ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

گیم آف ترونز: 10 خط داستانی که در سریال مطرح شد اما به نتیجه نرسید

گیم آف ترونز HBO یکی از محبوب‌ترین برنامه‌های تلویزیونی همه دوران است. از سال 2011 که «نغمه یخ و آتش»، مجموعه کتاب درخشان «جرج آر آر مارتین» راهی جعبه جادو شد، نسل جدیدی با این ...

مانا حبیبی پور
نوشته شده توسط مانا حبیبی پور | ۹ فروردین ۱۳۹۹ | ۲۰:۳۰

گیم آف ترونز HBO یکی از محبوب‌ترین برنامه‌های تلویزیونی همه دوران است. از سال 2011 که «نغمه یخ و آتش»، مجموعه کتاب درخشان «جرج آر آر مارتین» راهی جعبه جادو شد، نسل جدیدی با این فانتزی ارتباط برقرار کردند و بسیاری اعتراف می‌کنند پیش از گیم آف ترونز محال بود این ژانر را برای تماشا انتخاب کنند.

اما با وجود تأثیر فرهنگی غیرقابل‌انکاری که گیم آف ترونز بر برنامه‌های تلویزیونی گذاشت، فصل پایانی آن برای بسیاری نا امیدکننده بود. بعضی از طرفداران معتقدند این سریال درست از زمانی که از منبع اصلی‌اش فاصله گرفت، به سراشیبی سقوط افتاد؛ یعنی جایی حوالی فصل چهار.

اگر شما هم مثل من با یادآوری فصل هشت لرزه به اندامتان می‌افتد و به چرایی این سقوط فکر می‌کنید، اول یک لیوان آب‌خنک بخورید و بعد با ویجیاتو همراه شوید تا ده طرح داستانی که در گیم آف ترونز مطرح شد اما به سروسامان نرسید را باهم بررسی کنیم.

10- چرا وایت واکرها بازگشتند؟

گیم آف ترونز

یکی از بزرگ‌ترین معماهایی که هم در کتاب و هم در سریال  ذهن طرفداران را برای سال‌های طولانی به خود مشغول کرده بود و البته تئوری‌ها و حدس گمان‌های بسیاری هم برای آن مطرح شد، بازگشت وایت واکرها است. اینکه اصلاً چرا این موجودات بی‌قواره این‌همه سال پس از شکست در پایان شب طولانی (8000 سال قبل از وقایع گیم آف ترونز) ناگهان تصمیم می‌گیرند به وستروس برگردند؟

با همه این اوصاف طبیعتاً طرفداران با پایان قسمت سوم فصل هشت و شکست مفتضحانه وایت واکرها، آمپر چسباندند! البته سازندگان گیم آف ترونز سعی کردند دلایلی مثل کشتن «برن» یا تلاش برای نابودی بشریت را به این بازگشت بی‌ثمر ربط دهند، اما هیچ‌کس راضی نشد و به نظر می‌رسد بازگشت پر سروصدای لشکر وایت واکرها فقط و فقط بهانه‌ای برای یک نبرد خیر و شر دیگر بود.

9- دورن

گیم آف ترونز

در مجموعه کتاب‌های «نغمه یخ و آتش» بعضی  از نافذترین شخصیت‌ها به دورن تعلق دارند. گذشته از «اوبرین مارتل» با افراد دیگر این خاندان از جمله «آریانه مارتل»، «دوران مارتل» و حتی «کوئنتین مارتل» آشنا می‌شویم، که در کتاب پایان کارشان با آتش اژدهای «دنریس» رقم می‌خورد.

در سریال گیم آف ترونز به‌جز «اوبرین مارتل»، افراد دیگر این خاندان حضوری کم‌رمق و کوتاه دارند و به طرز باورنکردنی ناپدید می‌شوند. این اتفاق ازآنجایی‌که نقش قابل‌توجهی در کتاب دارند، عجیب به نظر می‌رسد.

8- مردان بی چهره

گیم آف ترونز

«آریا» مردان بی چهره را ترک می‌کند و این شاید تکنیکی‌ترین پاسخ برای پایان داستان آن‌ها باشد، اما هنوز سؤال‌های بی‌جوابی درباره‌شان وجود دارد. اصلاً چرا در فصول ابتدایی در وستروس حضور داشتند و چرا  سریال تا این حد به حضور «جیکن هگار» در کینگز لندینگ دامن زد؟

در کتاب اشاره‌شده که قاتلی در سیتادل حضور دارد که در خانه اساتید به دنبال چیزی می‌گردد. حالا اینکه دقیقاً چی می‌خواهد را ما هم نمی‌دانیم!

7- بانوی سنگدل

گیم آف ترونز

ممکن است بگویید استثنا طرح داستانی این بانوی متشخص اصلاً در سریال مطرح نشده بود، که البته درست است. اما سریال نشانه‌هایی را مطرح کرد که طرفداران را به بازگشت «کتلین استارک» در قامت بانوی سنگدل (Lady Stoneheart) که یکی از شخصیت‌های کتاب است امیدوار می‌کرد.

یکی از دلایل مطرح‌شدن این تئوری حضور «بریک دانداریون» در سریال است. اصلاً حضور او برای زنده کردن «کتلین» و تأثیر شخصیت‌های از گور بازگشته بر داستان، ضروری بود.

6- شیوه ارتباطی وایت واکرها

گیم آف ترونز

از بی‌مصرفی این ارتش چشم آبی، همین بس که در قسمت اول دیدیم که با بقایا اجساد وحشی‌ها یک سمبل وحشتناک درست کردند و هیچ‌وقت نفهمیدیم این شیوه ارتباطی اصلاً به چه‌کاری آمد!

البته طرفداران بی‌نوا حدس و گمان‌ها و تئوری‌های بسیاری برای سمبل من‌درآوردی این موجودات ناقص‌الخلقه مطرح کردند که بر اساس آن وایت واکرها با این شیوه می‌توانند ارتباط برقرار کنند و اشکال مارپیچ هم به چشم خدایان اشاره دارد. اما در عمل اتفاق دیگری افتاد و نه‌تنها دیگر سروکله این شیوه ارتباطی پیدا نشد، بلکه ما اصلاً نفهمیدیم چرا این‌همه وحشی طفلکی برای این نماد من‌درآوردی سقط شدند!

5- یانگ گریف

گیم آف ترونز

یکی از مهم‌ترین ماجراهای کتاب «نغمه یخ و آتش» به قصه «یانگ گریف» اختصاص دارد که «تیریون» را در سفر به‌سوی «دنریس» مشایعت می‌کند. ظاهراً او ادعا می‌کند « ایگون تارگرین» و وارث بر حق تخت آهنین است و قصد دارد به کمک «دنریس» تاج‌وتختش را پس بگیرد.

ظاهراً کوه (Mountain) در جریان حمله «رابرت براتیون» به کینگز لندینگ «ایگون تارگرین» را می‌کشد اما «لرد واریس» او را با یک نوزاد دیگر عوض و این‌طوری «یانگ گریف» نجات پیدا می‌کند.

در سریال «واریس» و «ایلیریو» را در اتاقی تاریک مشغول صحبت می‌بینیم که البته مثل بسیاری از سؤال‌های بی‌جواب گیم آف ترونزی، باز هم سر در نمی‌آوریم چرا این مکالمه باید اتفاق می‌افتاد. ازآنجایی‌که این دو در ماجرای «یانگ گریف» نقش پررنگی داشتند، به طرفداران حق بدهید که فکر کنند موضوع بحث «گریف» بوده!

4- کوییت

گیم آف ترونز

کوییت (Quaithe) یکی از مرموزترین شخصیت‌های کتاب و سریال است. او در فصل دوم گیم آف ترونز در مقابل «دنریس» ظاهر می‌شود. البته سریال این شخصیت را به‌هیچ‌وجه به‌خوبی کتاب بسط نمی‌دهد.

در کتاب مشخص می‌شود که کوییت اهل Asshai است و البته دوزِ خوی شیطانی او نسبت به سریال بسیار بیش‌تر است. او در حالتی رویا گونه بر «دنریس» ظاهر می‌شود و معماهای عجیب درباره آینده مطرح می‌کند. شاید یکی از مهم‌ترین معماهای او این باشد:

«برای رفتن به شمال باید به جنوب بروی، برای رسیدن به غرب باید به شرق بروی. برای رفتن به جلو باید به عقب برگردی. برای دست زدن به نور باید از سایه عبور کنی.»

3- شاخ زمستان

گیم آف ترونزشاخ زمستان یا شاخ جورامون یکی از مهم‌ترین طرح‌های داستانی بود که در کتاب مطرح شد. بر این اساس «منس ریدر» در تمام سرزمین‌های آن‌سوی دیوار به دنبال شیپور زمستان گشته. افسانه‌ها می‌گویند که این شیپور توانایی از بین بردن دیوار را دارد و بدیهی است که «ریدر» برای حفاظت مردمان خود از خطرات ناگهانی پشت دیوار از آن استفاده می‌کند.

هم در کتاب و هم در فیلم «جان» بسته‌ای حاوی یک شیپور شکسته و چندین شیشه اژدها می‌بیند. البته اشاره به شیپور زمستان در سریال به همین‌جا محدود می‌شود اما در کتاب بارها و بارها به آن اشاره می‌شود که نشان می‌دهد احتمالاً این موضوع از اهمیت خاصی برخوردار بوده.

2- پسران کرستر

گیم آف ترونز

یکی از مواردی که هم در کتاب و هم در سریال به آن اشاره شد و البته به نظر می‌رسد پتانسیل بالایی برای ادامه داستان داشت، ماجراهای پسران «کرستر» بود. اگر به یاد داشته باشید «کرستر» بدسیرت نوزادان پسر خود را در جنگل رها و به‌نوعی برای وایت واکرها قربانی می‌کرد. البته در فیلم تبدیل‌شدن این کوچولوهای بانمک به وایت واکر نشان داده شد، اما هنوز سؤال‌های بی‌جواب بسیاری وجود دارد.

مثلاً اینکه این نوزادان ناگهان به وایت واکر بالغ تبدیل می‌شوند یا باید ابتدا توسط یک وایت واکر برای چندین سال آموزش ببینند؟ درهرصورت طرفداران خوش‌خیال بازهم تئوری‌هایی را مطرح می‌کردند و این طرح داستانی را به پایان کار گیم آف ترونز ربط می‌دادند؛ مثلاً «جان اسنو» با توافق بر سر نوعی پیمان با دیگران (وایت واکرها) به‌نوعی خود را فدای این روند می‌کند. البته این تئوری هم هیچ‌وقت به سرانجام نرسید.

1- نایمریا و دار و دسته‌اش

گیم آف ترونزحتماً نایمریا و دار و دسته گرگی‌اش را به خاطر دارید. هم در کتاب و هم در سریال به این دایرولف «آریا استارک» اشاره می‌شود و هرچند از هم جدا می‌شوند اما «نایمریا» هر زمان که «آریا» اراده کند بازمی‌گردد. البته او حتی زمانی که در کنار مردان بی چهره آموزش می‌دید رویای این گرگ را با خود داشت.

در ادامه سریال دیدیم که «آریا» از توانایی بی چهره بودن استفاده خاصی نکرد و ترجیح داد یک «استارک» واقعی بماند. اما طرفداران انتظار داشتند حداقل از «نایمریا» و دار و دسته گرگی‌اش به نحو شایسته‌ای قدردانی شود که البته این اتفاق هم نیفتاد. نکته جالب این است که «جرج آر آر مارتین» در مصاحبه‌ای گفته بود: « شما یک گروه بزرگ گرگی را روی دیوار آویزان نمی‌کنید مگر اینکه قصد استفاده از آن را داشته باشید». البته ظاهراً آقای «مارتین» فراموشی دارد و این دار و دسته گرگی نهایتاً جنبه تزئینی داشتند!

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (8 مورد)
  • Ali
    Ali | ۱۱ فروردین ۱۳۹۹

    یه موضوع دیگه که بی جواب موند، ارتباط لرد واریس با خدا و پیامبران آتش بود و چرایی ترس شدید از اونا. توی سریال میگه که وقتی بچه بود هنگام انداختن جزئی از بدنش تو آتش، آتش یه چیزی میگه..و ما هیچموقع نفهمیدیم که چی میگه

  • iShadow
    iShadow | ۹ فروردین ۱۳۹۹

    چقدر پتانسیل این داستان بالا و جذاب بود و صد حیف که گند زدن به تمام اون...

    • hadi
      hadi | ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

      پایان بندی سریال به نظر من عالی بود.
      متاسفانه بیشتر بیننده ها یه پایان خوش هندی وار دوست دارن. عادت کردیم دیگه!
      اما در این سریال چند دیالوگ کلیدی داشت که میتونه به فهم بهتر پایان تلخ کمک کنه؛
      - آدم ها همیشه از کسانی که بیشتر دوستشون دارن بیشترین ضربه ( یا دل شکستن) رو میخورن
      - تیریون لنیستر به جان اسنو: اگه تو واقعا باور داشتی ( که نجات دهنده مردم هستی) آیا هرکسی رو که بین تو و بهشت قرار میگرفت رو نمی کشتی؟؟!

      • reza
        reza | ۶ مهر ۱۳۹۹

        بنظرم پایان بندی سریال باید با تاثیر کامل لرد بیلیش یا واریس انجام میشد ، کسایی که مسئول همه ی اتفاقات سریال بودن و بارها از برنامه ریزی اونها برای اتفاقاتی که افتاده مطلع شدیم . واقعن مرگ این دوتا خیلی از سریال دلسردم کرد

  • appa-
    appa- | ۹ فروردین ۱۳۹۹

    حیف شد واقعا،چنین داستان حماسی ای به دست ۲ گوساله صفت خراب شد.

    • sajjadbsh
      sajjadbsh | ۱۰ فروردین ۱۳۹۹

      اگه کتابا رو نخوندین پیشنهاد می کنم بخونین.درسته هنوز تموم نشده ولی کیفیت داستانش خیلی بالاتر از سریاله حتی در مقایسه با روزای خوش سریال.

      • 123456@1380
        123456@1380 | ۱۰ فروردین ۱۳۹۹

        از کجا میشه تهیه کرد؟

  • sajjadbsh
    sajjadbsh | ۹ فروردین ۱۳۹۹

    راجع به مورد آخر یادمون باشه که مارتین اون جمله رو گفته، ولی اون کامبک نایمریا توی فصل هفت توی کتاب‌ها نیست(چون اصلا کتاب‌ها به اون قسمت نرسیدن) و خود نویسنده‌های سریال اونا رو آوردن و بعدش هم هیچی. مثل خیلی کارای دیگه‌ی این دو تا که آخرش هیچی. بهتره سفره دلم باز نشه که به درازا میکشه.

مطالب پیشنهادی