نقد فیلم John and the Hole – استعارهای ناقص درباره بزرگ شدن
فیلم John and the Hole یا «جان و حفره» یک تریلر روانشناختی است که داستانی درباره پسری که خانوادهاش را در سوراخی در خاک اسیر کرده، روایت میکند. این اثر سینمایی که برای اولین بار ...
فیلم John and the Hole یا «جان و حفره» یک تریلر روانشناختی است که داستانی درباره پسری که خانوادهاش را در سوراخی در خاک اسیر کرده، روایت میکند. این اثر سینمایی که برای اولین بار در جشنواره «ساندنس» به نمایش درآمده بود، دارای فرضیهای جذاب، موضوعات تحریک آمیز و بازیگران فوق العاده است. اما آنچه که ندارد انرژی مناسب برای جمع آوری همه آن عناصر مثبت است. به طور کلی ریتمی نه چندان جالب با یک ایده داستانی جنون آمیز ترکیب شدهاند تا هسته مرکزی این اثر روانشناختی و درام را شکل دهند. در ادامه با نقد فیلم John and the Hole همراه ویجیاتو باشید.
چه میشود اگر کوینِ فیلم «تنها در خانه» به جای رها کردن اعضای خانواده خود، آنها را در جایی مخفی قرار دهد تا بتواند زندگیاش را به تنهایی ادامه دهد زیرا حوصلهاش سر رفته و میخواهد بزرگسال شود؟! حالا فیلم «جان و حفره» با وجود بازیهای خوب و ایده نسبتاً جالب یکی از خسته کننده ترین داستانهای مربوط به یک کودک سفید پوست ثروتمند خشمگین و خسته است که در حال بازی با محیط اطرافش خود دست از هیچ گونه اقدام عجیبی نمیکشد. اما فقدان یک هدف بزرگ است که باعث میشود این فیلم کم رنگتر شود. این اثر فراتر از ایده نمیرود، بچه حوصلهاش سر رفته و احساس میکند که میتواند بدون خانوادهاش زندگی کند و بزرگسالی را تجربه کند، بنابراین تصمیم می گیرد آنها را به چالهای دور بیندازد.
جان پسری 13 ساله است که در طول فعالیتهای روزانهاش خیلی لبخند نمیزند، بازیهای ویدیویی انجام میدهد، تنیس بازی میکند و همیشه سوالات عجیبی میپرسد. اما یک روز جان تصمیم میگیرد تا خانوادهاش را بیهوش کند و آنها را در حفرهای در زمین اطراف خانهشان زندانی کند. احتمالاً با شنیدن خلاصه داستان این اثر با خود خواهید گفت عجب سناریو وحشتناک و جالبی؛ اما لازم به ذکر است که «جان و حفره» یک فیلم غیر معمول و گاهاً عجیب و غریب به کارگردانی پاسکوال سیستو و بر اساس داستانی از فیلمنامه نویس آرژانتینی نیکلاس جیاکوبونه است که قصد دارد خود را اثری استعاری و بلندپروازانه نشان دهد.
علی رغم فرضیه دلخراش و البته شوکه کننده، فیلم «جان و حفره» دارای نزدیکی خاصی به سینمای شخص «یورگوس لانتیموس» و فیلم «کشتن گوزن مقدس» او است که با طنزی خشک نیز همراه شده. اساساً اقدامات عجیب و غریب شخصیت اصلی داستان و سناریو اثر شباهت فراوانی به سینمای لانتیموس دارد. گاهی اوقات، فیلم به یک استعاره ناقص و نگران کننده پیرامون بزرگ شدن تبدیل میشود که در آن جان (چارلی شاتول) سعی میکند زندگی بزرگسالی را دور از پدر و مادر خود انجام دهد، از دستگاه خودپرداز پول بگیرد، کارمندان را اخراج کند و آشپزی را بیاموزد. یعنی اساساً آقا بالای سری نداشته باشد.
