نقد انیمیشن Spirit Untamed – نمایش دوباره پیوند ناگسستنی انسانها و حیوانات
انیمیشن «روح رام نشده» (The Spirit Untamed) اقتباس جدیدی از فرنچایز انیمیشنی «اسپیریت: اسب سیمارون» (Spirit: stallion of the Cimarron) است. عنوان اسب سیمارون در سال 2002 توسط کمپانی Dreamworks ساخته و اکران شد و ...
انیمیشن «روح رام نشده» (The Spirit Untamed) اقتباس جدیدی از فرنچایز انیمیشنی «اسپیریت: اسب سیمارون» (Spirit: stallion of the Cimarron) است. عنوان اسب سیمارون در سال 2002 توسط کمپانی Dreamworks ساخته و اکران شد و استقبال خوبی نیز از این انیمیشن شکل گرفت و Dreamworks تصمیم گرفت با الهام از آن داستان جدیدی بسازد که اول به صورت یک سریال انیمیشنی بود و حالا یک نسخه سینمایی جدید هم ساخته شده است. با ویجیاتو همراه باشید تا درصد موفقیت این کمپانی را در ساخت اثر جدیدش بررسی کنیم.
تمرکز داستان فیلم اصلی روی اسبی به نام «روح» است که اسب وحشی و فراریست و یک مرد آمریکایی بومی در تلاش است تا با آن ارتباط برقرار کند. ارتباط میان روح و مرد بسیار زیبا به تصویر کشیده است و توانسته به خوبی احساسات مخاطب خود را برانگیزد. انیمیشن مذکور توانسته بود در سال 2002 بینندگان خود را با روایت همراه کند و با آهنگ متن بینظیر خود، جایگاهش را در ذهن مخاطبین ماندگار سازد.
روایت روح رام نشده تفاوتهای فراوانی با انیمیشن اصلی دارد که از مهمترین آنان میتوانیم به تغییر جنسیت شخصیت اول آن اشاره کنیم. «لاکی» که دوازده سال دارد؛ در کودکی مادر خود را طی یک حادثه اسب سواری از دست داده است. ماجرای مرگ مادر لاکی در دقایق آغازین انیمیشن به سرعت برای مخاطبین به نمایش درمیآید. این موضوع اعتراض بسیاری از منتقدان را با خود به دنبال داشته است زیرا آنها عقیده داشتند که انیمیشن میتوانست روی این موضوع مانور بیشتری بدهد.
سازندگان در ادامه تلاش کردهاند تا شخصیت لاکی بیشتر پرداخته شود و این مهم نیز تحقق یافته است اما این مطلب باعث شده تا کاراکتر روح به خوبی ساخته نشود. اثر اصلی شخصیت مرد و اسب را در کنار هم رشد داده و به خوبی توانسته این پیوند را به تصویر بکشد اما روح رام نشده از پس این مطلب به خوبی برنیامد است.
حتی میتوان گفت در ساخت شخصیت لاکی کمی اغراق شده است؛ زیرا مهارت مادر او در سوارکاری دلیل محکمی نیست که لاکی نیز در این ورزش از مهارت کافی برخوردار باشد، آن هم بدون آنکه توسط یک بزرگسال آموزش ببیند. گویی سازندگان انیمیشن آنقدر محو ساخت یک دختر قوی بودند، اصول اولیه ساخت یک انیمیشن با محوریت مهارتی مانند سوارکاری را از یاد بردهاند.
مطلبی که اخیراً به دلیل وجود موجهای سیاسی و اجتماعی، گربیانگیر بسیاری از آثار سینمایی شده است. این روزها در تعداد زیادی از فیلمها و سریالهای هالیوودی مشاهده میکنیم که عوامل سازنده اثر با استفاده از حضور یک شخصیت دختر قوی یا یک سیاهپوست فروش اثر خود را در گیشه تامین کنند. البته حضور شخصیت سیاهپوست یا دختر در آثار سینمایی اصلاً موضوع بدی نیست، اینکه توجه بیش از اندازه به این نوع شخصیتها باعث میشود که کیفیت بقیه اجزای سازنده اثر تا حد زیادی کاهش یابد، ناراحت کننده است.
علاوه بر این تعدادی از سوارکاران اظهار داشتهاند که این انیمیشن و طریقه ارتباط لاکی با روح اصلاً به استانداردهای این ورزش نزدیک هم نیست. مبحثی که باعث میشود این اثر از نظر حرفهای اعتباری نداشته باشد و رده سنی مخاطبینش را به سالهای پایینتر منتقل کند و نتوان آن را چندان جدی گرفت.
البته در کنار این موارد نکات قابل توجهی نیز در این اثر وجود داشت که از جمله آنها میتوانیم به طراحی لباس شخصیتهای دختر اشاره کنیم. لاکی هم در لباسهای خود از پیراهنهای بلند و هم به اقتضای شرایط، از بلوز و شلوار استفاده میکند. موضوعی که برخلاف انیمیشنهای دیزنی به دختران نشان میدهد که آنها میتوانند در نوع پوشش خود آزادی کامل داشته باشند و دختران را تبدیل به عروسکهای قدیمی که دامن پف دار داشتند و بس محدود نمیکند. اساسا تغییر جنسیت قهرمان داستان هم بر همین مفاهیم و اصول صورت گرفته و تیم سازنده سعی کردند که بر اساس ترند روز جهان، مخاطبین خردسال دختر را مورد هدف قرار دهند و به آنها درسهایی بدهند که پیش از این به اشتباه بیان میشد.
