بهترین فیلمهای ترسناک با محوریت ارواح ژاپنی
تا اواخر دههی شصت داستانهای روح (yurei) در ژاپن برای همزمان شدن با سنت بودایی جشن اُبن (obon) یا فستیوال اشباح در فصل تابستان اکران میشدند. مذهب، ادبیات، تاریخ نظامی، افسانههای محلی، نمایش کایوکی و ...
تا اواخر دههی شصت داستانهای روح (yurei) در ژاپن برای همزمان شدن با سنت بودایی جشن اُبن (obon) یا فستیوال اشباح در فصل تابستان اکران میشدند. مذهب، ادبیات، تاریخ نظامی، افسانههای محلی، نمایش کایوکی و داستانگویی سلطنتی همگی تاثیر به سزایی بر فیلمهای روح ژاپنی داشتهاند. اعتقاد به اَنیمیسم (این که تمام اشیا و موجودات ذاتی روحانی دارند) هم در این زمینه بسیار تاثیر گذار بوده. گربههای سیاه، نوارهای ویدویی نفرین شده، آپارتمانها و حتی اینترنت، قهرمان داستان را تسخیر میکنند و زنان اُنریو (اشباح انتقام جو) هم عنصر حاکم بر این ژانر هستند. اما در نهایت بهترین فیلم های ترسناک ژاپنی کدامین موارد هستند؟ با ویجیاتو همراه باشید.
عناصر بصری مشابهی در فیلمهای ترسناک روح ژاپنی ساخته شده در دوران پیش از جنگ، بعد از جنگ و همچنین دهههای اخیر، تکرار میشوند و تفاوت اصلیشان در بازتاب دادن تغییرات و اضطرابهای سیاسی زمانه است. در دهه ۱۹۳۰ با تغییر نقش زنان در جامعه، ستارگان مشهور جوانی چون سومیکو سوزوکی به سمت ژانر وحشت سینمای ژاپن و بازی کردن نقش هیولا در فیلمهایی چون bakeneko (گربه روح) متمایل شدند.
سینمای بعد از جنگ تنش بین سنت و مدرنتیه را کاوش میکند و تاثیر نزاع با موضوعاتی چون طمع، فقر، زجر زنان، فساد، همگی خودشان را در فیلمهای روح نشان میدهند. در دهه هفتاد و هشتاد میلادی اشتیاق فیلمسازان برای وقایع ماورا الطبیعی از بین رفت البته به جز چند استثنا،
در دهه ۱۹۹۰ محبوبیت داستانهای ماورا الطبیعی از گور برخاست و مخاطب اصلی این دست فیلمها، نوجوانان و جوانان بودند. سریال مدرسهی تسخیر شده (The Haunted School) موجی از کارگردانان را به وجود آورد که نامشان مترادف ژانر ترسناک دهه ۲۰۰۰ شد. هیدئو ناکاتا، کیوشی کوروساوا و تاکاشی شیمیزو همگی سبکهای خاص خود را داشتند و اضطرابهای مدرن درباره خانواده، تکنولوژی و اقتصاد را در داستانهای ارواح بازتاب دادند. از فیلمهایشان نسخههای متعدد و دنباله دار ساخته شد، از جمله بازسازیهای آمریکایی.
در این لیست ده تا از بهترین فیلمهای ترسناک با محوریت ارواح ژاپنی را معرفی خواهیم کرد.
Ugetsu Monogatari
سال: 1953
کارگردان: کنجی میزوگوچی (Kenji Mizoguchi)
بازنمایی کنجی میزگوچی از داستان مهتاب و باران یوئدا آکیناری، نویسنده قرن هجدمی، برایش جایزه شیر نقرهای جشنواره فیلم ونیس را به ارمغان آورد. فیلم، لحنی ترسناک دارد که با واقعیت در آمیخته شده تا قصهای درباره غرور مردان در دوران جنگ تعریف کند. داستان فیلم در جنگهای داخلی قرن هفدهم اتفاق میافتد و دربارهی کشاورز و سفالگری بیپروا است که جاهطلبی چشمانش را کور کرده و به دنبال یافتن بخت و اقبال بلند همسر و فرزندش را ترک میکند و به شهر میرود. جنگ اثری فاجعه بار بر کانون خانواده و به خصوص زنان دارد. فیلم نشان میدهد زنان در این دوره یا فراموش و کشته میشوند یا به اجبار به تن فروشی روی میآورند.
صحنهی ورود ستاره سینمای ژاپن، ماچیکو کیو (Machiko Kyo) در نقش یک جادوگر شبح، همراه با موسیقی شومی که فومیو هایاساکا ساخته، اثری فراموش نشدنی بر جای میگذارد. محوطه عمارت شبحزدهاش با سینماتوگرافی کازو میاگاوا کیفیتی توصیف نشدنی پیدا میکند. چشماندازهای رویایی کنار دریاچه و لذتهای نفسانی، کشاورز را به سمت خیانت به همسرش سوق میدهد. فیلم در پایان غمانگیزش با حماقت طمعورزی و شهوت روبرو میشود و در صحنه ستودنی به انتها میرسد.
The Ghost of Yotsuya
سال: 1959
کارگردان: Nobuo Nakagawa (نوبو ناکاگاوا)
این داستان اُنریو (اشباح انتقام جو) از یک نمایش کابوکی نوشته نانبُکو تسورویا در سال ۱۸۲۵ اقتباس شده. فیلمهای زیادی این نمایشنامه را با زندگی واقعی درآمیخته و نسخه مخصوص به خودشان را ساختهاند. در نسخه نوبو، شیگرو آماچی نقش یک سامورایی مستقل بیرحم به اسم لمون را بازی میکند که به شکلی پنهانی پدر زن مورد علاقهاش، اُیوا را به قتل میرساند. لمون پس از مدتی کوتاه با اُیوا به بهانه گرفتن انتقام پدرش به جاده میزند اما در واقعیت نقشهای شوم در سر دارد که به خیانت و قتل منجر میشود.
یک نقل قول در آغاز فیلم میگوید:«خشم یک زن دیوانه شده حقیقتا ترسناکترین است» و کارگردان فیلم نه تنها قلب ما را با زندگی دردناک اُیوا به درد میآورد، بلکه مرگ وحشتناک و گروتسک را نیز کاملا قابل لمس میکند. خشم اُیوا از طریق انتقام و در شکل شمشیربازی خشن، گناه و توهماتی کابوسوار محقق میشود. زندگی و سرنوشت زنان در دوران اِدو (1603 تا 1868) وابسته به ازدواجشان بود. فیلم سعی میکند بهایِ واقعیِ بودن در رابطهای که بر حسب معامله شکل گرفته را نشان دهد.
Pitfall
سال: 1962
کارگردان: هیروشی تشیگاهارا (Hiroshi Teshigahara)
فیلم Pitfall شیرینترین داستان روحی است که میتوانید ببینید. این اثر واقعگرای اجتماعی تسخیر کننده، وحشتی اگزیستانسیالیستی در مخاطب ایجاد میکند و تلاشش برای به تصویر کشیدن ناآرامیهای مدنی دوران، یادآور حال و هوای کارهای جان کوکتو و تصویرنگاری لوییس بونوئل است. هیروشی تشیگاهارا کار حرفهای خودش را با اقتباس یک «مستند فانتزی» از نمایشهنامه کوبو آبه، به اسم PitFall (تله) شروع کرد. فیلم همچنین نقدی سیاسی به بهرهکشی از کارگران، مخصوصا معدنچیها وارد میکند.
نقشهای شرورانه برای اختلاف انداختن بین اتحادیههای کارگری منجر به قتل یک پدر مجرد میشود و او به شکل یک روح باز میگردد و متوجه میشود هیچکس به درخواستها برای یافتن قاتل او توجهی نمیکند. این قربانی بیگناه سیستم وحشیانه، در شهر اشباح پرسه میزند و فریادهای برخاسته از استیصال و اندوه او مناظر نفسگیر را کوبندهتر میکند، در همان مکانی که معدنها و پشتههای رها شدهی ماسه، انسان را تهدید به بلعیده شدن میکنند. این فیلم میپرسد:«آیا انسان برای نجات یافتن باید تبدیل به دیو شود؟» و فرزند یتیم او تنها پرسه میزند و بیعدالتی بیرحمانهای که به اسم کپیتالیسم در جریان است را نظاره میکند، چشم انداز امیدوار کنندهای پیش روی او نیست.
Kwaidan
سال: 1964
کارگردان: ماساکی کوبایاشی (Masaki Kobayashi)
این فیلم حماسی نامزد اسکار، از چهار داستان ماورا الطبیعی اثر لافکادیو هرن تشکیل شده و همانند فستیوالی برای چشم و گوش و ذهن است. این اولین فیلم رنگی ماساکی کوبایاشی بود و پرهزینهترین فیلم ژاپنی که ساخته شده. صحنههایی که با دست رنگ شده، پشتههای یخ خشک و موسیقی متنی رسا از آهنگساز به نام، تورو تاکمیتسو، همگی به هم میپیوندند تا مخاطب را در محیطی سوررئال غرق کنند.
دو داستان ابتدایی فیلم با نامهای «موی مشکی» و «زن برفی» درباره عشقهای تراژیک و عهدهای شکسته شدهاند. در داستان اول، یک اونریوی زن با موهای بلند قدرتمند پدیدار میشود و بخش دوم، داستانی کلاسیک درباره شبحی که نَفَسش مردان را میکشد، بازگویی میکند. دو افسانهی آخر با نامهای «هیوچی بیگوش» و «در یک فنجان چای» احترام و علاقه به داستانگویی و زیبایی کلمات مکتوب را نشان میدهند. در داستان هیوچی بی گوش تصنیفی تسخیر کننده میشنویم و افسانهی انتهایی فیلم هم دربارهی داستانی ناتمام در دوران میجی است.
Kuroneko
سال: 1968
کارگردان: کانتو شیندو (Kaneto Shindo)
کانتو شیندو کارگردان و نویسنده، چهار سال بعد از ساخت فیلم ترسناک کلاسیک Onibaba، فیلم تاثیرگذار دیگری با موضوع مصیبتهای زنان در دوران جنگ ساخت. داستانِ Kuroneko از فولکلور ژاپنی و فیلمهای باکنکو (موجودات افسانهای) تاثیر گرفته و درباره مادر و عروسی است که به دست یک سامورایی به قتل میرسند و برای انتقام به شکل گربههای شیطانی باز میگردند. این زنان مشغول به اغوا کردن و نوشیدن خون همه ساموراییها میشوند تا این که مرد خانه از جنگ باز میگردد و آنها متوجه ناپدید شدن وجه انسانی وجودشان میشوند. مرد خانه از طرف ارتش مامور کشتن هیولاهای قاتل ساموراییها میشود و فیلم از این رهرو وظیفه و اخلاق را میکاود.
در کنار هم قرار گرفتن نور پردازی اکسپریمنتال (تجربی)، اروتیسم درخشان، صحنههای مبارزات اسلو-موشن، اجراهایی فریبنده از گروهی از بازیگران بااستعداد (از جمله همسر کارگردان، نُبوکو اُتاوا) و موسیقی متن کوبهای هیراکو هایاشی، غزلی قوی و تکان دهنده میسازد. فیلم قدرت زنانه را تحسین کرده و در تبعات بازگشت ناپذیر جنگ با پشیمانی و دلتنگی تامل میکند.
House
سال: 1977
کارگردان: نُبوهیکو اُبایاشی (Nobuhiko Obayashi)
این فیلم اکسپریمنتال ترسناک بسیار شگفت انگیز است. کارگردان با استفاده از تکنیکهای جلوههای ویژهای چون نماهای مرکب (composite shot) و همچنین superimposed imagery، صحنههایی ترسناک اما دوستداشتنی کودکانه ساخته است. ایدهی این صحنهها را دختر دوازده ساله اُبایاشی داده بود. البته اگر کسی بخواهد عمیقتر از لایهی سطحی خندهدار فیلم نگاه کند، در مییابد که نمادها و نقوش استفاده شده، در مرثیه کسانی است که در انفجارات هستهای هیروشیما و ناگازاکی در جنگ جهانی دوم، به قتل رسیدند.
نسل معصومی که بعد از جنگ متولد شدند را در فیلم به شکل گروهی از دختران نوجوان به اسم گورجس، ملودی، پروف، سوییت، کونگ فو، مک و فانتزی میبینیم. آنها دست جمعی به دیدار خاله بزرگ گورجس در عمارت ترسناکش به دهکده میروند، عمارتی که اشتهایی سیر نشدنی برای گوشت انسان دارد و اسباب و وسایل بیجان آن زنان جوان را میبلعد. اُبایاشی با انتقاد به خرابیهای عجیبی که جنگ به بار میآورد برای از دست دادن دوستان کودکیاش با روشی منحصر به فرد و ابزورد سوگواری میکند. موسیقی مالیخولیایی که گُدیگو (گروه موسیقی راک ژاپنی) برای فیلم اجرا کرد، مکمل عمق احساسات فیلم است.
Ring
سال: 1998
کارگردان: هیدئو ناکاتا (Hideo Nakata)
این فیلم که همچون کاتالیست برای ژانر ترسناک ژاپنی عمل کرد، از رمان اول یک سهگانه نوشتهی کوجی سوزوکی اقتباس شده و دربارهی یک نوار ویاچاس نفرین شده است. این نسخه مدرن از یوری (yurei) که به اسم اُکیکو (Okiku) شناخته میشود، تصاویری به یاد ماندنی از روحی مونث با موهای خیس و چسبناک که به سوی قربانیانش میخزد، به نمایش میگذارد (یوری و اُکیکو هر دو انواع خاصی از افسانههای روح ژاپنی هستند).
Ring قوانین دقیقی دارد: نوار عجیب را نگاه کن، تلفن زنگ میخورد و هفت روز بعد خواهی مرد. ناناکو ماتسوشیما نقش خبرنگاری را بازی میکند که هنگام تحقیق درباره مرگ اسرار آمیز گروهی از نوجوانان به نفرین گرفتار میشود. او با همسر سابقش شروع به همکاری میکند تا زندگیاش را با سرنخهایی که از ویدیوی نفرین شده به دست میآورد، نجات دهد. آنها از داستان تلخ دختر جوانی به اسم ساداکو پرده برداری میکنند. دختر از تلویزیون به بیرون میخزد و فیلم با وحشتی که قلب را به دهن میآورد به پایان میرسد.
Pulse
سال: 2001
کارگردان: کیوشی کوروساوا (Kiyoshi Kurosawa)
این فیلم ترسناک تکنولوژیکی آخرالزمانی با صدای اینترنت دایال-آپ شروع میشود. فیلمنامه آن زمانی نوشته شد که محبوبیت اینترنت در حال افزایش بود و اضطراب افراد درباره تغییر زندگی روزمره، ارتباطات انسانی و تاثیرات بر سلامت روان خودش را به شکلهای ترسناکی نشان میداد. این فیلم غمانگیزِ پیشگویانه، جامعهای را به تصویر میکشد که در حال سقوط به سمت ناامیدی است، مردمش درون کامپیوترها محو و بدین ترتیب تنها و منزوی میشوند.
کوروساوا دنیای واقعی را از رنگ تهی میکند و شخصیتهایش را در فضایی خاکستری و سرکوب کننده قرار میدهد که در آن باید به تماشای تصاویر مهیب خودکشی و غم بنشینند. این تصاویر سریعا تبدیل به اشباحی شرور میشوند که به قلمرو انسانها حمله کرده و یک ویروس غیرقابل کنترل و مخرب را پخش میکنند. ترکیب طراحی صدای نافذ و موسیقی متن ترسناکی که تاکفومی هاکتا برای فیلم نوشته، با تصاویر سیاه از روحهای گمگشتهای که تبدیل به سایهای از خود پیشینشان شدند، بدترین کابوسها دربارهی آیندهای که اینترنت وسیله اصلی ارتباطی با دنیای بیرون شده را به تصویر میکشد.
Dark Water
سال: 2002
کارگردان: هیدئو ناکاتا (Hideo Nakata)
در این اقتباس دلخراش از داستان کوتاه کوجی سوزوکی، زنی که در حال گرفتن طلاق است در اعماق یاس غرق میشود. رنجهای احساسی و اقتصادی یوشیمی با گذشتهی دردناکش ترکیب شده و به شکل ارواحی خیس با رطوبتی که مداوما در حال پخش شدن است، باز میگردد.
یکی از بدترین ترسهای یک پدر یا مادر دور افتادن از فرزندشان است و یوشیمو تهدید ربوده شدن و دوریس از فرزندش را حس میکند، همانطور که در تلاش برای گرفتن حق حضانت ممکن است چنین احساسی بکند. با بالا رفتن فشار کار و مراقبت از فرزند، یوشیمو کمکم وحشت میکند، چرا که کسی را برای کمک نیز ندارد. فیلم در مخاطب دلهره ایجاد میکند و آپارتمانی هزارتو و اشباح گیجکننده، باعث میشوند یوشیمی احساس کند دیگر هیچ بخش زندگی در کنترل او نیست. وضعیت شکننده او مدام بدتر میشود و آب که در ابتدا صرفا در حد چکه کردن بود، تبدیل به بارانی غیر قابل تحمل از وحشت روانشناختی و هلاکت قریب الوقوع میشود.
The Grudge
سال: 2002
کارگردان: تاکاشی شیمیزو (Takashi Shimizu)
در این فیلم ترسناک کلاستروفوبیک (ترس از فضاهای بسته)، خانهی خانواده تبدیل به مکانی ترسناک میشود. شیمیزو گفته که ظاهرِ رنگ پریده و بدریخت روحهایش را از تئاتر رقص بوتُه الهام گرفته. ظاهر تکاندهنده روح مادر و فرزند، کایاتو و توشیو سائکی، به علاوه پلکان مخوفی که از آن سقول کردند، از مشهورترین تصاویر فیلمهای ترسناک مدرناند.
خشم کایاتو که به دست شوهر حسودش کشته شده، در مکانی که به قتل رسیده جمع شده و هر کسی که از آستانه خانهاش عبور کند را دچار نفرین میکند. یکی از این افراد یک مددکار اجتماعی داوطلب است. روح انتقامجوی خانه سائکی در کمال خونسردی افراد را به قتل میرساند و صداهای عجیبی مانند قارقار یا میوی کشدار از خودش در میآورد. طراحی صدای آزاردهنده، تنش فیلم را تشدید کرده و گارکردان مخاطب را به سوی تماشای مرگهای پر پیچ و خم در منزلی که خشونت خانگی و غفلت آن را تسخیر کرده، سوق میدهد. شیمیزو (کارگردان) با زمان بازی میکند، کایاتو را هنگام تعقیب و شکار قربانیانش دنبال کرده و نهایتا به داستان تراژیک خود او میرسد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
ring از همه بهتر بود
مجموعه کینه یا جو-آن
هیچ فیلمی منو مثل جو-آن نترسونده
ژاپنی ها استاد بلامنازع سینمای وحشت هستن
من یادمه وقتی بچه بودم کینه رو نگاه میکردم خوابم نمیبرد
ولی فیلم جدیدش چرت بود:/
وای!ژاپنی ها در حالت عادی منو میترسونن.
حالا فکر کن فیلم ترسناکم بازی کنن???
ممنون مقاله ی خوبی بود.
دمه ژاپنی جماعت گرم. فیلمای ترسناک هالیوود جلوی اینا حکم برنامه محله گل و بلبله
هالیوود : مارو دور ننداز .... ما اونقدرام بدرد نخور نیستیم :)))
دور نمیندازمت :)) ولی فیلم ترسناکات مال نیستن
هالیوود : ارادت حاجی 3> میخوامت ستووون
عشقی ??
هالیوود کنونی کلا محله گل و بلبله