کاراکترهای لو و یارا از تجربه ایفای نقش در بازی The Last of Us 2 میگویند
یان الکساندر (Ian Alexander) و ویکتوریا گریس (Victoria Grace) هیچکدام نه سابقهی کار کردن در یک ویدیوگیم را داشتند و نه کوچکترین تجربهای در موشن کپچر. اما در مصاحبهی اخیرشان با پولیگان هردو موافق بودند ...
یان الکساندر (Ian Alexander) و ویکتوریا گریس (Victoria Grace) هیچکدام نه سابقهی کار کردن در یک ویدیوگیم را داشتند و نه کوچکترین تجربهای در موشن کپچر. اما در مصاحبهی اخیرشان با پولیگان هردو موافق بودند که تجربهی بازی در نقش خواهر و بردار سرافیت در قسمت دوم لست آو آس یکی از بهترین تجربههای هنریای بوده که تا به حال داشتهاند.
الکساندر نقش لِو را بازی میکند. یک عضو سابق گروهک مذهبی تندرو در بازی که سرافیت خوانده میشود. او اَبی را در بخش بزرگی از مسیر همراهی میکند. الکساندر قبلا در سریال The OA (قویا پیشنهاد میشود) در نقش باک وو (Buck Vu) و در فیلم Every Day در نقش ویک، بازی کرده است.
ناوتی داگ با الکساندر تقریبا مستقیم ارتباط برقرار کرد. در آن زمان الکساندر هیچ نماینده یا مدیر برنامهای نداشت. پس ناوتی داگ با زال باتمانقلیچ (بله، اصالتا ایرانی) کارگردان سریال The OA تماس گرفت و از او درخواست کرد که اطلاعات نقش لو را به الکساندر و مادرش منتقل کند. چون در آن زمان یان الکساندر در لوس آنجلس زندگی نمیکرد، چند تست مختصر ضبط کرد و برای ناوتی داگ فرستاد و برای نقش انتخاب شد.
الکساندر به پولیگان گفت که او سه سال بعدی را در حال کردن روی لست آو آس ۲ بوده، در طول این مدت او حمایت و قدردانی فوقالعادهی ناوتی داگ را با تمام وجود حس کرده است.
به یاد میآورم که چه احساس خاص و خوبی داشتم وقتی برای این نقش انتخاب شدم و این شانس را داشتم که تجربیات زندگی خودم به عنوان یک ترنس را روی دایره بریزم.
یان الکساندرویکتوریا گریس هم میگوید که از قبل با لست آو آس آشنا و به موفقیتها و ستایشهایش در صنعت ویدیوگیم آگاه بوده است. او نقش یارا را بازی کرد، خواهر بزرگتر لو. مادرش آگهی نقش یارا را میبیند و گریس هم شانسش را امتحان میکند.
در آن زمان The Last of Us Part II تحت یک نام رمزی تعریف میشد و پروژه به شدت محرمانه بود. بعد از اینکه گریس چند فیلم ضبط شده از خودش فرستاد فرستاد، به محل موشن کپچر دعوت شد و در حضور نیل دراکمن (نویسنده و کارگردان) چند صحنه را همراه با لارا بیلی (اَبی) و هالی گراس (نویسنده و بازیگردان) بازی کرد.
طولی نکشید تا گریس خودش را در نقش یارا پیدا کرد. او واقعا خوشحال بود، چراکه طبق گفتهی خودش از همان تعریف مختصری که در آگهی شغلی دربارهی یارا خوانده بود، با نقش احساس نزدیکی زیادی کرده بود.
من فورا جذب شخصیت یارا شدم، چرا که او قوی، شجاع و فداکار توصیف شده بود. در توضیح جزئیات شخصیت در آن آگهی اشاره شده بود که یارا حاضر است هرچه دارد را برای برادر کوچکترش فدا کند. بعد از خواندنش من یارا و هرآنچه که برایش ایستادگی میکرد را تحسین کردم.
ویکتوریا گریسگریس جوانترین عضو ۵ خواهر و برادر است. او اشاره میکند که درکش از مفهوم خانواده ناخوداگاه او را در قامت شخصیتی یارا قرار داده است. البته که گریس تجربهی خواهر بزرگتر بودن در یک آخر الزمان پر از زامبی را ندارد، اما به هر حال او تصریح میکند که پیوند قویاش با خانواده این فضا را به او داده که انگیزههای پشت تصمیمها و کارهایی که یارا برای محافظت از لو در دنیای بیرحم TLOU2 انجام میدهد را کاملا درک کند. گریس به صحنهی خشونت باری که اولین بار یارا و لو را در آن میبینیم اشاره میکند:
من حاضرم به خاطر خواهر و برادرهایم چکش به بازویم بخورد و مطمئنم آنها هم همین کار را به خاطر من خواهند کرد.
اولین صحنهای که یارا و لو را میبینیم برای گریس واقعا به یاد ماندنی است. یک ورود انفجاری برای هر دو کاراکتر. پرتاب شدن به یک سکانس اکشن بلافاصله بعد از ورود واقعا هیجان انیگز است. گریس یادآوری میکند.
به زمین میافتادم، باید مردم را با چکشهای پلاستیکی میکشتم و باید از اعماق قلبم فریاد میزدم. واقعا خفن بود.
ویکتوریا گریسگریس میگوید وقتهایی که بازی نداشته مسحور تماشای بازی دیگران در پشت صحنه میشده است. او حتی گاهی زودتر سر صحنه میآمده تا بنشیند و بازی دیگر بازیگران را ببیند.
یک نقطهی عطف در مسیر گریس و الکساندر رویداد PlayStation Experience 2017 بود. این اولین جایی بود که یارا و لو به طرفداران معرفی شدند. به خصوص برای الکساندر، او با حمایتی که جامعهی طرفداران به او در طول رویداد نشان دادند بسیار حس قدرت کرد. یک طرفدار در قسمت امضا دادن رویداد نزد الکساندر آمد و گفت به عنوان یک ترنس چقدر خوشحال است که یک کاراکتر مانند لو در محبوبترین بازی زندگیاش حضور دارد.
به یاد میآورم که که چگونه چشمهایشان برق میزد وقتی که گردندبند من با نماد ترنس را دیدند. واکنش آنها من را قادر میکرد که بتوانم الگوی معتبری برای آدمهای شبیه خودم باشم.
یان الکساندرالکساندر به من گفت که تجربهاش در ایفای نقش یک ترنس او را برای نقدهایی که دریافت میکرد آماده کرده بود و همینطور کمکش کرده بود که بتواند شخصیت شکل گرفتهای از خودش به نمایش بگذارد. علی رغم نقشهایی که در The OA و Every Day بازی کرد و روی تجربهی ترنسش تاکید کرد، اما پدر و مادر الکساندر برای پذیرش هویت جنسی او کمی مشکل دارد. الکساندر قبلا با بازی در نقش باک وو و ویک نشان داده بود که توانایی خوبی برای استفاده از تجربیاتش در ایفای نقش دارد. به تصویر کشیدن لو یک ماجراجویی به مراتب سختگیرانهتری برای الکساندر بود. او میگوید:
هر نقشی که من بازی میکنم مثل یک افزونه برای زندگی واقعیام بوده، به همین دلیل لو برای من مانند یک نسخهی شجاعتر پسا آخرالزمانی خودم بود.
یان الکساندرخط داستانی لو بهعنوان یک شخصیت ترنس در لست آو آس ۲ منبع تحلیلهای گوناگونی شد، به خصوص شکلی که وضعیت ترنس بودن لو افشا شد. مجله پیست خط داستانی لو را یک «روایت ترنس محور که از دریچهی یک دوربین فضول جنسیتی گفته میشود» توصیف میکند. دیگر منتقدان مانند کارولین پتی، بازی را برای به تصویر کشیدن لو به عنوان کسی که از خودش متنفر نیست و باور دارد که لیاقت بالاتر از اینها را دارد، تحسین میکند.
الکساندر میگوید کاملا درک میکند که انتقادات مردم به چه دلیل است. ارائهی الگوی ترنس همچنان یک مفهوم تازه میان اغلب مدیران صنعت سرگرمی است. او معتقد است که روایت کردن مشکلات یک فرد ترنس برای مواجهه و افشای هویت جنسی حقیقیاش، میتواند خط داستانی های قدرتمندی را توسعه دهد.
الکساندر همچنین توضیح میدهد که در جریان لست آو آس ۲ او دقیقا تجربهی واقعیاش در مواجهه با جامعهی ترنسوفوب را به تصویر کشیده است. مخصوصا آشفتگی شخصیاش در پذیرش هویت جنسی جدید با وجود مذهب مورمونیسم که در آن رشد کرده بود.
از زاویه دید من به عنوان یک مرد ترنس که با ترنسوفوبیای تبعیض آمیز به عنوان یکی از نتایج مذهب مواجه بوده، اشتباه گرفته شدن جنسیتم توسط غریبهها یا حتی کسانی که در گذشته مرا دیده بودند، غیر معمول نیست. من شخصا با استفاده از اسم اصلی لو در طول بازی آشفته نمیشدم و خاطرات آزار دهنده برایم تداعی نمیشد، اما به هر حال تجربهی من منحصر به خودم است و من نمیتوانم به جای تک تک ترنسها صحبت کنم.
