ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

تحلیل شخصیت‌های سریال پایتخت – این خانواده دوست داشتنی

با پخش سریال پایتخت ۶ در ایام نوروز سال ۹۹ باری دیگر قهقهه و شادی در شب‌های تعطیلات نوروز به خانه‌های تماشاگران آمد و بازهم این سریال همانند فصل‌های قبلی توانست رضایت مخاطبان این مجموعه ...

ایمان اکرمی
نوشته شده توسط ایمان اکرمی | ۲۰ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۴:۰۰

با پخش سریال پایتخت ۶ در ایام نوروز سال ۹۹ باری دیگر قهقهه و شادی در شب‌های تعطیلات نوروز به خانه‌های تماشاگران آمد و بازهم این سریال همانند فصل‌های قبلی توانست رضایت مخاطبان این مجموعه را جلب کند. مجموعه پایتخت، علاوه بر وجود سکانس‌های خنده‌دار و غافلگیر‌کننده، با وجود یک نویسنده خلاق و کمک بازیگران درجه یک، شخصیت‌های چند بعدی و مهمی دارد که موفقیت و ماندگاری این سریال را بیشتر می‌کند. در این مقاله نگاهی اجمالی به شخصیت‌های این سریال انداخته‌ایم و تحلیلی بر رفتار‌‌های آن‌ها نوشته‌ایم، با تحلیل شخصیت‌های سریال پایتخت همراه ویجیاتو باشید.

نقی معمولی

به جرأت می‌توان گفت که شخصیت نقی با خلاقیت نویسنده و هنرمندی محسن تنابنده، به یکی از مهم‌ترین و محبوب‌ترین شخصیت‌های دنیای فیلم و سریال تبدیل شده و مخاطبان زیادی را شیفته خود کرده. این شخصیت به گونه‌ای خلق شده که در عین رفتار‌های متناقض‌نما، ثبات خلق و خوی بالایی دارد و به شدت واقعی به نظر می‌رسد.

نقی از کسانی است که میل شدیدی به کنترل اوضاع و رهبری افراد دارد. همین میل به رهبری باعث ایجاد کشمکش‌هایی با خانواده‌اش و ارسطو می‌شود. البته توانایی او در درک شهودی و پیش‌بینی نتیجه و جسارت بی‌اندازه او باعث جلب اعتماد اطرافیانش شده و همین اطرافیان او در موقعیت‌های سخت برای حل مشکلات سراغ نقی می‌روند. او موقعیت‌ها را بسیار متفکرانه و خلاقانه تحلیل می‌کند و بی‌درنگ تصمیم‌گیری می‌کند و اغلب اوقات تصمیم‌های مناسبی می‌گیرد. نقی گرایش به این دارد که موقعیت‌ها را شخصی کند، او همه چیز را به خودش می‌گیرد و دیگران را به خاطر یک سوءتفاهم سرزنش می‌کند. حتی گاهی به خاطر این ویژگی که همه چیز را شخصی می‌کند در تصمیم‌گیری‌های منطقی دچار مشکل می‌شود و بیشتر احساساتی عمل می‌کند تا منطقی.

او با اینکه خود گاهی دروغ می‌گوید اما به شدت برای صداقت ارزش قائل است. او نمی‌تواند دروغ را تحمل کند و وقتی این ارزش زیر پا گذاشته می‌شود، نقی بازهم به شدت مسئله را شخصی می‌کند و احساساتی عمل می‌کند و در تصمیم‌گیری دچار مشکل بزرگی می شود.

نقی همیشه دوست دارد یک طبقه از بقیه اطرافیانش بالا باشد؛ دوست دارد بر موقعیت کنترل داشته باشد و به قول خود 《هد فامیل》 باشد، اما باید بداند که برای رهبری و مدیریت اطرافیانش، باید نقاط ضعف خود را کنار بگذارد و هما را الگوی خود قرار دهد. اینکه کنترل اوضاع از دست نقی خارج شود او را عذاب می‌دهد. او سعی می‌کند که بر اطرافیانش حکومت کند اما وقتی دیگران نقطه ضعف‌های نقی و نا واقع‌بینی او را می‌بینند، علاقه‌ای به فرمانبرداری نشان نمی‌دهند.

