مصاحبه با نولان: Tenet تلفیق ژانر جاسوسی و سفر در زمان است
اگر در هنگام تماشای Tenet بیاختیار به یاد سریال علمی-تخیلی بریتانیایی Red Dwarf میافتید، کاملا طبیعی است. کریستوفر نولان از این سریال به عنوان منبع الهام تنت یاد نکرده اما رویکرد این دو در مقولهی ...
اگر در هنگام تماشای Tenet بیاختیار به یاد سریال علمی-تخیلی بریتانیایی Red Dwarf میافتید، کاملا طبیعی است. کریستوفر نولان از این سریال به عنوان منبع الهام تنت یاد نکرده اما رویکرد این دو در مقولهی سفر در زمان شباهتهایی انکار ناپذیر دارد. آدم با خود فکر میکند شاید نولان جوان و تاثیرپذیر سریال را دیده و در اعماق ذهنش حک شده.
در بخش سیزدهم Red Dwarf، آرنولد ریمر و بقیه (شخصیتهای سریال) از یک «چاله زمان» عبور میکنند و خودشان را در آیندهای دور در زمین مییابند که در آن اتفاقات از آخر به اول رخ میدهند و زمان پس میرود. ریمر و وردستش، کریتن، در حین گیر افتادن در آنجا از «پیش رونده بودنشان» بهره میجویند. در همان زمان دیو لیستر درگیر دعوایی پسرونده در یک بار شده و در حال درد کشیدن از عواقب کتککاریها، پیش از اتفاق افتادنشان است. کت هم مشغول سر و کله زدن با این فکر است که اگر شخصی بخواهد به دستشویی برود چه اتفاقی میافتد.
سی و یک سال پس از پخش اولین اپیزود Red Dwarf، فیلم تنت هم مسئله مشابهی را واکاوری میکند: اگر نوعی سفر در زمان وجود داشت که در آن وقایع از آخر به اول اتفاق میافتادند چه میشد. در آستانهی اکران تنت، کریستوفر نولان در یک کنفراس خبری دربارهی علاقهاش به این موضوع صحبت کرده و گفته که این ایده دههها در ذهنش حضور داشته.
به یادآوردن Memento
نولان میگوید: «تصاویر و وسیلههای بهخصوصی در فیلم هست که سالها به آنها فکر کردهام، میدانید... دههها. افرادی که کارهای قبلی من را تماشا کرده یا برخی عناصر را تشخیص دادهاند (همانند گلولهای که از دیوار بیرون میآید و به تفنگ باز میگردد) میدانند که چنین تصاویری برای نشان دادن مفهومی استعاری است، مانند مِمِنتو، فیلمی که سال ۲۰۰۰ ساختم. من سالهاست که با برخی از این مفاهیم سر و کله زدهام و دربارهی استفاده از ژانر جاسوسی به عنوان وسیلهای برای همراه کردن مخاطب در تجربهی مفاهیم غریب زمان فکر کردهام. ما شش یا هفت سال است که در حال کار بر جنبههای خاصی از آن هستیم.»
نولان در همین زمان میگوید که عمدتا در حال ساخت یک داستان جاسوسی جذاب و یافتن راههایی برای تطبیق آن با مفاهیم سفر در زمانی بوده که قصد داشته در دل داستان یا حتی ژانر جای بدهد.
نقش اول تنت به نام The Protagonist (معنای لغوی این اسم، قهرمان داستان است!)، به استخدام CIA درآمده تا با سازمانی اسرارآمیز همکاری کند که در تلاش است به هر قیمتی شده جلوی یک خطر جهانی را بگیرد. داستان فیلم شاید کمی تکراری به نظر برسد. خود نولان اعتراف کرده که از فیلم جاسوسی کلاسیک جیمز باند The Spy Who Loved Me ساخت سال ۱۹۹۷ الهام گرفته و اثرات ۰۰۷ در فیلم نیز قابل مشاهده است.
نولان میگوید: «اولین فیلم جیمز باند که به یاد دارم برای دیدنش به سینما رفتم The Spy Who Loved Me با بازی راجر مور بود و هنوز هم جزو فیلمهای محبوب من است.»
اون اخیرا فیلم با بچههایش نیز تماشا کرده.
در ادامه اضافه میکند: «این فیلم جیمز باند فیلمی است که... آدم را به یاد تجربههای اولیهاش میاندازد. فکر کنم وقتی آن را دیدم هفت سالم بود. با پدرم برای تماشایش به سینما رفتم. چیزی که به یاد دارم و سعی کردم از آن تجربه حفظ کنم این احساس بود که میتوانم به درون صفحه نمایش بجهم و به هر جایی در جهان بروم و شگفتانگیزترین چیزها را ببینم. چه ابعاد و امکاناتی! یک فرار تمام و کمال از واقعیت بود که عناصر فانتزی نیز درون خودش داشت. مثلا ماشینی که تبدیل به زیردریایی میشود و ازین دست چیزها. فکر میکنم زمان زیادی از حرفهام را صرف این کردهام که بتوانم به آن حس بازگردم تا آن را به تماشاگر نیز انتقال دهم و احساس شگفتی تماشاگران از تاثیری که یک فیلم قادر است بر تماشاگر بگذارد را برانگیزم.»
نولان به جای تاثیر گرفتن از فلاسفه یا حتی فیلمهای دیگر، از نقاشی پلههای اشر (Escher) به عنوان یکی از منابع الهامش یاد میکند. ارجاع به این نقاشی در فیلم Inception نیز قابل مشاهده بود.
او میگوید: «وقتی در حال نوشتن و تلاشم که مسیرهای زمانی را بچینم به طوری که بر هم منطبق شوند و به جلو نیز پیش بروند، سعی میکنم نمودارشان را رسم کنم. برای همین به نقاشی اشر به عنوان یک منبع الهام مهم برای فیلمنامه تنت استناد کردهام.»
صحنههای مبارزات وارونه
تنت با یک فیلم اکشن جاسوسی معمولی خیلی فرق دارد. همانند فیلمهای دیگر نولان پر از بدلکاریهای تماشایی است که در هیچجای دیگر پیدا نخواهید کرد، دستکم نه در این ابعاد (دعوای پسروندهی Red-Dwarf در بار از بودجهای که نولان در دست دارد برخوردار نبود). صحنههای جدال در تنت واقعا مسحور کنندهاند.
نولان میگوید: «پیچیدگیهای مبارزاتی که در وارونگی زمان به وجود میآید مشخصا یک بخش مهم داستان بود. پس من همان اوایل کار با تیم بدل کاریمان، جورج کاتل و جکسون اسپیدل مشورت کردم. ما به حرکات مبارزات و تغییر شکلشان در زمان دقیق شدیم. و راستش دورهی تمرینهای بسیار سختی را از سر گذراندیم.»
صحنههای مبارزه در تنت، همانند فیلمهای ماتریکس و جان ویک (دو سری فیلم اکشن) که به خاطر صحنههای نفسگیر مبارزاتشان مشهور شدهاند، کیفیتی باله مانند دارد، گویی در حال تماشای رقص هستید، مثلا د صحنه معرفی حرکات وارونه که در تریلر هم قسمتهایی از آن را میتوانید ببینید. دانستن این مسئله که نولان با طراحان رقص نیز مشورت کرده غافلگیر کننده نیست.
نولان تاکید میکند که: «طراحی فیزیکی فیلم یکی از اولین کارهایی بود که سراغش رفتیم و زمانی طولانی را برای آمادگی صرف کردیم. با بدل کارهایی بسیار با استعداد و همچنین رقاصانی ماهر همکاری کردیم. در طراحی رقص و چیزهایی که میشد از آن یاد گرفت دقیق شدیم. ما واقعا دقت و انرژی زیادی صرف کردیم چون حس میکردیم حرکات فیزیکی و فیزیکالیته کار بسیار مهماند، هم شخصیت پروتاگونیست و هم نیل (با بازی رابرت پتینسون) شخصیتهایی بسیار وابسته به حرکات فیزیکی هستند. احساس میشد که میتوانیم آن را واکاوی کنیم. کار را با تحلیل نحوه فیلم برداری یک صحنه مبارزه تن به تن شروع کردیم و بقیه بخشهای فیلم کمکم خودش جور شد.»
جان دیوید واشنگتون نیز در کنفرانس خبری صحبت و تایید کرد که پیش زمینه ورزشیاش به بازی در فیلم کمک کرده. او گفت:«به عنوان یک بازیکن فوتبال آمریکایی، به تمرین و تکرار زیاد عادت دارم... تا حدی که حرکات در حافظه ماهیچه ثبت شود. میگویند آماتورها آنقدر تمرین میکنند که بتوانند درست انجامش دهند اما حرفهایهای آنقدر تمرین میکنند که نتوانند غلط انجامش دهند.»
رابرت پتینسون که نقش نیل، کارمند اسرار آمیز بریتانیایی را بازی میکند درباره جان دیوید واشنگتون میگوید: «جان دیوید را در هفته اول تماشا میکردم. او خارق العادهترین حرکات بدنی که یک بازیگر میتواند به نمایش بگذارد را اجرا میکرد. و بعد هم دیدن فیلم در آخر کار و حظ بردن از تمام جوانب درخشان کاری دیوید من را به این فکر فرو برد که او همانند بروس ویلیس (بازیگر آمریکایی فیلمهایی چون جان سخت) است! در این لحظه افراد کمی هستند که به پای جرج دیوید میرسند و این واقعا تحسین برانگیز است.»
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
دیدمش مزخرف بود
سلطان نولان