ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

سریال

نقد سریال The Falcon And The Winter Soldier (قسمت اول و دوم)

در اولین قسمت از جدید‌ترین سریال MCU، شخصیت‌های سَم ویلسون و باکی بارنز درحالی که تنها هستند و در مشکلات شخصی خود گیر کرده‌اند، همزمان در تلاشند تا با جهانی روبرو شوند که پس از ...

امیر پریمی
نوشته شده توسط امیر پریمی | ۷ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۵:۰۳

در اولین قسمت از جدید‌ترین سریال MCU، شخصیت‌های سَم ویلسون و باکی بارنز درحالی که تنها هستند و در مشکلات شخصی خود گیر کرده‌اند، همزمان در تلاشند تا با جهانی روبرو شوند که پس از شکست «Thanos» کماکان درهم است. به واقع در حالی که سَم ویلسون در تلاش است تا از کشور بدون کاپیتان آمریکا محافظت کند، باکی بارنز یا سرباز زمستان سابق، در تلاش است تا به عنوان یک غیرنظامی به زندگی عادت کند. در ادامه با بررسی و نقد سریال The Falcon And The Winter Soldier همراه ویجیاتو باشید.

نقد سریال The Falcon And The Winter Soldier

نکته‌ای که از همان ابتدا در سریال «The Falcon And The Winter Soldier» خودنمایی می‌کند این است که سریال جدید خود را به عنوان یک داستان کاملا متفاوت از WandaVision معرفی می کند. اساساً روزگار «ژانر ابرقهرمانی» که صرفاً بر مبنای شخصیت ماورایی قدرتمند می‌گذرد گذشته است. باید این گونه گفت که از فاز دوم، دنیای سینمایی مارول پروژه‌های مبتنی بر ژانری ساخته است که اتفاقاً شامل ابرقهرمانان هم می‌شود.

برای مثال: کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان یک تریلر سیاسی بود. نگهبانان کهکشان یک اپرای فضایی بود و مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه یک فیلم در ژانر بلوغ و ورود به بزرگسالی بود. حالا سریال فالکون و سرباز زمستان یک اثر اکشن است که با تزریق مضامین سیاسی غنی در داستان جاسوسی، خود را از WandaVision جدا می‌کند.

همانطور که الیزابت اولسن توانست در واکاوی و روانشناسی واندا ماکسیموف در WandaVision فرو برود، حالا آنتونی مکی و سباستین استن نیز در اپیزود اول و دوم این سریال با فرصتی روبرو می‌شوند که به این دو مرد برجسته اجازه می‌دهد تا واقعاً چیزی را که باعث لغزش سَم ویلسون و باکی بارنز در گذشته شده است را کشف کنند. دو اپیزود ابتدایی نشان می‌دهد که پروژه جدید مالکوم اسپلمن به عنوان سازنده اصلی سریال، تجربه تماشای متفاوتی را برای طرفداران MCU نسبت به تجربه‌ای که به عنوان یک کمدی سیتکام سیاه و سفید در وانداویژن داشتند، ارائه می‌دهد.

نقد سریال The Falcon And The Winter Soldier

به طور خاص سازندگان این سریال شش قسمتی با نگاه به شخصیت باکی بارنز (سرباز زمستان)، نوید یک فرو رفتنِ عمیق در وضعیت روانی او را به بیننده می‌دهند. همانطور که در این دو قسمت دیده می‌شود، باکی با کابوس دیدن، از اقدامات گذشته خود روی قربانی‌هایش رنج می‌برد. صحنه آغازین وی به عنوان سرباز زمستان در این سریال، هواداران را تحریک کرد که باکی به کارهای مزدور گونه خود با نقاب برگشته است، اما در نهایت مشخص شد که این یک بازگشت به عقب است که باک را در طول خواب آزار می‌دهد. در یکی صحنه‌های برجسته داستانی این دو اپیزود شخصیت باکی به درمانگر خود می‌گوید: «در واكاندا كمی آرامش داشتم. و غیر از این، من فقط 90 سال است که از یک مبارزه به مبارزه دیگر می‌روم» این گفت و گو خود گویای آشفتگی ذهنی و تنهایی ناامیدانه شخصیت است.

نقد سریال The Falcon And The Winter Soldier

البته سریال در اپیزود اول، ابتدا به سراغ شخصیت فالکون یا سم ویلسون می‌رود. این شخصیت از همان ابتدا درگیر خاطرات و میراث باقی مانده از استیو راجرز یا همان کاپیتان آمریکا است. همچنین مشخص می‌شود که این شخصیت بعد از داستان و ماجراهای نبرد با تانوس به نیروی هوایی ایالات متحده بازگشته و خود را مشغول ماموریت‌های آنجا کرده است.

البته با جلو آمدن داستان معلوم می‌شود که سَم نیز درگیر مشکلات خانوادگی و البته معیشتی است. در واقع مشکلات بی پولی برای انتقام جویان نیز وجود دارد که این نیز بیشتر بار کمدی دارد. مالکوم اسپلمن، نویسنده اصلی، از این فرصت استفاده می کند تا تصویری بزرگتر از مشکلات اقتصادی روزمره، به ویژه مسائل مربوط به نژاد، هنگام مشاهده تلاش سَم برای تأمین وام تجاری، به ما ارائه دهد.

در حالی که اپیزود اول از نظر روایت بیشتر از این موارد چیز زیادی به ما نمی‌دهد، اما نکات قابل توجهی در مورد اینکه در ادامه به کجا خواهیم رفت ارائه می‌کند. برای مثال گروهی آنارشیست معروف به «Flag-Smasher» به عنوان کسانی توصیف می‌شوند که فکر می‌کنند در هنگام بشکن مرگبار تانوس جهان بهتر بود. به طور خلاصه، این بچه‌ها طرفدار تانوس هستند و به نسل کشی تایتان دیوانه به عنوان چیزی شبیه به پیشگویی نگاه می‌کنند. همچنین قابل ذکر است که اعضای این جناح سرکش دارای نوعی قدرت تقویت شده هستند که به عقیده بسیاری نتیجه سرم فوق‌العاده سرباز است.

نقد سریال The Falcon And The Winter Soldier

با توجه به اینکه 80 سال به طور متعارف چنین سِرُمی وجود داشته است، غیر منطقی نیست که فکر کنیم چند نفر از انسان‌های بد مبتنی بر سبک هرج و مرج می‌توانند دست روی آن بگذارند. به هر حال، یک فاصله پنج ساله وجود داشته است که احتمالاً شاهد بسیاری از رفتارهای غیرقانونی بوده. جهان تا سال 2023 در فیلم Avengers: Endgame بسیار پایدار به نظر می‌رسید، اما این احتمال وجود دارد که در اوایل این نیمه جدید بعد از اقدامات تانوس، هرج و مرج بر جهان داستانی مارول سلطنت کند. اما در پایانِ اپیزود اول شاهد معرفی کاپیتان جدید آمریکایی که طرفداران کمیک او را با عنوان نماینده آمریکا می‌شناسند، هستیم.

شخصی که بعنوان نماد بعدی کاپیتان آمریکا از او یاد می‌شود، جان واکر است؛ شخصیتی از کمیک‌ها که به عنوان عامل ایالات متحده معروف است. مانند هر دو شخصیت استیو و باکی در MCU ، واکر نیز از طریق یک سری آزمایشات، قدرت فوق العاده‌ای در کمیک‌ها بدست آورد، گرچه باید منتظر ماند و دید که چگونه این شخصیت و ویژگی‌های او به فالکون و سرباز زمستان منتقل می‌شود. اما با نمایش اپیزود دوم مشخص شد او توانایی‌های فوق بشری دارد، ظاهراً دولت ایالات متحده موفق به تکرار سِرُم فوقِ سرباز مورد استفاده برای تغییر ژنتیک استیو راجرز در او شده است.

نقد سریال The Falcon And The Winter Soldier

واکر در کمیک‌ها شرور نیست، اما روش‌های مبارزه با جرم او بی رحمانه است و فشار کاپیتان آمریکا بودن در نهایت برای او زیاد می‌شود. همانطور که برای اولین بار وارد MCU می‌شود ، واکر شغلی را که برای سام ویلسون در نظر گرفته شده بود، به عهده می‌گیرد، اما او این کار را اساساً به عنوان ابزاری برای دولت ایالات متحده انجام می‌دهد. (به یاد داشته باشید که کاپیتان آمریکا نیز به عنوان یک ماشین تبلیغاتی صرف آغاز شد.) با وجود اینکه جهان پس از پنج سال هرج و مرج و خلأ هنوز در حال اصلاح است، جالب خواهد بود که ببینیم دولت برای او چه برنامه ریزی کرده است.

اما جدا از بحث داستان باید به تیم بازیگری سریال نیز نگاهی داشته باشیم. کاریزمای مکی به عنوان فالکون و ستاره اصلی در طول این دو قسمت قابل لمس است. انرژی او به طور مناسب در کل اپیزودها جریان دارد، و در صحنه‌های اکشن نیز جذاب است و در عین حال اعتماد به نفس خوبی را برای لحظات محکم خود به ارمغان می‌آورد. مانند هر بازیگر بزرگ، مکی هنرمندانی را که نمایش را با آنها به اشتراک می‌گذارد ارتقا می‌دهد. در مورد سباستین استن نیز این موضوع صدق می‌کند. این مجموعه قرار است مغز سایبورگی سرباز زمستان را آن طور که قبلاً ندیده بودیم کشف کند و استن درد، پشیمانی و پریشانی چندین دهه را باید به بیننده منتقل کند.

تمام تنظیمات و پرداخت‌های اپیزود اول سریال به بازیگران اصلی این امکان را می‌دهد تا شخصیت‌های خود را در قسمت دوم به طور طبیعی به سطوح مختلفی برسانند و این کار را نیز به درستی می‌کنند. آنتونی مکی می‌تواند یک طرف کمدی و خونسردتر از سم ویلسون را به نمایش بگذارد اما همچنین لحظات دراماتیک دیگری نیز دارد، مهمترین آنها هنگام رویارویی با باکی در مورد مخفی نگه داشتن اوضاع ایزایا بردلی به عنوان یک سرباز سیاه پوست است.

در بحث فنی سریال نیز باید گفته شود که «The Falcon And The Winter Soldier» هیچ کمبودی را برای بیننده تداعی نمی‌کند. سکانس‌های اکشن از زمان شروع سریال عظیم و به همان اندازه سینمایی هستند. و پریدن از مکانی به مکان دیگر این احساس روایت را بیشتر شبیه به یک ماجراجویی جهانی می‌کند. همانطور که از تریلرها مشخص بود، نما‌ها و قاب‌هایی که در آن بیننده فالکون را در آسمان دنبال می‌کند، کاملاً زیبا هستند. همچنین بدلکاری‌ها و مبارزات نیز بسیار سرگرم‌کننده به نظر می‌رسند.

اما در نتیجه باید گفت: اپیزود اول و دوم سریال فالکون و سرباز زمستان از همان قاب اول خود را به عنوان یک داستان کاملا متفاوت از WandaVision به بهترین شکل ممکن تثبیت می‌کند. اما این به منظره یک دست آورد بزرگ نیست. چرا که شمایل اثر در ظاهر به شدت شبیه به گذشته مارول و فیلم‌های برادران روسو است. بنابراین شاید سریال دارای استقلال داستانی باشد، اما از نگاه فُرمی سریال جدید مارول نکته خاصی ندارد. در اصل، این یک مقدمه اکشن و کوتاه برای دو نفر از محبوب ترین قهرمانان MCU است. پس در ادامه باید انتظار یک اکشن بلاک‌باستری مارولی را داشته باشیم.

نقد سریال The Falcon And The Winter Soldier

سریال WandaVision یک پدیده خاص بود و بخشی از موفقیت این نمایش نتیجه رمز و راز جذاب درون آن بود. اما Falcon and the Winter Soldier قول می‌دهد تجربه بسیار متفاوتی را برای بیننده تداعی کند؛ تجربه‌ای که به روشی کاملاً خطی تر گفته می‌شود و جاسوس بازی و اکشن بسیار بیشتری نسبت به وانداویژن را به ارمغان می‌آورد. بنابراین، سریال جدید مارول در مورد کشف کردن چیزی پنهان نیست. بلکه این اثر در مورد واکاوی شخصیت‌ها است. اما یک مشکل وجود دارد و آن وابستگی شدید سریال به جهان تاریک پس از پایان بازی است.

مارول یک بار از این ترفند برای سریال WandaVision استفاده کرد، اما اگر Falcon and the Winter Soldier نیز یک فصل تلویزیونی کامل را برای بازیابی مجدد آن حوادث سپری کند، ما به عنوان بیننده با این روایت مشکل اساسی خواهیم داشت. نقطه قوت جهان سینمایی مارول همیشه ارتباط متقابل آن بوده است. شما باید انتقام جویان را تماشا می‌کردید تا بفهمید چرا تونی استارک در فیلم Iron Man 3 افسرده است و باید همه فیلم های Thor را تماشا می کردید تا واقعاً بفهمید چرا او در پایان بازی اینقدر دست و پا گیر است.

نقد سریال The Falcon And The Winter Soldier

اما همانطور که مارول یک دوره جدید و پررنگ را آغاز می‌کند (استودیو آن را فاز 4 می‌نامد، اما با این رویدادها ادامه حماسه ممکن است عنوان مناسب تری باشد)، زمان آن فرا رسیده است که این کمپانی برخی از این رشته‌های بهم پیوسته را از بین ببرد. در غیر این صورت، جهان MCU هرگز چیزی بیشتر از یک دنیای ابرقهرمانی غمگین نخواهد بود که منتظر اتفاق بزرگ بعدی است.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی