ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

داستان House Of M - Banner
کمیک بوک

۱۰ شخصیت مارول که در داستان House Of M تغییر پیدا کردند

داستان House of M که در سال ۲۰۰۵ شروع به انتشار کرد، ماجرایی را رقم زد که در آن مارول به سراغ جمعیت بسیار زیاد جهش یافته‌های خود رفت. اسکارلت ویچ (Scarlet Witch)، که در ...

محمدرضا صفری
نوشته شده توسط محمدرضا صفری | ۱۳ اسفند ۱۳۹۹ | ۱۹:۰۰

داستان House of M که در سال ۲۰۰۵ شروع به انتشار کرد، ماجرایی را رقم زد که در آن مارول به سراغ جمعیت بسیار زیاد جهش یافته‌های خود رفت. اسکارلت ویچ (Scarlet Witch)، که در آن مقطع به سختی می‌توانست جادوی تغییر دهنده دنیای خود را کنترل کند، با گفتن جمله «دیگر جهش‌یافته نه» یک دنیای مجزا خلق کرد. در این دنیای جدید حدود ۹۰ درصد جهش‌یافته‌های دنیای مارول از بین رفته و تبدیل به انسان عادی شده بودند.

WandaVision نیز با ایستراگ‌هایی ریز به داستان House of M اشاراتی کرده و با توجه به روند داستان می‌توان گفت که این سریال به طور غیر وفادارانه‌ای از همین ماجرا اقتباس شده است.

واندا به دلیل یک تراژدی این سه کلمه را به زبان آورد که باعث شد سرنوشت بسیاری از شخصیت‌های دنیای مارول در دنیا و داستان House Of M تغییر پیدا کند. در این مطلب نگاهی می‌اندازیم به اتفاقاتی که برای برخی شخصیت‌های مهم در این داستان رخ داده است.


۱۰. هنک پیم (Hank Pym)

قهرمانی که با عناوین انت من (Ant-Man)/جاینت من (Giant-Man)/یلوجکت (Yellowjacket) شناخته می‌شود در واقع یک دانشمند شدیداً موفق نیز هست. هر کسی نمی‌تواند ذرات هنک (Pym Particles) را بسازد که اجازه می‌دهند یک شخص بتواند با خواست خودش کوچک شود یا رشد پیدا کند. متأسفانه، وقتی هنک وارد پاکت یونیورس (Pocket Universe) اسکارلت ویچ شد، اوضاع برایش تغییر پیدا کرد.

در آن جا، او یک انسان دانشمند در بین تعداد زیادی از جهش‌یافته‌ها شده بود که کنترل دنیا را به دست گرفته بودند. او که برای کار در استارک اینداستریز (Stark Industries) استخدام شده بود، شروع به انجام آزمایشاتی در جهت ایزوله کردن ژن جهش‌یافتگی کرد. با این حال، دکتر هنک مک‌کوی (Hank McCoy) او را از ادامه دادن فعالیت‌هایش باز داشت. در واقع او فکر می‌کرد که پیم در حال انجام فعالیت‌هایی غیرقانونی است چرا که احساس می‌کرد نسل بشر یک نسل محکوم به فناست.

۹. اتو اکتاویوس (Otto Octavius)

طرفداران، اتو را با عنوان دکتر اختاپوس (Doctor Octopus)، یکی از اعضای اصلی ویلن‌های اسپایدرمن، می‌شناسند. در دنیای واندا ماکسیموف (Wanda Maximoff) اما او هیچگاه بازوهای رباتیکی که به ستون فقراتش متصل شده بودند را نداشت. به جایش، اتو یک محقق اتمی بود که دولت ایالات متحده از او می‌خواست درمانی برای جهش‌یافتگی پیدا کند قبل از مگنیتو و جنگجویانش کنترل دنیا را به دست بگیرند.

اتو متوجه شد که جهش‌یافته‌ها یک سیستم ایمنی فوق العاده دارند. او تصمیم گرفت بدون در نظر گرفتن خطر از بین رفتنشان توسط نژاد هومو سوپریور (Homo Superior) به تحقیق در این مورد بپردازد. شاید اتو نیز مثل پیم در حال پیدا کردن راه حلی برای یک نژاد رو به مرگ بود.

۸. بابی دریک (Bobby Drake)

در زمین ۶۱۶، آیس‌منِ (Iceman) ایکس من با روحیه سرزنده‌اش شناخته می‌شد. در حالی که بقیه اعضای ایکس من با جدیت تمام برای انجام وظایفشان صف می‌کشیدند، بابی آماده بود تا جو را عوض کند. اما در پاکت یونیورس جریان چیز دیگری بود.

این نسخه از بابی چندان قابل تحمل نبود و در نهایت سر از یک کمپ توقیف درآورد. یک کمپ که آپوکالیپس (Apocalypse) و سوارانش آن را از بین بردند. به جای این که انجل (Angel) تبدیل به یکی از زیردستان آپوکالیپس شود، بابی از فرصت پیش آمده استفاده و به سواران آپوکالیپس پیوست.

۷. سنتری (Sentry)

در داستان House Of M، رابرت رینولدز (Robert Reynolds) یک قهرمان سوپرمن‌طور با نام سنتری نیست. به جایش، او یک کارمند معمولی در یک خانه معمولی و با همسر و پسر معمولی است. با این وجود اما او در درونش فکر می‌کند که یک موجود فرا انسانی با قدرت فراوان و توانایی پرواز است. این گونه رابرت چیزهایی می‌بیند که وجود ندارند.

او به جای این که سعی کند توانایی‌هایش را شکوفا کند و مثل دیگر جهش‌یافته‌ها باشد، به سراغ روان‌شناسی مشهور به نام دکتر استفن استرنج (Stephen Strange) می‌رود. به عقیده این روان‌شناس، رابرت دچار سندروم بند بست (Dead-End Syndrome) شده است، یک احساس نابسندگی که بین نژاد هومو ساپین (Homo Sapien) اتفاق می‌افتد. به بیان دیگر، هیچ شکوه قهرمانانه‌ای در آینده رابرت وجود ندارد.

۶. استیو راجرز (Steve Rogers)

استیو راجرز هنوز هم یکی از گیرنده‌های موفق سرم ابرسرباز در طی جنگ جهانی دوم بود. او به متفقین کمک کرد که در کنار اینویدرز (Invaders)، متحدین را شکست دهند. با این حال، در پاکت یونیورس خلق شده توسط اسکارلت ویچ، او در انتهای اقیانوس منجمد نشد. به جایش، استیو راجرز به زندگی خود پس از جنگ جهانی دوم ادامه داد. او تبدیل به اولین انسانی شد که در سال ۱۹۵۵ توانست روی ماه قدم بگذارد.

در دومین شماره از کمیک House of M، خوانندگان با یک کاپیتان راجرز ۸۹ ساله طرف می‌شوند که زندگی بی‌سر و صدایی را در محله برانکس می‌گذراند. در حالی که ایکس من و اونجرزی که متوجه اتفاقات این دنیا شده‌اند می‌گویند او ارزشی ندارد اما استیو هنوز هم قدرت و استقامت خود را دارد ولی تصمیم گرفته تا دیگر از آن‌ها استفاده نکند.

۵. سم ویلسون (Sam Wilson)

مردی که در زمین ۶۱۶ با نام مستعار فالکون (Falcon) شناخته می‌شود در این دنیا بال‌های مشهورش را ندارد. او حتی بخشی از جنبش مقاومت انسانی نیز (Human Resistance Movement) نیست. در عوض، سم ویلسون یکی از کاراگاه‌های پلیس باقی مانده در نیویورک است که به عنوان انسان شناخته می‌شود.

متأسفانه، با او رفتاری محترمانه نمی‌شود، مخصوصاً توسط لوک کیج (Luke Cage) که جبهه مقاومتی در برابر ساپین‌ها را رهبری می‌کند. وقتی که ویلسون از کیج در مورد حمله‌ای به کینگ‌پین (Kingpin) پرس و جو می‌کند، او سعی دارد تا اعتماد به نفس سم را از بین ببرد. در این دنیا، به نظر ویلسون جانشین خوبی برای کاپیتان آمریکا نخواهد بود.

