ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

نقد فیلم The Courier – قاصدی برای جلوگیری از جنگ سرد

پس زمینه جنگ سرد برای نویسندگان و فیلمسازان یک دوره جذاب است که با تصویری دراماتیک و پیچیده از جزئیات جاسوسی و جذابیت آثار کلاسیک نوآر گره خورده است. همچنین رمز و راز کاخ کرملین ...

امیر پریمی
نوشته شده توسط امیر پریمی | ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ | ۲۰:۲۶

پس زمینه جنگ سرد برای نویسندگان و فیلمسازان یک دوره جذاب است که با تصویری دراماتیک و پیچیده از جزئیات جاسوسی و جذابیت آثار کلاسیک نوآر گره خورده است. همچنین رمز و راز کاخ کرملین و شیوه‌های جاسوسی در این دوران سنگین و نوستالژیک باعث ایجاد سوژه‌های عالی و جذاب شده است. حالا فیلم قاصد یا «The Courier» یک اثر درام با محتوای جاسوسی است که می‌خواهد در روزگار شلوغ آثار بلاک‌باستری در این ژانر، مسیر متفاوت و ملایمی را دنبال کند. در واقع سازندگان این فیلم می‌خواهند به لطف یک روایت مستند و واقعی، داستانی جاسوسی را با محوریت یک شخصیت تاریخی با بازی بندیکت کامبربچ روایت کنند. در ادامه با نقد فیلم The Courier همراه ویجیاتو باشید.

تا زمانی که جنگ سیاسی بین ابرقدرت‌ها وجود داشته باشد، جاسوسی نیز وجود خواهد داشت؛ در واقع همیشه دسته‌ای از افراد بوده‌اند تا برای به دست آوردن دست برتر کشورشان در جهان، اطلاعات حیاتی کسب کنند. بنابراین با وجود چنین رویکردی در سیاست‌ کشور‌های بزرگ، تولید فیلم‌های جاسوسی نیز در سینما‌ها رواج خواهد داشت. از طرفی باید توجه کرد دنیای جاسوسی موضوعی جذاب است و خروجی آن نیز فقط به اکشن‌های عظیمی مانند جیمز باند یا جیسون بورن خلاصه نمی‌شود.

مجموعه فیلم‌های متنوعی وجود دارد که داستان‌های بسیار صمیمی‌تر و متمرکز بر شخصیت را در این شاخه تهیه و تولید می‌کنند و به جای نمایش اکشن مجلل، از طریق تمرکز بر شخصیت پردازی آرام می‌توانند تنش نیز ایجاد کنند. چنین آثاری یک فرصت شگفت انگیز برای کشف یک شبکه جذاب سیاسی هستند که معمولاً چرخش‌های چشمگیری را نیز شامل می‌شوند. حالا فیلم قاصد یا «The Courier» نمونه‌ای از این آثار ملایم جاسوسی است که به جای برخی از سکانس‌های اکشن شلوغ، متمرکز بر یک شخصیت است که با اجرای بسیار ستودنی بازیگرش بهتر نیز به چشم می‌آید.

قاصد یک فیلم جاسوسی است که ساختار آن کاملاً نشان دهنده یک فیلم جاسوسی نیست. این مفهومی است که هم برای فیلم کار می‌کند و هم جواب نمی‌دهد. از جنبه مثبت، این داستان باعث می‌شود که ماجرا عمدتاً حول انسانی ترین عناصر آن بچرخد: دوستی فرامرزی، روابط خانوادگی و تمایل به انجام کار خوب و محافظت از دیگران. در حالی که تماشای یک فیلم باند شما را به یک تخیل هیجان انگیز درباره کارهای جاسوسی می‌کشاند، اما قاصد شما را با واقعیت آشنا می‌کند.

از جنبه منفی این ایده باعث می‌شود فیلم کمتر شبیه به تریلر جاسوسی باشد که احتمالاً انتظار دارید. برخی از دسیسه‌ها وجود دارد. (مخصوصاً در پایان، اما من از نظر هیجان مطمئناً این اثر را آهسته سوز یا کسل‌کننده می‌نامم.) اما نکته موضع گیری شخصیت وین این است که او یک تنه کارهای جاسوسی فعالی انجام نمی‌دهد. چرا که او تنها یک پیک یا قاصد است. با این حال فیلم کاملاً بدون هیجان نیست، اما بسیاری از درام‌ها در سطح شخصی‌تر اتفاق می‌افتد. بنابراین اگر در کل انتظار دیدن جوسازی شدید جاسوسی را دارید، از دیدن این اثر ناامید خواهید شد.

داستان این فیلم در اوج جنگ سرد و در اوایل دهه 1960 رُخ می‌دهد؛ در زمانی که اصطکاک بین دو ابرقدرت جهانی در حال شدت گرفتن است، شخصی به نام اولگ پنکوفسکی به عنوان یک مقام عالی رتبه در اتحاد جماهیر شوروی، تصمیم می‌گیرد اخبار مشکوک دولت خود را در عوض امتیازاتی در اختیار دولت آمریکا قرار دهد. او به طور مخفیانه با آژانس‌های اطلاعاتی خارجی تماس می‌گیرد و این شروعی است بر یک ماجراجویی جاسوسی. بعد از این اتفاق CIA و MI6 با طرحی موافقت می‌کنند که شامل جذب یک فروشنده غیرنظامی، به نام Greville Wynne (بندیکت کامبربچ) به عنوان جاسوس می‌شود، هدف این انتخاب استفاده از شغل وی به عنوان پوشش است.

در ابتدا شخص گرویل وین برای انجام این کار مردد است، اما پس از اسرار سرویس‌های جاسوسی و تحلیل شروع یک جنگ اتمی در صورت عدم انجام این ماموریت، او به مسکو سفر می‌کند و در پوشش یک تاجر پیام‌ها را با موفقیت از اتحاد جماهیر شوروی به لندن منتقل می‌کند. اما با پیشرفت این داستان شخص وین به زودی باید با گزینه‌های دشواری در مورد ایمنی خود و یک اعتماد به نفس مطمئن روبرو شود که او را خیلی بیشتر در معرض خطر قرار می‌دهد. جاذبه اصلی در این فیلم شخص کامبربچ است و تماشای او در یک اجرای واقعا عالی نکته بسیار حیرت انگیز این کار است. اجرای او در نقش وین یک کاریزمای طبیعی را به بیننده ارائه می‌دهد که باور پذیر و معتبر است و منجر به یک شخصیت جالب می‌شود که مخاطب به راحتی در تار و پود آن فرو می‌رود.

داستان قابل توجه گرویل وین که باعث بروز یک زندگی پرتنش و زنده در فیلم می‌شود؛ به نظر بهترین فیلم جاسوسی دهه 70 است که پنج دهه دیرتر و در زمان حال ساخته شده؛ روایتی که به احتمال زیاد شما را به خاطر بازی کامبربچ جذب خواهد کرد. در ابتدای فیلم شخصیت او یک تاجر طبقه متوسط بریتانیایی در اوایل دهه 1960 است، فروشنده‌ای که مهارت‌های اصلی او شامل نگه داشتن مشروبات الکلی و خوش گذرانی با مشتری‌های احتمالی برای تأمین هزینه‌های زندگی است.

بدون شک حضور تصادفی یک شهروند عادی در دنیای پیچیده‌ای از اسرار و جاسوسی سوژه جذابی است و کامبربچ با درک درست از این تصویر، کار بسیار باشکوهی برای نقش خود انجام می‌دهد. کامبربچ در نمایشی که در میان بهترین کارهای این بازیگر قرار دارد، روح خود را به نقش وین می‌بخشد. در اواخر فیلم نیز به لطف افزایش حجم لحظات دراماتیک در جریان داستان، او بار دیگر بینندگان را تحت تأثیر نمایش فیزیکی و احساسی خود قرار می‌دهد؛ لحظاتی که شخصیت او با متانت، روح خرد شده یک انسان را به نمایش می‌گذارد. مهارتی که کامبربچ با آن می‌تواند تیز بینی و ملودرام موثر را به کار گیرد، اجرای او را به تصویری پویا و جذاب تبدیل می‌کند.

اما مشکل این فیلم با چنین بازی درخشانی توسط کامبربچ، در فیلمنامه به ظاهر قدیمی و لحن کهنه آن خلاصه می‌شود. در دهه 70 و 80 میلادی، سینمای هالیوود این نوع آثار پارانوئید گونه جاسوسی و پرتنش را با نظم و دقت مختلف روانه سینما‌ها می‌کرد. آثاری چون «مکالمه» ساخته فرانسیس فورد کاپولا، «بسته» ساخته اندرو دیویس، «پرونده ایپکرس» ساخته سیدنی جی فیوری و «سه روز کرکس» به کارگردانی سیدنی پولاک از جمله این فیلم‌ها هستند. مکالمه‌های آتشین و منظره‌های سرد این آثار به قدری بینندگان را تحت تاثیر قرار می‌داد که پس از تماشای این فیلم‌ها، به طرز ناجوری همه به اطرافیان ناشناس خود مشکوک می‌شدند.

حالا فیلم قاصد یا «The Courier» با شمایلی نزدیک به این آثار سزاوار حضور در میان آن فیلم‌های کلاسیک است؛ چرا که اساساً این کار سینمایی فیلمی است که می‌توانست چندین دهه پیش اکران شود و در اوج بازی‌های اشخاصی چون وارن بیتی، مایکل کین یا رابرت ردفورد، با اجرای آن‌ها در این نقش‌ها، بهتر دیده شود. به طور کلی شخص دومینیک کوک به عنوان کارگردان، این درام جاسوسی را به نحوی هدایت می‌کند که هرگز خیلی شیک نباشد، اما در کل برای بیننده موثر باشد. وجود یک لحن دارای ثبات به سبک آثار کلاسیک در فیلم «قاصد»، یک روایت عادی از دسیسه‌های سیاسی را ایجاد می‌کند که تأثیر چشمگیری به تنش و درام اثر نمی‌بخشد.

گرچه داستان جاسوسی و دسیسه‌های بین المللی فیلم بر اساس یک حادثه واقعی ساخته شده است، اما فیلم قاصد علاقه کمتری به کاوش در واقعیت‌های پیچیده جنگ سرد دارد؛ زیرا فیلمساز در این کار می‌خواهد برخی از جنبه‌های هنری تاریخ گذشته در سینمای جاسوسی را دوباره زنده کند. اما این عمل هم روند فیلم‌ را کند کرده است و هم مخاطبان را از مسیر خود داستان دور کرده است. برای مثال فیلم آغشته به یک پالت بصری عمداً کسل‌کننده و سرد است که می‌خواهد فضای خاکستری آثار کلاسیک این ژانر را تداعی کند. با این اوصاف، چیزهای زیادی نمی‌توان در مورد درگیری‌های جهانی از The Courier آموخت؛ همچنین زیبایی شناسی جاسوسی کار نیز بسیار آشنا و سطحی است.

در نتیجه باید گفت فیلم قاصد با وجود ضعف‌های مهم در پرداخت شخصیت‌های مکمل و ایجاد عمق احساسی در روند داستان، اگرچه ممکن است رقیب تریلرهای جذاب و سریع جاسوسی در جهان نباشد، اما یک تلاش معمولی برای ادای احترام به سینمای کلاسیک جاسوسی است. تلاشی که فیلمنامه آن جایی است که گسل‌های اصلی فیلم در آن نهفته است. بنابراین همین گسل‌ها فیلم را خسته کننده نمایش می‌دهند و با پیشرفت داستان، صمیمیت اثر نیز از بین می‌رود و همین امر باعث ضعف ارتباطات عاطفی با شخصیت‌ها و اساساً ضعف کُلیت کار می‌شود. بنابراین، فیلم قاصد تقریباً به تمامِ معنا یک تریلر جاسوسی کلاسیک است، آن هم با هر کلیشه‌ای که احتمالاً فکر می‌کنید در آن‌ها وجود دارد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی