یادداشتی درباره فیلم Life Ahead – سوفیا لورن در ۸۶ سالگی هنوز هم کولاک میکند
فیلم Life Ahead بازگشتی باشکوه برای سوفیا لورن است که در آستانه ۸۶ سالگی در آن همچون دوران جوانیاش میدرخشد و نشان میدهد که دود از کنده بلند میشود؛ فیلمی اقتباسی و آرام و دلنشین ...
فیلم Life Ahead بازگشتی باشکوه برای سوفیا لورن است که در آستانه ۸۶ سالگی در آن همچون دوران جوانیاش میدرخشد و نشان میدهد که دود از کنده بلند میشود؛ فیلمی اقتباسی و آرام و دلنشین که میتواند در این سن و سال، برای او تولدی دوباره تلقی شود.
زمانی که مشغول دیدن فیلم بودم، آن را با والدینم تماشا کردم که سوفیا لورن برایشان حکم بازیگر ستاره دوران جوانیشان را داشت. سوفیا لورن برای آنها مانند اسکارلت جوهانسون و یا شاید یک شخص مشهورتر مانند آنجلینا جولی برای ما بود، یک هنرپیشه زن ابرستاره که بیشتر افراد اسمش را شنیده باشند.
بحثی که بین من و نسل گذشتهام مطرح شد این بود که مشهورترین هنرپیشه زن تاریخ چه کسی بوده و آنها مصرانه اعتقاد داشتند که سوفیا لورن باید این لقب را یدک بکشد. در وهله اول مخالف این صحبت بودم تا اینکه در نهایتا هرچه بیشتر فکر کردم، دقیقتر به این مساله پی بردم که واقعا زنگ اسم «سوفیا لورن» برای بسیاری از مردم آشناست. در واقع کمتر کسی است که نام سوفیا لورن را نشنیده باشد و در دورافتادهترین نقاط ایرانمان نیز از این اسم هنوز هم برای زیبایی زنان استفاده میشود و پایش را به سخنرانیهای سیاسیون کشورمان نیز باز کرده است! در نهایت فکر میکنم واقعا کمتر کسی در دنیا وجود دارد که کمی با سینما آشنا باشد و یک بار نام سوفیا لورن را نشنیده باشد.
دوران درخشش لورن به دهههای ۵۰ تا اوایل دهه ۷۰ میلادی برمیگردد و دورانی که او در اوج به سر میبرد حد فاصل همین بیست سال است. او هم جایزه اسکار را به خانه برده هم گلدن گلاب و هم بفتا و جشنواره فیلم کن و چندین جوایز سینمایی دیگر. لورن از معدود بازیگران زیبارویی بود که از سینمایی به جز هالیوود ظاهر شد و توانست به شهرتی جهانی برسد و این شهرت را صرفا مدیون زیباییاش نباشد بلکه برای هنرپیشگی خود نیز احترام بگذارد و آن را به بهترین نحو ارائه دهد.
همچنین باید گفت او از معدود بازیگران زنی بود که از آنها به عنوان «بت زیبایی» یاد میشد ولی حالا در سن ۸۶ سالگی، جرات به خرج داده و جلوی دوربین ظاهر شده است. بسیاری از بازیگران، چه مرد و چه زن و البته بیشتر زنان، در سنین بالا نمیخواهند جلوی دوربین ظاهر شوند و دوست دارند تصویری که مردم در ذهنشان از آنها دارند، به همان شکل بینقص باقی بماند. سوفیا لورن اما چند سال پیش با بازی در یک اثر کوتاه نشان داد که همچنان تمایل به دنیای بازیگری دارد و از اینکه خودش را پیر و تکیده هم نشان دهد ابایی ندارد.
لورن حالا با بازی در فیلمی به کارگردانی پسرش، در نقش اصلی یک فیلم بلند سینمایی فرو رفته و توانسته در آخرین سالهای دهه هشتادم زندگی خود، مانند سالهای جوانیاش بدرخشد و میتواند اینبار مطمئن شود که نگاه جنسیتی به او وجود ندارد. لورن زن سالمندی است که موقرانه و باصلابت جلوی دوربین ظاهر شده و با اینکه ۸۶ سال سن دارد ولی رگههایی از جذابیت دوران جوانیاش را به همراه دارد.
فیلم Life Ahead اقتباسی تقریبا وفادارانه از کتاب مشهور «زندگی پیش رو» اثر رومن گاری است که در ایران هم بسیار محبوب بوده و ناشرین مختلفی آن را به طبع چاپ رساندند. چاپهای این کتاب در تیراژ بالاست و نوبت چاپش نیز در اکثر ناشرین دو رقمی شده و همه اینها نشان میدهد که «زندگی پیش رو» رمانی جذاب است.
فیلم اقتباس شده از این کتاب نیز به مانند آن اثری بدون فراز و نشیب، آرام و دلنشین است. در فیلم قرار نیست هیچ اتفاق خاصی بیفتد و در واقع هیچ بالا و پایینی در آن دیده نمیشود. ریتم فیلم مانند یک موسیقی گوشنواز آرام است که در پس پرده ذهن شنیده میشود و کاری میکند که مخاطب از آن لذت ببرد، بدون آنکه به هیجان بیاید و یا درگیر عناصر دیگر بشود.
در واقع پسر سوفیا لورن، ادورادو پونتی (که کارگردان فیلم است) کاملا میدانسته که نود درصد افرادی که به پای تماشای این فیلم مینشینند با چه انگیزهای این کار را کردهاند. او با اینکه قطعا به این مساله واقف بوده و نسبت به آن آگاهی داشته ولی استفاده درست و بجایی از هنرنمایی مادر مشهورش میکند. او فیلم را بر محوریت سوفیا لورن قرار نمیدهد و تمامی عوامل، از جمله پسربچه نقش اصلی فیلم، را درگیر میسازد.
این انتخاب ظریف و هوشمندانه باعث شده که هدایت کردن فیلم Life Ahead به درستی انجام شود و سوفیا لورن آن بیش از اندازه نباشد! همچنین لورن برخلاف دیگر اسطورههای بازیگری، تصمیم نگرفته که حضوری نمادین و افتخاری در این اثر داشته باشد و کارگردان به اصطلاح سینمایی همین قشر، از او به اندازه کافی کار میکشد و بازی میگیرد.
نمونه وطنی این مثال را میتوان به بازگشت «بهروز وثوقی» به عالم سینما دانست که با فیلم کرگدن، صرفا جلوی دوربین ظاهر شد و با کمترین دیالوگ، نقشآفرینی تقریبا فاجعهای را از خود بعد از سالها به ارمغان گذاشت و کارگردان نیز نتوانسته بود از این اسطوره، بازی بگیرد. در فیلم Life Ahead اما به نظر میرسد رابطه خویشاوندی سوفیا لورن و مردی که روی صندلی کارگردان نشسته، جواب داده و باعث شده که این اسطوره بازیگری به خوبی کنترل شود و اگزجره نیز به تصویر کشیده نشود.
فیلم داستان پسری ولگرد و یتیم را روایت میکند که بر حسب روزگار و اتفاقاتی که سرش میآید، باید پیش «مادام» زندگی کند. زنی که به نظر میرسد در گذشته روسپی مشهوری بوده و حالا که پا به سن گذاشته خودش را بازنشسته کرده و با نگهداری از این بچههای بیسرپرست، هم میعشت خود را میگذراند و هم به رشد آنها کمک میکند.
مادام بر خلاف سابقه و پیشینهای که داشته، زنی فهیم و دوست داشتنی به نظر میرسد و با اینکه کمی تا قسمتی اعصاب ندارد ولی مهربانیاش نیز در بین نزدیکانش کاملا حس میشود. بهترین دوست او همسایهاش است که خودش زندگی عجیب و غریبی دارد، مردی که از زنش جدا شده و حالا با تغییر جنسیت خود و روسپیگری، میخواهد که حضانت دخترش را هرجور شده برعهده بگیرد.
دنیایی که قهرمان کوچک قصه ما با نام «محمد» در آن بزرگ میشود، دنیای تمیزی نیست و همه چیز در آن کدر است. او با اینکه از خیابانگردی رهانیده میشود و وارد خانه و کاشانه مادام میشود اما بازهم به خلاف خود ادامه میدهد و شبها به مواد فروشی خود ادامه میدهد. دنیای داخل خانه و اطرافیان مادام هم دنیای سالمی نیست و مومو (اسم مخففی که محمد روی خودش گذاشته) ترسی از همه چیز در آن دارد. ترسی پنهان که با تصویرسازی یک ببر در کنارش، بر آن غلبه میکند و دائما تصور دارد که این ببر، محافظ اوست.
خوشبختانه زندگی پیش رو تبدیل به اثری شعاری پیرامون مسائلی چون نژاد و مذهب نمیشود، با اینکه کاملا پتانسیل ورود به این موارد را دارد، کارگردان ترجیح میدهد که اثرش را به دور از این حواشی هدایت کند. حتی جریانی مانند هولوکاست که در هسته اصلی فیلمنامه قرار دارد، هیچوقت به طور علنی بیان نمیشود و این خود تماشاگر است که با سرنخهای ریز فیلم به آن پی میبرد.
زندگی پیش رو نمیخواهد یک اثر سیاسی، شعار زده اجتماعی و یا مواردی از این قبیل باشد بلکه تمام قصد و هدفش نمایش یک «زندگی پیش رو» است. همانطور که پسربچه قهرمان قصه در دیالوگی طلایی میگوید: «من سعیم را میکنم در زندگی موفق بشم، اگر شدم که فبها و اگر نشدم هم به هیچجایم نیست!» کاری که ادورادو پونتی کارگردان در فیلم جدیدش کرده نیز همین است، او تلاش کرده فیلمی موفق بسازد و اگر در این راه بتواند با همکاری مادر فوق ستارهاش و دیگر اعضای تیمش به دل مخاطب بنشیند که فبها و اگر نتواند هم به هر حال او تلاشش را کرده است! تلاشی که به نظر میرسد در سال کرونا زده ۲۰۲۰ بتواند بسیار بهتر از قبل دیده شود.
در واقع با توجه به عدم اکران فیلمهای چندان مطرح و خوب در سال جاری، شانس جایزه بردن Life Ahead بیشتر شده و بسیاری از سایتهای سینمایی گمانهزنیهایی مبنی بر برنده شدن دومین اسکار توسط سوفیا لورن را هم مطرح ساختهاند. اما بازهم بر اساس همان فلسفه فیلم که زندگی را یک چیز دلی میبیند، باید گفت که اگر سوفیا لورن این جایزه را از آن خود کرد که هیچ! ولی اگر نتوانست آن را هم ببرد، او کار خودش را کرده و در سن ۸۶ سالگی، دههها پس از درخشش جادوییاش در پرده نقرهای، همچنان درخشان ظاهر شده است.
پینوشت: دیدن این فیلم برای مخاطبین ایرانی جدا از دیدار مجدد با سوفیا لورن، افتخار دیگری دارد و آن حضور بابک کریمی، بازیگر ایرانی در این فیلم است. او که متولد پراگ است و تسلط خوبی به زبان ایتالیایی دارد و فرزند نصرت کریمی (بازیگر قدیمی سینما که چندی پیش در گذشت) هم است، اولین تجربه بینالمللی خود را در این فیلم رقم زده است. میتوانید مصاحبه مفصلی با این بازیگر را در این لینک مطالعه کنید.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.