ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

نقد فیلم Let Him Go – تقابل مادربزرگ‌ها در یک نئو وسترن

در سال 1993، زمانی که کلینت ایستوود و کوین کاستنر تنها و تنها فیلم خود را با هم ساختند، تعداد کمی می‌توانستند پیش‌بینی کنند که کاستنر، به جای ایستوود، به عنوان نگهبان غیررسمی ژانر وسترن ...

امیر پریمی
نوشته شده توسط امیر پریمی | ۵ دی ۱۳۹۹ | ۲۰:۲۹

در سال 1993، زمانی که کلینت ایستوود و کوین کاستنر تنها و تنها فیلم خود را با هم ساختند، تعداد کمی می‌توانستند پیش‌بینی کنند که کاستنر، به جای ایستوود، به عنوان نگهبان غیررسمی ژانر وسترن تبدیل می‌شود.

در حالی که ایستوود در طول سال‌ها بارها و بارها با بازنشستگی مبارزه کرده است، اما او بعد از بازی در وسترن Unforgiven به قول عدم حضورش در ژانر وسترن وفادار مانده و کلاه گاوچران را برای مدت 30 سال تنها گذاشته است.

از طرف دیگر، كاستنر در زمینه ورود به انواع وسترن در هر زمان ممكن متخصص شده است. شاید، فیلم "Let Him Go" یک نمونه سنتی از این سبک نباشد. اما این اثر اکثریت نشانه‌های ژانر وسترن را دارد. قصه این فیلم در اواسط دهه 60 میلادی تنظیم شده و حاوی ملودرام خانوادگی بی سر و صدا تری نسبت به یک وسترن شلوغ است. برای همین موضوع، فیلم واقعاً متعلق به کاستنر نیست.

در واقع ستاره این فیلم داین لین است و کاستنر نقش مکمل و قهرمان در سایه را به عنوان یک همسر واقعی ایفا می‌کند. لین نقش مارگارت بلك لیج را بازی می‌كند، كه فیلم از نظر اقتصادی او را سریع و پشت سر هم به عنوان یك مادربزرگ، مادر شوهر و مادری داغدار معرفی می‌كند. بدون شک قلب تپنده فیلم بازی آرام و دردناک لین در نقش مارگارت است. او ویرانی، گناه و اشتیاق مارگارت را به همراه دارد و نبض عاطفی آن را به فیلم می‌دهد.

از دست دادن غیرمنتظره پسر بزرگ مارگارت و ازدواج مجدد عروسش لورنا (کایلی کارتر) و دور شدنش از مزرعه خانوادگی و بُردن نوه 3 ساله مارگارت (جیمی) توسط او با خود درام فیلم را پیش می‌برد. البته در دل این ماجرای خانوادگی ما شاهد شکل‌گیری یک ماموریت نجات نیز می‌شویم.

شخص "Thomas Bezucha" ، نویسنده و کارگردان فیلم، با اقتباس از رمانی از لری واتسون، صبر و حوصله قابل توجهی در توسعه این ماموریت نجات به ظاهر کم اهمیت نشان می‌دهد. به طور کلی میانه این فیلم شامل سفر زوج مرکزی اثر از مونتانا به داکوتای شمالی است.

البته بینندگان از وقت اضافی که با این زوج می‌گذارنند خشنود خواهند شد. مقصد ماموریت نجات، ردیابی خانواده مرموز وبوی است. خانواده‌ای که پسرشان همسر دوم عروس سابق بلک لیج‌ها شده و نوه پسری آنها را نیز با خود برده است.

موضع اخلاقی بارزی که شخصیت مارگارت نسبت به نوه‌اش جیمی دارد، یک نقطه شروع خوب برای یک فیلم هیجان‌انگیز و دراماتیک است، اما چیزی که باعث می‌شود "Let Him Go" جالب به نظر برسد این است که تفاوت‌های ظریف روابط شخصیت‌ها باعث ایجاد انگیزه در بیننده می‌شود.

در طول سفر زوج کاستنر و لین سبک‌های متضاد بازجویی خود را با افراد مختلف محلی تمرین می‌کنند. و این نکته جالبی در پیشرفت شخصیت‌های کار است. شخصیت مارگارت پرخاشگرتر است، در حالی که جورج با بازی کاستنر که یک کلانتر بازنشسته است اکراه کمرنگی از خود در تعاملاتش نشان می‌دهد.

به طور کلی، "Let Him Go"، بسیار ماهرانه ساخته شده است، حتی اگر یک وسترن کامل نباشد. گاهی اوقات خودآزمایی به حفظ تنش اثر کمک می‌کند. یکی از آزمون‌های تنش آفرینِ فیلم سکانس میز شام در منزل وبوی‌ها است.

به ظاهر کوین کاستنر و دایان لین می‌توانند به عنوان پدر و مادر یا پدربزرگ و مادربزرگ در هر فیلمی در آینده‌ای قابل پیش‌بینی حضور داشته باشند. چرا که اساساً شیمی بین این دو به شکلی پویاست و همیشه جواب می‌دهد. همچنین طرفداران سبک تریلرهای آهسته و هیجانی، با اشاره به یک وسترن که در بالای کار قرار گرفته است، موارد جالب بسیاری را در اینجا پیدا خواهند کرد.

داستان فیلم تا آنجا که می‌شود گیرنده و جذاب است. و البته با اجرای عالی تیم بازیگری "Let Him Go" همه امور بهتر دیده می‌شوند. هرچند این فیلم در نیمه دوم تغییر لحنی شدیدی را نشان می‌دهد که ممکن است برای برخی از بینندگان کمی ناراحت کننده باشد. اما کارگردان ما را با یک سرعت آگاهانه، سنجیده و ثابت به جلو پیش می‌برد. همچنین فیلمبرداری گای گادفری فضای احساسی زیادی به محیط متروک فیلم می‌بخشد.

فیلم "رهایش کن" یا "Let Him Go" پر از احساسات است و نحوه پردازش افراد در شرایط نابسامان خانوادگی را بررسی می‌کند. برای مثال غرور شخصیت جورج با نگرانی مراقبتی که شخصیت مارگارت را پیش می‌برد، توازن دارد.

البته در برخی لحظات مهم، فیلمنامه اثر نمی‌تواند انگیزه‌های شخصیت‌های فرعی را که در نهایت نقش مهمی در روایت داستان دارند، محکم کند. به طور خاص شخصیت پیتر (بووبو استوارت)، دامداری جوان که با خانواده بلک لیج مسیرهای مشترکی را طی می‌کند، جذاب است، اما بسیار ابزاری مورد استفاده قرار می‌گیرد.

این فیلم بیشتر اوقات فاقد شوخ‌طبعی تلخ یک خونخواهی در سطح توجیه شده این اثر است، و گاهی تسلیم احساسات بی عطر و طعم می‌شود. بنابراین می‌شود گفت "Let Him Go" یک نئو-وسترن معمولی رو به خوب است.

فیلم‌های مربوط به بزرگسالانی که بر سر حضانت کودک می‌جنگند، بحث برانگیز و در بعضی مواقع بیش از حد ملودرام است. اما "رهایش کن" از کلیشه‌های معمول چنین آثاری مثل خصومت خانوادگی در سیستم دادگاه جلوگیری می‌کند. در عوض، پدربزرگ و مادربزرگ‌های داخل داستان می‌خواهند این نبرد را تا آنجا که ممکن است خصوصی نگه دارند.

در نتیجه دو شخصیت مرکزی جورج و مارگارت ممکن است سخت‌گیر باشند، اما آنها نمی‌توانند ماموریت خود را با کارآمدی سبک لیام نیسون انجام دهند. از طرفی یک وسترن خوب باید تیراندازی نیز داشته باشد. اما این فیلم لحظات دراماتیک خود را دارد و البته در پایان اکشن مورد نیاز را ارائه می‌دهد.

در پایان باید گفت فیلم این ایده را بررسی می‌کند که یک فرد عادی برای نجات کسی که دوستش دارد تا کجا پیش خواهد رفت. آثار زیادی وجود دارند که از این فرمول پیروی می‌کنند، اما این فیلم کاری با این موضوع انجام می‌دهد که احساس می‌کند با مخاطرات بیشتری در این زمینه روبرو است.

فیلم "Let Him Go" نمونه‌ای از نوعِ فیلم‌هایی است که این روزها کمتر دیده می‌شود. درام‌های این چنینی هرچند کم هستند. اما بدون تردید بینندگان زیادی را به خود جلب می‌کنند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی