نقد فیلم Gretel And Hansel – دنیای مثلا ترسناک هانسل و گرتل
بیشترین هنر و استعدادی که آز پرکینز کارگردان دارد اینست که پسر آنتونی پرکینز است، همان قاتل مجنون فیلم «روانی» هیچکاک که با بازی بینظیر خود توانست با یک نقش در تاریخ سینما خودش را ...
بیشترین هنر و استعدادی که آز پرکینز کارگردان دارد اینست که پسر آنتونی پرکینز است، همان قاتل مجنون فیلم «روانی» هیچکاک که با بازی بینظیر خود توانست با یک نقش در تاریخ سینما خودش را اثبات کند. آز پرکینز آغاز فعالیتش در سینما هم با بازی در فیلم مفتضح روانی ۲ در نقش جوانیهای پدر خود بود و سالی که نکوست از بهارش پیداست. او سینما را از لحاظ فنی بلد است و تا به امروز در آثاری که ساخته توانسته هنر سینمایی خود را در قالب فیلمبرداری و میزانسن زیبا نشان دهد اما چیزی که در آن عاجز است پرداخت درست به فیلمنامه است.
اگر منصفانهتر با قضیه برخورد کنیم، باید بگویمی که وظیفه فیلمنامهنویسی جمله آثار سینمایی آز پرکینز بر عهده خود او بوده و شاید این بار که قصد ساخت فیلمنامه شخص دیگری را داشته، کار خود را خرابتر از همیشه کرده است. فیلم گرتل و هنسل دقیقا معلوم نیست که چه میخواهد بگوید و چرا ساخته شده و هیچ برداشت خارقالعاده و عجیب و غریبی هم از این قصه فولکلوریک به حساب نمیآید که بگوییم لااقل ایدهای در کار بوده اما در پیادهسازی کار به هدر رفته است. در واقع به نظر میرسید هیچ فکر و بینشی پشت این اثر نبوده و صرفا فیلمساز قصد داشته تجربه خود را در امر ساخت یک فیلم ترسناک مستقل که با آثار گذشته خودش تفاوت عمدهای در لوکیشن و روایت دارد، محک بزند.
اگر کمی تیزبین باشید احتمالا تفاوت اصلی این اقتباس از قصه هانسل و گرتل برادران گریم را با سایر اقتباسهای سینمایی در همان وهله اول پیدا خواهید کرد: جابجایی اسم این برادر و خواهر! این بار نام فیلم گرتل و هانسل است و با همین پیام ساده، فیلم نشان میدهد که تمرکز خود را روی شخصیت گرتل (خواهر) میخواهد بگذارد و فیلم از دیدگاه زنانه او روایت میشود. فیالواقع فیلم همین کار را هم میکند و گرتل شخصیت اصلی داستان میشود و هانسل به زور به عنوان شخصیت مکمل فیلم به چشم میآید.
اگر داستان فولکلوریک هانسل و گرتل را برای هر کودکی تعریف کنید، پی به وحشت نهفته در این اثر خواهید برد. داستانی خیالی و کهن که در آن یک خواهر و برادر برای جان خود میجنگند و در نهایت هم به خانهای میروند که در و دیوارش از شکلات و آبنبات بوده و پیرزنی جادوگر قصد دارد آنها را چاق و چله کرده و سپس بکشد و بخورد. هسته ترسناک این قصه از دید فیلمسازان هم پنهان نمانده و تا به امروز اکثر آثار اقتباسی از روی این داستان فولکلوریک حال و هوای وحشت دارند و چند مورد اندک وجود دارد که آن را در قالب یک قصه کودکانه به تصویر کشیده باشند.
گرتل و هانسل نیز با تکیه بر وحشتناک بودن قصه ساخته شده و تغییراتی در داستان به وجود آورده که در وهله اول جذاب به نظر میرسد اما رفته رفته به این نکته پی میبریم که فیلم عملا هیچ چیزی در چنته ندارد به جز ایجاد یک اتمسفر خوب. ابتدای داستان تمرکز روی جادوگر قصه است و پس از آن به جای آنکه هانسل و گرتل فرزندان یک خانواده فقیر با نامادری بدجنس باشند، فرزندان یک خانواده طاعون زده هستند که مادرشان به جنون رسیده و آنها را از خانه بیرون میاندازد. گرتل حتی به دنبال شغل پیدا کردن هم میرود ولی گیر مردان هیزی میافتد که ترجیح میدهد به جای برده جنسی بودن آنها، دنبال راه دیگری باشد.
