نقد فیلم Swallow – مصائب یک زن خانهدار مازوخیست
فیلم بلع از آن آثاری است که ایده و خلاصه داستانش نظر هر سینمادوستی را به خود جلب میکند، اما فیلم در شرحوبسط قصهاش آنقدر دچار لکنت میشود که اغلب بینندگانش را ناامید خواهد کرد. ...
فیلم بلع از آن آثاری است که ایده و خلاصه داستانش نظر هر سینمادوستی را به خود جلب میکند، اما فیلم در شرحوبسط قصهاش آنقدر دچار لکنت میشود که اغلب بینندگانش را ناامید خواهد کرد. در ادامه با نقد فیلم Swallow همراه ویجیاتو باشید.
روانکاوری از خلال مفهوم ناخودآگاه، آنچه را که در سوژه همچون غیریتی بیرونی بهنظر میرسد به صورت امری درونی هویدا میسازد. شاکله روانکاوی با تمرکز بر رویا شکل گرفتهاست و بستر مناسبی برای شناخت «سوژه مدرن» به شمار میرود. رویا یا بهطور دقیقتر ناخودآگاه، اسمی است که بر شکاف میان سوژه و زبان میگذاریم. مفهومی که تهدیدی برای رفتار اجتماعی و یکپارچگی میان عمل و قوه تعلقل فرد روانرنجور تلقی میشود. فیلم بلع سعی دارد با ارائه یک رفتار مازوخیسمی عجیب در کنار قابهایی حسابشده به مدد گفتوگوهای روانکاوانه دستوپا شکستهاش بر قلمرو ذهنی بیننده حاکم شود و در انتها او را با نگرشی اخلاقگرایانه به رخدادهای پیرامونش رها کند. اما به دلیل عدم وجود قصهای منسجم و شخصیتهایی قابل لمس، هرگز چنین نمیشود.
فروید در برخورد با موارد خودآزاری همانند فیلم بلع به سراغ نظریه «رانه» و واکاوی «غریزه» میرود. رانه از پیدایش تغییری درونی به عنوان پیشزمینهای برای بروز رفتاری رادیکال صحبت میکند. همواره عملکرد والدین و اتفاقهایی که در کودکی (3 تا 6 سال) بر ما میگذرد نقش بهسازیی در شکلگیری سوپر ایگو و شخصیت بیرونی فرد دارند. در فیلم بلع زن خانهدار جلوهفروشی داریم که مدت کوتاهی پس از ازدواج با مردی ثروتمند، باردار میشود (این را همان تغییر درونی از نظر فروید در نظر بگیرید)، اما همهچیز به یکباره زیر بار اتفاقات ناگوار دوران کودکی زن و حتی قبلتر از آن، کمر خم میکند و رفتاری بسیار نادر و رادیکال یعنی خوردن اشیاء –عمدتا نوک تیز- در شخصیت اصلی فیلم بروز پیدا میکند.
ماجرای فیلم بلع در حد خلاصه داستان و ایده کلی، کنجکاویبرانگیز و جالبتوجه مینظر میرسد. اما اثر تنها تلاشی متظاهرانه برای به تصویر کشیدن اختلالات روانی و تعمیم آن به جامعه بشری است. کارلو میرابلا-دیویس به عنوان نویسنده داستان، هیچ تلاشی برای آشنا کردن بیننده با ذهنیت و نوع نگرش هانتر نمیکند و همین سبب میشود حس همذاتپنداری ما نسبت به او برانگیخته نشده و تمام تلاشهای بصری-فرمی فیلم برای همراهی با شخصیت اصلی و ایجاد انزجاری رقیق در ما نسبت به خانواده همسر هانتر بر باد میرود.
بیایید با تکیه بر مسئله رانه-غریزه و نمودهای این نظریه در داستان، بررسی فیلمنامه و نقد فیلم Swallow را ادامه دهیم. در روانشناسی مدرن، غریزه را «مفهومی در مرز میان ذهن و بدن» تعریف میکنند و همواره میان غریزه و «محرک» ارتباطی ناگسستنی متصور میشوند. در واقع، غریزه، محرکی است که به ذهن اعمال میشود و یک «محرک غریزی» نه از دنیای بیرون، بلکه از درون خود ارگانیسم –در اینجا هانتر- نشئت میگیرد.
خوردن اشیا برای شخصیت اصلی یک «غریزه» بهشمار میرود و تنها راه رهایی دستگاه عصبی از این نیاز، «ارضا شدن» است که در اینجا میشود خوردن اشیا یا هرزهخواری. ارتباطهایی میان کودکی عاری از محبت و حرامزادگی هانتر با مازوخیسم-سادیسم او ایجاد میشود، اما هیچگاه نمیفهمیم او چرا چنین رفتاری بروز میدهد. فیلمساز حتی میداند به واسطه وجود یک تجاوز در گذشته هانتر، دگرآزاریهای او میبایست پسزمینهای جنسی پیدا کنند –رفتار هانتر با همسرش در تخت-، اما اصلا قصه منسجمی برای کنار هم قرار گرفتن این اجزا و رسیدن به شخصیتی پیچیده و خاص وجود ندارد. کارگردان-نویسنده انگار قصد دارد یک یا چند قاب را به تک تک ویژگیهای بیماران اینچنینی اختصاص دهد و تمامی آن اختلالات را به پیشرویمان لیست کند، بدون کمترین تلاشی برای یافتن نقطه تلاقی میان آنها در عمق وجود هانتر.
احتمالا دلیلی که باعث میشود شما بلع را تا انتها دنبال کنید، کارگردانی فیلم و بهطور دقیقتر میزانسنهای تحسینبرانگیز و قابهای چشمنواز اثر است. کارگردان جزئیات و نبض صحنهها را در دست دارد. به عنوان مثال میتوان به فاصله افراد یا رنگ لباسها در سکانس رستوران اشاره کرد. آنجا هانتر با لباسی سفید در میان خانوادهای سیاهپوش گرفتار شدهاست و اگر در سبک لباس پوشیدن او در سراسر فیلم نیز دقیق شوید، رابطه صحیحی میان عریانگرایی نسبی با مازوخیسم روبه گسترش او پیدا خواهید کرد.
درواقع اینطور میتوان گفت که کارگردان توجه مناسبی به جزئیات قابها دارد و حواسش به رفت و برگشتهای میزانسنی، حرکات دوربین و مواردی از این قبیل هست (برای نمونه به ترتیب سکانس عصبانیت ریچی به خاطر کراوات و نخستین باری که هانتر شئ نوک تیز میخورد)، اما آنقدرقصه خام و ناکارآمد است که با کنارهم قرار دادن قطعات فیلم به یک کل منسجم نمیرسیم. زمانی که از دور به پازل فیلم بلع نگاه کنیم، علیرغم خوش رنگ و لعاب بودن اجزای آن، تصویر کلی نمایانگر زنی بیمار با اجتماعی مخرب نیست، بلکه نهایتا شخصیتی منفعل با اطرافیانی رباتگونه داریم که گاهی منطق رفتاری قابلپذیرشی ندارند. جدای از سطحی بودن نگاه روانکاوانه فیلم، در پارهای از مواقع حتی از شخصیتهای اثر و داستان هم پیش میافتیم و اتفاقات بعدی قصه را حدس میزنیم که باعث مرگ جنبههای رازآلود و حسی کار شدهاست.
فیلم Swallow میتوانست بسیار بهتر از این باشد. با اینکه اثر نوید یک کارگردان نکتهسنج را به ما میدهد، اما فقدان فیلمنامهای مناسب تصورات بیننده نسبت به آینده میرابلا-دیویس را تحتتاثیر قرار میدهد. بلع با اینکه میداند غرایض –اینجا غریزه بلعیدن- رسوبات حاصل از تحریکات بیرونی و ماحصل ذهن شخصیت اصلی هستند، اما در یافتن داستانی برای درهم تنیدن مباحث درونی و بیرونی هانتر ناکام میماند. فیلم برای افرادی که در سینما تمایل زیادی به دیدن قابهای زیبا و رنگارنگ دارند، احتمالا چشمگیر خواهد بود و علاقهمندان به فروید و روانشناسی هم نکات بسیاری برای بحث و تبادل نظر در جای جای اثر پیدا خواهند کرد، اما هنگامیکه به صورت یک کل سینمایی به بلع نگاه کنیم، به هیچوجه نمیتوان ضعفهای فیلمنامهای آن را نادیده گرفت.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
واقعا پیچیده بود . و داستان فیلم کمک نمیکرد که درست بفهمی چی داره میشه . اخر فیلم هم که به قول دوستان باز هست . که اصلا خوب نیست . وقت گیر بود و بدون جواب
تنها تا یک سوم فیلم تونستم پیش برم و بعد به راحتی پاکش کردم حتی علاقه ای به فوروارد کردن هم در فیلم بهم دست نداد که انتهاش رو ببینم ، متوقف و دلیت .