روبرو شدن انسان با عالم اِغما در فیلم Coma
داستان فیلم اینگونه است که : معمار با استعداد و جوانی به نام ویکتور با بازی رینال موکامتوف بعد از یک تصادف مرموز و وحشتناک به دنیایی بسیار عجیب و غریب که قوانین فیزیک در ...
داستان فیلم اینگونه است که : معمار با استعداد و جوانی به نام ویکتور با بازی رینال موکامتوف بعد از یک تصادف مرموز و وحشتناک به دنیایی بسیار عجیب و غریب که قوانین فیزیک در آن معنایی ندارد (در درون ذهنش) وارد میشود. حالا او باید تمام قوانین این دنیا را برای خروج از آن فرا بگیرد و راز این جهان عجیب را کشف کند.
کارگردان این فیلم نیکیتا آرگونوف، یک هنرمند با تجربه در زمینه جلوه های بصری است، حالا او با فیلم کُما اولین کارگردانی خودش را نیز تجربه کرده. همچنین آرگونوف در نگارش فیلمنامه این اثر علمی تخیلی با الکسی گراویتسکی و تیموفی دکین همکاری مستقیم داشته است.
اما فیلم کُما همانند اثر اخیر سینمای چین به نام Double World که از نتفلیکس منتشر شد، فیلمی است که در روایت حفره دارد اما از منظر تصویری و دنیا سازی بسیار جالب و دیدنی است. هرچند شاید روایت در چنین آثاری خیلی مهم نباشد، اما فراموش نکنیم آثاری چون تلقین ساخته کریستوفر نولان در همین ژانر علمی تخیلی - هم در روایت قابل بررسی هستند و هم در تکنیک و فضاسازی حرف برای گفتن دارند.
فیلم کُما با یک شروع تقریباً مهیج، بیننده را وارد ماجراهای سرگرمکننده میکند، اما با پیشرفت داستان و زمان، فیلم رفته رفته تبدیل به اثری خسته و فرسوده میشود. شخصیت اصلی فیلم در جهانی از خواب بیدار میشود که هیچ منطقی در آن وجود ندارد، و همین بیمنطقی اجازه داده تا سازندگان دست به هرکاری برای طراحی یک جهان عجیب بزنند.
در همین لحظات ابتدایی و گیج کننده فیلم، و بعد از چند صحنه اکشن بسیار بینظم، به قهرمان اثر گفته میشود که همه در این دنیای خاص در اغما هستند و جهانِ پیش روی آنها از خاطرات تصادفی این افراد تشکیل شده است. در این زمان بیننده تازه با هویت کلی اثر روبرو میشود، و از اینجا به بعد فیلم وارد یک سراشیبی تکراری از فرمول پرورش یک قهرمان ناتوان اما ناجی میشود.
با این حال، هر چه فیلمنامه و منطق روایی داستان در طول فیلم دچار ضعف هستند، این تصاویر و جلوههای بصری است که به نعمتِ نجات بخش فیلم بدل میشوند. در پس زمینه فیلم کُما، بینندگان شاهد بناهای بزرگ و ساختمانهای پیچیده و بزرگراهها پُرشده از فضایی آخرالزمانی هستند که زمین و آسمان را در ابعاد مختلفی به هم متصل کرده است.
تماشای چنین مناظری به قدری خیره کننده و جذاب است که میخواهید تنها در طول زمان فیلم به آنها خیره شوید. البته فضاسازی های فیلم کُما به شدت تحت تأثیر دو فیلم تلقین و دکتر استرنج شکل گرفته است. به طور کلی چنین صحنههایی در فیلم هیجان انگیز، و از نطر بصری خیرهکننده است، و مشخص میکند که فیلمسازانِ این اثر برای کارهای دشوار بودجه خوبی در اختیار داشتهاند.
به طور واضح باید گفت فیلم کُما، مانند ترکیبی از تلقین، ماتریکس و حتی فرمول فیلم ترسناک جنگجویان رؤیا از فرنچایز کابوس خیابان الم است. برای مثال در یکی از برجستهترین سکانسهای فیلم که در نیمه اول اثر فرا میرسد، تیم اصلی شخصیتهای داستان باید به سربازان محافظ یک ساختمان حمله کنند، در این صحنه مذکور تمام فاکتورهای ترکیبی و ارجاعی فیلم کُما از سینمای علمی تخیلی هالیوود - بهتر قابل لمس و درک میشوند.
اما مشکل عمده این فیلم از تغییر لحن فیلمنامه در نیمه پایانی آن سرچشمه میگیرد، چرا که یک اثر علمی تخیلی ناگهان وارد وادی ژانر تریلر روانشناسانه و ایده دانشمندِ دیوانه قدرت میشود. نیمه اول فیلم با وجود گذشتن از یک فیلتر کلیشهای در ساخت قهرمان، جذاب است. همچنین نیمه نخست فیلم با استفاده درست از جلوههای بصری و خلق صحنههای اکشن جذاب بیننده را با فیلم همراه میکند.
اما نیمه دوم فیلم بسیار کندتر و کم اهمیتتر جلو میرود، به گونهای که بیننده تا مرز خسته شدن نیز پیش میرود. هر چند فیلم تا پایان قابل تأمل است، اما نیمه امیدوارکننده فیلم انتظارات من را از اثر به حدی بالا برد که با پایان فیلم ارتباط خوبی برقرار نکردم. در مجموع سازندگان این اثر جوابی برای انتطارات شکل گرفته برای من بیننده نداشتند.
این فیلم تقریباً از نظر میزان کار فنی و یک فُرم قابل قبول با یک اثر سینمایی هالیوودی عظیم در ژانر علمی تخیلی برابری میکند، چرا که کُما مملو از تصاویر خیرهکننده و جلوههای بصری سنگین است. من به طرفداران فیلم های اکشن / ماجراجویی و علمی تخیلی پیشنهاد میکنم تا این اثر روسی را نیز بررسی کنند و خود نیز مشتاقانه منتظر هستم تا ببینم آرگونوف در آینده چه کاری در کارنامه فیلمسازیاش انجام خواهد داد.
به طور کلی در چند سال اخیر و به خصوص در یکی دو سال گذشته ما شاهد فیلمهای فانتزی روسی جذاب و غالباً عجیب و غریب هستیم، اکثر آنها در اجرا و فرم خوب هستند؛ اما همچنین اکثریت آنها در پرورش ایده نیز لنگ میزنند. در پایان باید بگویم اگر از طرفداران فیلمی مانند «تلقین» هستید، پس با دیدن چیزی شبیه به کُما نیز سرگرم خواهید شد. چنین آثاری به ما نشان میدهند که باید فیلمهای سینمای مدرن روسیه را بیشتر از قبل جدی بگیریم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فراماسونری
صداش رو بستم ...فقط تصاویر رو دیدم........یعنی فیلمنامه کاملا منهدم بود
فیلم جالبی نیست وقت هدر دادن
سینمای نو روسیه رو به پیشرفت فنی رفته - البته رویکردشون دنباله روی از هالیوودِ که این خیلی دارای اعتبار نیست!