ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

نقد فیلم Synchronic – یافتن معنا در هرج و مرج

یکی از مؤلفه‌های کلیدی در بیشتر داستان‌های علمی تخیلی پیرامون سفر در زمان، عنصر کنترل زمان است که آشفتگی در اجرای آن منجر به از دست دادن خود کنترل می‌شود. برای بهتر شدن فهم موضوع ...

امیر پریمی
نوشته شده توسط امیر پریمی | ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ | ۲۰:۲۹

یکی از مؤلفه‌های کلیدی در بیشتر داستان‌های علمی تخیلی پیرامون سفر در زمان، عنصر کنترل زمان است که آشفتگی در اجرای آن منجر به از دست دادن خود کنترل می‌شود. برای بهتر شدن فهم موضوع بیان این مثال خوب است که سازندگان آثار علمی تخیلی یکی از معدود عناصر تغییرناپذیر زندگی یعنی جریان بی وقفه زمان را می‌گیرند و سپس آن را خم می‌کنند تا به جای دیگری برود، و این معمولاً منجر به بروز عواقب ناخواسته‌ای می‌شود. حالا فیلم «Synchronic» ساخته جاستین بنسون و آرون مورهد با گفتن یک داستان سفر در زمان که در آن عدم کنترل در پیش فرض و مضامین بزرگتر داستان ساخته می‌شود، هوشمندانه با چنین ایده‌هایی بازی کرده است.

در این فیلم درام و علمی تخیلی، سفر در زمان یک دارو است و نتایج آن می‌تواند کشنده باشد. بنسون و مورهد با تسلط کامل بر این ایده درخشان خود، یکی از بهترین داستان‌های سفر در زمان را در حافظه اخیر ما خلق کرده‌اند، در حالی که هنوز یک مشکل عاطفی در هسته مرکزی اثر خود دارند. به طور کلی فیلم Synchronic یک قطعه بلندپروازانه از داستان سرایی است. این اثر تمام تلاش خود را می‌کند تا همزمان یک تصور علمی تخیلی منحصر به فرد ایجاد کند، همچنین مرگ‌های خاص تولید کند و همین مرگ‌ها را برای شخصیت‌ها شخصی‌تر از حد معمول جلوه دهد، ضمن اینکه نقایص آنها را نیز بررسی کند. هر یک از این رشته‌ها به تنهایی کار می‌کنند و برخی با هم.

اما قبل از اینکه Synchronic توضیح دهد که این داروی مرموز دقیقاً چیست و چرا مردم را می‌کشد، زمان زیادی را صرف کاوش در شخصیت‌های استیو و دنیس و رابطه آنها می‌کند. استیو (مکی) یک الکلی تنها است که متوجه می‌شود یک مشکل عمده مخرب سلامتی در مغزش دارد. دنیس (دورنان) نیز درگیر یک ازدواج نوپا است و دارای دو فرزند با اختلاف سنی 18 سال از هم است که این امر زندگی او را دشوارتر می‌کند. در نگاه عام شاید این مشکلات خیلی منحصر به فرد و جالب نباشند، اما مکی و دورنان با آنچه دارند بهترین کار را انجام می‌دهند. همچنین این پرداخت به آنها کمک می‌کند تا یکدیگر را کامل کنند. دوستی آنها نزدیک است، اما تنشی نیز در این بین وجود دارد زیرا هیچکدام 100٪ با یکدیگر صادق نیستند و آنها این را می‌دانند.

بنسون و مورهد این تنش و لحن را نه تنها از طریق داستان بلکه از طریق تکنیک نیز ایجاد می‌کنند. فیلم Synchronic در نیواورلئان تنظیم و روایت شده است، اما واقعیت خود شهر چیزی است که بندرت آن را می‌بینید. چرا که تقریباً تمام قاب‌ها از دریچه گوتیک گرفته شده است. در واقع همه چیز در مورد این شهر کِدر است. این دیدگاه تاریک فیلم اثری احساسی دارد. دوربين در مدت زمان زيادي میان دود و تاريكی در خيابانها و ساختمانها مي‌گذرد. حتی صحنه‌های روز نیز به گونه‌ای تنظیم می‌شوند که انگار در حرکت آهسته هستند تا بر روحیه شخصیت تأکید کنند. احساسی نشسته و غم انگیز که فقط روان ناخوشایند شخصیت‌ها را به بیننده منتقل می‌کند.

اگر بستر روایت گره شخصی و داستانی برای کاراکتر‌ها نمی‌داشت و داستان فوق‌العاده باحال می‌شد، این شخصیت پردازی‌ها هیچ چیزی به بار نمی‌آورد. اما خوشبختانه این فیلم چنین مسیری را دنبال نمی‌کند. در حالی که چشمک‌هایی از بنسون و مورهد وجود دارد که با زمان بندی و تدوین بازی می‌کنند، اما آنها عاقلانه تصمیم می‌گیرند تا مخاطب خود را گیج نکنند. آنها به اندازه کافی با زمان بازی می‌کنند تا لذت پذیری آن را در این دنیا و شکستگی روان شخصیت‌ها نشان دهند، اما هرگز آنقدر که رشته داستان را گم کنید به درون آن شیرجه نمی‌زنند.

فیلم Synchronic اگرچه از طریق تصاویر گوناگون و موسیقی متن سعی در ایجاد تنوع دارد، اما تقریباً ضربان اثر منسجم است و ریتمش را کاملاً تماشایی حفظ می‌کند. شوخ طبعی مورهد و بنسون درست در زیر سطح ظاهری فیلم قرار گرفته است و مکی با سهولت از پس اجرای آن برمی‌آید. آشفتگی عاطفی شخصیت او در اثر تشدید شرایط با علاقه جدیدش به منبع داروی سینکرونیک یک کلاس جالب در نمایش دادن به جای گفتن است.

در حالی که سایر داستان‌های سفر در زمان معمولاً عنصری را به کاربر ارائه می‌دهند، فیلم synchronic فقط بر اساس مکانی که در هنگام مصرف دارو در آن ایستاده‌اند، کاربر خود را به یک مکان تصادفی در زمان می‌فرستد. همانطور که شخصیت استیو کشف می‌کند، ارسال خود به مکان و زمان تصادفی، حتی اگر فقط برای هفت دقیقه باشد، یک پیشنهاد خطرناک است. بنابراین، رمز و راز جالب است، شخصیت‌ها پیچیده هستند و ارتباطات پیشرانانه به گونه‌ای است که ما مضطرب هستیم ببینیم همه چیز تا کجا پیش می‌رود.

پیشرفت شخصیت عمیق تر از آن چیزی است که بتوان آن را با ارزش اسمی ارزیابی کرد. این به ویژه برای شخصیت مرکزی استیو صدق می‌کند، این شخصیت می‌فهمد زندگی بشر همیشه پر از خشونت بوده است، خواه این امر از طریق غریزه بقا یا تکامل تدریجی باشد. اعترافات روی صفحه به این نتیجه ختم می‌شود که تنها کاری که می‌توانیم با وقت خود انجام دهیم این است که قدم‌های کوچکی در جهت ایجاد جهان به مکانی بهتر برای دیگران برداریم.

آنچه در مورد فیلم مهم به نظر می‌رسد این است که گرچه ممکن است شما را شوکه نکند، اما شما را به فکر فرو می‌برد، به گونه‌ای که می‌خواهید بیشتر از این فیلمسازان در آینده ببینید. آنها واقعاً سخت تلاش می‌کنند و تا حدی موفق می‌شوند که یک داستان علمی‌تخیلی منحصر به فرد انسانی برای ما فراهم کنند. مورهد با استفاده از مهارت‌های خود برای ایجاد یک تجربه بصری اصیل، از جلوه‌های سینمایی برای شکل دادن به واقعیت و گذشته استفاده می‌کند. دقیقاً مانند کارهای دیگر کارگردانانی چون کریستوفر نولان که دوست دارند با جان و دل در اعماق یک ژانر فرو روند، این یک رمز و راز است که باعث می‌شود پروژه بنسون و مورهد در مقایسه با مواد استاندارد علمی تخیلی جذاب باشد.

بنسون و مورهد همچنان اثبات می‌كنند كه مهارت كاملاً جالبی در بسته بندی پیامی قدرتمند در فیلم‌هایی دارند كه می‌تواند به راحتی از كرایه یک ژانر عمومی عبور كند. بودجه بیشتر، ستارگان بزرگتر و آرزوهای بزرگتر. جاستین بنسون و آرون مورهد همه اینها را می‌گیرند و با آن به سمت پیشرفت حرفه خود می‌دوند، و هیچ وقت دقیقاً آنچه را که آنها را به فیلم سازهای مدرن امروزی تبدیل کرده فراموش نمی‌کنند.

در پایان باید گفت Synchronic فیلمی درخشان و بافته شده از مفاهیمی خاص است که هم درباره سفر در زمان است و هم پیرامون خود زمان. فیلم سازی به خودی خود کمی علم و کمی جادو است و این کارگردان‌ها در اینجا هم دانشمند هستند و هم کیمیاگر. ادغام همزمان چند مضمون با هم، یک داستان علمی، احساس و شوخ طبعی را ایجاد می‌کند و این عمل در فیلمسازی یک معجون ویژه است، و حالا فیلم «Synchronic» یکی از این معجون‌های خواستنی است.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی