نقد فیلم Oxygen – اولین فیلم بزرگ علمی تخیلی در مورد همهگیری کرونا
اگر روزی از من بپرسند که آیا ترجیح من بین بیدار شدن در جعبهای تابوت گونه که هیچ راه گریزی برای فرار از آن وجود ندارد و به آرامی به پایانم نزدیک میشوم یا پاره ...
اگر روزی از من بپرسند که آیا ترجیح من بین بیدار شدن در جعبهای تابوت گونه که هیچ راه گریزی برای فرار از آن وجود ندارد و به آرامی به پایانم نزدیک میشوم یا پاره پوره شدن توسط تیرکس در وسط پارک ژوراسیک کدام است، به سرعت پاسخ میدهم: خورده شدن توسط همان تیرکس؛ اما چرا؟ چون ما سینما دوستان تقلا کردن و نفس نفس زدن زجر آورِ اوما تورمن وقتی زنده در یک تابوت به خاک سپرده میشود را با فیلم «بیل را بکش» و فشار سنگین، مرگ آور و فراموش نشدنی رایان رینولدز را در فیلم «Buried» تماشا و به گونهای تجربه کردهایم؛ اما گفتن این حرف چه فایدهای برای شرح فیلم اکسیژن دارد؟! پاسخ ساده است: چرا که فیلم جدید اکسیژن درست در همین مسیر مخوف قرار دارد. در ادامه با نقد فیلم Oxygen همراه ویجیاتو باشید.
داستان فیلم «Oxygen» به این شرح است که: زنی در یک محفظه برودتی (سرمایشی) از خواب بیدار میشود و هیچ خاطرهای از نحوه رسیدن خود به آنجا ندارد و این درحالی است که او باید قبل از اتمام اکسیژن محفظه راهی برای نجات خود پیدا کند. تصور کنید از خواب بیدار میشوید و نمیدانید چه کسی یا کجا هستید، تازه با این شرایط، در یک فضای تنگ و به اندازه یک تابوت به یک میلیون لوله نیز متصل شدهاید که ظاهراً از آنجا گریزی به بیرون نیست. حال تصور کنید که همانطور که در آنجا هستید، یک نمایشگر که میزان اکسیژن باقیمانده در فضای ساکن شما را نشان میدهد نیز به آرامی رو به پایین میآید و به صفر نزدیک میشود...
فیلم اکسیژن به کارگردانی الکساندر آجا سازنده فیلم موفق «Crawl» ساخته شده؛ این اثر از منظر ژانر یک هیجان علمی تخیلی فرانسوی است که ترس و وحشت جذابی را به مقوله بقا در فضای بسته و کلاستروفوبیک اضافه کرده است. آجا سابقه خوبی در ساخت فیلمهای پر از ترس و وحشت دارد، اما اکسیژن یکی از اولین تریلرهای روانشناختی این کارگردان و تهیه کننده فرانسوی است که روشهای غیرخشونت آمیز را برای ترساندن مخاطب معرفی میکند.
فیلم اکسیژن چرخش آینده نگرانهای را در مقوله بقا در فضای بسته ایجاد میکند؛ اما چرا؟ چون وقتی شخصیت اصلی آن لیز (ملانی لوران) در غلاف برودتی بیدار میشود، هیچ خاطرهای از اینکه کیست یا چرا آنجاست ندارد. فیلمساز برای بدتر کردن شرایط، به بیننده و شخصیت اصلی میگوید که هیچ کس در این نزدیکی برای نجات این شخص نیست و سطح اکسیژن محفظه نیز از 100 به 33 درصد کاهش یافته است. بنابراین با همین ایده اولیه، هوش از سر بیننده میپرد و به درون هیجانات و معماهای مجهول فیلم پرتاب میشود.
اگرچه فیلمنامه این اثر سالها پیش توسط «Christie LeBlanc» نوشته شده است، اما موضوعاتی که شخصیت مرکزی لیز با آن سرو کار دارد، مستقیماً از مفاهیم موجود در همه گیری Covid-19 برداشته شده است. برای مثال: از دست دادن نزدیکان، غم و اندوه، انزوا و ناامیدی همه مفاهیمی هستند که فیلم اکسیژن سعی میکند آنها را واکاوی کند؛ همچنین ارتباط ایده فیلم با اکسیژن و جیره بندی آن کاملاً تبیین کننده شرایط نابسامان این روزهای جهان است.
سال 2020 برای اکثر مردم سال خوبی نبود. بین همه گیری COVID-19 و ادامه درگیریهای سیاسی درون جهان، بسیاری از مردم تشخیص دادند که جامعه ما تا چه اندازه شکننده است. فیلم اکسیژن از شبکه نتفلیکس با این ایدهها بازی میکند، حتی به ویروسی (البته خیالی) اشاره میکند که میلیونها نفر را کشته است. دشوار است که به تمام حوادث فاجعه بار امروز بشریت فکر نکنیم و با تلاش همه از جف بیزوس گرفته تا ایلان ماسک برای رساندن بشریت به مریخ و فراتر از آن، ممکن است آینده بشر در میان ستارهها باشد.
خطر اسپویل فیلم: برای مثال: همانطور که شخصیت لیز حافظه خود را در طول فیلم تحریک میکند، متوجه میشود که گذشته او آنقدر گلگون و زیبا نیست که فکر میکرد. سفر او در خاطراتش زمانی ناخوشایند به نظر میرسد که او متوجه میشود که عزیز خود را به دلیل ویروسی کشنده چون ویروس کرونا از دست داده است. ممکن است این فیلم به عنوان یک اثر همه گیر یا ویروسی در نظر گرفته نشده باشد، اما این رویکرد داستانی هرچند محدود همان چیزی است که باعث بهتر شدن آن میشود. (پایان خطر اسپویل)
چرا شخصیت لیز با بازی ملانی لوران در این محفظه تابوت مانند برودتی قرار دارد؟ اصلاً این محفظه کجاست؟ لیز قبل از این چه کسی بوده؟ این سوالاتی است که ذهن بیننده را در طول تماشای فیلم به خود مشغول میکند؛ بنابراین اکسیژن آنقدر پر از پیچ و خم است که گفتن هر چیز دیگری از خط داستانی فیلم، خطر از بین بردن لذت را برای بیننده هدف دارد. فیلمنامه Christie LeBlanc باعث میشود شما حدسهای زیادی بزنید که وضعیت لیز چگونه است. اما وقتی فکر میکنید، معمایهای فیلم را فهمیدهاید، ناگهان فیلم یک قطعه دیگر از رازهایش را رونمایی میکند که مفهوم قبلی شما را به عقب میاندازد.
یکی از بزرگترین چالشهایی که یک فیلم در یک فضای محدود باید با آن درگیر شود این است که چگونه مشخص شود شخصیت اصلی خارج از این سناریو دارای شانس است؛ یا اینکه چگونه حتی میتواند با دنیای خارج ارتباط برقرار کند. بنابراین فیلم اکسیژن با فراموشی ذهنی لیز و خلق یک مالیخولیایی به ظاهر روانی، سطح دیگری از چالش را در بیننده ایجاد میکند. راه حل فیلم برای این مسئله ترکیبی از فلاشبکهای سریع درون حافظه لیز و مکالمه او با افرادی است که لیز از طریق MILO (اپراتور یا هوش مصنوعی گویای درون محفظه) با آنها تماس میگیرد.
با این اوصاف اکسیژن با انتخاب یا عملکرد یک بازیگر ضعیف به راحتی میتوانست از بین برود، اما ملانی لوران در این فیلم چیزی واقعاً قابل توجه را ارائه میکند. لوران در مواجهه با وظیفه دلهره آور نقش خود در برابر نور آبی و برخی صداهای متفرقه و فشار وارده از محیط بسته، هر لحظه اجرای خود را میخکوب کننده به اجرا در آورده است، خواه این اجرا در حالت وحشت باشد یا عزم راسخ، ناامیدی یا عصبانیت، او نهایت تلاشش را کرده است. هر نفسِ کوتاه او یا هِق هِق گریهاش یا جیغش به شما یادآوری میکند که میزان اکسیژن درون محفظه به سرعت در حال کاهش است.
لوران در ابتدای فیلم شخصیتی را به بیننده معرفی میکند که از خود چیزی نمیداند؛ اما او رفته رفته این شخصیت ناشناس را به قهرمانی تبدیل میکند که بلافاصله میتوانیم ریشههای درونی آن را بگیریم و با او همدلی کنیم. برای مثال وقتی او نَفسش را در جای جایِ این فیلم حفظ میکند تا اکسیژن را باقی نگاه دارد، ما نیز خودمان را در تنش او شریک میبینیم. همچنین لازم به ذکر است که با توجه به فضای تابوتی که این شخصیت در آن محصور شده است، او احساسات خود را در یک مونولوگ در حال اجرا، فلاش بکهای مداوم و حالات صورت که هفتهها با شما خواهند ماند، به مخاطب منتقل میکند.
جالب است بدانید آخرین فیلم علمی تخیلی نتفلیکس یعنی «Oxygen» اولین بار در سال 2017 با حضور ان هتوی در نقش اصلی وارد پروسه تولید شد. اما با شکل گیری مشکلات فراوان در مسیر تولید فیلم، در سال 2020 نومی راپاس جایگزین هتوی شد، اما این نسخه نیز از هم پاشید. سرانجام، ملانی لوران ستاره سینمای فرانسه جایگزین راپاس شد و الکساندر آجا اکسیژن را به یک فیلم فرانسوی زبان تبدیل کرد که اکنون در Netflix منتشر شده است. معمولاً این میزان گردش افراد در پروسه تولید فیلم، یک زنگ خطر برای کیفیت نهایی آن اثر است؛ اما ظاهراً این اتفاقات برای اکسیژن اینطور نبوده است. علت اصلی این رویداد یا موفقیت، انتخاب شخصی به نام «Alexandre Aja» در مقام کارگردان است.
به لطف هدایت آجا، فیلم اکسیژن توجه بیننده را از همان ثانیههای ابتدایی به خود جلب میکند و مخاطب تا به پایان هرگز آن توجه را رها نمیکند. الکساندر آجا با کارگردانی قدرتمند خود بار دیگر تسلطش را بر اداره محیطهای بسته پس از فیلم «Crawl» را اثبات میکند. آجا با آخرین فیلم خود یعنی اکسیژن، محدودیتهای جسمی بیشتری را نسبت به فیلم قبلیاش در زمینه داستان پردازی ایجاد کرده، اما او همچنان به همان اندازه که در فیلم «Crawl» تعلیق ایجاد میکرد، اینجا نیز توانایی ایجاد زنگ خطر را در مخاطبان خود دارد.
دوربین الکساندر آجا قسمت عمدهای از فیلم را در نزدیکی صورت لوران میماند و او را در حلقه MILO یا چراغهای سفید و آبی درون محفظه قرار میدهد. بنابراین کل فیلم، به غیر از فلاش بکها، در این فضای تنگ که آجا از هر زاویهای آن را میگیرد، اتفاق میافتد. نتیجه یک تجربه کاملاً کلاستروفوبیک است که مطمئناً ترس را القا میکند، حتی اگر این فیلم را در یک فضای باز تماشا کنید، آن فشار درون محفظه را احساس خواهید کرد. در حالی که اکسیژن دقیقاً یک فیلم ترسناک نیست، اما باعث ایجاد ترسهایی عمومی میشود. با این اوصاف فیلم اکسیژن بعد از بیش از یک سال انزوا به دلیل بیماری همه گیر COVID-19، ترس از تنهایی و نابودی را برای بیننده طنین انداز میکند.
در حالی که اکسیژن به عنوان یک فیلم علمی تخیلی به بازار عرضه شده، اما مشخص نیست که این داستان نسبتاً علمی، از نظر پژوهشهای علم نوین چقدر واقع بینانه است. اما هرچه این داستان تخیلی، علمی به نظر برسد، بازهم خود فیلم مجموعهای از پیچ و تابهای معمایی است که به یک اُپرای فضایی کاملاً پسا-آخرالزمانی تبدیل میشود. اکسیژن ممکن است مانند یک فیلم علمی تخیلی ساده با بودجه کوچک به نظر برسد، اما در زیر فرض ناب آن یک داستان پُر پیچ و خم از پارانویای همه گیر گونه وجود دارد که بیننده را پای کار نگاه میدارد.
با این اوصاف وقتی همه چیز گفته میشود و به پایان میرسد، اکسیژن ممکن است تأثیر ماندگاری از خود برجای نگذارد؛ بنابراین فیلم اکسیژن را به معنای واقعی کلمه نمیتوان اصیل نامید. اما در حال حاضر، بازهم کاملاً غیرممکن است که شما به عنوان بیننده درگیر مبارزات جذاب شخصیت الیزابت نشوید؛ چون تعلیق پیرامون این شخصیت در طول فیلم کاملاً خفقان آور میشود. به طور کلی، اکسیژن یک تریلر سرعتی و سرگرم کننده است که با قراردادهای ژانر مورد نظرش بازی میکند تا بیننده را روی انگشتان پا نگه دارد.
نتیجه: فیلم اکسیژن با یک فیلمنامه که متفکرانه پیچ و خمهای داستان را برای حداکثر کردن تأثیر احساسی به جلو سوق میدهد، و کارگردانی که به طور جامع یک فضای کلاستروفوبیای ناب را به تصویر میکشد، و البته یک اجرای مرکزی که ما را کاملاً درگیر آشفتگی قهرمان داستان میکند، فوقالعاده سرگرم کننده است.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.