با این اوصاف پتانسیل بسیار زیادی در یک فیلم با چنین فرضیهای وجود دارد؛ اما چیزی که لانتیموس را به چنین فیلمسازی موفق و منحصر به فردی تبدیل کرده، توانایی او در یافتن نسخههای بزرگتر از بشریت در موقعیتهای پوچ است. در عوض فیلم جان و حفره در نگاه خود به شخصیت اصلیاش بسیار کوتَه نظر و راکد است؛ به گونهای که حتی نمیتواند توجه شما را به عتوان مخاطب به آن جلب کند. راستش را بخواهید، توجه کمتر به درونیات شخصیت جان و توجه بیشتر به خود حفره یا سوراخ میتوانست برای این فیلم معجزه کند.
اینجاست که باید بگوییم ما با فیلمی روبرو هستیم که سعی میکند متفاوت باشد، اما هرگز ایده اصلی خود را به روشی رضایت بخش به پایان نمیرساند. در واقع شیوه روایت داستان شاید به قول اهالی سینما خیلی مناسب جشنوارهها باشد تا مخاطب عام. بنابراین، کارگردان سعی میکند در چارچوب داستانِ این فیلم با شخصیتِ اصلی که یک پسر کوچک است به شکل وحشتناکی بازی کند. در واقع فیلمساز سعی میکند عجیب و غریب بودن شخصیت اصلیاش موقعیتی نمایشی برای درک رشد سریع او باشد. با این حال، استفاده مکرر از زبان استعاری و نمادین باعث ضعیف نشان دادنِ سناریو مرکزی میشود و آنچه باقی میماند آزمایشی است که بیش از حد گسترده میشود و در نهایت نیز بی اهمیت پایان مییابد.
همچنین این واقعیت نیز غیر قابل چشم پوشی است که شخص سیستو به عنوان کارگردان استعداد بازیگران جذاب فیلم خود را به شکل ناجوری هدر میدهد. برای مثال شخص مایکل سی هال بازیگر با استعداد و محبوب سریال «دکستر» به جز چند صحنه در مابقی فیلم حیف شده است؛ از طرف دیگر شخص تایسا فارمیگا بازیگر سریال «داستان ترسناک آمریکایی» و فیلم «راهبه» نیز با وجود اجرای قابل قبول خودش دارای نقش بسیار ناچیزی است. به طور کلی سبک کارگردانی سیستو در «جان و حفره» درست مانند هواپیمای بدون سرنشینی است که بدون هدف بر فراز مکانی پرواز میکند و بدون نتیجه و دست آوردی نیز فرود میآید.
در واقع این اثر به خوبی شروع میشود، با یک پیش فرض جذاب و لحن مبهم که به طرز وحشتناکی آزاردهنده است، زیرا ما هنوز نیت کامل فیلم را نمیدانیم. اما سپس، همانطور که هواپیمای بدون سرنشین بی هدف به طور ناگهانی از مسیر خارج میشود و بدون نتیجه روی زمین سقوط میکند، اولین کارگردانی پاسکال سیستو نیز همینطور است و ما متوجه میشویم که محصول نهایی از پتانسیل کامل فرض و ایده خود برخوردار نیست. یک سبک بصری نسبتاً جذاب و اجراهای بازیگران ممکن است بینندگان را وادار به تماشای این فیلم کند، اما این یک حفره کم عمق است.
در نتیجه فیلم «جان و حفره» مانند یک کلون سوررئالیست از آثار لانتیموس یا پرتره لین رمزی از یک قاتل کودک در فیلم «ما باید درباره کوین صحبت کنیم» است، اما در مورد کودکان مدرن و والدین مدرن آنها سوالات تحریک آمیزی میپرسد که البته جوابی هم برای آن ندارد. باید توجه کرد خطرات هنگامی ظاهر میشوند که جامعه با پیچیدگی جوانان هماهنگ نمیشود و نسبت به درک نسلهای جدید یک شکاف ایجاد میکند.
باید توجه کرد بچهها هنوز بچه هستند و همه جوانان در مسیر رشد یکسانی نیستند. پول، امتیاز و فلسفه شخصی، همگی هنجارهای در حال تحول را به چالش میکشند. بنابراین، چرا یک کودک والدین خود را به درون سوراخ میاندازد؟ و ناراحت هم نمیشود! تعداد کمی از فیلمها این سوال را مطرح میکنند؛ اما باید صادقانه بگویم فیلم پرسش خوبی دارد، ولی روش ارائه پرسش و نقص فراوان در مسیر رساندن پیام، آن را از هدف اصلیاش منحرف کرده است.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.