ناشر بازی: کونامی | مدت زمان بازی: 18 ساعت |
سازنده بازی: بلوبر تیم | کامل کردن بازی: 40 ساعت |
احتمالا آخرین کاری که فکر میکردم در سال ۲۰۲۴ انجام بدهم، تعریف و تمجید از کونامی برای بازگرداندن «سایلنت هیل ۲» بود. اگر از پیشنمایشهای چند ماه اخیر فاکتور بگیریم، تمامی نمایشهای ابتدایی بازی از مبارزه گرفته تا حتی انتخاب بلوبر تیم بهعنوان سازنده، حسابی باعث نگرانی هواداران شده بود. خروجی نهایی اما نهتنها نگرانیهایمان را رفع میکند؛ بلکه یکی از بهترین تجربههای Survival Horror چند سال اخیر صنعت بازی را پیشرویمان میگذارد. تجربهای درهمتنیده و فکر شده که درست بهمانند اثر کالت ۲۳ سال پیش، مخاطب را به فکر وا میدارد و چند ساعت عجیب از محتواهای روانشناختی سطح یک ژانر وحشت را پیشرویش میگذارد. با بررسی بازی Silent Hill 2 همراه ویجیاتو باشید.
بازی Silent Hill 2 ساختارشکن است. این ماهیت را تیم سایلنت وقتی شکل داد که میخواست از زیر سایه خالق سری خارج شود و بهجرئت میتوان گفت که به بهترین نحو آن را انجام داد. از قصه تا تم موسیقی، شخصیتهای اصلی و فرعی، نحوه تعامل با محیط و پازلها، همه چیزهایی هستند که احتمالا بارها در عناوین این ژانر در این سالها دیدهاید. با این حال بلوبر با وسواسی مثالزدنی، ادویه خود را به دستپخت تیم سایلنت اضافه میکند و خوراکی تحویل مخاطب میدهد که اگر از محصول سال ۲۰۰۱ بهتر نباشد، چیزی هم از آن کم ندارد.
واکنش شما به «سایلنت هیل ۲» تا حد زیادی به گذشتهای که با این سری و بهطور خاص این نسخه دارید، گره خورده است. قصهی مهیب بازی با رگههای روانشناسانه و نمادگرایی کمنظیرش، این قابلیت را دارد که بعد از بیش از دو دهه هنوز هم مخاطب را احساسی کند. اگر هم بار اول است که با Silent Hill 2 مواجه میشوید، احتمالا پیچشهای داستانی و رازی که پشت قصه پنهانشده شگفتزدهتان کند. جادوی «سایلنت هیل ۲» بلوبر تیم همین است. بازی برای هر مخاطب و با هر پیشینهای، حرفی برای گفتن دارد و به شکل و نحوی سرگرمش میکند. سرگرمی که توام با حس سنگینی و اتمسفر بیبدیل سایلنت هیل است.
طراحی دنیای سایلنت هیل ابعاد گوناگونی دارد. از کاراکترها گرفته تا محیط و هیولاها، هر یک امضای خودشان را دارند و کاربر بعد از این همه سال، تفاوت محتوایی که از جنس سایلنت هیل باشد با محتوای تصنعی را متوجه میشود. بلوبر تیم نهتنها به دنیای قدیمی و رنگ و رو رفتهی سایلنت هیل جان داده، بلکه با رویکردی خارقالعاده به مدرن کردن آن با همکاری چهرههایی چون ماساهیرو ایتو (طراح هیولاهای سایلنت هیل از ابتدا تا به امروز) پرداخته. هیولاها هنوز هم حس ترس شرقی بازی را به مخاطب منتقل میکنند و البته همچنان میتوان امضای همیشگی سری را در آنها دید. از انیمیشنهای حرکت گرفته تا ردی که در محیط برجا میگذارند. بلوبر حتی به این حد هم قانع نشده است و در اقدامی تحسینبرانگیز، به بازآفرینی باسفایتهای خاطرهانگیز بازی پرداخته. بازآفرینی و کارگردانی مجددی که نهتنها به ارزش این سکانسها اضافه میکند، بلکه آنها را برای نسلهای جدیدی از گیمرها در دسترس قرار میدهد.