به جز این مفهوم زیبا که شاید تکراری به نظر برسد اما همچنان جای کار دارد تا بتوان به صورت یک مساله فرهنگسازی شده به آن نگاه کرد؛ مفاهیم دیگری نیز در انیمیشن وجود دارند که ارزش آن را دوچندان میکنند. حفاظت از حیوانات و دفاع از آزادی آنان نیز از معدود نقاط قوت این انیمیشن سینمایی به شمار میرود. حتی این مورد به شکل زیبایی در پایانبندی اثر تاثیر خود را گذاشته است. سازندگان تلاش کردهاند تا کلیشههایی که در ساخت این موضوعات وجود دارد را کنار بگذارند و جور دیگری به این موضوع نگاه کنند. موضوعی که تا حدودی به جذابیت این اثر کمک کرده است.
طنز انیمیشن و استفاده از حیوانات برای ایجاد آن ایده خوبی به نظر میرسد اما به خوبی پیاده نشده است. در نتیجه شوخیها حیوانات و انسانها با یکدیگر پتانسیل کافی برای خنداندن مخاطب بزرگسال را ندارد. البته میتوان گفت صداپیشگان سعی خود را برای ایجاد این طنز در لحن خود کردهاند و اجرای صدا با تلاش وافر آنها به معدود نقاط قوت این اثر تبدیل شده است.
ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر خصوصاً پدر و دختر که معمولاً سختتر در کنار هم قرار میگیرند، نیز از نکات قوت روح رام نشده به حساب میآیند. پدر و دختری که گاهی برای برقراری ارتباط سخت تلاش میکنند و گاهی با وجود عشق زیادشان به یکدیگر نمیتوانند بر سر یک میز بنشینند.
انیمیشن نقاط نفسگیر فراوانی دارد اما نتیجه تمام آنها از قبل برای بیننده مشخص است. اتفاق خاصی در روند داستان به وقوع نمیپیوندد تا تعجب مخاطب را در پی داشته باشد اما لازم به ذکر است که همچکدام از پیروزیها غیر منطقی نیست. امدادهای غیبی بیش از حد غیر قابل باور نیستند اما هیجان خاصی هم در هیچیک از لحظات فیلم به روایت آن تزریق نمیشود تا بیننده را به شگفتی وادارد.
موزیک متن در لحظاتی تلاش کرده تا جای خالی هیجان را با شور و شوق خاص خود پر کند و تا حدودی نیز موفق عمل کرده است. در واقع اگر نخواهیم موزیک متن روح رام نشده را با اثر اصلی مقایسه کنیم؛ روح رام نشده در نوع خودش از آهنگی با ریتم زیبا برخوردارد است.
رنگارنگ بودن صحنههای مختلف انیمیشن توانسته در کنار موزیک متن نمایش چشمنوازی را بسازد به طوریکه اثر لحظاتی با پس زمینه زیبای خود توجه بینندگان را به خود جلب میکند.
روح رام نشده به طور کلی اثر متوسطی به شمار میآید که تاثیرگذار نیست و مطلبی که انتقاد بسیاری از مخاطبین را به همراه داشت، اقتباس ناشیانه از انیمیشن اسب سیمارون بوده است. سازندگان با آنکه حتی تلاش کردهاند از کوههای سیمارون در فیلم خود استفاده کنند اما شخصیتهای نپخته و شوخیهای بچگانه از مهمترین عواملی بودهاند که این اثر اقتباس خوبی از اسب سیمارون سال 2002 به حساب نیاید.
البته بسیاری نیز گمان بردهاند که کمپانی Dreamworks پس از همهگیری ویروس کرونا و سخت شدن شرایط اقتصادی، در تلاش بوده تا با استفاده از نام انیمیشن پرطرفدار خود و اقتباسی نه چندان دلچسب فروشی در گیشه داشته باشد و کیفیت این اثر برای او آنچنان اهمیتی نداشته است. هرچند باید اعتراف کرد دریم ورکس فرنچایزهای مشهورتری داشت که اگر قصدش این بود میتوانست به آنها تمسک بجوید و به نظر نمیرسد فرنچایز اسپیریت برای صرفا «پولسازی» احیا شده باشد.
شاید اگر بدون آنکه نام انیمیشن اسب سیمارون (که در زمان پخش خود بسیار مورد تحسین قرار گرفت) به میان میآمد، این اثر به اکران میرسید، با این حجم از انتقادات برخی منتقدین سینمایی مواجه نمیشد. روح رام نشده از کیفیت متوسطی برخوردار است اما با عنوان اصلی خود و پدر معنوی خود یعنی اسپیریت: اسب سیمارون اصلاً قابل قیاس نیست و احتمالاً نمیتواند جایگاهی در میان آثار انیمیشنی فاخر به دست آورد و به زودی فراموش خواهد شد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
یه انیمیشن عالی رو تبدیل به کارتون دخترونه کردن ??