ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم سینمایی

مصاحبه‌ای با مرجان ساتراپی کارگردان ایرانی هالیوودی

مرجان ساتراپی (مرجان ابراهیمی) متولد ۱ آذر ۱۳۴۸ در رشت نویسنده، کارگردان، فعال حقوق بشر و انیماتور داستان‌های مصور است. شهرت او بیشتر به خاطر رشته داستان‌های مصور پرسپولیس است که جلد اول آن در ...

دنیا جهانگیری
نوشته شده توسط دنیا جهانگیری | ۲ شهریور ۱۳۹۹ | ۱۳:۰۴

مرجان ساتراپی (مرجان ابراهیمی) متولد ۱ آذر ۱۳۴۸ در رشت نویسنده، کارگردان، فعال حقوق بشر و انیماتور داستان‌های مصور است. شهرت او بیشتر به خاطر رشته داستان‌های مصور پرسپولیس است که جلد اول آن در سال ۲۰۰۰ به زبان فرانسوی چاپ شد.

وی در سال ۲۰۰۰ کمیک‌بوک پرسپولیس را به سبک اتوبیوگرافی (زندگی‌نامه) خود نوشت که شخصیت اصلی آن (و همچنین راوی آن) دختری ایرانی است به نام مرجان. مرجان دختری است که در جریان انقلاب ایران و بحران جنگ ایران و عراق به تشویق خانواده از کشور خارج شده و به اتریش می‌رود. در این کتاب زندگی سخت او و بیماری‌ که به آن مبتلا شده بود روایت شده است.

این کتاب در برخی از مدارس آمریکا تدریس می‌شده که بعدتر بنا به دلایلی آموزش آن ممنوع شد. ساتراپی در فاصله این ۲۰ سال عناوینی نظیر (The Voices) با بازی رایان رینولدز و البته فیلم Radioactive با نقش‌آفرینی رزمند پایک را کارگردانی کرده است.

به همین بهانه سایت Inverse آمده و مصاحبه‌ای با این کارگردان ایرانی‌الاصل این فیلم یعنی مرجان ساتراپی انجام داده که پیشنهاد می‌کنیم در ادامه آن با ویجیاتو همراه باشید.

باوجود اینکه ساتراپی زندگی نه‌چندان راحتی را پشت‌سر گذاشته و در کنار آن تجربیات تلخ و شیرینی بدست آورده، شخصیت بسیار فروتن و افتاده‌ای دارد، حتی درمورد جوایز نوبل ماری کوری نیز اینطور راجع به خودش صحبت می‌کند:«ماری نابغه بود ولی من نه! او بسیار باهوش بود و من به این موضوع واقفم.»

رادیواکتیو که هم‌اکنون از سرویس استریم Amazon Prime درحال پخش است، پس از عناوینی مثل The Voices (صداها) و Chicken with Plums (خورش آلو با مرغ) سومین اثر سینمایی او به حساب می‌آید. در این فیلم که براساس رمانی نوشته لورن ردنیس ساخته شده، رزمند پایک نقش شخصیت ماری کوری را ایفا می‌کند که به عنوان یک مهاجر لهستانی به فرانسه نقل مکان کرده و در آنجا نخستین تحقیقات در زمینه مواد رادیواکتیویته را همراه با همسرش انجام می‌دهد.

این فیلم همچنین جزئیات زندگی فردی و عاطفی او را با همسرِ فیزیکدانش، پیِر کوری به تصویر کشیده و درکنار آن به دورانی اشاره دارد که این زن لهستانی پس از بیوه شدن با یکی از همکاران خود که زن و بچه دارد وارد یک رابطه عاطفی شده و این موضوع از چشم مردم نیز پنهان نمی‌ماند. جالب است که ساتراپی موضوع فمنیسیم را نیز در این فیلم گنجانده، جایی که ماری کوری ناچار است در جامعه‌ای مرد سالار فردیت و شخصیت خود را ثابت کند تا بقیه نیز آن را به رسمیت بشناسند.

مرجان ساتراپی

ماری کوری در طول تحقیقات خود روی تئوری مواد رادیواکتیویته و همچنین کشف عناصر پولونیوم و رادیوم، به اولین زنی تبدیل شد که توانسته بود دو جایزه نوبل را از آن خود کند! این فیلم به هردو جنبه کار کوری می‌پردازد، چراکه بخشی از آن نجات‌بخش بوده و بخش دیگر می‌توانست منجر به نابودی شود. کارگردان فیلم در این باره گفته:

شما نمی‌‌توانید بدون درنظر گرفتن عواقب کار، درباره فعالیت‌های علمی ماری کوری صحبت کنید. اکتشافات او جهان قرن بیستم را به کلی زیر و رو کرد. با وجود اینکه بسیاری از کشفیات او در درمان بیماری سرطان مؤثر واقع شد و جان افراد بی‌شماری را نجات داد، از طرف دیگر در موضوع سلاح هسته نیز تأثیر مستقیم داشت که منجر به مرگ هزاران ژاپنی در جنگ جهانی دوم شد.

ساتراپی به این موضوع آگاهی داشت که کوری و همسرش در پروژه منهتن (که به ساخت اولین سلاح هسته‌ای در در جنگ جهانی دوم ختم شد) نقشی نداشتند. پیر کوری در سال ۱۹۰۶ بر اثر تصادف در خیابان کشته شد. وی در زیر باران شدید مشغول عبور از خیابان بود که با یک درشکه برخورد کرد و عبور درشکه از روی سرش، موجب شکسته شدن جمجمه و مرگ او شد.

این حادثه برای ماری بسیار سهمگین بود، به‌طوری که او را دچار بحران عاطفی کرد. ماری برای آخرین بار در سال ۱۹۳۴ از لهستان بازدید کرد و چند ماه بعد، در چهارم ژوئیه ۱۹۳۴، بر اثر کم‌خونی آپلاستیک که تصور می‌شود ناشی از کار مداوم او با پرتوهای خطرناک رادیواکتیو بود، در بیمارستانی در فرانسه درگذشت. با این حال، فیلم بیشتر روی نقش اصلی آنها تمرکز کرده و فعالیت‌های خیرخواهانه آنها را مورد بررسی قرار داده است.

ساتراپی می‌گوید:«ماری و پیر انسان‌های به شدت دوست‌داشتنی و پاکی بودند، هنگامی که موفق به کشف عناصر رادیوم و پلونیوم شدند، هیچ‌ درخواستی برای دریافت دستمزد یا چیزی شبیه به آن نکردند، چراکه همیشه کار آنها و درگیر شدن با علوم برایشان ارزش بیشتری داشت.»

مرجان ساتراپی

کارگردان رادیواکتیو می‌گوید تنها با سختی‌های روایت داستان ماری کوری دسته پنجه نرم نکرده، بلکه می‌خواسته آن را به شکلی کاملا جدید ارائه دهد. این درحالی است که پیش از این هم دو فیلم با محوریت بیوگرافی ماری کوری ساخته شده بودند؛ عناوینی نظیر Madame Curie (مادام کوری) در سال ۱۹۴۳ به کارگردانی مروین لیروی [که نامزد جایزه اسکار نیز شده بود] و همچنین مینی سریال ماری کوری در سال ۱۹۷۷ با نقش‌آفرینی جین لپوتی‌یر، هنرپیشه بریتانیایی از جمله این فیلم‌ها هستند که به نوعی سنگ محک او برای ساخت عنوان رادیواکتیو محسوب می‌شوند. ساتراپی طی صحبت‌هایش چندین بار اشاره کرده که شناخت جامعی از ماری کوری نداشته و اضافه کرده:

من فکر می‌کردم خودم و دیگران او را کامل می‌شناسیم و هنگامی که مطالعاتم را روی زندگی شخصی و کاری او آغاز کردم، متوجه شدم که شناختم از او تنها ۵٪ بوده. فقط از یک اتفاق مهم اطلاع داشتم؛ که او توانسته بود در دو رشته مختلف جایزه نوبل را بدست آورد. شخصیت او را درست نمی‌شناختم، اینکه از موضوع نژادپرستی رنج می‌برده و در جنگ جهانی اول چه اقداماتی را انجام داده. همچنین فهمیدم که او نیز مثل من مجبور شده بود در ابتدای سن ۲۰ سالگی برای رسیدن به اهدافی که نمی‌توانست در کشور خودش به آنها دست یابد از وطنش خارج شد و به کشور دیگری مهاجرت کرد.

مرجان ساتراپی

مرجان ساتراپی همچنین درباره کتاب مصور «پرسپولیس» توضیحات جدیدی می‌دهد:«وقتی کتاب پرسپولیس را نوشتم، اوضاع جهان کاملا رو به راه بود و تصور می‌کردم تا زمانی که کتابم منتشر شود، دیگر نیازی به آن نخواهد بود، اما کمی بعد جرج بوش رئیس جمهور آمریکا شد.»