طراحی شخصیتها و پروسه مدرنسازی آنها نیز به خوبی صورت گرفته است. بلوبر بهدرستی انتقادات هواداران را پاسخ داد و حتی طراحی کاراکترهایی مثل آنجلا بهبود قابل توجهی پیدا کردند. علاوه بر این بازی از دید گرافیک فنی و استفاده از پتانسیلهای آنریل انجین ۵، عملکرد جالب توجهی دارد. نگرانیهایی که پیش از عرضه داشتیم، رفع شدهاند و بازی روی هر دو حالت Performance و Quality، تصاویر زیبایی را پیشرویتان قرار میدهد. با این حال هر دو حالت گرافیکی برای رسیدن به حد کمال خود با نقصهایی مواجه هستند. نقصهایی چون افت فریم حتی در حالت پرفورمنس و یا مشکلات بارگذاری تکسچرها در محیطهای جدید. طبق مشاهدات من، نسخه رایانههای شخصی بازی مشکلات بسیار کمتری داشت و بهجز اندک باگهای گرافیکی، مشکلی در رابطه با فریم در آن دیده نمیشود. همچنین نسخه پلیاستیشن ۵ بازی چند باری در میانهی کار با کرش کردن ما را به منوی اصلی بازگرداند و پیشروی در محیط و چند ده دقیقه گشتن فضاها را هم ذخیره نکرد.
نورپردازی و بهطور خاص پردازش افکت مه، از آن دستاوردهایی است که باید برای رسیدن به آن به تیم کوچکی چون بلوبر تبریک گفت. آنها اگرچه مثل همیشه ضعفهایی در کارشان دیده میشود؛ اما باز هم اثری زیبا چه از بعد هنری و چه فنی پیشروی مخاطبشان گذاشتند. اصلاحات داستانی بلوبر هم در راستای مدرنتر کردن تجربه بودهاند. کارگردانی چند پله بهتر شده است و البته دیالوگهای عجیب و غریب به سبک عناوین شرقی کمتر از قبل به چشم میخورند. برای مثال بسیاری از صحنههایی که دیالوگهایی با توضیح واضحات داشتند، جای خود را به نماهای جدید و قصهگویی از طریق تصویر دادهاند.
ذات تجربه Silent Hill 2 را دو المان تشکیل میدهد: گشت و گذار در محیط و البته مبارزه. برای بخش گشت و گذار، بلوبر سنگ تمام گذاشته است. گوشه و کنار بازی پر از آیتمهای قصهگو و در خدمت داستان فرنچایز و بازی دوم پیدا میشود. علاوه بر اینها میتوانید به بخش اعظمی از این گشت و گذار بیتوجه باشید و مستقیم سراغ اهداف جیمز در سفرش بروید. بلوبر هر شکلی از کنجکاوی را با سلیقه و وسواسی مثالزدنی پاسخ میدهد و این حس را برای هواداران قدیمی مجموعه ایجاد میکند که حالا سایلنت هیل در دستانی امن قرار گرفته است.
در کنار گشت و گذار، مبارزات بازی قرار میگیرند. همانطور که «سایلنت هیل ۲» حدود بیست و چند سال قبل مثل خیلی از بازیهای Survival Horror عمل میکرد، بلوبر هم برای این بخش نیمنگاهی به دیگر عناوین روز این ژانر داشته است. اگر بخواهیم خشکی مبارزات را به نسبت اثری که بیش از دو دهه از تولد هسته گیمپلی آن میگذرد مقایسه کنیم، Silent Hill 2 عملکرد نسبتا راضیکنندهای دارد. در واقع لوپهای درگیری با دشمنان و شکل قرارگیری آنها با توجه به نقشه، مجال ایجاد چالش بیشتر را به توسعهدهندگان نمیدهد. با این وجود مبارزات بخشی نبوده و نیست که برای آن به سراغ سایلنت هیل میرویم.
بخش اعظم دیگری از «سایلنت هیل ۲» که در دل همان گشت و گذار قرار میگیرد، مواجهه با پازلهای متنوع و خلاقانه است. تیم لهستانی آنقدر پازلهای متنوع و سطح یکی برای Silent Hill 2 طراحی کردهاند که بیراه نیست اگر بگوییم نیمی از جادوی نسخه مدرن در همین پازلها و نوع مواجهه با آنها نهفته است. شکل معرفی، درگیر شدن و حل کردن پازل، چرخهای را شکل میدهد که مشابه آن را تنها در Survival Horrorهای سطح یک دیدهایم و بس. بلوبر حتی با یادآوری نقاطی از قصه که پیش از این و در نسخه ۲۰۰۱ محل وقوع اتفاقات و یا پازلها بودند، ادای دین تمام قدی به نسخه اصلی میکند.
از قصه، شخصیتها و تغییراتشان گفتیم؛ اما بلوبر دو پایان ویژه هم برای بازی در نظر گرفته است. پایانهایی که بهمعنای واقعی کلمه در خدمت روایت کلی «سایلنت هیل ۲» هستند و به ارزش قصه آن میافزایند. بلوبر با ظرافت تمام در دقیقه به دقیقه بازی به مخاطب خود یادآوری میکند که چرا آنها بهترین گزینه برای این بازسازی بودهاند. اتفاقی که باعث میشود در انتها پذیرای پایانهای جدید هم باشیم و با آغوش باز آنها را بخشی از روایت کلی «سایلنت هیل ۲» بدانیم.
گل سرسبد تمامی قسمتها و بدون شک بینقصترین بخش ماجرا، ترکیب قطعات آکیرا یامائوکا افسانهای با صداگذاری خارقالعاده بازی است. موسیقی «سایلنت هیل ۲» بیشک جزو مهمترینهای تاریخ صنعت ماست و یامائوکا حالا که بعد از چند دهه سراغ آنها رفته، باز هم مثل روز اول در به دست آوردن دل مخاطب و ربودن حواسش موفق عمل میکند. اگر موسیقی را از Silent Hill 2 بگیرید، بیشک نهتنها دیگر شاهد اتمسفر تنشزا و یکتا سری نخواهیم بود؛ بلکه قطعا جای خالی آنها در کاتسینهای مهم به چشم خواهد آمد. «سایلنت هیل ۲» به خوبی موسیقی را به خدمت خود گرفته است و قطعاتی که آکیرا یامائوکا برای بازی نوشته، یکی از دیگری خاطرهانگیزتر و البته شنیدنیتر هستند.
صداهای محیطی محشر هستند و از هیولاها گرفته تا اشیاء قرار گرفته در هر محیط، به خوبی حس و فضا را به مخاطب منتقل میکنند. صداپیشگی و بهطور خاص صداپیشگی شخصیتهای جیمز و مری آنقدر استادانه صورت گرفته است که بیشک هر دو را میتوان بین کاندیداهای بهترین اجرای سال دید. لوک رابرتس به طور خاص در یک سوم پایانی بازی ثابت میکند که چرا او بهترین انتخاب برای نقش جیمز ساندرلند بوده است و در چند سکانس احساسی، حسابی دل مخاطب را به درد میآورد.
بررسی بازی Silent Hill 2 براساس کد ارسالی ناشر (کونامی) که برای ویجیاتو فرستاده روی کنسول PS5 و پیسی انجام شده است.
میخرمش...
خبر خوش این است که بلوبر کالتترین و شاید مهمترین نسخه سایلنت هیل تا به امروز را با وسواس تمام بازسازی کرده و نتیجه نهایی هم دوستداران ژانر Survival Horror را خوشحال میکند، هم نویدبخش بازگشت یکی از مهمترین نامهای تاریخ این ژانر برای هواداران قدیمی آن است. اگر برای ترسیدن تا مغز استخوان آماده هستید، «سایلنت هیل ۲» و قصهاش انتظارتان را میکشند.
نمیخرمش...
اگر یک سال پیش همین روزها «الن ویک ۲» را بهعنوان مهمترین Survival Horror سال تهیه نکردید و یا بیست و چند سال قبل دلباخته داستان Silent Hill 2 نشدهاید، احتمالا دلیل چندانی برای تجربه بازی جدید هم نداشته باشید. «سایلنت هیل ۲» محصولی ویژه عاشقان وحشت و داستانهای پیچیده و پرجزئیات است.
سایلنت هیل بازگشته است. بازگشتی شکوهمند که درخور نام و جایگاه این سری عمل میکند و نام بلوبر را در کنار تیمهای خلاقی چون تیم سایلنت و کلایمکس به عنوان تیمهای خوش قریحهای که روی سایلنت هیل کار کردهاند، جاودان میکند. بازی هم برای هواداران قدیمی خاطرهانگیز و لذتبخش است و هم دلایل کافی برای مخاطب مدرن ایجاد میکند تا برای اولین بار قدم به قصهی عجیب جیمز ساندرلند و همسرش مری بگذارد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خسته نباشید ، ای کاش بازیش در مراسم game awards بیشتر بهش توجه میشد