گاهی تصمیم‌های خلاقانه و متفکرانه نقی، باعث می‌شود که از تاثیر منفی این تصمیم‌ها روی اطرافیانش بی‌خبر باشد. تفکر مقابل احساس است و وقتی جایی متفکرانه تصمیمی گرفته می‌شود، به احتمال قوی احساسات کسی زیر پا گذاشته می‌شود. نقی علاوه بر اینکه از احساسات دیگران بی‌خبر است، توانایی درک این احساسات را ندارد و به ندرت می‌تواند احساسات دیگران را درک کند؛ البته عمدی در این کارش نیست.

یکی از نقاط ضعف نقی، سفت و سخت بودن و قاطع بودن تصمیم‌هایش است. وقتی نقی یک حرفی می‌زند معمولا تا آخرش می‌ایستد و گاهی این حجم از قاطعیت کار دست او می‌دهد و اینجا است که تنها هما می‌تواند او را از این همه قاطعیت نجات دهد و کمی به او انعطاف‌پذیر بودن را آموزش دهد.

یک ویژگی جالب در مورد شخصیت نقی، این است که هیچ وقت نمی‌تواند بگوید که من فلان کار را به خاطر ناتوانی انجام نمی‌دهم. او هیچ وقت نه می‌گوید نمی‌توانم و نه می‌گوید نمی‌دانم. این خصلت او باعث می‌شود که مردم بیشتر با او همذات پنداری کنند چون این خصلت یکی از همه‌گیر‌ترین خصلت مردم ایران است.

نقی معمولی یک پکیج کامل از ویژگی‌های بیشتر مردم ایران است. در هر فصل از این سریال او با موضوع جدیدی وارد سریال می‌شود. یکی از دلایل محبوبیت این شخصیت شباهت او به بیشتر ما است. اگر نخواهیم اغراق کنیم، حداقل یک دورانی از زندگی‌مان، ما هم یک نقی معمولی بودیم.

نقی همانند یک انسان واقعی حسادت می‌کند. اینکه ببیند با وجود تلاش‌های بی‌اندازه او به او توجه نمی‌شود، عذابش می‌دهد و باعث می‌شود که به دیگران که هم طبقه او هستند حسادت کند. همه ما یک دورانی تجربه ریا کاری را گذرانده‌ایم؛ نقی نماد یک شخصیتی است که فقط برای خدا و رضای او نماز نمی‌خواند، بلکه برای محبوب شدن و مسلط شدن بر بقیه این را می‌کند.

نقی انتظارت زیادی از بقیه دارد در صورتی که خودش به انتظارات بقیه بی توجهی می‌کند. به عبارت دیگر نقی تشنه معرفت و مرام است اما گاهی وقت‌ها خودش در مرام و معرفت برای بقیه کم می‌ذارد.

نقی معمولی نماد افرادی هست که روزانه با آن‌ها برخورد زیادی می‌کنیم. افرادی که به دنبال جلب اعتماد و احترام دیگران هستند اما از راه نادرست وارد می‌شوند؛ افرادی که اگر به آن‌ها توجه نشود، به اطرافیان خود حسادت می‌کنند که این حسادت بدجوری به او آسیب می‌زند.

ارسطو عامل

یکی از تاثیر‌گذار‌ترین شخصیت‌های سریال پایتخت، ارسطو با بازی بی‌نظیر احمد مهران‌فر است. او یک شخصیت دلسوز و مهربان است. وفاداری او به خانواده معمولی و دوستانش بسیار زیاد است؛ او آنقدر دلسوز است که گاهی مسئولیت دیگران را بر عهده می‌گیرد و حتی زیر بار این مسئولیت خیلی آسیب می‌بیند.