وی به نوعی جرج بوش مسبب رئیس جمهور شدن شخصی مثل ترامپ می‌داند. ساتراپی این دو شخص را این‌طور مقایسه می‌کند:«ترامپ حکم هیولایی را دارد که جرج بوش در مقابل آن فرشته است. جرج بوش به شدت نفرت‌انگیز بود، او جهان ناامنی که امروزه شاهدش هستیم را خلق کرد. همان زمان بود که فهمیدم کتابم باید خوانده شود و از طرف دیگر بسیار ناراحتم که از آن زمان تاکنون اوضاع تا این حد به‌هم ریخته است.»

ساتراپی از تجربه همکاری با رزمند پایک گفته و اضافه کرده که این دو برای هرچه عمیق‌تر و دقیق‌تر نشان دادن ماری کوری و افکاری که در ذهنش داشته به سراغ دفتر خاطرات و نامه‌های شخصی‌اش رفتند تا با واکاوی آن بتوانند به درکی بهتری از شخصیت کوری برسند.

کارگردان رادیواکتیو به این موضوع نیز اشاره کرده:«ما نمی‌خواستیم اصل شخصیت ماری کوری را دچار تغییر کنیم، چراکه او شخصیت عجیبی داشته و هرگز قصد نداشتیم او را زنی بدون نقص و استثنائی توصیف کنیم.»

نظر شما درباره این فیلم چیست؟ آیا نیاز است که فیلم‌های بیشتری درباره دانشمندان مشهور جهان ساخته شود؟

بیشتر بخوانید:

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (6 مورد)
  • AMIREZA_E
    AMIREZA_E | ۲۵ دی ۱۴۰۰

    خداییش پرسپولیس اش خیلییییی خوب بود ? جایزه کن واقعا حقش بود

  • ...KIAN...
    ...KIAN... | ۲ شهریور ۱۳۹۹

    هالیوود الان اینجوری شده که هرچی بیشتر علیه ترامپ باشی عزیزتری...از اون اسپایک لی بی عرضه بگیرید تا این فمینیستای یک بار مصرف

  • Grow Spine
    Grow Spine | ۲ شهریور ۱۳۹۹

    از دست این هالیوود چپ گرا همه رو مجبور میکنه از ترامپ بد بگن دستمال دور قاب چین بودن هم نوبری داره به خدا

    • Mr.Saxobeat
      Mr.Saxobeat | ۲ شهریور ۱۳۹۹

      تو از کجا میدونی کسی مجبورش کرده؟
      نظر شخصی خودشو داده.
      ملت ما هم میخوان بگن خیلی حالیمونه همه چی رو به تیوری توطیه و دست های پشت پرده ربط میدن.
      همین خانم ارزشش و خدمتش به جامعش خیلی بیشتر از من و شما هست.

      • Grow Spine
        Grow Spine | ۳ شهریور ۱۳۹۹

        توی هالیوودر اگه دستمال دورقاب چین واسه چپ گرا ها نشی نه کار درست حسابی گیرت میاد نه اوسکار .... یه سر توی اینترنت بچرخ خودت متوجه میشی کی سیستم تحصیلی و تلویزیون رو میگردونه (الان چند سالی هم هست افتادن به جون دنیای بازی)(یه عده دوست دارن که عروسگ خیمه شب بازی این ها باشند چون چپی ها خوب جیب نوچه هاشونو پر میکنند)(بر ضدشون هم بشی culture cancel میاد سراغت)

  • نقی
    نقی | ۲ شهریور ۱۳۹۹

    پس متوجه شدین دوستان: «جهان ناامنی که امروزه شاهدش هستیم را جرج بوش خلق کرد».
    اون زمان که ایشون از مملکت گل و بلبل در رفته بود و تو یه تابستان 4000 نفرو اعدام کردن جرج بوش پسر که هیچی، باباش هم کاره‌ای نشده بود تو آمریکا.
    قبل جرج بوش و بعد جرج بوش خاورمیانه در آتش اسلامگرایی میسوخت و همچنان میسوزه، چینیها و کلاً بشر داره محیط زیستو تخریب میکنه ولی این قرمدنگها باید همیشه یه مقصر پیدا کنن و کل بار این آشوب رو بندازن گردن اون یه بار جرج بوش یه بار ترامپ قمارباز.

مطالب پیشنهادی