نقد فیلم Woman In The Window – پنجره شکسته
زمانی که آلفرد هیچکاک فیلم پنجره عقبی را ساخت احتمالا حدس نمیزد که ایده نابی را به دنیای سینما و ادبیات ارائه میکند. دید زدن خانه همسایهها و پی بردن به اتفاقی ناگوار در خانه ...
زمانی که آلفرد هیچکاک فیلم پنجره عقبی را ساخت احتمالا حدس نمیزد که ایده نابی را به دنیای سینما و ادبیات ارائه میکند. دید زدن خانه همسایهها و پی بردن به اتفاقی ناگوار در خانه آنها، از آن مسائلی است که ممکن است برای هرکسی پیش بیاید و موضوع دور از ذهنی نیست؛ در فیلم Woman In The Window این سوژه با ایدههای جدیدی همراه بوده که میتواند طرفداران ژانر تریلر (هیجان انگیز) را تا حد زیادی راضی نگه دارد. با نقد فیلم Woman In The Window همراه ویجیاتو باشید.
ای جی فینز، نویسنده تازه نفسی در دنیای ادبیات به شمار میرود که اولین کتابش با نام زنی پشت پنجره (یا زنی در پنجره) را سه سال پیش نوشت، کتابی که در بازار کتاب ایران نیز توسط ناشرین مختلفی ترجمه و عرضه شده و توانسته در سطح جهانی نیز به فروش خوبی دست پیدا کند. او که نام اصلیاش دنیل مالوری است آدم کم حاشیهای بوده و با وجود موفقیت بیش از حد کتابش نه تا امروز کتاب دومی نوشته و نه مصاحبههای مفصلی با رسانهها داشته است. با این وجود نباید کتمان کرد که او توانسته با تبحر خاصی که در نویسندگی نشان داده، اولین کتابش را به نتفلیکس با بازیگران درجه یکی بسپرد.
فیلم Woman In The Window داستان زنی به نام آنا را روایت میکند که بیرون هراسی دارد و نمیخواهد پایش را از خانهاش بیرون بگذارد. او تنها زندگی میکند و خبری از شوهر و بچهاش نیست و کارش نیز روانشناسی حوزه کودک است. او خانه طبقه پایین خود را به مردی جوان اجاره داده و با روانشناسش نیز در منزلش ملاقات میکند و زندگی بیحاشیهای را میگذارند تا اینکه با یکی از همسایگانش آشنا میشود و چندی بعد متوجه میشود در خانه این همسایه (ک روبروی منزل او زندگی میکنند) اتفاقات عجیب و غریبی در حال رخ دادن است... .
ساخت یک فیلم اقتباسی وابسته به نظر کارگردان و فیلمنامهنویس میتواند بسیار وفادارانه باشد و یا میتواند تغییرات زیادی در آن اعمال شود. معمولا در فیلمهایی که بر اساس یک کتاب تریلر چهارصد پانصد صفحهای ساخته میشود، این تغییرات به حداقل میرسند. داستان این کتابها به اندازه کافی جذاب است و فیلمنامهنویس تنها سعی میکند آن را در قالبی جدید بازنویسی کند و کمی هم از وسطهای آن بزند. در فیلم زنی پشت پنجره نیز همین اتفاق رخ داده است و فیلم تا حد بسیار زیادی به کتاب وفادار است و تغییراتی جزیی از جمله حذف برخی اتفاقها را انجام داده که به ضرر فیلم تمام شده است.
فیلم ضرباهنگ مناسبی ندارد و تفاوت مدیوم کتاب و مخاطبین یک کتاب با تماشاگران فیلم تریلر در نظر گرفته نشده است. خواننده یک کتاب با شخصیتها آشنا میشود و حوصله بیشتری دارد اما مخاطبینی که پای یک فیلم هیجان انگیز نشستهاند میخواهند چرخ فیلم زودتر به راه بیفتد. چرخدندههای فیلم Woman In The Window خیلی دیر حرکت میکنند و تقریبا یک سوم ابتدایی فیلم ملال آور پیش میرود. در این یک سوم اولیه به جز حضور جولین مور و بازی درخشانش، شاهد بازیگری هنرمندانه دیگری نیستیم و تصمیم کارگردان برای انتخاب زاویه دوربین و تدوین مشوش در برخی سکانسها نیز کمکی به تماشاگر نمیکند تا از احوال پریشان آنا بیشتر آشنا شود.