ارسطو آدم شوخ‌طبعی است؛ اما گاهی نمی‌تواند شوخی‌هایی که دیگران با او می‌کنند را تحمل کند؛ به خصوص اگر این شوخی‌ها با ارزش‌های مهم او شود. او با اینکه آدم مغروری است و تا حدودی استقلال دارد، نمی‌تواند منکر این شود که گاهی بدون کمک نقی نمی‌تواند تصمیم‌های درستی برای خود و دیگران بگیرد؛ زیرا در تحلیل کردن و منطقی تصمیم گرفتن ضعف دارد و نمی‌تواند به درستی نتیجه را ببیند. او یک شخصیت وظیفه‌شناس و سخت کوش است و تنبلی و بی‌کاری هیچ آشنایی با او ندارد اما قبل از اینکه نتیجه یک عمل را ببیند، بیشتر به فرایند آن عمل تامل می‌کند و سعی می‌کند بدون پیش‌بینی نتیجه، کارش را در حال حاضر به انجام برساند. او گاهی از نقی برای پیش‌بینی آینده کمک می‌خواهد اما بیشتر اوقات غرورش مانع کمک خواستن از نقی می‌شود و در اکثر این مواقع به نتایج بدی گرفتار می‌شود.

ارسطو نیاز شدیدی یه جلب رضایت دیگران دارد، او هر کاری می‌کند تا توانایی خود را اثبات کند و اعتماد دیگران را به دست بی‌آورد. او به قدری تیز‌بین است و به جزئیات توجه می‌کند، که گاهی بی‌اهمیت‌ترین و کوچک‌ترین احساسات افراد را متوجه می‌شود، شاید راه درد و دل کردن را بلد نباشد ولی با آن‌ها از درون هم‌دردی می‌کند؛ حتی اگر کسی نسبت به او احساس منفی داشته باشد سریع متوجه می‌شود و سعی می‌کند بفهمد مشکل از کجاست و برای برطرف کردنش اقدام می‌کند. البته گاهی برای اثبات خود و جلب رضایت و اعتماد دیگران، مجبور به دروغ گفتن به دیگران و تعریف اغراق‌آمیز از خود می‌شود؛ حتی گاهی اطرافیان خود را به خاطر اثبات کردن خود، می‌کوبد و آن‌ها را خرد می‌کند. جلب رضایت دیگران همیشه خوب است؛ اما گاهی این موضوع تبدیل به یک نقطه ضعف می‌شود، مثل ماجرای ارسطو. او حرف و احساسات دیگران برایش مهم است و گاهی ممکن است به خاطر این حرف‌ها به شدت عذاب بکشد.

هما سعادت

شخصیت هما قطعا با بازیگری ریما رامین‌فر به یکی از بهترین شخصیت‌های سریال‌های تلوزیونی تبدیل شده، اما این شخصیت از لحاظ خلاقیت، می‌توانست بهتر باشد و بعد‌های بیشتری را دارا باشد.

هما شخصیتی است که در ارزیابی منطقی موقعیت، یک استاد به تمام عیار است. او یک ناظر مادرزاد است و چه مستقیم و چه غیر مستقیم، بر تمام اعضای خانواده خود و خانواده فریبا نظارت می‌کند. شخصیت او به گونه‌ای است که حتی در مدیریت کردن منابع، چه مادی چه معنوی و احساسی بسیار ماهر است. او در کنترل کردن احساساتش تا حدودی قوی عمل می‌کند و از لحاظ مادی هم می‌تواند متناسب با وضعیت مدیریت کند. نقی درک شهودی بالایی دارد و ایده‌های بسیار خوبی می‌دهد اما هما می‌تواند این ایده‌ها را با منطق خود ارزیابی کند و برای عملی کردنش مسیری بچیند و بقیه را در آن مسیر راهنمایی کند. به همین خاطر نقی و هما مکمل هم‌دیگر هستند. هما ذات رهبری کردن را دارد اما برخلاف نقی این ذات او یک گرایش نیست بلکه استعداد است؛ او در مواقعی که نقی موقعیت را شخصی می‌کند و در تصمیم‌گیری ضعیف عمل می‌کند، خودش را نشان می‌دهد و رهبری را بر عهده می‌گیرد و همیشه بهترین تصمیم‌ها را می‌گیرد. به خاطر همین مسئولیت‌پذیر بودن هما و رویکرد تحلیلی و منطقی‌اش به موقعیت، اغلب مورد اعتماد دیگران قرار می‌گیرد.

هما شخصیتی با انصاف و بی‌طرف است و ملاک او شرافت و نجابت و سختکوشی است؛ از یک سو به خاطر همین بی‌طرفی و انصاف خود، احترام دیگر اعضای خانواده و فامیل را جلب می‌کند. او بسیار منظم است و همه کار‌هایش سازمان‌یافته است. همچین بسیار جدی و با جذبه است؛ کم پیش می‌آید که او را درحال شوخی و یا بازیگوشی ببینیم.

هما مهربان و دلسوز است اما سعی می‌کند تعادل و تسلط خود را حفظ کند؛ معمولا با اراده است و گاهی این اراده و قوی بودن، باعث می‌شود که دیگر اعضای فامیل را بهت‌زده کند.

سخت می‌شود چیزی که با چشم خود ندیده را باور کند، به عبارتی دیگر ارزش زیادی برای امور واقع و حسی قائل است. توجه دقیق او به جزئیات باعث میشه که هیچ چیزی از چشم او پنهان نماند.

فهمیه معمولی

شخصیت فهیمه با هنرنمایی نسرین نصرتی به قدری ملموس و واقعی شده که گاهی اوقات از لحاظ واقعی بودن از دیگر شخصیت‌ها جلو می‌زند.

شخصیت فهیمه یک شخصیت کاملا احساسی است. او بر مبنای احساسات تصمیم‌گیری می‌کند و بیشتر مواقع در تصمیم‌گیری‌های منطقی و متفکرانه ضعیف عمل می‌کند و عاقبت همین تصمیم‌گیری‌های احساسی کار دستش می‌دهد.

این شخصیت عمیقا حساس است؛ همه چیز را شخصی می‌کند و به خود می‌گیرد. اگر توی جمع حرفی زده شود؛ چه با منظور و چه بدون منظور، سریعا به خودش می‌گیرد و زود اعتراض می‌کند. به هیچ وجه انتقاد‌پذیر نیست و خدا نکند کسی نسبت به کار و یا تصمیم‌اش اعتراض کند.

گفتیم که این شخصیت توانایی تحلیل کردن و منطقی تصمیم‌گرفتن را ندارد؛ با وجود رهبرانی چون نقی و هما، این شخصیت مدام توسط آن‌ها به خاطر تصمیم‌های نادرست و احساسی سرزنش می‌شود. از آنجایی که این شخصیت همه چیز را شخصی می‌کند و جنبه انتقاد ندارد، نوعی حس منفی نسبت به منتقدانش پیدا می‌کند، یکی از نتایج سرزنش شدن به خاطر تصمیم‌های نادرست، پایین آمدن اعتماد به نفس شخصیت است. این شخصیت اعتماد به نفس به شدت پایینی دارد و گاهی این موضوع او را عذاب می‌دهد و ناراحتش می‌کند.

فهمیه بسیار رک و صریح است. با اینکه از مورد نقد قرار گرفتن متنفر است، اما خودش همه را انتقاد می‌کند و با صراحت اشتباهات دیگران را به رویشان می‌آورد. او همچنین کنجکاوی سیری ناپذیری دارد،این کنجکاو بودن و شهودی  بودن او دست به دست هم می‌دهند و باعث می‌شوند که این شخصیت، خیال پرداز خوبی شود. او از هر موضوعی یک سناریو خیالی می‌سازد و خودش هم این سناریو را باور می‌کند.

خیال‌پردازی و شهودی بودن او باعث می‌شود که دچار فقدان جدی واقع‌بینی شود. این شخصیت نمی‌تواند به درستی واقعیات را حس کند و حتی با واقعیت اصلی ارتباطی برقرار نمی‌کند. دور بودن از واقعیت او را از داوری صحیح و انصاف دور می‌کند. او نمی‌تواند قضاوت کند و بی‌طرفانه تصمیم بگیرد چون واقعیت را نمی‌شناسد.

شخصیت فهیمه از همه اطرافیانش انتظارات زیادی دارد و همین موضوع او را مأیوس و ناامید می‌کند و باز هم موضوع را شخصی می‌کند.

بهتاش فریبا

شخصیت بهتاش با اینکه از فصل پنجم به صورت جدی وارد خانواده پایتخت شد، در همین مدت توانست به یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های پایتخت تبدیل شود. این شخصیت با هنرنمایی بهرام افشاری، به درخشندگی کاملی رسید.

شخصیت بهتاش یک شخصیت فعال و بازیگوش و پر حرف و عاشق خنده و شوخی است. با حضور او در هر جمعیتی، اعضای آن جمعیت احساس خستگی نمی‌کنند؛ چون بهتاش آن‌ها را از راه‌های گوناگون سرگرم می‌کند. انرژی او برای تیکه انداختن و شوخی کردن، شاید گاهی دیگران را عذاب دهد، اما همین انرژی نعمت بزرگی است.

این شخصیت تشنه هیجان است. بهتاش هر کاری را با هیجانش می‌سنجد و اگر کاری که می‌خواهد انجام دهد هیجانش را ارضا نکند، یا انجام نمی‌دهد و یا بی‌کیفیت انجامش می‌دهد. به همین دلیل علاقه زیادی به رویداد‌ها و اتفاقات غیر منتظره دارد؛ چون با این نوع رویداد‌ها به هیجان در می‌آید. او حتی از بحث کردن هم به عنوان یک ابزار هیجانی استفاده می‌کند، او بحث می‌کند چون از بحث کردن لذت می‌برد. اگر ببیند بحثی به دلش نمی‌شیند و هیجانی ندارد و یکنواخت پیش می‌رود، با گفتن جمله《من رد دادم!》 از بحث کناره گیری می‌کند. او وقتی در یک فضای سنگین و حوصله سربر است، برای از بین بردن خشکی فضا دست به کار‌های نامتعارفانه‌ای می‌زند.

خیلی کم پیش می‌آید که این شخصیت در یک کاری برای طولانی مدت باقی بماند، چون به شدت از یکنواختی متنفر است؛ به طور کلی شخصیت بهتاش تابع امیال آنی است و هر لحظه یک گرایشی دارد. هر لحظه به دنبال یک هدف متفاوت حرکت می‌کند.

بهتاش خیلی کم به جزئیات توجه می‌کند. او حواسش به اطرافش نیست و به ندرت احساسات و تمایلات دیگران را می‌بیند و درک می‌کند. گاهی بی توجهی او به اطرافیانش باعث می‌شود که از سمت دیگران بی‌مسئولیت و بی‌خیال خطاب شود، اما آن‌ها نمی‌دانند که او نمی‌تواند این مسئولیت‌ها را بفهمد و درک کند، اگر برای او یک جلسه توجیه بگذارند، احتمالا هر کاری که از دستش بر بیاید انجام می‌دهد.

شاید یکی از نقاط ضعف مهم این شخصیت، این باشد که به درستی نمی‌تواند ارزش‌هایش را اولویت‌بندی کند. او ملاک ارزیابی فعالیت‌هایش درصد هیجان فعالیت است، در صورتی که باید یاد بگیرد که گاهی کار‌‌های فاقد هیجان، می‌تواند نتایج خیره کننده‌ای داشته باشد. او عاشق خانواده‌اش است اما نمی‌تواند مسئولیت آن‌ها را برعهده بگیرد؛ چون هنوز به این درک نرسیده که برای محافظت از احترام و جنبه‌های معنوی خانواده باید چه کار‌هایی کرد و از چه چیز‌هایی گذشت.

رحمت امینی

شخصیت رحمت با طراحی دقیق نویسنده ثبات خلق و خوی بالایی دارد. از آنجا که این شخصیت در ابتدا یک شخصیت کاملا فرعی بود و هنوز وارد خانواده معمولی و فریبا نشده بود،  منفعل خلق شد. اما به تدریج به خصوص در فصل ششم، نقش فعالی پیدا کرد.

این شخصیت یک شخصیت سرزنده و پر حرف است؛ به همان قدر هم پر شور و با روحیه است. کم پیش می‌آید او را حالت افسردگی و انزوا ببینیم (گرچه در این فصل زیاد دیدیم!). به طور کلی او بدون حضور در یک جمع نمی‌تواند زندگی کند. او همانند دیگر شخصیت‌های داستان برون‌گرا است و اگر در روز حداقل با چهارتا آدم گپ نزند، نمی‌تواند شب راحت بخوابد. به نظر خودم علت اصلی انعطاف‌پذیر بودن و منفعل بودن او، جلب رضایت خانواده معمولی و فریبا است، برای اینکه بتواند در جمع آن‌ها بماند و با آن‌ها رفت و آمد کند.

شخصیت رحمت به شدت واقع‌بین است. تحمل دروغ و دغل برای او خیلی سخت است و اگر احساس کند که کسی او را بازی می‌دهد می‌زند به سیم آخر. او حواسش به اطرافش هست و به جزئیات توجه دقیقی می‌کند. به علت همین توجه به جزئیات است که به تیپش می‌رسد اما کلیت تیپش را نمی‌بیند و برای همین ممکن است بد سلیقه جلوه کند. او خیلی از مسائل اطرافش را متوجه می‌شود و می‌تواند احساسات اطرافیانش را که در چشم‌های آن‌ها موج می‌زند ببیند، اما فرق او به بقیه شخصیت‌ها این است که این شخصیت سعی می‌کند همه چیز را در خودش بریزد و زیاد احساسات افراد را به رویشان نیارد. او بی‌شک می‌داند که خانواده معمولی از او خوششان نمی‌آید اما برای اینکه روابط را حفظ کند به ناچار سکوت می‌کند. اما بالاخره هرکسی یک ظرفیتی دارد؛ هرچقدر هم که ظرفیت بالا باشد، باز هم امکان منفجر شدنش هست.

یکی از نتایج بد حسی بودن و واقع‌گرایانه به موضوع نگاه کردن، در لحظه زندگی کردن رحمت است که گاهی به یک نقطه ضعف بزرگ تبدیل می‌شود. او نمی‌تواند آینده را به درستی پیش‌بینی کند و حتی برای آن برنامه ریزی نمی‌کند. دوست ندارد کار‌ها را به آینده موکول کند چون به آینده اعتقادی ندارد. به همین دلیل ولخرجی‌های زیادی می‌کند و حتی احساس پشیمانی هم نمی‌کند اما بالاخره یک روزی آینده‌ای که پیش‌بینی نمی‌کرد می‌رسد.

بهبود فریبا

شخصیت بهبود یکی از شخصیت‌های مهم سریال پایتخت است که با هنرنمایی مهران احمدی در فصل ششم همانند گذشته درخشید. از لحاظ‌هایی این شخصیت را می‌توان با شخصیت ارسطو مقایسه کرد.

شخصیت بهبود یک شخصیت دلسوز و مهربان است. او برای کمک کردن به اشخاص هر کاری از دستش بر بیاید انجام می‌دهد. او برای خانواده‌اش ارزش زیادی قائل است و برای راحتی و آسایش آن‌ها هر کاری می‌کند.

البته این شخصیت همانند ارسطو نیاز بسیار شدیدی به دیده شدن و جلب رضایت اطرافیانش دارد و دوست دارد که اگر به کسی خوبی می‌کند، او را تقدیر کنند و حداقل از او یک تشکر کنند.

وفاداری او به خانواده و فامیل گاهی با آویزان بودن و منفعل بودن او اشتباه گرفته می‌شود. او برای آن‌ها هرکاری می‌کند. بسیار سختکوش و وظیفه شناس است و دوست دارد برای این خصلتش از سوی دیگران شخصیتی مقبول شود.

البته گاهی احساسات دست و پای او را می‌بندد و باعث می‌شود نتواند آن کاری که می‌خواهد را با خیالی راحت انجام دهد. گاهی هم این احساسات پرده‌ای جلوی چشمان او می‌گذارد و باعث می‌شود که نتواند واقعیت‌ها را ببیند، بسنجد و منصفانه تصمیم‌گیری کند.

این شخصیت همانند ارسطو شوخ‌طبع است اما تحمل شوخی کردن دیگران با خود و ارزش‌هایش را ندارد. او همه حرف‌ها را شخصی می‌کند و به خودش می‌گیرد.

او تقریبا سعی می‌کند که احساساتش را نگه دارد و نه به کسی بگوید که دوستش دارد و نه بگوید ازش متنفر است. اما اضافه شدن سندرم دست بی‌قرار به شخصیت او باعث می‌شود که همه از هیجانات او با خبر شوند.

سارا و نیکا

و اما می‌رسیم به دو بازیگر قدیمی پایتخت که درواقع امضای این سریال هستند.

این دو شخصیت به شدت تک بعدی و سطحی هستند. این موضوع در فصل‌های ابتدایی پایتخت که این دو کاملا بچه بودند قابل قبول بود، اما تک بعدی بودن آن‌ها در دو سه فصل اخیر به هیچ عنوان قابل قبول نیست. نویسنده می‌توانست در بطن این دو شخصیت به مسائل بلوغ و رشد بپردازد؛ اگر هم نمی‌شد حداقل با اضافه کردن خصلت‌های متضاد با دیگر اعضای خانواده می‌توانست کشمکش‌های جذاب و خنده دار هر چند کوتاه خلق کند اما ترجیح داده صرفا درگیری دختران نوجوان این دور و زمانه با اینستاگرام را در یک لایه خیلی سطحی نشان دهد و به آن ورود جزیی نکند.

سریال پایتخت علاوه بر اینکه یک سریال خنده‌دار و طنز است، از عمیق‌ترین احساسات و مشکلات مردم صحبت می‌کند. از مشکلات و کشمکش‌های خانوادگی، از جامعه، از اشخاص و شخصیت‌های سمبولیک که هر روز در خیابان‌ها و یا در خانواده و فامیل آن‌ها را تماشا می‌کنیم. یکی از خصوصیات‌ این سریال این است که همه داستان‌ها و طنز‌هایی که پی‌ریزی می‌کند، در آخر آن‌ها را گره گشایی می‌کند و اگر این طنز‌ها جنبه منفی داشته باشند، در نهایت بار ارزشی آن‌ها تغییر می‌کند و مثبت می‌شود. به بیانی دیگر این سریال هر نکته منفی‌ که با آن شوخی می‌کند را با یک کیفر عادلانه به سرانجام می‌رساند. فکر می‌کنم همه ما (لااقل بینندگان سریال) امیدواریم که این سریال با وجود سختی‌ها و ممیزی‌هایش به کارش ادامه دهد و به سرانجام ماجرای سریال‌های رضا عطاران ختم نشود.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (11 مورد)
  • Reza_Dark
    Reza_Dark | ۲۱ فروردین ۱۳۹۹

    بهترین سریال ایرانیه
    سارا و نیکا رو کاش نبینم دیگه
    واقعا مرخرفن...

  • محسن
    محسن | ۲۱ فروردین ۱۳۹۹

    بازیگر ها هرکدوم در نقششون عالی هستن و در این شکی نیست و بخشی از مکلات درون خانواده رو هم گفتن و به نظر من درست هم بود و سخیف نبودُ موضوع اینه!این سریال واقعا گند زده شد توش بخاطر این همه سانسور صدا و دیالوگ و تصویر و.....! این یعنی شعور به مخاطب و در مورد اینا هم مقاله بنویسید تا بتونید به درستی همه زوایا رو مورد بررسی قرار داده باشید!

    • maard
      maard | ۲۱ فروردین ۱۳۹۹

      حاجی این از بازیگر و کارگردان تا صدا سیماش همهش سپاهیه بعد دارین میگی سانسور کردن؟!! کیو داری مسخره می کنی . خودش خودشو سانسور میکنه؟ چاقو دستشو میبره ؟

  • محصب
    محصب | ۲۱ فروردین ۱۳۹۹

    چند ميگيرين از اين ضداخلاقها تمجيد ميكنيد
    همش دروغ و بي احترامى به بزرگتر
    كجا خانواده ايرانى اينطوريه

    • ایمان اکرمی
      ایمان اکرمی | ۲۱ فروردین ۱۳۹۹

      توی همه فیلم‌ها و سریال‌‌ها، چه داخلی چه خارجی، برای جذب تماشاگر و نشستن به دل تماشاگر، سراغ مسائل احتمالی جامعه می‌روند به خصوص سریال‌های طنز، طنز یعنی یک شوخی تلخ، شوخی‌ای که مردم را می‌خنداند ولی در واقع گریه آور است. بیشتر فیلم‌ها برای ایجاد کشمکش و جذابیت، سراغ تضاد‌های خانوادگی می‌روند و اون رو به نمایش می‌ذارن. اکثرا پایان تلخی هم دارن ولی همانطور که قسمت پایانی مقاله هم گفتم، این سریال همیشه پایان‌بندی مثبتی داره و خانواده دور هم جمع می‌شوند و کل کشمکش و مشکلات رو کنار می‌گذارند. اصلا فیلم یا سریال، همیشه در آغاز کلی تضاد و کشمکش داره، تا بتونه تو بستر این تضاد یک داستان روایت کنه، ولی در پایان همه این تضاد‌ها برطرف میشه و دیگه هیچ جنبه منفی‌ای نمی‌مونه.
      بهتره یکم بیشتر معنای درونی یک چیز رو ببینیم تا بیرونی. مشکل اکثر ما اینه که گول ظواهر رو می‌خوریم و هیچ وقت به بطن ماجرا فکر نمی‌کنیم.

  • maard
    maard | ۲۰ فروردین ۱۳۹۹

    سریال ازین کثیف تر نیست بعد دارید تعریف میکنید ازین چرندیات

    • Reza
      Reza | ۲۱ فروردین ۱۳۹۹

      کثیف؟!!

      • maard
        maard | ۲۱ فروردین ۱۳۹۹

        بله کثیف و سخیف

        • ایمان اکرمی
          ایمان اکرمی | ۲۱ فروردین ۱۳۹۹

          توی همه فیلم‌ها و سریال‌‌ها، چه داخلی چه خارجی، برای جذب تماشاگر و نشستن به دل تماشاگر، سراغ مسائل احتمالی جامعه می‌روند به خصوص سریال‌های طنز، طنز یعنی یک شوخی تلخ، شوخی‌ای که مردم را می‌خنداند ولی در واقع گریه آور است. بیشتر فیلم‌ها برای ایجاد کشمکش و جذابیت، سراغ تضاد‌های خانوادگی می‌روند و اون رو به نمایش می‌ذارن. اکثرا پایان تلخی هم دارن ولی همانطور که قسمت پایانی مقاله هم گفتم، این سریال همیشه پایان‌بندی مثبتی داره و خانواده دور هم جمع می‌شوند و کل کشمکش و مشکلات رو کنار می‌گذارند. اصلا فیلم یا سریال، همیشه در آغاز کلی تضاد و کشمکش داره، تا بتونه تو بستر این تضاد یک داستان روایت کنه، ولی در پایان همه این تضاد‌ها برطرف میشه و دیگه هیچ جنبه منفی‌ای نمی‌مونه.
          بهتره یکم بیشتر معنای درونی یک چیز رو ببینیم تا بیرونی. مشکل اکثر ما اینه که گول ظواهر رو می‌خوریم و هیچ وقت به بطن ماجرا فکر نمی‌کنیم.

          • maard
            maard | ۲۱ فروردین ۱۳۹۹

            به نظرم شما کمی نیاز به مطالعه دارید. خیلی چیزها هنوز برای شما روشن نیست. منم بگم فایده نداره باید خودتون بهش برسید گرچه ممکنه دیر شده باشه

  • randy
    randy | ۲۰ فروردین ۱۳۹۹

    نه بابا خانواده معمولی و فریبا و عامل رو هم تحلیل میکنید من دیگه انتظار اینو نداشتم :)

مطالب پیشنهادی