یان الکساندرشباهتها و تفاوتهایی میان داستان زندگی لو و الکساندر وجود دارد. به جای ترک کردن آنچه که فکر میکرد هست به عنوان یک سرافیت، لو تصمیم گرفت که از ایمانش بعنوان دستاویزی برای گذر از سختیها استفاده کند. در بازی او به ابی میگوید که سرافیتها کلمات پیامبر که دربارهی صلح و اتحاد بوده را سوتعبیر کردهاند، در عوض خشونت و نفرت را برگزیده اند.
الکساندر اما روش کاملا متفاوتی را انتخاب کرد. برای کنار آمدن و ترمیم شدن از تبعیضهایی که از طرف خانواده به او تحمیل شده بود، او تصمیم گرفت که از ایمانش دل بکند. البته او تشریح میکند که باور دارد اصول شخصی لو دلیل اصلی تصمیماتش است. اینکه مذهبش انگیزهی او برای تلقین میشود. علی رغم اینکه آنها مسیرهای مختلفی را انتخاب کردند، الکساندر واقعا خودش را در لو میبیند.
حتی وقتی که ایمانش توسط دیگر سرافیتها و ابی علیه خودش استفاده میشود، او همچنان به ندای درونش برای راهنمایی گوش میدهد. ما هردو میخواستیم پیش خودمان درست باشیم، از نظر اخلاقی کار درست را بکنیم و از عزیزانمان محافظت کنیم
یان الکساندراو همچنین میگوید که تنوع نژادی که در لست آو آس ۲ نشان داده شده برای او واقعا ارزشمند است. لو و یارا درواقع آسیایی-آمریکایی هستند اما نژاد آنها تاثیری بر روند داستانشان ندارد. برای الکساندر این نکته به چشم آمده که آسیاییها، لاتینها و سیاهپوستان در بازی وجود دارند بدون اینکه با کلیشههای نژادیشان توصیف شوند.
گریس هم موافق است. او میگوید که حس میکند لست آو آس ۲ با صرف نظر کردن از تاکید بیمورد روی گذشتهی شخصیتهای رنگین پوست، تصویر واقعیتری از آنها را ارائه میدهد.
اگر کسی از من بپرسد که از چه ویژگی هایی برای توصیف شخصیتهای یارا و لو استفاده میکنم، «آسیایی بودن» قطعا اولین پاسخ من نخواهد بود. چراکه نیل و هالی واقعا در خلق کاراکترهای چند بعدی عالی کار کرده بودند.
ویکتوریا گریسگریس از اینکه دراکمن این شانس را به او داده تا او هم بخشی از آخرین داستان ناوتی داگ باشد بسیار سپاسگزار است.
هرچقدر که این ارائه پیش میرود امیدوارم لست آو آس ۲ الهام بخش نویسندهها و خالقان اثر دیگر در خلق داستانهای جهان شمولتر باشد. نه فقط در ویدئوگیم، در کل صنعت رسانه.
ویکتوریا گریسامیدواریم بازی کردن در این نقشهای مهم برای گریس و الکساندر، نقشهای بیشتری در ویدیوگیمهای آینده به ارمغان بیاورد. همچنان که گریس واقعا اوقات خوشی را در صحنه داشته و یکی از اهدافش شرکت در پروژههای موشن کپچر بیشتری است.
گریس خاطرهای تعریف میکند که دراکمن از او میپرسد که با ویدیوگیمها به خصوص لست آو آس آشنایی دارد؟
من خیلی صادقانه گفتم نه، چون اجازه نداشتم. نیل خندید و سرش را به نشانهی فهمیدن تکان داد. حرف هوشمندانهای نزدم از زاویه دید حرفهای، ولی خب، اتفاقی است که افتاده.
ویکتوریا گریسبهعنوان یکی از نتایج کار کردن با ناوتی داگ، او اکنون بازیهای بیشتری انجام میدهد و عاشق آنهاست.
به لطف ناوتی داگ من دیگر میتوانم خودم را یک گیمر بخوانم، هرچند خیلی خوب نیستم، اما حداقل هستم.
ویکتوریا گریسدیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
من واقعا گرافیک و انیمیشن بازی رو دوست داشتم.
بنظرم گرافیک بازی برای نسل بعدی است. فک کنید گرافیک لست 2 تو نسل نهم چی بشه.??? ۱۰/۱۰
گیم پلی بازی به معنای واقعی کلمه معتادم کرد. هیجان خیلی زیادی توی گیم پلی نهفته است.
و یک سری المان های قسمت قبلی ارتقاء یافتند. ۹/۱۰
متاسفانه داستان بازی لست 2 نتونست منو جذب خودش کنه. البته این نظر خودمه پس برای یکبار که شده به نظر همدیگر احترام بگذارید.
داستان بازی نقطه قوت داره اما در کنارش نقطه ضعف داره که در قسمت های حساس بازی اتفاق میافتد.
اسپویل شدید
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
من متاسفانه نتوانستم با کارکتر ابی همذات پنداری کنم. چون که زده کارکتر محبوب منو کشته. و از همه بدتر سرگذشت این کارکتر کاملا شبیه جول است. حتی گیم پلی اون کاملا شبیه جول است. و همچنین دراکمن سعی کرده ابی رو خوب جلوه بده . الی و جول رو بد نشون بده.
و نکته بعدی درباره داستان لست 2 اینکه جول ابی رو از مرگ حتمی نجات داد و میتونست به اون فرصت بده . چون اگه جول نبود الان خوراک کلیک ها و رانر ها بود. و همچنین ابی صدای فریاد و ضجه های الی رو شنیده که جول رو نکشه اما با این حساب اومد جول رو کشت و باعث شد که الی بیماری روانی PSDT بگیره . و اومد یک بچه رو بی پدر کرد. بخاطر همین ابی هم ظالم تره.
نکته بعدی اینکه جول تو مراحل آخر قسمت اول لست دید که یک عده سرباز فایرفلای هنوز زنده موندند و میخواستند جلوی فرار الی و جول رو بگیرند. در نتیجه جول باید شکاک بودن و بی اعتماد بودن خودش رو بیشتر میکرد و باید میدونست که یک روزی بازماندگان فایرفلای دنبالشون میاد. با این حساب اومد تو قسمت دوم به ابی اعتماد کرد آخرش هم چوبش رو خورد بعد مرد.
آخرین نکته اینه که در آخر بازی لست 2 اومد اینهمه آدم رو کشت و حتی یک زن باردار رو کشت. آخرش اومد آبی رو کشت.
آخه الی اصلا راجع به ابی چیزی نمیدونست که بیاد باهاش همذات پنداری کنه . اون فقط 3 بار اونو دید این حرف رو حتی آقای نیما فرشین هم تایید کرد.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پایان اسپویل
پس به این جهت به داستان بازی ۶/۱۰
نمره کل بازی ۸/۱۰
وضعیت بازی : خوب
کلام آخر اینکه این نظر بنده است و نظر شما میتوانید متفاوت باشد . لطفاً به نظر همدیگه توهین نکنید.
همانطور که گفتم برای یکبار شده به نظر همدیگه احترام بگذاریم:))
fine داداش
با اینکه باهات مخالفم ولی اوکیه
سرجوخه رایان آخر نفهمیدم مخالفم بودی یا موافق؟
نه کاملا با نظراتت مخالفم ولی دیگه نمیخوام بحث کنم
حداقل فهمیدم هیتر نیستی
سرجوخه رایان . اکثریت کسایی از داستان خوششان نیومد. هیتر نیستند. این یک عادت بد است که به هر کسی که از داستان لست 2 خوشش نمی آید بگید هیتر.
لطفا اینکار رو نکنید با این کار شخصیت شما زیر سوال میره.
نه اسکارفیس عزیز ولی خودت یه دور ری اکشن های بعضیا رو ببینی میفهمی هیترن یا نه
خیلیا بودن که مثل شما از داستان بازی خوششون نیومد و با هم بحث کردیم و به یه نتیجه ای رسیدیم
ولی یه گروه دیگه ای هستن که فقط با هدف تخریب اومدن و عملا هیچ منطقی ندارن و به هیچ صراطی مستقیم نیستن
حتی من توی یوتیوب دیدم یه نفر کلا قسمت کامنت رو بخاطر
همین بسته بود.
افرادی که از داستان بازی خوششون نیومد بالاخره این نظرشونه و هیچ مشکلی نیست ولی افرادی هم هستن که فقط بصورت افراطی و تعصبی میخوان تخریب کنن (جاداره بگم این افراد توی هر دو جبهه حضور دارن)
سرجوخه رایان عزیز.
درسته که کسایی هستند که هدف خراب کردند بازی رو دارند اما کسایی هستند که از داستان لست 2 خوششون اومده. و میخوان بیان بازی های دیگه رو خراب کنند و لست 2 رو بالا بکشند.
همین دو دسته از حضرات باعث میشوند صنعت گیمینگ به قهقرا و ناکجا آباد بره.
قطعا همچین افرادی هم هستن
شما کاملا درست میگی
کاملا با نظر شما موافقم و درست گفتید من از جایی از داستانم خوشم اومد شاید بهتره اینجوری بگیم که هدف بازی از سویچ بین شخصیت ها و بازگویی داستان دو طرف و همچنین ندانسته های دو طرف از هم این بود که بگه خیلی سریع در این موقعیت ها ادم احساسی میشه و تصمیمات نادرست میگیره وگرنه با اینکه کاملا موافقم قسمت بازی ابی واقعا نچسب بود ولی اتفاقا دردسراش از الی بیش تر بود و از جناح های مختلف بیش تر ضربه دیده بود
هرچند که در اخر اون قسمت هایی که شما فرمودید درسته و شکاف ها و نامنطقی هایی در بازی وجود داره ولی قطعا میشه پیشرفتی بزرگ برای این صنعت به حساب اورد
علی جان.
آره بعضی وقتا نباید از دیدگاه خودمان به قضیه نگاه کنیم. اما متاسفانه نیل دراکمن میخواد هدفش رو افراطی عمل کنه.
میخواد ما رو عاشق شخصیت ابی کنه. در حالی که من نمیخواهم عاشق اون شخصیت بشم.
فرض کنید MW2 در یک جایی نقش ژنرال شپرد بازی کنید.
و نحوه از دست دادن افرادش رو در اون بمب اتم مشاهده کنید.
درسته!!
نمیتونی باهاش همذات پنداری کنی.
چرا ؟؟
چون زده گوست و روچ رو کشته.
اما فرض کن همه صحنه هایی که با شپرد بازی کردی رو همش کات سین اون موقع میتونستی یکم درکش کنی.
اما بازی کردن با این دو نفر یک جور شکنجه است.
و اینکه فرض کن سوپ مکتاویش شپرد رو میبخشید. اونم بخاطر اینکه باهاش فقط و فقط بخاطر یک جمله از سرگذشت شپرد باهاش همذان پنداری میکرد.
عصبی نمیشدی؟
حالا تو لست 2 همین قضیه پیش میاد در حالی که الی از کل زندگی ابی خبر نداره تنها چیزی که میدونه اینه که پدرش توسط جول کشته شد. پس چرا بخشیدش؟؟
کلام آخر اینکه این شکاف و نامنطقی های باعث پیشرفت صنعت میشوند حرفت درست.
اما نه برای هر بازی مثل لست 2.
این شکاف و نامنطقی فقط مناسب بازی های مثل سایلنت نیل 2 و اسپیکر آپس د لاین هستند.
امیدوارم با نظر بنده موافق باشی؛)
بله سخن شما کاملا درسته
خوبه این جا هم به دیوید کیج و بازی هاش اشاره کنم که حرف شما رو تایید میکنه که متاسفانه برخی از این افراد نامدار در صنعت بازی میخواهند داستان بازی و به نوعی اهدافشون رو اجباری به ما بگن به قول متن خود دیجیاتو میخوان به اجبار به مخاطب هدف را القا کنند و گرنه من متوجه این قسمت نبودم که سری لست جای خطا ندارد مثلا میشد اگر در سری 1 مشکلات اینچنینی باشد و در 2 حل شود اما وقتی اون سال و برای اولین بار چیزی ساختن که داستان و گیم پلی و موسیقی و همه چیز در کنار هم عالی بود دیگه واقعا برای 2 این مشکلات نباید پیش بیاد البته من فکر میکنم تنها مشکل بازی از داستانش هست وگرنه که موسیقی و گیم پلی واقعا از 1 بهتر و عالی تر بود
مخصوصا اون کلیکر هایی که تو 1 سریع میکشتنت و تو 2 چند بار فرصت میداد تا فرار کنی ?
باید بگم که من در این بازی باگ دیدم شاید برای شما عجیب باشه و برای ویجیاتو خیلی سخت اما بود و من دیدم
کافیه این عبارت رو سرچ کنید تا شما هم شاهد این پدیده شگفت انگیز باشید در ضمن لایک و کامنت فراموش نشه
ده باگ برتر بازی the last of us
والا من که باگی ندیدم
چرا یکی بود یه آبشاری بود که به طرز مسخره ای سبز روشن بود
یه بار تو بازی امدم آجر پرت کنم بدون هیچ دلیلی رو هوا ترکید و یک بار هم در کمد ها تو بازی برای خودشون باز و بسته میشد
مگه فیلم کانجورینگ است؟؟
راست میگم شاید باورت نشه ولی با همین دوتا چشم خودم دیدم