ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

اخبار و مقالات

Code to Inspire؛ فرصتی برای دختران افغان در یادگیری برنامه‎نویسی و بازی‎سازی

فرشته فروغ به عنوان یک پناهنده بزرگ شد، اما در این مدت یاد گرفت که چطور یک برنامه‎نویس کامپیوتر باشد. و او می‎خواهد این فرصت را در اختیار دیگر دختران افغان هم بگذارد. بنابراین او ...

شایان ضیایی
نوشته شده توسط شایان ضیایی | ۷ شهریور ۱۳۹۸ | ۲۳:۰۰

فرشته فروغ به عنوان یک پناهنده بزرگ شد، اما در این مدت یاد گرفت که چطور یک برنامه‎نویس کامپیوتر باشد. و او می‎خواهد این فرصت را در اختیار دیگر دختران افغان هم بگذارد. بنابراین او Code to Inspire را تاسیس کرده است؛ یک موسسه غیرانتفاعی که به عنوان مدرسه‎ای برای دانشجویان زن عمل کرده و در شهر هرات افغانسان، به آن‎ها چگونگی کدنویسی را می‎آموزد.

این مدرسه در سال ۲۰۱۵ تاسیس شد و تا به امروز کدنویسی را به بیش از ۱۵۰ دانشجوی زن آموخته است. دانشجویان این موسسه می‎توانند در حوزه‎هایی مانند توسعه وب، توسعه بازی، توسعه اپلیکیشن موبایل و گرافیک دیزاین مشغول به تحصیل شوند. تا به امروز، ۲۵ دختر از برنامه Code to Inspire فارغ التحصیل شده‎اند. هدف غایی، پرورش نسلی تازه از رهبران زن در حوزه تکنولوژی است که می‎توانند خود بعداً به کارآفرینانی در این کشور جنگ‎زده تبدیل شوند.

اما خود فروغ در این مدرسه حضور ندارد، چرا که در صورت خروج از خاک ایالات متحده، به خاطر قوانین ترامپ دیگر قادر به بازگشت نخواهد بود. او مدیریت این موسسه را از راه دور و از محله بروکلین در نیویورک برعهده دارد. بزودی او قرار است نخستین تورنومنت خیریه پوکر Code to Inspire را در نیویورک برگزار کند. خبرگزاری VentureBeat اخیراً به پای مصاحبه با فروغ نشسته تا با Code to Inspire بیشتر آشنا شویم.

می‎توانی توضیح دهی که پروژه چطور آغاز شد؟

فرشته فروغ: ابتدا اندکی از خودم می‎گویم، در جریان حمله شوروی به افغانسان، من به عنوان یک مهاجر افغان در ایران به دنیا آمدم. والدینم اوایل دهه 80 از جنگ گریختند و به ایران رفتند که کشوری بسیار نزدیک به افغانستان است. مدرک دبیرستانم را در ایران گرفتم، اما به عنوان یک مهاجر، شما با چالش‎ها، تبعیض‎ها و پس‎زنی‎‎های بسیاری مواجه می‎شوید. برای من، یکی از مهم‎ترین مسائل دسترسی به تحصیل بود. به عنوان یک مهاجر، شما باید مستندات خاصی را به مدرسه ارائه می‎کردید. این موضوع همواره بخشی از زندگی من بود، ترس از اینکه نتوانم به مدرسه بروم.

من آنقدر خوش‎شانس بودم که توانستم دبیرستان را در ایران به پایان برسانم و سپس در سال ۲۰۰۲، یک سال بعد از سقوط طالبان، ما به افغانستان بازگشتیم. بعد از این توانستم مدرک کارشناسی‎ام را در حوزه علوم کامپیوتر دریافت کنم. سپس در یک آزمون شرکت کردم که بورس تحصیلی در آلمان را برایم به ارمغان آورد و آن‎جا کارشناسی ارشد علوم کامپیوتر را از دانشگاه فنی برلین گرفتم. به افغانسان برگشتم و برای سه سال در دانشگاهی در هرات پروفسوری علوم کامپیوتری کردم.

براساس تجربه‎ام به عنوان یک زن در آموزش و پرورش، و هم‎چنین زنی در حوزه تکنولوژی، شاهد تبعیض‎ها و خطرات و پس‎زنی‎های زیادی از سوی جامعه نسبت به زنانی بوده‎ام که می‎خواهند خودشان را ابراز کنند. به خاطر همین، می‎خواستم ببینم که چطور می‎توانم شرایط را به گونه‎ای تغییر دهم که زنان نه‎تنها به فرصت‎هایی برابر با مردان جامعه دسترسی داشته باشند، بلکه بتوانند به مکانی امن رفته و کدنویسی بیاموزند که مهارتی متعلق به قرن بیست و یکم است. اما مهم‎ترین مسئله اینست که آن‎ها چطور قادر به کسب درآمد از این مهارت هستند، چطور می‎توانند از راه دور کار کرده و حقوق دریافت کنند.

برای همین، من Code to Inspire را به عنوان نخستین مدرسه کدنویسی برای دختران افغان تاسیس کردم. این ماجرا مربوط به سال ۲۰۱۵ است. در سال نخست، درهای مدرسه را به روی حدوداً ۱۰۰ متقاضی باز کردیم. سپس به دلیل محدودیت منابع، ۵۰ متقاضی برتر را انتخاب کردیم. برنامه آموزشی دو سال طول می‎کشد. در دوره بعدی، ما ۱۲۰ متقاضی داشتیم و ۸۰ نفر را انتخاب کردیم. در دوره سوم که همین حالا در حال برگزاری است، ۲۰۰ متقاضی داشتیم و ۱۲۰ نفر دیگر را انتخاب کردیم.

ما کلاس‎هایی در زمینه توسعه بازی، توسعه اپلیکیشن موبایل، توسعه اپلیکیشن وب و گرافیک دیزاین داریم. این یک برنامه‌ی پس از مدرسه است و دختران بعد از کلاس‎های عادی خود به کلاس‎های کدنویسی می‎آیند. منتورهایی هم در محل داریم که به دانشجویان آموزش می‎دهند. ما به عنوان یک موسسه غیرانتفاعی در ایالات متحده ثبت شده‎ایم. من موسس و مدیر اجرایی هستم. یک هیئت رییسه و یک هیئت مشاوره هم داریم و اکثریت این افراد پیشتر در زمینه تکنولوژی فعالیت داشته‎اند. این خلاصه‎ای است از کارهایی که ما انجام می‎دهیم.

چند نفر در پروسه مدیریت مدرسه و آموزش دخیل هستند؟

فروغ: ما یک مدیر پروژه و پنج معلم داریم. چهار نفر از آن‎ها منتورهای برنامه‎نویسی هستند و یک نفر منتور گرافیک دیزاین.

آیا این مدرسه مدرک معتبری هم به دانشجویان می‎دهد؟

فروغ: بیشتر مثل یک اردوی آموزشی و تمرینی برنامه‎نویسی است. ما مثل دانشگاه‎ها یک مدرک آموزشی معتبر نداریم، اما با اشخاص ثالث همکاری می‎کنیم و از این طریق دانشجویان قادر به پشت سر گذاشتن آزمون و دریافت مدارک معتبر هستند. مهم‎ترین شریک ما یونیتی است و با آن‎ها وارد همکاری شده‎ایم. یک گروه تازه از دانشجویان این ماه در آزمون مدرک یونیتی مشارکت خواهند داشت و امیدواریم این رویه ادامه پیدا کند.

پیش از شروع این کار، برنامه‎نویسی حرفه‎ای انجام داده بودی؟ یا برای انجام همین کار بود که به افغانستان بازگشتی؟

فروغ: من هیچ تجربه‎ای در کار کردن برای کمپانی‎های بزرگ ندارم. بعد از تجربه استادی‎ام به عنوان یک مهمان به ایالات متحده آمدم. همان موقع بود که نخستین ایده‎های تاسیس مدرسه به ذهنم رسید.

از سال ۲۰۰۲ به بعد در افغانستان زندگی کرده‎ای؟ یا در این مدت در نقاط مختلف بوده‎ای؟

فروغ: از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۲ در افغانستان بودم. تنها زمانی که افغانستان را ترک کردم، موقعی بود که برای مدرک کارشناسی ارشد به آلمان رفتم. در سال ۲۰۱۲ به ایالات متحده آمدم و از آن موقع تا به امروز به خاطر وضعیت مهاجرتم قادر به بازگشت به افغانستان نبوده‎ام. اگر برمی‎گشتم، نمی‏‎توانستم به آمریکا بازگردم و دیپورت می‎شدم. بنابراین تمام کارهای مدیریتی مدرسه را از اینجا انجام می‎دهم. حالا در نیویورک هستم. در بروکلین زندگی می‎کنم.

آیا تا به امروز مورد حمایت قوی کمپانی‎های آمریکایی یا کمپانی‎های بازی قرار گرفته‎ای؟

فروغ: بله و خیر. به صورت گسترده بله. من خیلی بابت زندگی در شهر نیویورک سپاسگزارم. می‌توانم به ملاقات مردم بروم و درباره کارهایی که در کمپانی‎های مختلف انجام می‎دهیم صحبت کنم. یکی از نخستین حامیان ما گوگل بود. ما جایزه ۲۵ هزار دلاری Google Rise را بردیم و از آن برای راه‌اندازی مدرسه در افغانستان استفاده کردیم. از آن زمان ما یکی از خیریه‎های مورد حمایت در برنامه Google Giving بوده‎ایم. تا به امروز چندین بار با گوگل صحبت کرده‎ام. ما توانسته‎ایم رابطه‎ای سالم با گوگل بپرورانیم. با کمپانی‌های دیگری مانند گیت‎هاب، آن‌ها برنامه آموزشی داخلی خود برای یادگیری استفاده از گیت‎هاب را به مدرسه اهدا کرده‎اند. آن‎ها همچنین حامی ماراتون‎ها هک در مدرسه ما بوده‎اند.

با افرادی در یونیتی هم مکالمه کرده‌ام. یونیتی به صورت خاص از منظر صنعت گیمینگ، مشوق‎ترین و فوق‎العاده‎ترین شریکی است که تا امروز داشته‎ایم. آن‌ها کلاس‎ها و اَسِت‌های مورد نیاز ما را به صورت رایگان ارائه کرده‎اند. آن‎ها همچنین اسپانسر گروهی شامل ۵ دانشجو و ۳ منتور ما برای شرکت در رویداد Unity Unite هند بوده‌اند. این گروه فرصتی یافت تا کارش را نمایش دهد و با کمپانی‎های دیگر ملاقات کند. تجربه‎ای عالی بود. مشارکت در برنامه دریافت مدرک یونیتی را هم برای شرکت‌‎کنندگان ما رایگان کرده‌اند. یونیتی قطعاً  حامی فوق‎العاده‎ای بوده است. در واقع من هم از ابتدای امسال به هیئت مشاوره آموزش یونیتی پیوستم.

آیا بخش زیادی از آموزش به صورت آنلاین صورت می‎گیرد یا مکانی فیزیکی وجود دارد که همه آن‎جا می‎روند؟

فروغ: یک لوکیشن فیزیکی است. مدرسه رایگان است. یکی از دلایلی که می‎خواستم رایگان باشد این بود که بسیاری از خانواده‎هایی که می‎خواهند دخترانشان را به تعلیم یا فعالیت‎های مختلف بفرستند - اگر بنا به سرمایه‎گذاری باشد، روی پسرشان سرمایه‎گذاری می‎کنند، چون او قرار است نان‎آور خانه باشد. آن‎ها روی پسران سرمایه‎گذاری می‎کنند تا بتوانند فعالیت‎های فوق برنامه بیشتری داشته باشند. ما اتصال اینترنت و لپتاپ داریم تا دانشجویانی که دسترسی 24 ساعته به تکنولوژی ندارند بتوانند به مدرسه آمده و از تاسیسات ما استفاده کنند.

شرایط در افغانستان از منظر دختران آموزش‎دیده چطور است، خصوصاً در زمینه علوم کامپیوتر؟ آیا این صرفاً یکی از معدود گزینه‎هاست یا اینکه دختران افغان در سراسر کشور به گزینه‎های زیادی دسترسی دارند؟

فروغ: وقتی در سال ۲۰۰۲ از ایران به افغانستان رفتم، درباره کشوری صحبت می‎کردیم که طالبان تنها یک سال قبل آن را ترک کرده بود. در رژیم طالبان، هیچ دانش آموز دختری به مدرسه نمی‎رفت. کمتر از ۹۰۰ هزار دانش‎آموز به مدرسه می‎رفت و زنان حق مشارکت در نیروی کاری را نداشتند.

در جریان گذر از طالبان، پیشرفت و ترقی بسیاری برای زنان به دست آمد. تا به امروز، ۷ میلیون دانش‎آموز به مدرسه می‎روند و ۲.۵ میلیون نفر از آن‎ها دختر هستند. با نگاهی به اتفاقات افغانستان، این پیشرفتی بزرگ است. شمار معلمین زن هم افزایش یافته است. وقتی نوبت به سیستم‎های اطلاعاتی و ارتباطی هم می‎رسد، ۹۰ درصد از مناطق مسکونی افغانستان مورد پوشش قرار گرفته‎اند. حدوداً ۲۳ میلیون کاربر موبایل وجود دارد. جمعیت کل ۳۱ میلیون نفر است. حدود ۱۰ درصد از جمعیت به اینترنت دسترسی دارد. مشارکت زنان در نیروی کاری هم ۱۹ درصد از قبل بیشتر شده.

می‎توانید گشتاور را ببینید. گشتاور زیادی برای زنان به وجود آمده، خصوصاً در زمینه آموزش. اما باید به این هم اشاره کنم که چنین موضوعی درباره تمام نقاط صادق نیست. در شهرهای بزرگ که زیرساخت و امنیت بهتر وجود دارد، زنان شانس بیشتری خواهند داشت. هرات، شهری که من از آن می‎آیم، یکی از بزرگ‎ترین و امن‎ترین شهرهای افغانستان است، بنابراین حمایت بیشتری از خانواده‎ها و زنان می‎شود. اما اگر از شهر خارج شوید، طی نیم ساعت یا یک ساعت به روستاهایی می‎رسید که زیرساختی به مراتب ضعیف‎تر دارند. آن‎ها شاید برق یا آب سالم هم نداشته باشند. قرار نیست یک مدرسه کدنویسی آن‎جا پیدا کنید.

اگر صادق باشم، وقتی که مدرسه را راه انداختم، سخنان کمی درباره زنان حوزه تکنولوژی مطرح بود؛ اینکه زنان به بخشی از اکوسیستم دنیای تکنولوژی تبدیل شوند. وقتی مدرسه را تاسیس کردیم، بسیاری از مردم باورشان نشد - تصور می‎کردند که پایدار نخواهد بود. چیزی موقتی خواهد بود. اما وقتی شروع کردیم، بعد از یک سال و نیم، مردم این دختران و مهارت‎هایی که آموختند را دیدند - آن‎ها بازی و اپلیکیشن موبایل می‎ساختند و مشکلات جامعه‎شان را هدف قرار می‎دادند. آن‎ها حقوق دریافت می‎کردند. سپس ما شاهد گشتاور بیشتری در سایر شهرها بودیم. آموزشگاه‎ها و برنامه‎های بیشتری شروع به حمایت از زنان حوزه تکنولوژی کردند. افراد بیشتری در این حوزه به مشاهده اینکه چطور می‎توان زنان را بیشتر درگیر کرد علاقه‎مند شده‎اند. بنابراین گشتاور به وجود آمده، اما به صورت فراگیر در دسترس نیست. هنوز برای افرادی که در شرایط بهتر زندگی می‎کنند یک امتیاز است.

آیا مدرسه شما بزرگ‎ترین مرجع برای زنان افغانی است که در حوزه علوم کامپیوتر فعالیت دارند؟

فروغ: می‎توانم بگویم که بله. در جایی که من تعلیم دیدم یک دانشکده‎ علوم کامپیوتری بود و در شهرهای دیگر افغانستان هم هست، اما تعداد زنان حاضر در کلاس‎های این دانشکده‎ها هنوز اندک است. مدرسه کدنویسی ما به صورت خاص برای زنان ساخته شده است. ما حدود ۱۵ پروژه آوت‎سورس به ارزش ۱۲ هزار دلار انجام داده‎ایم و تمام این پول به جیب دختران می‎رود. ما تنها نهاد افغانستان هستیم که مستقیماً با زنان کار می‎کند. گام بعدی ایجاد فرصت‎هایی برای آن‎هاست تا به اشتغال برسند.

تا به امروز چند دانش‎آموز از برنامه Code to Inspire فارغ‎التحصیل شده‎اند؟

وقتی شروع کردیم، دو هدف یا ماموریت متفاوت داشتیم. یک هدف آموزشی بود؛ فراهم آوردن دسترسی به علوم کامپیوتر و کدنویسی برای دختران از سنین کم. ما دانشجویانی داشتیم که از دبیرستان می‎آمدند، از کلاس هشتم تا دوازدهم، ۱۴ الی ۱۸ ساله. آن‎ها در زمینه توسعه وب آموزش دیدند و در پایان دوره، قادر به ساخت وب‎سایت بودند. برای آن‎ها موضوع بیشتر درباره قرار گرفتن در معرض تکنولوژی بود. موضوع درباره کمک به آن‎ها در یافتن شغل نبود، هرچند که تعدادی‎شان فرصت‎هایی در توسعه وب یافتند. وقتی از این موضوع باخبر شدیم فوق‎العاده بود.

نخستین گروه از دانشجویان مقطع دانشگاهی‎مان، خصوصاً آن‎هایی که علوم کامپیوتر می‎خوانند افرادی هستند که می‎خواهیم به آن‎ها در یافتن شغل و رسیدن به ثبات مالی کمک کنیم. نخستین فارغ‎التحصیلان‎مان را دسامبر پیش داشتیم، حدوداً ۲۰ نفر. ترکیبی از کلاس‎هایی در حوزه توسعه اپلیکیشن موبایل و توسعه بازی بود. وقتی با آن‎ها ارتباط برقرار کردیم تا از شرایط اشتغال و مسائل مشابه باخبر شویم، ۹۵ درصد از آن‎ها -چه از طریق آن‎چه ما آموخته بودیم و چه از طریق ارتباطات محلی- شغلی برای خود یافته بودند. آن‎ها یا شغلی یافتند یا استارتاپ خودشان را تاسیس و جذب سرمایه کرده بودند. برای ما بی‎نظیر بود، دیدن اینکه چقدر [این تجربه] برای آن‎ها دگرگون‎کننده بوده.

ما بازی‌‎های خلاقانه زیادی ساختیم. یکی از بازی‎هایی که همین اواخر روی iOS و اندروید منتشر شد، درباره دختری ابرقهرمان است. او ماموریت دارد که والدین‎اش را نجات دهد و از چالش‎های مختلف عبور می‎کند. هدف ما، با توجه به تمام داستان‎های ابرقهرمانی که درباره مردان هستند، این بود که چیزی درباره یک ابرقهرمان زن بسازیم. می‎خواستیم نشان دهیم دختران می‎توانند بخشی از آن پروسه باشند و از چالش‎ها عبور کنند. دختران همه کار را انجام دادند، از طراحی اولیه تا دیزاین کاراکترها.

نقشه راهتان چیست؟ اهداف بزرگ‎تری برای آینده دارید؟

فروغ: از منظر اهداف ۵ ساله، در حدود سال ۲۰۲۵، دوست دارم فعالیت مدرسه را در افغانستان گسترش دهم. هر روز پیام‎ها و ایمیل‎هایی از سوی دختران افغانستان دریافت می‎کنم که از من می‎پرسند چه زمانی مدارس بیشتری در شهرهای دیگر تاسیس می‎کنیم. گشتاور را می‎بینم. بسیاری از دختران ما را می‎شناسند و می‎خواهند به مدرسه ما بروند. دوست دارم دو یا سه مدرسه دیگر در افغانستان تاسیس کرده و فعالیت‎های مدرسه را گسترش دهم.

در بازه زمان طولانی‎تر، مثلا ۱۰ سال دیگر یا حتی بیشتر، موضوع درباره قدرت‎بخشی به زنان در کشورهای در حال توسعه و جوامع محروم است. اگر بتوانم در افغانستان کاری کنم -که از نظر بسیاری یک منطقیه غیرممکن و جنگ‎زده است- پس در دیگر نقاط جهان هم می‎توانم. دارم به کشورهای دیگر در خاورمیانه و آفریقا فکر می‎کنم، بسیاری از کشورهایی که شرایطی شبیه به وضعیت افغانستان دارند. می‎توانیم ابعاد پروژه را گسترش داده و به مردم آن نقاط هم قدرت ببخشیم.

آیا حین انجام این پروژه با ریسک‎های شخصی زیادی مواجه شدید؟

فروغ: نمی‎دانم که می‎توانم اسمش را ریسک بگذاریم یا نه، اما نخستین چالش این بود که به خاطر وضعیت مهاجرت نمی‎توانستم به افغانستان بازگردم. اساساً همه کارها را به صورت آنلاین انجام دادم. اگرچه کار کردن از طریق اینترنت عالی است، اما واقعاً می‎خواستم مدرسه را ببینم. من هیچوقت پا در مکانی که ساخته‎ام نگذاشته‎ام. فقط از طریق اسکایپ با تیم در ارتباط بوده‎ام و تصویر دختران را دیده‎ام. برای من، [چالش اصلی) گسترش برنامه در افغانستان و پیدا کردن شرکا و مکالمه و افزایش آگاهی است - متاسفانه من قادر به چنین کاری نیستم. این چالشی است که با آن مواجه‎ام. والدین من دارند پیر می‎شوند. مدت زیادی است که آن‎ها را ندیدم. کارهای زیادی است که نمی‎توانم برای خودم انجام دهم.

گذشته از این اما به محض اینکه شروع کردیم بسیاری از مردم فکر کردند این کار را صرفاً برای شهرت انجام می‎دهم، بدون هیچ فونداسیونی. آن‎ها فکر کردند قرار است اتفاقی موقت باشد. و مدرسه تعطیل می‎شود. اینکه صرفاً موضوعی وابسته به ترند است. برای اینکه واقعاً به این افراد نشان دهم و اثبات کنم که به آن‎چه انجام میدم اعتقاد داریم، تا جایی که قادر باشم به این راه ادامه می‎دهم. دشوار بوده است. مردم گاهی در پست‎های فیسبوکی ما کامنت می‎گذارند. یک بازی که توسط دختران ساخته شده را پست می‎کنیم و آن‎ها می‎گویند «اوه، زنان و بازی‎سازی، خنده‎دار است. زنان باید در آشپزخانه باشند». وقتی مردم نقطه‎نظرهایی این چنینی دارند، مدت زیادی باید کار کنید تا آن را تغییر دهید. ما با چنین مقاومتی روبرو می‎شویم.

اما خوشبختانه همواره توانسته‎ایم مدارس را امن و امان نگه داریم. دوربین‎های امنیتی داریم. گارد داریم. بدون وقت قبلی اجازه ورود هیچکس را به مدرسه نمی‎دهیم. طالبان هنوز در بخش‎هایی از افغانستان حضور داشته و خطرآفرینی می‎کند، حتی درست بیرون از هرات. نمی‎خواهیم جان دختران را به خطر بیندازیم.

این‎ها موضوعات زیادی برای فکر کردن هستند، آن‎ هم صرفاً در تلاش برای تعلیم دادن مردم.

فروغ: قطعا. من همیشه به مردم می‎گویم - درباره زنان حوزه تکنولوژی به صورت کل صحبت می‎کنیم، اما برای من لایه‎های عمیق‎تری در افغانستان وجود دارد که انجام کارها را دشوارتر می‎کند.

در این پروسه توانسته‎ای با افراد زیادی در تجارت بازی‎های ویدیویی ملاقات کرده، ایده‎ها را برای آن‎ها پیچ کنی یا حمایت بیشتری برای مدرسه به دست آوری؟

فروغ: اگر صادق باشم، اکثریت افرادی که من می‎شناسم در یونیتی هستند. به دفتر سان فرانسیسکو آن‎ها رفتم و ارائه‎ای دادم. اینطور بود که وارد رابطه شدیم. چند ماه پیش هم در رویداد Unity Developers Day در شهر نیویورک ارائه‎ای دیگر داشتم.

با Games for Change صحبت کرده‎ام. با افرادی در آکیلس ملاقات داشته و درباره پتانسیل پروژه‎های واقعیت مجازی که دانشجویان ما در ذهن دارند صحبت کردم. اما بازی پدیده‎ای جدید در افغانستان است - هیچ صنعتی وجود ندارد و هیچ شرکتی برای کسب درآمد بازی نمی‎سازد. ما در حال ساخت چیزی در افغانستان هستیم که هیچوقت وجود نداشته، خصوصاً با حضور دختران و زنان. برای ما مسائلی مانند اینکه چطور باید بازی ساخت، چطور باید از بازی‎ها درآمدزایی کرد و مزایای بازی‎ها چه می‎تواند باشد مسیری پر پیچ و خم است و خودمان هم در جریان آن می‎آموزیم.

افراد زیادی را به صورت اتفاقی ملاقات کرده‎ام. اما هیچوقت نتوانسته‎ام ارتباطی سازنده در زمینه چیزهایی مانند بیرون‎سپاری بخش‎هایی از بازی‎ها برقرار کنم. در ابتدا اشاره کردم، اما بخشی از موضوع به تعبیر مردم از آن‎چه در افغانستان می‎گذرد بازمی‎‌گردد. هربار می‎گویم «افغانستان» نخستین چیزی که به ذعن بسیاری از مردم می‎رسد یک منطقه جنگ‎زده است. وقتی با آن‎ها درباره کاری که می‎کنیم حرف می‎زنم، مجاب کردن مردم دشوار است، برانگیختن نوعی حس راحتی و اعتماد در آن‎ها که دختران ما در افغانستان و کدنویسی آن‎ها تقاوتی با هیچکس دیگر در هیچ نقطه دیگر از جهان ندارد. فقط باید به آن‎ها شانسی بدهید تا روی پروژه‎هایشان کار کنند.

این برای من یک چالش است. می‎خواستم به رویداد GDC بروم، اما هزینه‎ها بالا هستند و نمی‎توانستم یک اسپانسر بیابم. واقعاً اگر شانسی بیابم دوست دارم به آن‎جا بروم و صحبت کنم. من همیشه دنبال پلتفرم‎هایی این چنینی هستم، اماکنی که مخاطبان بیشتر در آن‎ها یافت می‎شود. نه فقط به این خاطر که عالی می‎شود اگر بتوانم اسپانسر و حامی مالی و استاد بیابم، بلکه برای اینکه بروم و نظر مردم را درباره افغانستان تغییر دهم. قبل از هر چیز، مهاجر بودن به چه معناست؟ چطور یک مهاجر می‎توان چنین کاری کند؟ چطور یک زن در افغانستان می‎تواند چنین کاری کند؟ خصوصاً در حال حاضر که صحبت صلح با طالبان مطرح شده است. آن‎ها در میز مصالحه، نقش زن را نادیده گرفتند. این برای من خیلی مهم است که دیدگاه‎ها را تغییر دهم.

ما بزودی یک رویداد جذب سرمایه برگزار می‎کنیم. دوران دیوانه‎واری است، جذب اسپانسر و به‎هم رساندن مردم. قرار است امسال یک تورنومنت خیریه پوکر باشد. امیدواریم که به سرمایه هدف‎مان برسیم.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (3 مورد)
  • حسین
    حسین | ۱۰ آذر ۱۳۹۹

    بسیار عالیی هست به امید موفقعیت های بیشتر شما عزیزان موفق باشید

  • محمد
    محمد | ۱۶ مهر ۱۳۹۸

    ایول

  • رضا
    رضا | ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸

    واقعا صد هزار آفرین به این دختر قهرمان،خوش فکر و خلاق و شجاع افغانستانی

مطالب پیشنهادی