنها دگرگونکننده بوده.
ما بازیهای خلاقانه زیادی ساختیم. یکی از بازیهایی که همین اواخر روی iOS و اندروید منتشر شد، درباره دختری ابرقهرمان است. او ماموریت دارد که والدیناش را نجات دهد و از چالشهای مختلف عبور میکند. هدف ما، با توجه به تمام داستانهای ابرقهرمانی که درباره مردان هستند، این بود که چیزی درباره یک ابرقهرمان زن بسازیم. میخواستیم نشان دهیم دختران میتوانند بخشی از آن پروسه باشند و از چالشها عبور کنند. دختران همه کار را انجام دادند، از طراحی اولیه تا دیزاین کاراکترها.
نقشه راهتان چیست؟ اهداف بزرگتری برای آینده دارید؟
فروغ: از منظر اهداف ۵ ساله، در حدود سال ۲۰۲۵، دوست دارم فعالیت مدرسه را در افغانستان گسترش دهم. هر روز پیامها و ایمیلهایی از سوی دختران افغانستان دریافت میکنم که از من میپرسند چه زمانی مدارس بیشتری در شهرهای دیگر تاسیس میکنیم. گشتاور را میبینم. بسیاری از دختران ما را میشناسند و میخواهند به مدرسه ما بروند. دوست دارم دو یا سه مدرسه دیگر در افغانستان تاسیس کرده و فعالیتهای مدرسه را گسترش دهم.
در بازه زمان طولانیتر، مثلا ۱۰ سال دیگر یا حتی بیشتر، موضوع درباره قدرتبخشی به زنان در کشورهای در حال توسعه و جوامع محروم است. اگر بتوانم در افغانستان کاری کنم -که از نظر بسیاری یک منطقیه غیرممکن و جنگزده است- پس در دیگر نقاط جهان هم میتوانم. دارم به کشورهای دیگر در خاورمیانه و آفریقا فکر میکنم، بسیاری از کشورهایی که شرایطی شبیه به وضعیت افغانستان دارند. میتوانیم ابعاد پروژه را گسترش داده و به مردم آن نقاط هم قدرت ببخشیم.
آیا حین انجام این پروژه با ریسکهای شخصی زیادی مواجه شدید؟
فروغ: نمیدانم که میتوانم اسمش را ریسک بگذاریم یا نه، اما نخستین چالش این بود که به خاطر وضعیت مهاجرت نمیتوانستم به افغانستان بازگردم. اساساً همه کارها را به صورت آنلاین انجام دادم. اگرچه کار کردن از طریق اینترنت عالی است، اما واقعاً میخواستم مدرسه را ببینم. من هیچوقت پا در مکانی که ساختهام نگذاشتهام. فقط از طریق اسکایپ با تیم در ارتباط بودهام و تصویر دختران را دیدهام. برای من، [چالش اصلی) گسترش برنامه در افغانستان و پیدا کردن شرکا و مکالمه و افزایش آگاهی است - متاسفانه من قادر به چنین کاری نیستم. این چالشی است که با آن مواجهام. والدین من دارند پیر میشوند. مدت زیادی است که آنها را ندیدم. کارهای زیادی است که نمیتوانم برای خودم انجام دهم.
گذشته از این اما به محض اینکه شروع کردیم بسیاری از مردم فکر کردند این کار را صرفاً برای شهرت انجام میدهم، بدون هیچ فونداسیونی. آنها فکر کردند قرار است اتفاقی موقت باشد. و مدرسه تعطیل میشود. اینکه صرفاً موضوعی وابسته به ترند است. برای اینکه واقعاً به این افراد نشان دهم و اثبات کنم که به آنچه انجام میدم اعتقاد داریم، تا جایی که قادر باشم به این راه ادامه میدهم. دشوار بوده است. مردم گاهی در پستهای فیسبوکی ما کامنت میگذارند. یک بازی که توسط دختران ساخته شده را پست میکنیم و آنها میگویند «اوه، زنان و بازیسازی، خندهدار است. زنان باید در آشپزخانه باشند». وقتی مردم نقطهنظرهایی این چنینی دارند، مدت زیادی باید کار کنید تا آن را تغییر دهید. ما با چنین مقاومتی روبرو میشویم.
اما خوشبختانه همواره توانستهایم مدارس را امن و امان نگه داریم. دوربینهای امنیتی داریم. گارد داریم. بدون وقت قبلی اجازه ورود هیچکس را به مدرسه نمیدهیم. طالبان هنوز در بخشهایی از افغانستان حضور داشته و خطرآفرینی میکند، حتی درست بیرون از هرات. نمیخواهیم جان دختران را به خطر بیندازیم.
اینها موضوعات زیادی برای فکر کردن هستند، آن هم صرفاً در تلاش برای تعلیم دادن مردم.
فروغ: قطعا. من همیشه به مردم میگویم - درباره زنان حوزه تکنولوژی به صورت کل صحبت میکنیم، اما برای من لایههای عمیقتری در افغانستان وجود دارد که انجام کارها را دشوارتر میکند.
در این پروسه توانستهای با افراد زیادی در تجارت بازیهای ویدیویی ملاقات کرده، ایدهها را برای آنها پیچ کنی یا حمایت بیشتری برای مدرسه به دست آوری؟
فروغ: اگر صادق باشم، اکثریت افرادی که من میشناسم در یونیتی هستند. به دفتر سان فرانسیسکو آنها رفتم و ارائهای دادم. اینطور بود که وارد رابطه شدیم. چند ماه پیش هم در رویداد Unity Developers Day در شهر نیویورک ارائهای دیگر داشتم.
با Games for Change صحبت کردهام. با افرادی در آکیلس ملاقات داشته و درباره پتانسیل پروژههای واقعیت مجازی که دانشجویان ما در ذهن دارند صحبت کردم. اما بازی پدیدهای جدید در افغانستان است - هیچ صنعتی وجود ندارد و هیچ شرکتی برای کسب درآمد بازی نمیسازد. ما در حال ساخت چیزی در افغانستان هستیم که هیچوقت وجود نداشته، خصوصاً با حضور دختران و زنان. برای ما مسائلی مانند اینکه چطور باید بازی ساخت، چطور باید از بازیها درآمدزایی کرد و مزایای بازیها چه میتواند باشد مسیری پر پیچ و خم است و خودمان هم در جریان آن میآموزیم.
افراد زیادی را به صورت اتفاقی ملاقات کردهام. اما هیچوقت نتوانستهام ارتباطی سازنده در زمینه چیزهایی مانند بیرونسپاری بخشهایی از بازیها برقرار کنم. در ابتدا اشاره کردم، اما بخشی از موضوع به تعبیر مردم از آنچه در افغانستان میگذرد بازمیگردد. هربار میگویم «افغانستان» نخستین چیزی که به ذعن بسیاری از مردم میرسد یک منطقه جنگزده است. وقتی با آنها درباره کاری که میکنیم حرف میزنم، مجاب کردن مردم دشوار است، برانگیختن نوعی حس راحتی و اعتماد در آنها که دختران ما در افغانستان و کدنویسی آنها تقاوتی با هیچکس دیگر در هیچ نقطه دیگر از جهان ندارد. فقط باید به آنها شانسی بدهید تا روی پروژههایشان کار کنند.
این برای من یک چالش است. میخواستم به رویداد GDC بروم، اما هزینهها بالا هستند و نمیتوانستم یک اسپانسر بیابم. واقعاً اگر شانسی بیابم دوست دارم به آنجا بروم و صحبت کنم. من همیشه دنبال پلتفرمهایی این چنینی هستم، اماکنی که مخاطبان بیشتر در آنها یافت میشود. نه فقط به این خاطر که عالی میشود اگر بتوانم اسپانسر و حامی مالی و استاد بیابم، بلکه برای اینکه بروم و نظر مردم را درباره افغانستان تغییر دهم. قبل از هر چیز، مهاجر بودن به چه معناست؟ چطور یک مهاجر میتوان چنین کاری کند؟ چطور یک زن در افغانستان میتواند چنین کاری کند؟ خصوصاً در حال حاضر که صحبت صلح با طالبان مطرح شده است. آنها در میز مصالحه، نقش زن را نادیده گرفتند. این برای من خیلی مهم است که دیدگاهها را تغییر دهم.
ما بزودی یک رویداد جذب سرمایه برگزار میکنیم. دوران دیوانهواری است، جذب اسپانسر و بههم رساندن مردم. قرار است امسال یک تورنومنت خیریه پوکر باشد. امیدواریم که به سرمایه هدفمان برسیم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
بسیار عالیی هست به امید موفقعیت های بیشتر شما عزیزان موفق باشید
ایول
واقعا صد هزار آفرین به این دختر قهرمان،خوش فکر و خلاق و شجاع افغانستانی