در واقع فیلمنامه به جای آنکه صریحا در مورد مشکلات آنا صحبت کند و آنها را با تصاویری از بازیگر نشانمان دهد، تصمیم میگیرد بیشتر روی موارد دیگری تمرکز کند و بسیاری از نکات کتاب را فراموش کند. ما قرار است پا به پای بقیه کاراکترها در فیلم به جنون آمیز بودن رفتار آنا پی ببریم و فکر کنیم که او توهم میزند اما این اتفاق به تدریج رخ نمیدهد. کارگردان شعله گاز این شک و تردید را ناگهان در پایان دو سوم میانی فیلم زیاد میکند و بوی سوختگی کاری که میکند مشام تماشاگر را پر میکند. رازهایی که در این بخش از آنا آشکار میشوند نه شوکهکننده هستند و نه همذات پنداری بیشتری با این کاراکتر میسازند، بلکه تقریبا قابل حدس هستند و به خاطر بازی نهچندان خوب ایمی آدامز، چنگی به دل نمیزنند.
به جز ایمی آدامز، کسی مثل گری اولدمن هم با اینکه در نقشی فرعی ظاهر شده و حضور کوتاهی دارد ولی تواناییهایش را به کار نگرفته و بازی بدی از خود برجای میگذارد. کاراکترها برعکس کتاب نپخته هستند و هیچ کدام از آنها برای تماشاگر جذابیت کافی را ندارند. در سکانسهایی که کاراکتر آنا حضور دارد هیچ اتفاق خاصی رخ نمیدهد و سایر بازیگران نیز مانند پیام بازرگانی دائم در حال رفت و آمد هستند و قرار نیست ارزش افزودهای به این داستان وارد کنند. تنها معمای اصلی قصه است که میتواند تماشاگر را تشنه نگه دارد و خود روایت به بدترین شکل ممکن از کتابی بس زیبا و هیجان انگیز اقتباس شده است.
خانه آنا که لوکیشن اصلی فیلم است و بیشتر مدت زمان داستان در آن میگذرد، به سادهترین شکل ممکن طراحی شده و هیچ رنگ و بویی از خلاقیت سینما در طراحی آن دیده نمیشود. خانهای بزرگ که میتوانست تبدیل به یکی از نقاط قوت فیلم بشود و پرسهزنیهای آنا در خانه خود را در جهت پیش بردن داستان و نمایش کاراکتر و پیشینه او به تصویر بکشد اما فیلمساز ترجیح داده آنا دائما روی یک صندلی یا زیر پتو باشد. خانهای که حالا فقط چشمها را خسته میکند؛ درست مانند کاراکتر آنا که به جای جذاب بودن، خستهکننده ظاهر شده است.
کاراکتر آنا و فوبیای خاصی که دارد میتوانستند تبدیل به یکی از کاراکترهای به یاد ماندنی در تاریخ سینما بشوند اما در حال حاضر او کاملا پتانسیل این را دارد که دقایقی پس از نمایش تیتراژ پایانی به کنج فراموشی ذهن تماشاگر کوچ کند.
فیلم Woman In The Window میتواند طرفداران ژانر تریلر را تا حدی زیادی راضی نگه دارد و یک سوم پایانی خوبی را عرضه میکند. فیلمساز در یک سوم پایانی به جبران تمام درجاهایی که در طول مدت زمان فیلم زده میپردازد و پیچش داستانی انتهای فیلم را نیز با اینکه خیلی سریع رو میکند اما میتواند آن را کنترل کند. با این وجود Woman In The Window سه هیچ از منبع ادبی اقتباسی خود عقب است و این موضوع به فیلمنامه نادرست و بازیگرانی که در این فیلمنامه شلخته گیر کردهاند و نمیتوانند خودی نشان دهند و البته بیسلیقگی کارگردان برمیگردد؛ انگاری که فیلم را سرسری ساخته باشد و توجه به جزییات را برخلاف آثار گذشته خود مانند فیلم زیبای «تاوان» را فراموش کرده باشد.
همه عوامل فیلم روی کاغذ جزو قدرهای هالیوود به شمار میروند؛ از فیلمنامه نویس کار گرفته (تریسی لتس که چندین جایزه معتبر گرفته) تا کارگردان و اسامی بازیگران اما فیلم Woman In The Window نشان میدهد که اسامی خوب روی یک کاغذ لزوما به یک محصول عالی و بینقص تبدیل نمیشوند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
ممنون از نقد زیباتون آقای پارساپور