گرتل و هانسل به منزل یکی از دوستان پدرشان میروند، آنها سرشان را پایین انداخته و وارد اتاق خواب میشوند و یک هیولا به سمتشان حمله میکند که توسط یک تیرانداز کشته میشود؛ تیراندازی سیاهپوست با لهجهای کاملا متفاوت (اساسا لهجه تمام تیم بازیگری با یکدیگر تمایز دارد که معلوم نیست از بی دقتی بوده یا هدفی پشت سرش بوده) که آنها را به سمت یک آبادی در دل جنگل سوق میدهد. قصه همینقدر بیمنطق پیش میرود تا جایی که این خواهر و برادر به خانه یک پیرزن در وسط جنگل رسیده، خانهای که همیشه در آن خوراکیهای خوشمزه پیداست و آنها تصمیم میگیرند که چند شبی را پیش این پیرزن بمانند...
قصه فیلم بسیار خوب شروع میشود و در کسری از ثانیه نامردی نمیکند و تمام پتانسیلی که رو کرده را از هم فرو میپاشد. نه معلوم است هیولای خانه دوست پدر این دو از کجا سر بر آورده (و در ادامه هم معلوم نمیشود) و نه معلوم است که شخص تیرانداز در این قصه چه کار میکند. گرتل و هانسل در ادامه از گرسنگی به خوردن قارچ روی میآورند که به نظر میآید سمی است و آنها را به عالم هپروت میبرد و پس از آن نیز به خانه پیرزن جادوگر میرسند. تنها تئوری خوبی که میتوان از این قسمت فیلم داشت اینست که تصور کنیم گرتل و هانسل بر اثر خوردن قارچهای سمی مردهاند و پس از آن شاهد حضور آنها در برزخ و رویا و خیالاتشان هستیم! اما حیف که چنین نیست.
گرتل بدون هیچ پیش زمینهای خلق و خوی تاریکی پیدا میکند که قرار است در ادامه فیلم نقشی اساسی ایفا کند. در کل اینکه ما با هیچکدام از این دو شخصیت اصلی قصه ارتباط برقرار نمیکنیم و نمیدانیم چه میخواهند و چه هستند، لطمه بزرگی به فیلم وارد کرده است. اهمیت ندادن به شخصیتهای داستان به سبب بیهویت و کاغذی بودن آنها، یکی از بزرگترین دردی است که فیلم با خود حمل میکند، البته پس از کشدار بودن و بیحال بودن آن.
فیلم به طرز رقت انگیزی بیحال و بیجان است و با اینکه مدت زمان ۸۵ دقیقهای دارد ولی به اندازه سه ساعت برای بیننده طول میکشد. فیلمساز با اصرار به نشان دادن سکانسها و صحنههای تکراری و استفاده از سکوت به جای دیالوگها در بیشتر سکانسها، مثلا میخواهد با نشانه شناسی و تصویر حرف خودش را بزند ولی این زبان ایما و اشاره را به بدترین شکل ممکن اجرا میکند. کارگردان در هیچ چیزی جز ساخت یک لوکیشن خوب (خانه جادوگر و معماری آن که انصافا نشانه درستی پیرامون استفاده دقیق و هوشمندانه از معماری در سینماست) از خود تبحر نشان نداده و نه میتواند از بازیگران خود بازی بگیرد و نه میتواند ریتم فیلم خود را به درستی پیش ببرد.
از لحظه ورود گرتل و هانسل به خانه جادوگر، به جای اینکه فیلم وارد بعد هیجان انگیزتر و یا نه، وهمانگیزتر خود بشود، مسیر اشتباهی را پیش میگیرد که ذرهای برای بیننده اهمیت ندارد. فیلمساز همچنین دوست دارد که اثرش یک فیلم ترسناک باشد اما درجه PG-13 فیلم نمیگذارد که وحشت به پوست و گوشت فیلم رخنه کند و نتیجه چیزی میشود که نه ترسناک است، نه معمایی و نه هیجان دارد و نه درام خاصی در خود دارد؛ یک آش شلمشوربا که مشخص نیست برای چه پخته شده است.
پایان بندی ضعیف فیلم حجت را بر بد بودن این اثر تمام کرده و کاری میکند که بیننده اگر تا لحظه آخر نیز شخصیتها و ریتم کند فیلم را تحمل کرده، دیگر به ستوه بیاید. فیلمی که آر پرکینز ساخته در بهترین حالت خود میتوانست یک موزیک ویدیو برای یک گروه موسیقی متال و یا فیلم کوتاه چند دقیقهای باشد، در این حالت هم تاثیر بیشتری داشت و هم قابل هضمتر بود. اثری که او امروز ساخته گرچه به خاطر بودجه اندک خود توانسته به سوددهی برسد (۵ میلیون دلار بودجه در برابر ۲۲ میلیون دلار فروش) ولی رسما به جز قاب تصاویر جالب توجه و موسیقی خوبی که از خود فیلم جذابتر است، حرفی برای گفتن ندارد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فیلم خیلی خستهکننده بود. یعنی هر چقدر تلاش کردم به دیدنش ادامه بدم خوابم برد.