۴. فنتستیک فور (Fantastic Four)

در دنیای به وجود آمده توسط واندا، چهار فضانورد با رهبری رید ریچاردز (Reed Richards) هیچگاه در معرض تشعشعات کیهانی قرار نگرفتند. به این ترتیب، فنتستیک فور هیچگاه به وجود نیامد. با این اوصاف اما نسخه‌ای رادیکالی از این تیم با نام فیرسام فور (Fearsome Four) توسط ویکتور ون دووم (Victor von Doom) تشکیل شد.

این نسخه از دکتر دووم در نقش رهبر، همسرش اینوینسیبل وومن (Invincible Woman)، پسرش این‌هیومن تورچ (Inhuman Torch) و موجودی که از سنگ‌های نارنجی رنگ ساخته شده و نام ایت (It) دارد، تشکیل شده است. از این گروه، فقط ایت است که طراحی‌ای شبیه به ثینگ (Thing) زمین ۶۱۶ دارد. فیرسام فور با ویلن‌های بین بُعدی نمی‌جنگند و به جایش گوش به فرمان دووم و مگنیتو برای خفه کردن قیام‌های احتمالی هستند.

۳. اما فراست (Emma Frost)

آن‌هایی که داستان اما فراستِ دنیای اصلی مارول را می‌دانند از علاقه او به ثروت و قدرت آگاه هستند. این احساسات حتی وقتی که اِما به ایکس من پیوست نیز خیلی کم‌رنگ نشد. با این که او استعدادی در آموزش دادن به جهش‌یافته‌های جوان داشت اما همیشه احتمال رقابت او با دیگران بود.

در دنیای واندا اَمّا این گونه نبود. با خسته شدن در استفاده از توانایی‌هایش برای دست یابی به اهداف شخصی و مالی، فراست آموزش روان‌شناسی کودک می‌بیند تا به خانواده‌هایی که به جهش‌یافتگی‌های ناگهانی دچار شده‌اند کمک کند. با همین روند او با خلبانی به نام اسکات سامرز (Scott Summers) آشنا می‌شود، با او ازدواج می‌کند و یک زندگی متوسط را در ایالت کنتیکت می‌گذراند.

۲. مگنیتو (Magneto)

از بین تمام کسانی که جادوی واندا روی آن‌ها اثر گذاشته، مگنیتو کسی است که آرزویش به طور کامل تحقق پیدا می‌کند. به جای این که به طور مداوم با دیگر جهش‌یافته‌ها برای برتری بجنگد، او تبدیل به رهبرشان می‌شود و با شکست دادن سنتینال‌ها (Sentinel)، جنگ را به سمت انسان‌ها می‌کشاند.

عوض این که ساپین‌ها را تبدیل به بردگان خود کند، مگنیتو اجازه می‌دهد با به دست گرفتن رهبری دنیا، آن‌ها زندگی خود را داشته باشد. از یک طرف، او نمی‌خواست شبیه به نازی‌هایی شود که اعضای خانواده‌اش را از بین بردند. از طرف دیگر اما مگنیتو می‌دانست که انسان‌ها در عرض چند نسل منقرض خواهند شد.

۱. اسپایدرمن

با این که به نظر همه با ورودشان به پاکت یونیورس تحت تأثیر قرار گرفتند اما پیتر پارکر (Peter Parker) متفاوت‌ترین واکنش را داشت. پارکر در این دنیا خیلی خوش‌شانس بود و همین باعث شد تا به محض این که فهمید در چه دنیایی قرار دارد ناامید شود.

پیتر یک زندگی عالی داشت. او با گوئن استیسی (Gwen Stacy) ازدواج کرده و عمو بن هم هنوز زنده بود. با این حال، وقتی مردم متوجه شدند او یک ساپین است، خودش و خانواده‌اش در معرض خطر قرار گرفتند. خیلی طول نکشید که پیتر متوجه شرایط واقعی این دنیا شد. قطعاً او با این اتفاقات خوش‌حال نمی‌ماند.


به مطالعه ادامه دهید:

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی